←نمونههایی از ایثار در فرهنگ اسلام
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==نمونههایی از ایثار در [[فرهنگ]] [[اسلام]]== | ==نمونههایی از ایثار در [[فرهنگ]] [[اسلام]]== | ||
[[امام علی]]{{ع}} که در بستر [[پیامبر]] خوابید، [[مسلمانان]] یثرب که [[مهاجران]] [[مکه]] را در خانههای خود جا دادند، [[اصحاب امام حسین]]{{ع}} که [[جان]] خود را در [[کربلا]] فدای [[امام]] خود کردند، [[حضرت]] اباالفضل که وارد [[فرات]] شد و با آنکه تشنه بود، به خاطر [[تشنگی]] [[امام]] و دیگران [[آب]] ننوشید، همه نمونههایی از | [[امام علی]]{{ع}} که در بستر [[پیامبر]] خوابید، [[مسلمانان]] یثرب که [[مهاجران]] [[مکه]] را در خانههای خود جا دادند، [[اصحاب امام حسین]]{{ع}} که [[جان]] خود را در [[کربلا]] فدای [[امام]] خود کردند، [[حضرت]] اباالفضل که وارد [[فرات]] شد و با آنکه تشنه بود، به خاطر [[تشنگی]] [[امام]] و دیگران [[آب]] ننوشید، همه نمونههایی از ایثار است که در [[قرآن]] و [[تاریخ]] آمده است. | ||
همه کسانی که حاضر میشوند [[زندگی]] و [[سلامتی]] و [[آسایش]] و [[فرزند]] و [[جان]] و [[مال]] خود را در [[راه خدا]] و [[اسلام]] [[فدا]] کنند، اهل | همه کسانی که حاضر میشوند [[زندگی]] و [[سلامتی]] و [[آسایش]] و [[فرزند]] و [[جان]] و [[مال]] خود را در [[راه خدا]] و [[اسلام]] [[فدا]] کنند، اهل ایثار و [[شایسته]] تقدیر و احتراماند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۳۹-۴۰.</ref>. | ||
شخصی میگوید در یکی از جنگهای [[اسلامی]]، از میان مجروحین عبور میکردم، [[آدمی]] را دیدم که افتاده و لحظات آخرش را طی میکند و مجروح چون معمولاً [[خون]] زیاد از بدنش میآید، بیشتر [[تشنه]] میشود. میگوید من فوراً فهمیدم این شخص به آب احتیاج دارد. رفتم یک ظرف آب آوردم که به او بدهم، اشاره کرد آن برادرم مثل من تشنه است آب را به او بدهید. رفتم سراغ او، او هم اشاره کرد به یک نفر دیگر که آب را به او بدهید، رفتم سراغ او (بعضی نوشتهاند سه نفر بودهاند و بعضی نوشتهاند ده نفر)، تا سراغ آخری رفتم دیدم تمام کرده است، برگشتم به ما قبل آخر دیدم او هم تمام کرده، ما قبل او هم تمام کرده، به اوّلی که رسیدم دیدم او هم تمام کرده است. بالاخره موفّق نشدم به یک نفر از اینها آب بدهم، چون به سراغ هر کدام که رفتم گفت برو به سراغ دیگری. این را میگویند | شخصی میگوید در یکی از جنگهای [[اسلامی]]، از میان مجروحین عبور میکردم، [[آدمی]] را دیدم که افتاده و لحظات آخرش را طی میکند و مجروح چون معمولاً [[خون]] زیاد از بدنش میآید، بیشتر [[تشنه]] میشود. میگوید من فوراً فهمیدم این شخص به آب احتیاج دارد. رفتم یک ظرف آب آوردم که به او بدهم، اشاره کرد آن برادرم مثل من تشنه است آب را به او بدهید. رفتم سراغ او، او هم اشاره کرد به یک نفر دیگر که آب را به او بدهید، رفتم سراغ او (بعضی نوشتهاند سه نفر بودهاند و بعضی نوشتهاند ده نفر)، تا سراغ آخری رفتم دیدم تمام کرده است، برگشتم به ما قبل آخر دیدم او هم تمام کرده، ما قبل او هم تمام کرده، به اوّلی که رسیدم دیدم او هم تمام کرده است. بالاخره موفّق نشدم به یک نفر از اینها آب بدهم، چون به سراغ هر کدام که رفتم گفت برو به سراغ دیگری. این را میگویند ایثار که یکی از باشکوهترین تجلیّات [[عاطفی]] [[روح انسان]] است<ref>حماسه حسینی، جلد اول، ص۳۰۳.</ref>.<ref> [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۱۷۶.</ref> | ||
==[[ایثار اهل بیت]]== | ==[[ایثار اهل بیت]]== |