پرش به محتوا

آزادی اندیشه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'راه' به 'راه'
جز (جایگزینی متن - 'راه' به 'راه')
خط ۱۲: خط ۱۲:
[[آزادی]] [[تفکر]] ناشی از [[استعداد]] ذاتی [[بشر]] است. [[انسان]] از آن‌رو که موجودی [[عاقل]] و متفکر است، می‌تواند در مسائل تفکر کند. چنین استعدادی می‌بایست [[آزاد]] باشد؛ زیرا [[پیشرفت]] و [[تکامل]] بشر در گرو این آزادی است<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۲۷ و ۹۳.</ref>. آزادی تفکر، شرط [[ترقی]] و تجلی [[افکار]] است. نباید [[مردم]] از تفکر [[وحشت]] داشته باشند که این خود نوعی عدم آزادی است<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۹۶.</ref>. از این حیث، [[اندیشه]] [[اسلامی]] برجستگی خاصی دارد؛ زیرا رشته [[تقلید]] را از اساس پاره کرده و بر این نظر است که انسان [[اصول دین]] را بی‌آنکه آزادانه آن را [[درک]] کرده باشد نپذیرد<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۵.</ref>.
[[آزادی]] [[تفکر]] ناشی از [[استعداد]] ذاتی [[بشر]] است. [[انسان]] از آن‌رو که موجودی [[عاقل]] و متفکر است، می‌تواند در مسائل تفکر کند. چنین استعدادی می‌بایست [[آزاد]] باشد؛ زیرا [[پیشرفت]] و [[تکامل]] بشر در گرو این آزادی است<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۲۷ و ۹۳.</ref>. آزادی تفکر، شرط [[ترقی]] و تجلی [[افکار]] است. نباید [[مردم]] از تفکر [[وحشت]] داشته باشند که این خود نوعی عدم آزادی است<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۹۶.</ref>. از این حیث، [[اندیشه]] [[اسلامی]] برجستگی خاصی دارد؛ زیرا رشته [[تقلید]] را از اساس پاره کرده و بر این نظر است که انسان [[اصول دین]] را بی‌آنکه آزادانه آن را [[درک]] کرده باشد نپذیرد<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۲۵.</ref>.


با همه تأکیدی که بر آزادی [[فکری]] در [[آموزه‌های اسلامی]] شده است باید گفت که این مسئله با [[آزادی عقیده]] متفاوت است. باورهای بشر بر یکی از دو پایه زیر [[استوار]] است: گاهی پایه [[اعتقاد]] بشر بر تفکری آزاد مبتنی است؛ زیرا انسان با [[عقل]] و [[فکر]] آزاد، عقیده‌ای را می‌پذیرد. گاهی نیز عقیده‌ای به بشر [[تحمیل]] می‌شود که ممکن است از [[راه]] تقلید از آبا و اجداد حاصل شود بی‌آنکه هیچ ارتباطی با نیروی تفکر انسان داشته باشد. نخستین خاصیت و اثر چنین عقیده‌ای این است که جلو تفکر آزاد انسان را می‌گیرد و به صورت زنجیری برای عقل و فکر انسان در می‌آید. در واقع این‌گونه [[عقاید]] عبارت است از یک [[سلسله]] زنجیرهای [[اعتقادی]] و عرفی و [[تقلیدی]] که به دست و پای فکر و [[روح انسان]] بسته می‌شود و انسان [[قادر]] نیست آن را از دست و پای خودش باز کند. کار [[انبیا]] در چنین مواقعی [[ارزشمند]] است؛ زیرا یکی از کارهای آنان این بوده است که این‌گونه پایگاه‌های اعتقادی را [[تخریب]] کنند تا افراد، آزادانه بتوانند درباره خود، [[سرنوشت]] و اعتقاد خویش بیندیشند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۱۴.</ref>.
