ادای حقوق مالی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'راه' به 'راه'
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} ==مقدمه== برخی از کمکهای مالی بلاعوض در عرف قرآن، از جمله مصداق...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'راه' به 'راه') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==پرداخت [[خمس]]== | ==پرداخت [[خمس]]== | ||
خمس نیز از جمله [[حقوق مالی]] است که [[اسلام]] برای تأمین نیازهای [[مالی]] فقرای [[سادات]] در [[اقلام]] خاصی همچون کسب [[منفعت]]، [[غنائم]]، [[معادن]]، جواهرات استخراج شده از دریا با مقررات ویژه [[تشریع]] کرده است. [[علامه طباطبایی]] مینویسد: آن [[حقوق]] مالیهای که [[شریعت اسلام]] برای [[اجتماع]] وضع کرده نظیر خمس و [[زکات]]، [[حقوقی]] است که در هر ثروتی در حین پیدایشش وضع نموده و اجتماع را با خود [[شریک]] کرده و آن گاه فرد را نسبت به آن سهمی که مختص به اوست [[مالک]] دانسته و به او [[حریت]] و [[آزادی]] داده تا در هر جا که بخواهد به [[مصرف]] برساند و حوایج [[مشروع]] خود را تأمین نماید<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۲۶.</ref>. [[تفسیر نمونه]] در بیان یکی از وجوه تفاوت دو [[حق]] مالی خمس و زکات مینویسد: میان خمس و زکات تفاوت مهمی وجود دارد و آن این است که زکات از مالیاتهایی است که در [[حقیقت]] جزو [[اموال عمومی]] [[جامعه اسلامی]] محسوب میشود لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت میباشد، ولی [[خمس]] از مالیاتهایی است که مربوط به [[حکومت اسلامی]] است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۸۳.</ref>. گفتنی است در [[نظام حقوقی اسلام]] [[حق]] [[مالی]] خمس به [[نیازمندان]] [[سادات]] و [[صدقات]] به سایر نیازمندان و [[در راه ماندگان]] اختصاص یافته است. [[شهید مطهری]] در بیان [[فلسفه]] اختصاص خمس به سادات مینویسد: ریشه و اساس خمس این است که باید به دست [[پیغمبر]] برسد و بعد از پیغمبر هم به دست [[امام]] برسد، پیغمبر یا امام، سادات را از این بودجه تکفل میکنند. اگر احیاناً زمانی بود که خمس نرسید، از بودجه دیگر باید آنها را تکفل کرد. اگر این بودجه رسید، به اندازه متعارف تکفل میکند، باقیاش را به [[مصرف]] [[مصالح]] [[عامه]] میرسانند؛ پس در واقع آن مقداری که زائد بر مصرف سادات [[فقیر]] است نیز تعلق دارد به [[مصالح عمومی]] [[مسلمین]]. | خمس نیز از جمله [[حقوق مالی]] است که [[اسلام]] برای تأمین نیازهای [[مالی]] فقرای [[سادات]] در [[اقلام]] خاصی همچون کسب [[منفعت]]، [[غنائم]]، [[معادن]]، جواهرات استخراج شده از دریا با مقررات ویژه [[تشریع]] کرده است. [[علامه طباطبایی]] مینویسد: آن [[حقوق]] مالیهای که [[شریعت اسلام]] برای [[اجتماع]] وضع کرده نظیر خمس و [[زکات]]، [[حقوقی]] است که در هر ثروتی در حین پیدایشش وضع نموده و اجتماع را با خود [[شریک]] کرده و آن گاه فرد را نسبت به آن سهمی که مختص به اوست [[مالک]] دانسته و به او [[حریت]] و [[آزادی]] داده تا در هر جا که بخواهد به [[مصرف]] برساند و حوایج [[مشروع]] خود را تأمین نماید<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۲۶.</ref>. [[تفسیر نمونه]] در بیان یکی از وجوه تفاوت دو [[حق]] مالی خمس و زکات مینویسد: میان خمس و زکات تفاوت مهمی وجود دارد و آن این است که زکات از مالیاتهایی است که در [[حقیقت]] جزو [[اموال عمومی]] [[جامعه اسلامی]] محسوب میشود لذا مصارف آن عموماً در همین قسمت میباشد، ولی [[خمس]] از مالیاتهایی است که مربوط به [[حکومت اسلامی]] است، یعنی مخارج دستگاه حکومت اسلامی و گردانندگان این دستگاه از آن تأمین میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۸۳.</ref>. گفتنی است در [[نظام حقوقی اسلام]] [[حق]] [[مالی]] خمس به [[نیازمندان]] [[سادات]] و [[صدقات]] به سایر نیازمندان و [[در راه ماندگان]] اختصاص یافته است. [[شهید مطهری]] در بیان [[فلسفه]] اختصاص خمس به سادات مینویسد: ریشه و اساس خمس این است که باید به دست [[پیغمبر]] برسد و بعد از پیغمبر هم به دست [[امام]] برسد، پیغمبر یا امام، سادات را از این بودجه تکفل میکنند. اگر احیاناً زمانی بود که خمس نرسید، از بودجه دیگر باید آنها را تکفل کرد. اگر این بودجه رسید، به اندازه متعارف تکفل میکند، باقیاش را به [[مصرف]] [[مصالح]] [[عامه]] میرسانند؛ پس در واقع آن مقداری که زائد بر مصرف سادات [[فقیر]] است نیز تعلق دارد به [[مصالح عمومی]] [[مسلمین]]. | ||
بنابراین [[اشتباه]] است کسی [[خیال]] کند بنا بر [[مذهب شیعه]]، بودجه کلانی را برای سادات قرار داده و خواستهاند سادات را به این وسیله پولدار بکنند. [علاوه اینکه]خمس را به هر سیدی نمیشود داد، به سیدی میتوان داد که شرایطی دارد از قبیل اینکه متجاهر به [[فسق]] نباشد، در | بنابراین [[اشتباه]] است کسی [[خیال]] کند بنا بر [[مذهب شیعه]]، بودجه کلانی را برای سادات قرار داده و خواستهاند سادات را به این وسیله پولدار بکنند. [علاوه اینکه]خمس را به هر سیدی نمیشود داد، به سیدی میتوان داد که شرایطی دارد از قبیل اینکه متجاهر به [[فسق]] نباشد، در راه فسق [[پول]] [[خرج]] نکند، علاوه بر اینها فقیر باشد. این [[سختگیری]] در مورد سادات نیز هست که آنکه خمس میگیرد باید مثل آنها که [[زکات]] میگیرند فقیر باشد. [[سختگیری]] علیحدهای در مورد سادات هست و آن اینکه فقط به اندازه خرج سالش میتوان به او داد، نمیشود او را با پول خمس [[غنی]] کرد<ref>مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۷۸-۸۴.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۶.</ref> | ||
===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ===[[آیات]] [[قرآنی]] مرتبط=== | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
==ادای [[صدقات]]== | ==ادای [[صدقات]]== | ||
مفهوم ([[صدقه]]) هر چند در [[عرف]] [[متشرعان]]، تنها بر کمکهای [[مالی]] مستحبی که افراد [[مؤمن]] و وظیفهشناس علاوه بر [[تکالیف مالی]] [[واجب]]، به قصد [[تقرب]] به [[نیازمندان]] اعطا میکنند، اطلاق میشود؛ اما در کاربرد [[قرآنی]]، صدقات هم صدقات [[مستحب]] و هم [[زکات]] واجب را شامل میگردد. صدقه در برخی کاربردها حتی به [[امور مالی]] نیز اختصاص ندارد. صدقه در لغت اعطای صحیح و واجد شرایط کامل در | مفهوم ([[صدقه]]) هر چند در [[عرف]] [[متشرعان]]، تنها بر کمکهای [[مالی]] مستحبی که افراد [[مؤمن]] و وظیفهشناس علاوه بر [[تکالیف مالی]] [[واجب]]، به قصد [[تقرب]] به [[نیازمندان]] اعطا میکنند، اطلاق میشود؛ اما در کاربرد [[قرآنی]]، صدقات هم صدقات [[مستحب]] و هم [[زکات]] واجب را شامل میگردد. صدقه در برخی کاربردها حتی به [[امور مالی]] نیز اختصاص ندارد. صدقه در لغت اعطای صحیح و واجد شرایط کامل در راه [[خداوند]]، [[خدمت]] به ضعفای [[جامعه]]، [[رفع حوایج]] نیازمندان، ترمیم [[کاستیها]] و جلب [[شادمانی]] [[محرومان]] است. از جمله مصداقهای این اعطا، [[ادای حقوق]] مالی واجب و مستحب به [[فقرا]] و [[مساکین]] در صورت داشتن شرایط کامل صحت است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۶ ص۲۶۳.</ref>. | ||
[[تفسیر نمونه]] با [[الهام]] از برخی [[روایات]] مینویسد: هر کار [[نیکی]] به هر صورت باشد صدقه و [[انفاق در راه خدا]] محسوب میشود؛ هرچه [[انسان]] برای حوایج [[زندگی]] خود و خانوادهاش صرف میکند، صدقه است و آنچه را که [[انسان]] آبروی خود را با آن [[حفظ]] میکند، [[صدقه]] محسوب میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۶۵.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز مینویسد: یکی از خصوصیات [[صدقات]]، این است که نمو میکند و این نمو، لازمه قهری صدقه است و از آن جداشدنی نیست، چون باعث جلب [[محبت]] و [[حسن]] تفاهم و جذب [[قلوب]] است و [[امنیت]] را گسترش داده و [[دلها]] را از اینکه به سوی [[غصب]] و دزدی و [[افساد]] و [[اختلاس]] بگراید، باز میدارد و نیز باعث [[اتحاد]] و مساعدت و معاونت گشته و اکثر راههای [[فساد]] و فنای [[اموال]] را میبندد و همه اینها باعث میشود که [[مال]] [[آدمی]] در [[دنیا]] هم زیاد شود و چند برابر گردد. همه اینها برای این است که صدقه و [[ربا]] هر دو با [[زندگی]] طبقه [[محروم]] و محتاج تماس دارد، زیرا احتیاج به ضروریات زندگی، [[احساسات]] [[باطنی]] آنان را تحریک کرده و بر اثر وجود عقدهها و خواستههای ارضانشده، آماده [[دفاع]] از [[حقوق]] زندگی خود گشته و هر طور شده در صدد [[مبارزه]] بر میآیند<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۴۲.</ref>. در موضعی دیگر مینویسد: صدقه نیز خاصیت [[توبه]] دارد، توبه [[پاک]] میکند، صدقه نیز پاک میکند و دادن صدقه توبهای [[مالی]] است همچنان که در میان همه [[کارها]]، توبه به منزله صدقه است، یعنی صدقه از [[اعمال]] است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۲۱.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۷.</ref> | [[تفسیر نمونه]] با [[الهام]] از برخی [[روایات]] مینویسد: هر کار [[نیکی]] به هر صورت باشد صدقه و [[انفاق در راه خدا]] محسوب میشود؛ هرچه [[انسان]] برای حوایج [[زندگی]] خود و خانوادهاش صرف میکند، صدقه است و آنچه را که [[انسان]] آبروی خود را با آن [[حفظ]] میکند، [[صدقه]] محسوب میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۶۵.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز مینویسد: یکی از خصوصیات [[صدقات]]، این است که نمو میکند و این نمو، لازمه قهری صدقه است و از آن جداشدنی نیست، چون باعث جلب [[محبت]] و [[حسن]] تفاهم و جذب [[قلوب]] است و [[امنیت]] را گسترش داده و [[دلها]] را از اینکه به سوی [[غصب]] و دزدی و [[افساد]] و [[اختلاس]] بگراید، باز میدارد و نیز باعث [[اتحاد]] و مساعدت و معاونت گشته و اکثر راههای [[فساد]] و فنای [[اموال]] را میبندد و همه اینها باعث میشود که [[مال]] [[آدمی]] در [[دنیا]] هم زیاد شود و چند برابر گردد. همه اینها برای این است که صدقه و [[ربا]] هر دو با [[زندگی]] طبقه [[محروم]] و محتاج تماس دارد، زیرا احتیاج به ضروریات زندگی، [[احساسات]] [[باطنی]] آنان را تحریک کرده و بر اثر وجود عقدهها و خواستههای ارضانشده، آماده [[دفاع]] از [[حقوق]] زندگی خود گشته و هر طور شده در صدد [[مبارزه]] بر میآیند<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۶۴۲.</ref>. در موضعی دیگر مینویسد: صدقه نیز خاصیت [[توبه]] دارد، توبه [[پاک]] میکند، صدقه نیز پاک میکند و دادن صدقه توبهای [[مالی]] است همچنان که در میان همه [[کارها]]، توبه به منزله صدقه است، یعنی صدقه از [[اعمال]] است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۵۲۱.</ref>.<ref>[[سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین]]، [[ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۷.</ref> | ||