پرش به محتوا

اختلاف در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۰۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ آوریل ۲۰۲۱
خط ۲۹: خط ۲۹:


==[[اختلاف]] [[اجتماعی]]==
==[[اختلاف]] [[اجتماعی]]==
گفته شده: [[انسان]]، [[مدنی]] بالطبع است و به‌طور [[فطری]] از تنها زیستن می‌گریزد. [[زندگی]] گروهی نیز در کنار فوایدی هم‌چون تلاش متقابل برای رفع نیازمندی‌ها، مشکلاتی نیز دارد که تنازعات و مرافعات، از‌جمله آنها است. در [[فلسفه]] [[اسلامی]]، [[ضرورت]] وجود [[قانون]] و شریعتی، آن هم [[شریعت]] * آسمانی که به‌طور طبیعی [[ارسال پیامبران]] را در‌پی‌دارد، بر همین اساس تبیین شده است.<ref>الشفاء، ص‌۴۴۱‌ـ‌۴۴۳؛ کشف‌المراد، ص‌۴۶۹.</ref> گروهی از [[مفسّران]]، [[آیه]] «کانَ النّاسُ اُمَّةً وحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ و مُنذِرینَ‌.».. (بقره / ۲، ۲۱۳) را با [[الهام]] از این نگرش [[تفسیر]] کرده‌اند. از نظر آنان، [[انسان‌ها]] در آغاز زندگی [[بدوی]] و ساده‌ای داشته و به‌سبب محدود بودن اجتماع‌های بشری و پیچیده نبودن [[روابط اجتماعی]]، با [[اختلافات]] و [[منازعات]] دامنه‌داری روبه‌رو نبوده‌اند؛ امّا بعدها با پیچیده‌تر شدن [[زندگی اجتماعی]] و پیدایش [[اختلاف‌ها]]، ارسال پیامبران به همراه شریعت‌های آسمانی برای [[رفع اختلاف]] ضرورت یافت.<ref>نمونه، ج۲، ص۹۵؛ راهنما، ج۲، ص۵۹؛ المیزان، ج۲، ص۱۳۰‌ـ‌۱۳۱.</ref> [[پیش‌بینی]] [[قوانین]] [[قضایی]] و [[احکام]] مربوط به مرافعات در [[اسلام]] برای رفع این دسته از اختلافات اجتماعی است. [[قرآن]]، یکی از منصب‌ها و [[وظایف]] [[پیامبران]] را [[داوری]] میان مردم و رفع مشاجرات آنان دانسته است: «و‌اَنزَلَ مَعَهُمُ الکِتـبَ بِالحَقِّ لِیَحکُمَ بَینَ النّاسِ فِیمَا اختَلَفوا فیهِ» (بقره / ۲، ۲۱۳)؛ چنان‌که درباره [[داوود]]{{ع}} می‌فرماید: «یـداوودُ اِنّا جَعَلنـکَ خَلیفَةً فِی‌الاَرضِ فَاحکُم بَینَ النّاسِ بِالحَقِّ = ای [[داود]] ما تو را از [[زمین]] [[خلیفه]]] و [[جانشین]] [قرار دادیم؛ پس میان مردم به [[حق]] داوری کن». / ۳۸، ۲۶) و داستان داوری او را میان دو [[فرشته]] که به‌صورت دو [[برادر]] تمثّل یافته بودند، باز‌گفته است (ص / ۳۸، ۲۱‌ـ‌۲۴).<ref>جوامع‌الجامع، ج۶، ص۱۸ـ۱۹؛ منهج‌الصادقین، ج‌۸‌، ص‌۴۳‌ـ‌۴۴؛ مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۷۳۴‌ـ‌۷۳۶.</ref> در برخی [[آیات]]، از [[داوری]] [[پیامبر]]{{صل}} میان [[مردم]] سخن به‌میان آمده است ([[نور]] / ۲۴، ۴۸ و ۵۱)، و کسانی را [[مؤمنان راستین]] می‌شناسد که برای داوری * نزد پیامبر{{صل}} آمده، پس از داوری [[حضرت]]، دغدغه‌ای در [[دل]] نداشته باشند: «فَلا و رَبِّکَ لایُؤمِنونَ حَتّی یُحَکِّموکَ فیما شَجَرَ بَینَهُم ثُمَّ لایَجِدوا فی اَنفُسِهِم حَرَجـًا مِمّا قَضَیتَ و یُسَلِّموا تَسلیمـا» ([[نساء]] / ۴، ۶۵)، و داوری بردن نزد [[حاکمان جور]] را مورد [[عتاب]] قرار داده است: «یُریدونَ اَن یَتَحاکَموا اِلَی الطّـغوتِ وقَد اُمِروا اَن یَکفُروا بِهِ». (نساء / ۴، ۶۰) [[متکلّمان]] [[مسلمان]] با توسعه [[فلسفه رسالت]]، یکی از [[مناصب]] [[جانشینان پیامبر]]{{صل}} را نیز داوری برای رفع مشاجرات دانسته‌اند؛ چنان‌که [[فقیهان]] [[شیعه]] یکی از [[وظایف]] [[فقیه جامع الشرائط]] در [[دوران غیبت]] [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} را همین امر دانسته‌اند.<ref>المکاسب، ص‌۱۵۳.</ref>[[اختلاف]] میان [[زن]] و شوهر را می‌توان از این دسته [[اختلافات]] [[اجتماعی]] برشمرد؛ زیرا گاه هماهنگی کامل [[فکری]] و [[رفتاری]] میان [[همسران]] وجود ندارد و [[اختلاف]] پدید می‌آید. در چنین مواردی که هنوز مشاجرات ریشه دار نشده، باید داوری از [[خانواده]] [[زن]] و داوری از خانواده [[مرد]] [[برگزیده]] شوند و اختلاف را برطرف سازند: «و‌اِن خِفتُم شِقاقَ بَینِهِما فَابعَثوا حَکَمـًا مِن اَهلِهِ و حَکَمـًا مِن اَهلِها». (نساء / ۴، ۳۵).<ref>الصافی، ج‌۱، ص‌۴۴۹؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۴۶.</ref> هم‌چنین [[خداوند]] استفاده مردم از [[سحر]] را برای جدایی انداختن میان زن و شوهر [[نکوهیده]] است: «فَیَتَعَلَّمونَ مِنهُما ما یُفَرِّقونَ بِهِ بَینَ المَرءِ و زَوجِهِ‌.»... (بقره / ۲، ۱۰۲)<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اختلاف - نصیری (مقاله)|مقاله «اختلاف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
گفته شده: [[انسان]]، [[مدنی]] بالطبع است و به‌طور [[فطری]] از تنها زیستن می‌گریزد. [[زندگی]] گروهی نیز در کنار فوایدی هم‌چون تلاش متقابل برای رفع نیازمندی‌ها، مشکلاتی نیز دارد که تنازعات و مرافعات، از‌جمله آنها است. در [[فلسفه]] [[اسلامی]]، [[ضرورت]] وجود [[قانون]] و شریعتی، آن هم [[شریعت]] آسمانی که به‌طور طبیعی [[ارسال پیامبران]] را در‌پی‌ دارد، بر همین اساس تبیین شده است.<ref>الشفاء، ص‌۴۴۱‌ـ‌۴۴۳؛ کشف‌المراد، ص‌۴۶۹.</ref>
 
گروهی از [[مفسّران]]، [[آیه]] {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref> را با [[الهام]] از این نگرش [[تفسیر]] کرده‌اند. از نظر آنان، [[انسان‌ها]] در آغاز زندگی [[بدوی]] و ساده‌ای داشته و به‌سبب محدود بودن اجتماع‌های بشری و پیچیده نبودن [[روابط اجتماعی]]، با [[اختلافات]] و [[منازعات]] دامنه‌داری روبه‌رو نبوده‌اند؛ امّا بعدها با پیچیده‌تر شدن [[زندگی اجتماعی]] و پیدایش [[اختلاف‌ها]]، ارسال پیامبران به همراه شریعت‌های آسمانی برای [[رفع اختلاف]] ضرورت یافت.<ref>نمونه، ج۲، ص۹۵؛ راهنما، ج۲، ص۵۹؛ المیزان، ج۲، ص۱۳۰‌ـ‌۱۳۱.</ref>
 
[[پیش‌بینی]] [[قوانین]] [[قضایی]] و [[احکام]] مربوط به مرافعات در [[اسلام]] برای رفع این دسته از اختلافات اجتماعی است. [[قرآن]]، یکی از منصب‌ها و [[وظایف]] [[پیامبران]] را [[داوری]] میان مردم و رفع مشاجرات آنان دانسته است: {{متن قرآن|وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ}}؛ چنان‌که درباره [[داوود]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> و داستان داوری او را میان دو [[فرشته]] که به‌صورت دو [[برادر]] تمثّل یافته بودند، باز ‌گفته است {{متن قرآن| وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ }}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد. (داود) گفت: بی‌گمان او با خواستن میش تو برای افزودن به میش‌های خویش، به تو ستم کرده است و بسیاری از همکاران  بر یکدیگر ستم روا می‌دارند جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و آنان اندکند؛ و داود دانست که ما او را آزموده‌ایم و از پروردگار خویش آمرزش خواست و به سجده درافتاد و (به سوی ما) بازگشت» سوره ص، آیه ۲۱-۲۴.</ref>.<ref>جوامع‌الجامع، ج۶، ص۱۸ـ۱۹؛ منهج‌الصادقین، ج‌۸‌، ص‌۴۳‌ـ‌۴۴؛ مجمع‌البیان، ج‌۸‌، ص‌۷۳۴‌ـ‌۷۳۶.</ref>
 
در برخی [[آیات]]، از [[داوری]] [[پیامبر]]{{صل}} میان [[مردم]] سخن به‌میان آمده است {{متن قرآن|وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ}}<ref>«و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده می‌شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو می‌گردانند» سوره نور، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَنْ يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند» سوره نور، آیه ۵۱.</ref>، و کسانی را [[مؤمنان راستین]] می‌شناسد که برای داوری نزد پیامبر{{صل}} آمده، پس از داوری [[حضرت]]، دغدغه‌ای در [[دل]] نداشته باشند: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>، و داوری بردن نزد [[حاکمان جور]] را مورد [[عتاب]] قرار داده است: {{متن قرآن| يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ }}<ref>« بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند » سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> [[متکلّمان]] [[مسلمان]] با توسعه [[فلسفه رسالت]]، یکی از [[مناصب]] [[جانشینان پیامبر]]{{صل}} را نیز داوری برای رفع مشاجرات دانسته‌اند؛ چنان‌که [[فقیهان]] [[شیعه]] یکی از [[وظایف]] [[فقیه جامع الشرائط]] در [[دوران غیبت]] [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} را همین امر دانسته‌اند.<ref>المکاسب، ص‌۱۵۳.</ref> [[اختلاف]] میان [[زن]] و شوهر را می‌توان از این دسته [[اختلافات]] [[اجتماعی]] برشمرد؛ زیرا گاه هماهنگی کامل [[فکری]] و [[رفتاری]] میان [[همسران]] وجود ندارد و [[اختلاف]] پدید می‌آید. در چنین مواردی که هنوز مشاجرات ریشه دار نشده، باید داوری از [[خانواده]] [[زن]] و داوری از خانواده [[مرد]] [[برگزیده]] شوند و اختلاف را برطرف سازند: {{متن قرآن|وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا}}<ref>«و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>.<ref>الصافی، ج‌۱، ص‌۴۴۹؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۴۶.</ref> هم‌چنین [[خداوند]] استفاده مردم از [[سحر]] را برای جدایی انداختن میان زن و شوهر [[نکوهیده]] است: {{متن قرآن|فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«(مردم) از آن دو چیزی را می‌آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می‌افکنند- در حالی که جز به اذن خداوند به کسی زیان نمی‌رساندند- چیزی را می‌آموختند که به آنان زیان می‌رسانید و برای آنها سودی نداشت و خوب می‌دانستند که هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد و خود را به بد چیزی فروختند، اگر می‌دانستند» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>.<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[ اختلاف - نصیری (مقاله)|مقاله «اختلاف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


==ریشه‌های اختلاف==
==ریشه‌های اختلاف==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش