کاربر:Jokar/صفحه تمرین 7: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
در این باره که [[ایمان دینی]] بر چه پایه یا پایههایی بنا میشود، [[متکلمان شیعه]] چند نظریه مطرح ساختهاند. برخی بر آن اند که [[ایمان]] تنها یک رکن دارد و آن، همان [[باور]] قلبی است. بنابر این نظرگاه، [[ایمان]]، [[تصدیق]] به [[قلب]] است، و اقرار زبان و عمل به ارکان در تحقق آن نقشی ندارند<ref>تمهید الاصول، ۲۹۳؛ ضمیمه تفسیر ابوالفتوح رازی، ۱۱؛ نثر طوبی فی الفاظ القرآن، ۴۲.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72</ref> | در این باره که [[ایمان دینی]] بر چه پایه یا پایههایی بنا میشود، [[متکلمان شیعه]] چند نظریه مطرح ساختهاند. برخی بر آن اند که [[ایمان]] تنها یک رکن دارد و آن، همان [[باور]] قلبی است. بنابر این نظرگاه، [[ایمان]]، [[تصدیق]] به [[قلب]] است، و اقرار زبان و عمل به ارکان در تحقق آن نقشی ندارند<ref>تمهید الاصول، ۲۹۳؛ ضمیمه تفسیر ابوالفتوح رازی، ۱۱؛ نثر طوبی فی الفاظ القرآن، ۴۲.</ref>.<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72</ref> | ||
اما برخی [[متکلمان شیعه]] [[ایمان]] را دارای دو رکن دانستهاند: [[باور]] قلبی و اقرار زبانی. اینان معتقدند که [[ایمان]]، عبارت از [[تصدیق]] به [[قلب]] و زبان است و [[تصدیق]] قلبی هر چند لازم است، ولی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "با اینکه [فرعونیان] در [[دل]] [[یقین]] داشتند، از روی [[کبر]] و [[ستم]]، آن را [[انکار]] کردند(وبه زبان نیاوردند)"<ref>{{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}؛ سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>. اقرار زبانی نیز به تنهایی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "[[اعراب]] گفتند: [[ایمان]] آوردیم. به آنان بگو: [[ایمان]] نیاوردهاید؛ بلکه بگویید [[اسلام]] آوردهایم"<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}؛ سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>. | اما برخی [[متکلمان شیعه]] [[ایمان]] را دارای دو رکن دانستهاند: [[باور]] قلبی و اقرار زبانی. اینان معتقدند که [[ایمان]]، عبارت از [[تصدیق]] به [[قلب]] و زبان است و [[تصدیق]] قلبی هر چند لازم است، ولی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "با اینکه [فرعونیان] در [[دل]] [[یقین]] داشتند، از روی [[کبر]] و [[ستم]]، آن را [[انکار]] کردند(وبه زبان نیاوردند)"<ref>{{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}؛ سوره نمل، آیه ۱۴.</ref>. اقرار زبانی نیز به تنهایی کافی نیست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: "[[اعراب]] گفتند: [[ایمان]] آوردیم. به آنان بگو: [[ایمان]] نیاوردهاید؛ بلکه بگویید [[اسلام]] آوردهایم"<ref>{{متن قرآن|قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}؛ سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref>. اینها به زبان بر [[یگانگی خدا]] و [[نبوت]] و [[معاد]] گواهی میدادند؛ ولی [[خداوند]] با صراحت، آنان را [[بیایمان]] میخواند چرا که اقرارشان فقط زبانی بود. پس میتوان دریافت که [[ایمان]] بر دو پایه [[باور]] و اقرار بنا شده است و هیچ یک به تنهایی کافی نیست<ref>تجرید الاعتقاد، ۳۰۹؛ دائرة المعارف تشیع، ۲/ ۶۵۴.</ref>. | ||
اگر چه از مجموع [[آیات]]، [[روایات]] و نیز دیدگاههای [[دانشمندان شیعه]] بر میآید که [[ایمان]] سه پایه دارد: [[باور]] قلبی، اقرار زبانی و عمل به ارکان بدنی<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72-73.</ref>، اما با این حال باید دانست که برای ایمان ارکان دیگری هم ذکر شده، از جمله در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} آمده است که [[ایمان]] بر چهار رکن [[استوار]] است: [[صبر]] و [[یقین]] و [[عدل]] و [[جهاد]]<ref>اصول کافی، ۳/ ۸۳.</ref>. برخی [[متکلمان]] نیز پنج رکن برای [[ایمان]] برشمردهاند: [[توحید]]، [[عدل]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[معاد]]<ref>دائرة المعارف تشیع، ۲/ ۶۵۴.</ref>. برخی دیگر بر آناند که [[ایمان]] افزون بر [[باور]]، اقرار و عمل، رکنی دیگر نیز دارد و آن عبارت است از [[تبلیغ]] و نشر [[آیین حق]] و اقامه [[دلیل]] بر مبانی [[دین]] و زدودن [[شک]] و [[تردید]] از [[قلب]] [[بندگان]]<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ۲۰/ ۲۷۸.</ref>. | اگر چه از مجموع [[آیات]]، [[روایات]] و نیز دیدگاههای [[دانشمندان شیعه]] بر میآید که [[ایمان]] سه پایه دارد: [[باور]] قلبی، اقرار زبانی و عمل به ارکان بدنی<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 72-73.</ref>، اما با این حال باید دانست که برای ایمان ارکان دیگری هم ذکر شده، از جمله در روایتی از [[امام علی]] {{ع}} آمده است که [[ایمان]] بر چهار رکن [[استوار]] است: [[صبر]] و [[یقین]] و [[عدل]] و [[جهاد]]<ref>{{متن حدیث|وَ سُئِلَ (ع) عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ الْإِیمَانُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَی الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ}}،از حضرت (ع) در رابطه با ایمان سؤال شد، پاسخ داد: ایمان استوار بر چهار پایه است: صبر، یقین، عدل، جهاد، نهج البلاغه ، حکمت 31 / اصول کافی، ۳/ ۸۳.</ref>. برخی [[متکلمان]] نیز پنج رکن برای [[ایمان]] برشمردهاند: [[توحید]]، [[عدل]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[معاد]]<ref>دائرة المعارف تشیع، ۲/ ۶۵۴.</ref>. برخی دیگر بر آناند که [[ایمان]] افزون بر [[باور]]، اقرار و عمل، رکنی دیگر نیز دارد و آن عبارت است از [[تبلیغ]] و نشر [[آیین حق]] و اقامه [[دلیل]] بر مبانی [[دین]] و زدودن [[شک]] و [[تردید]] از [[قلب]] [[بندگان]]<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ۲۰/ ۲۷۸.</ref>. | ||
==متعلقات ایمان== | ==متعلقات ایمان== | ||
متکلمین امامیه به طور کلی ایمان به اصول مذهب شیعه یعنی توحید، نبوت، معاد ، عدل و امامت امامان دوازده گانه(ع)را از لوازم و متعلقات ایمان می دانند. البته برای ایمان مصادیق و لوازم دیگری هم وجود دارد که درآیات و روایات بدان اشاره شده است ؛ازجمله مصادیق ایمان در قرآن کریم : ایمان به | متکلمین امامیه به طور کلی ایمان به اصول مذهب شیعه یعنی توحید، نبوت، معاد ، عدل و امامت امامان دوازده گانه(ع)را از لوازم و متعلقات ایمان می دانند که هر مؤمنی باید به آنها ایمان داشته باشد. البته برای ایمان مصادیق و لوازم دیگری هم وجود دارد که درآیات و روایات بدان اشاره شده است ؛ازجمله مصادیق ایمان در قرآن کریم : ایمان به خدا<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ}}، «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او» سوره نساء، آیه ۱۳۶</ref>، ایمان به همه پیامبران<ref> {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ}}، «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده» سوره نساء، آیه ۱۳۶</ref>، ایمان به آنچه از سوی خداوند بر پیامبران نازل شده است؛ مانند کتابهای آسمانی<ref> {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ}}، «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاده» سوره نساء، آیه ۱۳۶</ref>، ایمان به روز قیامت<ref>{{متن قرآن|مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا}}، «کسانی که به خداوند و روز بازپسین باور دارند و کاری شایسته میکنند» سوره بقره، آیه ۶۲</ref>، ایمان به فرشتگان<ref>{{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ}}، «و همه مؤمنان به خداوند و فرشتگانش و کتابهایش و پیامبرانش، ایمان دارند» سوره بقره، آیه ۲۸۵</ref> و ایمان به غیب<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}، «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳</ref>، در روایات هم محبت اهل البیت (ع) و در برخی دیگر از روایات ولایت اهل بیت(ع) از لوازم ایمان به شمار آمده است<ref>{{متن حدیث|قَضاءٌ قَضاهُ اللَّهُ تَعالی عَلَی لِسانَ النَّبِی صلی الله علیه وآله وسلم، اِنَّهُ قالَ: لا یحِبُّنی اِلاّ مُؤمِنٌّ وَ لا یبغِضُنی اِلاَّ مُنافِقٌ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَری }}، «خواسته خدا بود که بر زبان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم جاری شد که فرمود: مرا دوست نمیدارد مگر مؤمن و مرا دشمن نمیدارد مگر منافق، و دروغ گفت آنکس که ادّعای باطل کرد»،ارشاد مفید ص 18 و بحارالانوار ج 39 ص 310 -346 و صحیح مسلم ج 1 ص48 «باب الدّلیل علی حبّ الانصار»، و صواعق محرقه ابن حجر ص 120 حدیث «هشتم از فضایل آن حضرت»</ref>. شاید کامل ترین تعریف برای مصادیق ایمان که تمام آنچه گفته شد را دربر بگیرد، تعریفی باشد که جناب طبرسی در تفسیر مجمع البیان فرموده اند: ایمان تصدیق جمیع آن چیزهایی است که خداوند تصدیق آنها را واجب نموده است<ref>مجمع البیان، ج 10، ص 238</ref>.<ref>ر.ک: روحی، ابوالفضل، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۱۹۸.</ref>.<ref>عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸</ref> | ||
[[متعلقات ایمان]] تفکیک ناپذیر هستند و [[مؤمن]] باید به همه آنها ایمان بیاورد چرا که در غیر این صورت مؤمن نخواهد بود، گرچه به برخی هم ایمان داشته باشد: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا}}<ref>«کسانی که به خداوند و پیامبرانش کفر میورزند و برآنند تا میان خداوند و پیامبرانش فرق بگذارند و میگویند: ما به برخی ایمان داریم و برخی دیگر را انکار میکنیم و برآنند که راهی میانه بگزینند» سوره نساء، آیه ۱۵۰.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: «اگر شخصی فقط یک [[پیامبر]] مانند [[عیسی بن مریم]]{{ع}} را [[انکار]] کند و همه [[پیامبران]] دیگر را بپذیرد، آن شخص ایمان نیاورده است»<ref>{{متن حدیث|وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْکَرَ رَجُلٌ- عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ{{ع}}وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ یُؤْمِن}}؛ کافی، ج۱، ص ۱۸۲.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۸.</ref> | |||
==مراتب ایمان== | ==مراتب ایمان== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۳: | ||
#از حیث دوام و بقا به ثابت و عاریتی تقسیم میشود: نوعی از [[ایمان]]، [[ایمانی]] است مستقرّ که در عمق [[دلها]] ثابت و برقرار است و نوع دیگر [[ایمانی]] که به صورت عاریه تا زمان معیّنی میان [[دلها]] و سینهها در نوسان است<ref>{{متن حدیث|فَمِنَ الْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ}}، نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>. [[ایمان]] ثابت، [[ایمانی]] است که به حد ملکات [[نفسانی]] رسیده و در اعماق [[جان]] ریشه دوانده، اما [[ایمان]] عاریتی به این [[درجه]] از ثبوت نرسیده است.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 158</ref> | #از حیث دوام و بقا به ثابت و عاریتی تقسیم میشود: نوعی از [[ایمان]]، [[ایمانی]] است مستقرّ که در عمق [[دلها]] ثابت و برقرار است و نوع دیگر [[ایمانی]] که به صورت عاریه تا زمان معیّنی میان [[دلها]] و سینهها در نوسان است<ref>{{متن حدیث|فَمِنَ الْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ}}، نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.</ref>. [[ایمان]] ثابت، [[ایمانی]] است که به حد ملکات [[نفسانی]] رسیده و در اعماق [[جان]] ریشه دوانده، اما [[ایمان]] عاریتی به این [[درجه]] از ثبوت نرسیده است.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 158</ref> | ||
#از حیث رتبه و [[مقام]]، [[ایمان]] به [[قلبی]]، زبانی و عملی تقسیم شده است<ref>{{متن حدیث|الايمانُ معرفَةٌ بالقَلبِ و اقرارٌ باللِسانِ و عَمَلٌ بالأركانِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ٢٢٧</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۱۵۸.</ref> | #از حیث رتبه و [[مقام]]، [[ایمان]] به [[قلبی]]، زبانی و عملی تقسیم شده است<ref>{{متن حدیث|الايمانُ معرفَةٌ بالقَلبِ و اقرارٌ باللِسانِ و عَمَلٌ بالأركانِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ٢٢٧</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۱۵۸.</ref> | ||
# [[ایمان]] در یک تقسیم دیگر به [[عقلی]] و [[قلبی]] تقسیم شده است: [[ایمان]] [[عقلی]]، عبارت از مجموعه معارفی است که [[عقل]] [[انسانی]] به آن [[یقین]] پیدا میکند. [[معارف]] مربوط به مبدأ، [[معاد]]، [[نبوّت]]، [[امامت]] و... در این شمار است. [[قرآن کریم]] به طور کلی به این مجموعه عناوین "[[اسلام]]" میگوید<ref> {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}، «تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است» سوره حجرات، آیه ۱۴</ref> و ایمانهای عموم [[مردم]]، از همین نوع است. اینگونه از [[ایمان]] نیز، بدون تردید [[آدمی]] را از [[مخالفت]] [[اوامر الهی]] باز میدارد. [[ایمان]] [[قلبی]]، نوری [[الهی]] و هدایتی ویژه است که برای [[احیاء]] [[قلب]] [[انسان]] و جلا دادن او، از سوی [[خداوند]] گسیل و در [[نفوس]] [[مؤمن]] مستقر میشود. این [[ایمان]]، با اجتناب از مراتب ضعیف [[محرّمات]] و انجام مراحل | # [[ایمان]] در یک تقسیم دیگر به [[عقلی]] و [[قلبی]] تقسیم شده است: [[ایمان]] [[عقلی]]، عبارت از مجموعه معارفی است که [[عقل]] [[انسانی]] به آن [[یقین]] پیدا میکند. [[معارف]] مربوط به مبدأ، [[معاد]]، [[نبوّت]]، [[امامت]] و... در این شمار است. [[قرآن کریم]] به طور کلی به این مجموعه عناوین "[[اسلام]]" میگوید<ref> {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}، «تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است» سوره حجرات، آیه ۱۴</ref> و ایمانهای عموم [[مردم]]، از همین نوع است. اینگونه از [[ایمان]] نیز، بدون تردید [[آدمی]] را از [[مخالفت]] [[اوامر الهی]] باز میدارد. [[ایمان]] [[قلبی]]، نوری [[الهی]] و هدایتی ویژه است که برای [[احیاء]] [[قلب]] [[انسان]] و جلا دادن او، از سوی [[خداوند]] گسیل و در [[نفوس]] [[مؤمن]] مستقر میشود. این [[ایمان]]، با اجتناب از مراتب ضعیف [[محرّمات]] و انجام مراحل پائینتر [[واجبات]]، در [[قلب]] آغاز و اندک اندک [[رشد]] مینماید؛ تا سرانجام با حصول "[[ایمان]] [[قلبی]]"، [[آدمی]] از تمامی [[محرّمات]] و مکروهات و حتّی مباحات اجتناب ورزد<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۳۱-۴۳۲.</ref>. | ||
==فوائد و آثارایمان== | ==فوائد و آثارایمان== |