با همه تأکیدی که بر آزادی [[فکری]] در [[آموزه‌های اسلامی]] شده است باید گفت که این مسئله با [[آزادی عقیده]] متفاوت است. باورهای بشر بر یکی از دو پایه زیر [[استوار]] است: گاهی پایه [[اعتقاد]] بشر بر تفکری آزاد مبتنی است؛ زیرا انسان با [[عقل]] و [[فکر]] آزاد، عقیده‌ای را می‌پذیرد. گاهی نیز عقیده‌ای به بشر [[تحمیل]] می‌شود که ممکن است از راه تقلید از آبا و اجداد حاصل شود بی‌آنکه هیچ ارتباطی با نیروی تفکر انسان داشته باشد. نخستین خاصیت و اثر چنین عقیده‌ای این است که جلو تفکر آزاد انسان را می‌گیرد و به صورت زنجیری برای عقل و فکر انسان در می‌آید. در واقع این‌گونه [[عقاید]] عبارت است از یک [[سلسله]] زنجیرهای [[اعتقادی]] و عرفی و [[تقلیدی]] که به دست و پای فکر و [[روح انسان]] بسته می‌شود و انسان [[قادر]] نیست آن را از دست و پای خودش باز کند. کار [[انبیا]] در چنین مواقعی [[ارزشمند]] است؛ زیرا یکی از کارهای آنان این بوده است که این‌گونه پایگاه‌های اعتقادی را [[تخریب]] کنند تا افراد، آزادانه بتوانند درباره خود، [[سرنوشت]] و اعتقاد خویش بیندیشند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۱۱۴.</ref>.


در این قسم دوم، آزادی عقیده معنا و مفهومی ندارد؛ زیرا آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک [[قوه]] فعال و پیشرو، در حالی که پیدایش چنین عقایدی به معنای رکود و [[جمود]] است. [[آزادی]] در رکود مساوی با مفهوم آزادی [[زندانی]] در بقای در [[زندان]] و آزادی فرد به زنجیر بسته در بسته بودن است. تفاوت در این است که زندانی به زنجیر بسته شده این وضعیت را در [[جسم]] خویش [[احساس]] می‌کند اما زندانی در زنجیرِ [[روح]] این وضعیت را [[حس]] نمی‌کند. [[آزادی عقیده]] در معنای دوم از آنجا صحیح نیست که "اکثر عقایدی که [[مردم]] پیدا می‌کنند، [[دلبستگی]] است نه [[تفکر]]"<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۹۷.</ref>.
در این قسم دوم، آزادی عقیده معنا و مفهومی ندارد؛ زیرا آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک [[قوه]] فعال و پیشرو، در حالی که پیدایش چنین عقایدی به معنای رکود و [[جمود]] است. [[آزادی]] در رکود مساوی با مفهوم آزادی [[زندانی]] در بقای در [[زندان]] و آزادی فرد به زنجیر بسته در بسته بودن است. تفاوت در این است که زندانی به زنجیر بسته شده این وضعیت را در [[جسم]] خویش [[احساس]] می‌کند اما زندانی در زنجیرِ [[روح]] این وضعیت را [[حس]] نمی‌کند. [[آزادی عقیده]] در معنای دوم از آنجا صحیح نیست که "اکثر عقایدی که [[مردم]] پیدا می‌کنند، [[دلبستگی]] است نه [[تفکر]]"<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۹۷.</ref>.
خط ۲۰: خط ۲۰:


از نظر [[اسلام]] [[تفکر]] آزاد است. شما هر گونه می‌خواهید، بیندیشید؛ و هر گونه می‌خواهید، عقیده خودتان را - به شرطی که فکر [[واقعی]] خودتان باشد - ابراز کنید؛ هر طور که می‌خواهید بنویسید؛ هیچ کس ممانعت نخواهد کرد<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۵.</ref>.
از نظر [[اسلام]] [[تفکر]] آزاد است. شما هر گونه می‌خواهید، بیندیشید؛ و هر گونه می‌خواهید، عقیده خودتان را - به شرطی که فکر [[واقعی]] خودتان باشد - ابراز کنید؛ هر طور که می‌خواهید بنویسید؛ هیچ کس ممانعت نخواهد کرد<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۵.</ref>.
به [[دلیل]] وجود همین آزادی‌ها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در [[صدر اسلام]] در پاسخ کسی که می‌گفت من [[خدا]] را قبول ندارم، [[حکم]] به زدن و بستن و کشتن داده می‌شد، امروز دیگر [[اسلامی]] وجود نداشت. یکی از دلایلی که موجب شده اسلام باقی بماند این بوده است که با [[شجاعت]] و [[صراحت]] با افکار مختلف مواجه شده است<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۸.</ref>. در این صورت که دوام و بقای [[دین]] بر برخورد آزادانه با آرا و اندیشه‌ها مبتنی است، دیگر [[تکلیف حکومت]] و [[نظام سیاسی]] روشن است. مواجهه روشن و آزادانه با اندیشه‌ها و افکار [[مخالف]] تأثیر به سزایی در [[پویایی]] و مانایی [[حکومت]] و [[حاکمان]] دارد. در [[آینده]] هم اسلام فقط و فقط با مواجهه صریح و شجاعانه با [[عقاید]] و افکار مختلف است که می‌تواند به [[حیات]] خود ادامه دهد. از این‌رو باید به [[جوانان]] و طرفداران اسلام هشدار داد که [[گمان]] نکنند [[راه]] [[حفظ]] [[معتقدات]] اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است؛ زیرا از اسلام فقط با یک نیرو می‌شود [[پاسداری]] کرد و آن [[علم]] و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آنها است<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۹.</ref>.
به [[دلیل]] وجود همین آزادی‌ها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در [[صدر اسلام]] در پاسخ کسی که می‌گفت من [[خدا]] را قبول ندارم، [[حکم]] به زدن و بستن و کشتن داده می‌شد، امروز دیگر [[اسلامی]] وجود نداشت. یکی از دلایلی که موجب شده اسلام باقی بماند این بوده است که با [[شجاعت]] و [[صراحت]] با افکار مختلف مواجه شده است<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۸.</ref>. در این صورت که دوام و بقای [[دین]] بر برخورد آزادانه با آرا و اندیشه‌ها مبتنی است، دیگر [[تکلیف حکومت]] و [[نظام سیاسی]] روشن است. مواجهه روشن و آزادانه با اندیشه‌ها و افکار [[مخالف]] تأثیر به سزایی در [[پویایی]] و مانایی [[حکومت]] و [[حاکمان]] دارد. در [[آینده]] هم اسلام فقط و فقط با مواجهه صریح و شجاعانه با [[عقاید]] و افکار مختلف است که می‌تواند به [[حیات]] خود ادامه دهد. از این‌رو باید به [[جوانان]] و طرفداران اسلام هشدار داد که [[گمان]] نکنند راه [[حفظ]] [[معتقدات]] اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است؛ زیرا از اسلام فقط با یک نیرو می‌شود [[پاسداری]] کرد و آن [[علم]] و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آنها است<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۹.</ref>.
سلب آزادی در [[نظام اسلامی]] در کنار فقدان [[عدالت]] از آفت‌های اصلی [[انقلاب اسلامی]] است<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۲.</ref>. [[وظیفه]] [[قطعی]] همه این است که به آزادی‌ها به معنای [[واقعی]] کلمه [[احترام]] گذارند؛ زیرا اگر بنا شود [[جمهوری اسلامی]] زمینه [[اختناق]] را به وجود بیاورد، قطعاً [[شکست]] خواهد خورد<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۶۲.</ref>. [[اسلام]] [[دین]] [[آزادی]] است، [[دینی]] که مروج آزادی برای همه افراد [[جامعه]] است<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۶۲.</ref>. [[انقلاب اسلامی]] در صورتی [[راه]] صحیح [[پیروزی]] را ادامه خواهد داد که افراد از آزادی [[فکر]] و بیان و قلم برخوردار باشند. هرکس باید فکر و بیان و قلمش [[آزاد]] باشد. تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد. اگر در جامعه، محیط آزاد برخورد آرا و [[عقاید]] به وجود بیاید، به گونه‌ای که صاحبان [[افکار]] مختلف بتوانند حرف‌هایشان را مطرح کنند و ما هم در مقابل، آرا و نظرات‌مان را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه سالمی خواهد بود که اسلام هرچه بیشتر [[رشد]] می‌کند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۶۳.</ref>.
سلب آزادی در [[نظام اسلامی]] در کنار فقدان [[عدالت]] از آفت‌های اصلی [[انقلاب اسلامی]] است<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۲.</ref>. [[وظیفه]] [[قطعی]] همه این است که به آزادی‌ها به معنای [[واقعی]] کلمه [[احترام]] گذارند؛ زیرا اگر بنا شود [[جمهوری اسلامی]] زمینه [[اختناق]] را به وجود بیاورد، قطعاً [[شکست]] خواهد خورد<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۶۲.</ref>. [[اسلام]] [[دین]] [[آزادی]] است، [[دینی]] که مروج آزادی برای همه افراد [[جامعه]] است<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۶۲.</ref>. [[انقلاب اسلامی]] در صورتی راه صحیح [[پیروزی]] را ادامه خواهد داد که افراد از آزادی [[فکر]] و بیان و قلم برخوردار باشند. هرکس باید فکر و بیان و قلمش [[آزاد]] باشد. تنها در چنین صورتی است که انقلاب اسلامی راه صحیح پیروزی را ادامه خواهد داد. اگر در جامعه، محیط آزاد برخورد آرا و [[عقاید]] به وجود بیاید، به گونه‌ای که صاحبان [[افکار]] مختلف بتوانند حرف‌هایشان را مطرح کنند و ما هم در مقابل، آرا و نظرات‌مان را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه سالمی خواهد بود که اسلام هرچه بیشتر [[رشد]] می‌کند<ref>پیرامون جمهوری اسلامی، ص۶۳.</ref>.


[[انسان]] از آن نظر محترم است که به سوی [[هدف]] تکاملی طبیعی حرکت می‌کند. پس [[تکامل]] محترم است؛ هر [[عقیده]] ولو زاییده [[انتخاب]] خود انسان باشد که نیروهای کمالی او را راکد کند و در زنجیر قرار دهد احترام ندارد. باید آن زنجیر را اگرچه به [[زور]] از دست و پای آن [[انسان‌ها]] باز کرد و هر عقیده‌ای که نیروهای او را آزاد می‌کند و او را در مسیر تکامل [[رهبری]] می‌کند ولو زاییده انتخاب خود انسان‌ها نباشد باید به انسان عرضه داشت و اگر امکان [[تحمیل]] دارد باید تحمیل کرد<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۷۱-۸۰.</ref><ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۵۶.</ref>
[[انسان]] از آن نظر محترم است که به سوی [[هدف]] تکاملی طبیعی حرکت می‌کند. پس [[تکامل]] محترم است؛ هر [[عقیده]] ولو زاییده [[انتخاب]] خود انسان باشد که نیروهای کمالی او را راکد کند و در زنجیر قرار دهد احترام ندارد. باید آن زنجیر را اگرچه به [[زور]] از دست و پای آن [[انسان‌ها]] باز کرد و هر عقیده‌ای که نیروهای او را آزاد می‌کند و او را در مسیر تکامل [[رهبری]] می‌کند ولو زاییده انتخاب خود انسان‌ها نباشد باید به انسان عرضه داشت و اگر امکان [[تحمیل]] دارد باید تحمیل کرد<ref>یادداشت‌ها، ج۱، ص۷۱-۸۰.</ref><ref>[[شریف لک‌زایی|لک‌زایی، شریف]]، [[آزادی (کتاب)|آزادی]]، ص ۵۶.</ref>
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش