ضرورت تشکیل حکومت: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'زمینهساز' به 'زمینهساز'
جز (جایگزینی متن - 'زمینهساز' به 'زمینهساز') |
|||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
در مقابل، اگر حاکمیت، براساس [[خودپرستی]] و مادهپرستی، رسیدن به لذتهای بیشتر و متنوعتر [[دنیوی]] را هدف خود قرار دهد و گسترش زمینه انحلال و غوطهوری [[بشریت]] در پیشگاه [[بت]] مادی را دنبال نماید، هماهنگی و تنظیم فعالیتها و [[برنامهریزی]] حول همین محور [[باطل]]، صورت گرفته و [[تصمیمگیریها]] و جریان اخذ [[تدابیر]] از کلیترین سطوح تا جزئیترین قسمتها بر همین اساس شکل میگیرد، و [[نظام فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] [[جامعه]] بر این مبنا سامان مییابد. تعلقات، [[ادراکات]]، اعمال و [[رفتار]] فردی و جمعی همه در همان جهت [[هدایت]] شده مادی، رنگ، بو، فرم و شکل متناسب با آن گرفته و با هماهنگیهای خواسته و تغییرات ناخواسته، پایههای استقرار و تداوم یک [[جامعه]] مادی و یک [[حیات دنیوی]] را استقرار میبخشد<ref>به عنوان مثال در بعد فرهنگ به خصوص بعد از رنسانس تاکنون، به خوبی میتوان هماهنگی دستگاههای تعلیم و تربیت غربی را برای پرورش اذهان در جهت نفی مذهب و فعال نمودن اندیشهها در جهتی که محصول کشفیات ذهنی فرمولهای نفی خدا و اثبات اصالت ماده باشد، ملاحظه نمود. در بعد مدیریت، به خوبی میتوان مشاهده کرد که سیاستگذاریها به گونهای بوده است که چرخش امور با ترفندهای مادی صورت پذیرد و حیلهها، تزویرها و سیاستهای مبتنی بر اغوا، به صورت فرمولهای مدیریتی ارائه شود و در دانشگاهها به صورت متون درسی تدریس شده و سیاسیونی را تربیت کند که تمامی همتشان صرف به کار بستن ترفندها، حیلهها و تزویرهای گوناگون برای تصرف هر چه بیشتر امکانات دیگران باشد.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۳۰-۱۴۲.</ref> | در مقابل، اگر حاکمیت، براساس [[خودپرستی]] و مادهپرستی، رسیدن به لذتهای بیشتر و متنوعتر [[دنیوی]] را هدف خود قرار دهد و گسترش زمینه انحلال و غوطهوری [[بشریت]] در پیشگاه [[بت]] مادی را دنبال نماید، هماهنگی و تنظیم فعالیتها و [[برنامهریزی]] حول همین محور [[باطل]]، صورت گرفته و [[تصمیمگیریها]] و جریان اخذ [[تدابیر]] از کلیترین سطوح تا جزئیترین قسمتها بر همین اساس شکل میگیرد، و [[نظام فرهنگی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] [[جامعه]] بر این مبنا سامان مییابد. تعلقات، [[ادراکات]]، اعمال و [[رفتار]] فردی و جمعی همه در همان جهت [[هدایت]] شده مادی، رنگ، بو، فرم و شکل متناسب با آن گرفته و با هماهنگیهای خواسته و تغییرات ناخواسته، پایههای استقرار و تداوم یک [[جامعه]] مادی و یک [[حیات دنیوی]] را استقرار میبخشد<ref>به عنوان مثال در بعد فرهنگ به خصوص بعد از رنسانس تاکنون، به خوبی میتوان هماهنگی دستگاههای تعلیم و تربیت غربی را برای پرورش اذهان در جهت نفی مذهب و فعال نمودن اندیشهها در جهتی که محصول کشفیات ذهنی فرمولهای نفی خدا و اثبات اصالت ماده باشد، ملاحظه نمود. در بعد مدیریت، به خوبی میتوان مشاهده کرد که سیاستگذاریها به گونهای بوده است که چرخش امور با ترفندهای مادی صورت پذیرد و حیلهها، تزویرها و سیاستهای مبتنی بر اغوا، به صورت فرمولهای مدیریتی ارائه شود و در دانشگاهها به صورت متون درسی تدریس شده و سیاسیونی را تربیت کند که تمامی همتشان صرف به کار بستن ترفندها، حیلهها و تزویرهای گوناگون برای تصرف هر چه بیشتر امکانات دیگران باشد.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۳۰-۱۴۲.</ref> | ||
===[[حکومت]]، | ===[[حکومت]]، زمینهساز [[رشد]] و توسعه=== | ||
[[انسان]] موجودی کمال [[طلب]] است و دائماً برای رسیدن به نقطهای که آن را کمال خویش میداند، در تلاش است. گذشته از اینکه در تحلیل کمال و [[خوشبختی]] و اینکه از چه راهی به کمال میتوان رسید، گرایشهای متفاوت و متضادی وجود دارد؛ ولی نفس این قضیه که انسان با هر [[گرایش]] و [[عقیده]] کمال و خوشبختی را جستجو میکند، کمتر مورد [[شک و تردید]] واقع شده است؛ حتی کسی که نازلترین مرتبه [[رفتار]] [[انسانی]] را [[اختیار]] میکند، او نیز به دنبال توسعه و کمال است؛ اما میتوان گفت که وی از رشد و کمال، [[تفسیر]] [[درستی]] ندارد. | [[انسان]] موجودی کمال [[طلب]] است و دائماً برای رسیدن به نقطهای که آن را کمال خویش میداند، در تلاش است. گذشته از اینکه در تحلیل کمال و [[خوشبختی]] و اینکه از چه راهی به کمال میتوان رسید، گرایشهای متفاوت و متضادی وجود دارد؛ ولی نفس این قضیه که انسان با هر [[گرایش]] و [[عقیده]] کمال و خوشبختی را جستجو میکند، کمتر مورد [[شک و تردید]] واقع شده است؛ حتی کسی که نازلترین مرتبه [[رفتار]] [[انسانی]] را [[اختیار]] میکند، او نیز به دنبال توسعه و کمال است؛ اما میتوان گفت که وی از رشد و کمال، [[تفسیر]] [[درستی]] ندارد. | ||