پرش به محتوا

عطش در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰٬۵۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


==مقدمه==
==مقدمه==
به [[احساس]] میل به [[نوشیدن آب]] و نیاز [[طبیعت]] به آب، [[تشنگی]] گفته می‌شود. <ref>فرهنگ‌فارسی، ج۱، ص۱۰۸۸؛ لغت‌نامه، ج۴، ص۵۹۱۶، «تشنگی».</ref> در کتاب‌های لغت معادل‌های [[عربی]] فراوانی برای آن ذکر شده است. <ref>ر. ک: لسان‌العرب، ج۱، ص۷۴۵، «لهث»؛ ج‌۲، ص‌۲۹۱، «زنج»؛ ج‌۴، ص‌۴۵۱، «صرر».</ref>
در [[قرآن]] واژه‌های زیر یا یکی از هم‌خانواده‌هایشان به معنای تشنگی به کار رفته‌اند: {{متن قرآن|ظَمَأٌ}}<ref> سوره توبه، آیه ۱۲۰.</ref>.<ref>مفردات، ص‌۵۳۹، «ظمأ»؛ مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۱۲۳ ـ ۱۲۴؛ معانی القرآن، ج‌۳،ص‌۲۶۸. </ref>، {{متن قرآن|الْهِيمِ}}<ref> سوره واقعه، آیه ۵۵.</ref>.<ref>مفردات، ص‌۸۴۸، «هیم».</ref>، }} <ref> مفردات، ص‌۷۴۸، «لهث».</ref>، «[[لوح]]» (مدّثر / ۷۴، ۲۹) <ref> مفردات، ص‌۷۵۰، «لوح».</ref> و در مواردی هم بدون استعمال واژه‌ای خاص، ترکیب کلمات و قراین موجود در [[کلام]] معنای تشنگی را می‌رسانند؛ مانند: «کَبـسِطِ کَفَّیهِ اِلَی الماءِ لِیَبلُغَ فاهُ وما هُوَ بِبــلِغِهِ»(رعد / ۱۳، ۱۴)، «و یُسقی مِن ماء صَدید * یَتَجَرَّعُهُ ولا یَکادُ یُسیغُهُ»([[ابراهیم]] / ۱۴، ۱۵ ـ ۱۶)، افزون بر آن واژه‌هایی نظیر نوشاندن، [[سیرابی]]، [[باران]] و آب غالباً یادآور مفهوم تشنگی هستند: «فَاَسقَینـکُموهُ»([[حجر]] / ۱۵، ۲۲)، «والَّذی هُوَ... یَسقین».(شعراء / ۲۶، ۷۹) برخی واژه شناسان معاصر «ظَمَأ» را به معنای احساس سوزش درون بر اثر تشنگی و نه خود تشنگی دانسته‌اند؛<ref>التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۷۸، «ظمأ».</ref> همچنین «هُیام» حرکت در حال [[سرگردانی]] است که گاه به سبب تشنگی پدید می‌آید، بنابراین هیم (جمع أهْیَم و هَیْماء) به هر‌آنچه که بر اثر تشنگی یا سبب دیگری متحیرانه رفت و آمد می‌کند گفته می‌شود. <ref>التحقیق، ج‌۱۱، ص‌۳۱۰، «هیم».</ref> بین «لَهَثان» و «عَطَش» نیز فرق قائل شده، لهثان را حالت شخص هیجان‌زده‌ای معرفی کرده‌اند که زبان و دهان خود را از شدت تشنگی به گردش درمی‌آورد و [[عطش]] را حالت [[اشتیاق]] به آب می‌دانند،<ref> التحقیق، ج‌۱۰، ص‌۲۴۲ ـ ۲۴۳، «لهث».</ref> بر این اساس برخی [[آیه]] «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الکَلبِ اِن تَحمِل عَلَیهِ یَلهَث اَو تَترُکهُ یَلهَث» ‌(اعراف / ۷، ۱۶۷) را به تشنگی مربوط دانسته‌اند. <ref>غریب القرآن، ص‌۱۴۷ ـ ۱۴۸. </ref> این در حالی است که صفت لَهَثان در خصوص سگ به حالت [[تشنگی]] او اختصاص ندارد و در هر حال زبان را از دهان بیرون افکنده که به این صفت او «لهثان» گفته می‌شود.
[[آیات قرآن]] غالباً در سه محور به مسئله تشنگی اشاره دارند:
۱. در رویدادهای [[تاریخی]]. (مانند: [[توبه]] / ۹، ۱۲۰)
۲. ‌به‌هنگام [[مرگ]] و در [[آخرت]]. (مانند: واقعه / ۵۶، ۵۵)؛
۳. در [[تشبیه]] و تمثیلها. (مانند: [[نور]] / ۲۴، ۳۹). وجود معادلهای فراوان در مورد تشنگی و کاربرد فراوان مفهوم آن در [[قرآن]] به‌هنگام تبیین واقعیتهای [[اخروی]] و تشبیهها نشان‌از‌اهمیت این مفهوم در میان [[اعراب]] آن زمان‌دارد. ‌کمی آب * و تشنگی در محیط خشک جزیرة‌العرب،<ref>المفصل، ج‌۵، ص‌۷۶. </ref> اهتمام [[ادیان]] سامی به آب و [[نجات]] دادن تشنگان از [[هلاکت]]،<ref> المفصل، ج‌۷، ص‌۱۵۷. </ref> [[خواندن نماز]] استسقا برای باریدن [[باران]] و نجات از تشنگی <ref> المفصل، ص‌۱۶۳. </ref> و نفرینهای اعراب در مورد یکدیگر: «اَحَرّ [[اللّه]] صدره»، «سلّط اللّه علیه الحرّة تحت‌القرّة» که کنایه از آرزوی [[عطش]] برای فرد [[نفرین]] شده‌اند <ref> المفصل، ص‌۱۵۸. </ref> [[گواه]] بر این مدعایند.<ref>[[مهدی ملک محمدی| ملک محمدی، مهدی]]؛ [[تشنگی (مقاله)|مقاله «تشنگی»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>.
==تشنگی در داستانها و رویدادها==
الف. [[آدم]]{{ع}} در [[بهشت برزخی]] خویش از هرگونه تشنگی و [[گرما]] * در [[امان]] بود: «و‌اَنَّکَ لا تَظمَؤُا فیها ولا تَضحی».(طه / ۲۰، ۱۱۹) <ref>جامع البیان، ج‌۱۶، ص‌۲۷۶؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۲۲۱؛ التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۷۹، «ظمأ».</ref>
ب. [[قوم بنی‌اسرائیل]] در بیابان * گرفتار تشنگی شدند، از این رو به [[موسی]] [[شکایت]] و از او [[طلب]] آب کردند. او از [[خدا]] برای قومش درخواست آب کرد. <ref>التبیان، ج‌۱، ص‌۲۶۹؛ مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۲۵۰؛ روح‌المعانی، ج‌۱، ص‌۴۲۷. </ref> [[خداوند]] به او فرمود: عصایت را به سنگ بزن، پس، از آن ۱۲ چشمه به تعداد قبیله‌های [[بنی‌اسرائیل]] جوشید: «و اِذِ استَسقی موسی لِقَومِهِ فَقُلنَا اضرِب بِعَصاکَ الحَجَرَ فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَینًا». (بقره / ۲، ۶۰) آیه‌۱۶۰ [[اعراف]] / ۷ هم با مضمونی شبیه [[آیه]] قبل به این مطلب اشاره دارد: «و‌اَوحَینا اِلی [[موسی]] اِذِ استَسقـهُ قَومُهُ اَنِاضرِب بِعَصاکَ الحَجَرَ.»... برخی‌روایات ازسوگند موسی{{ع}} به [[حق]] [[اهل‌بیت]] [[پیامبراکرم]]{{صل}} برای درخواست آب سخن گفته‌اند. <ref>البرهان، ج‌۱، ص‌۲۲۶؛ الصافی، ج‌۱، ص‌۱۳۶. </ref> این [[معجزه]] را نهمین [[نعمت الهی]] بر [[بنی اسرائیل]] دانسته‌اند. فایده [[دنیوی]] معجزه‌موسی{{ع}} رفع نیاز قومش هنگام [[تشنگی]] در بیابان و فایده [[اخروی]] آن دلالت بر وجود [[آفریدگار]] [[حکیم]] و [[پیامبری]] موسی بود. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۳، ص‌۴۳۴. </ref>
ج. [[خداوند]] [[سپاهیان]] [[طالوت]] * را به نهر آب و تشنگی آزمود. طالوت به همراه [[لشکر]] خود در گرمای شدید تابستان برای [[نبرد]] با [[جالوت]] از [[بیت‌المقدس]] خارج شد <ref>تفسیر جلالین، ص‌۴۴. </ref> و در حالی که تنها اجازه [[نوشیدن]] یک مشت از آب رود را داشتند خداوند آنها را دچار تشنگی کرد. <ref> تفسیر بغوی، ج‌۱، ص‌۱۷۳. </ref> از آن میان شمار اندکی به [[دستور]] وی عمل کرده، [[سیراب]] شدند و سالم از نهر گذشتند؛ امّا متخلفان [[تشنه]] ماندند و از [[دشمن]] هراسیده، از نهر عبور نکردند. <ref>التبیان، ج‌۲، ص‌۲۹۵؛ مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۱۴۸؛ التفسیر الکبیر، ج‌۶، ص‌۱۹۵. </ref> بعضی گفته‌اند: همگی از نهر گذشتند؛ ولی آنان که بیش از حد آب نوشیدند اظهار [[ناتوانی]] کرده، در [[جنگ]] شرکت نکردند: «فَلَمّا فَصَلَ طالوتُ بِالجُنودِ قالَ اِنَّ اللّهَ مُبتَلیکُم بِنَهَر فَمَن شَرِبَ مِنهُ فَلَیسَ مِنّی و مَن لَم یَطعَمهُ فَاِنَّهُ مِنِّی اِلاّ مَنِ اغتَرَفَ غُرفَةَ بِیَدِهِ فَشَرِبوا مِنهُ اِلاّ قَلیلاً مِنهُم». ‌(بقره / ۲، ۲۴۹) <ref>تفسیر بغوی، ج‌۱، ص‌۱۷۳. </ref> [[مفسران]] برای این [[آزمون]] ([[ابتلا]] به نهر و تشنگی) سببهایی بیان کرده‌اند. <ref>التبیان، ج‌۲، ص‌۲۹۴؛ مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۶۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۵۱. </ref> بعضی از مفسران، با رویکردی [[عرفانی]] نهر را تمثیلی از [[دنیا]] دانسته‌اند که نوشیدن بسیار از آن [[ذلت]] [[انسان]] <ref>تفسیر ابن عربی، ج‌۱، ص‌۱۴۱. </ref> و بازماندگی از [[آخرت]] را در پی دارد؛<ref>تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۴۹۲. </ref> اما برخی دیگر این معنا را خلاف ظاهر [[آیه]] و تأویلی [[نادرست]] دانسته‌اند. <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۳، ص‌۲۵۱. </ref>
د. در پی [[سرپیچی]] گروهی از [[مسلمانان]] از دستورهای [[پیامبر]]{{صل}} در [[جنگ تبوک]] آیه ۱۲۰ [[توبه]] / ۹ نازل شد. [[خداوند]] ضمن [[توبیخ]] این افراد،<ref> المیزان، ج‌۹، ص‌۴۰۳. </ref> [[مردم مدینه]] و [[اعراب]] اطراف آن را از [[نافرمانی پیامبر]]{{صل}} و مقدم داشتن خود بر ایشان باز می‌دارد و آنان را به [[تحمل]] سختیها ملزم می‌کند. در ادامه یادآور می‌شود که [[فرمان]] فوق از این روست که در برابر تحمل هرگونه [[تشنگی]]، [[گرسنگی]] یا هر [[مصیبت]] دیگری در [[راه خدا]]، [[اجر]] و [[پاداش]] خواهند گرفت: «ما کانَ لاَِهلِ المَدینَةِ و مَن حَولَهُم مِنَ الاَعرابِ اَن یَتَخَلَّفوا عَن رَسولِ اللّهِ ولا یَرغَبوا بِاَنفُسِهِم عَن نَفسِهِ ذلِکَ بِاَنَّهُم لا یُصیبُهُم ظَمَأٌ ولا نَصَبٌ ولا مَخمَصَةٌ فی سَبیلِ اللّهِ... اِلاّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صــلِحٌ.»... آیه ۱۱۷ توبه / ۹<ref>مجمع‌البیان، ج۵، ص۱۲۳؛ جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۱۰۳؛ روح المعانی، ج‌۱۱، ص‌۶۷. </ref> نیز سخن از [[رحمت ویژه خدا]] نسبت به [[یاران پیامبر]]{{صل}} در جنگ تبوک به میان آورده است: «لَقَد تابَ اللّهُ عَلَی النَّبِیِّ والمُهـجِرینَ والاَنصارِ الَّذینَ اتَّبَعوهُ فی ساعَةِ العُسرَةِ.».. آنان در گرمای شدید تابستان به سوی [[تبوک]] حرکت کردند؛ اما دچار سختیهای فراوان شدند. در [[روایات]] «فی ساعَةِ العُسرَةِ» به [[سختی]] در آب (تشنگی)، زاد و مرکب [[تفسیر]] شده است. شدت تشنگی چنان بوده که [[اصحاب]] مجبور به کشتن شتران و استفاده از آب داخل شکم آنها شدند. در پی درخواست بعضی از [[صحابه]] و [[دعای پیامبر]]{{صل}} [[باران]] فراوان بارید و همگی [[سیراب]] شدند. <ref>جامع البیان، ج‌۱۱، ص‌۷۵ ـ ۷۶؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۲۸۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۴۱۱. </ref>
هـ. در برخی از [[تفاسیر]] «رِجزَ الشَّیطـن» در آیه «و‌یُذهِبَ عَنکُم رِجزَ الشَّیطـن»([[انفال]] / ۸، ۱۱) به [[وسوسه]] [[شیطان]] در [[جنگ بدر]] و [[ترساندن]] یاران پیامبر{{صل}} از تشنگی تفسیر شده است. <ref>تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۹۳؛ روح المعانی، ج‌۹، ص‌۲۵۵. </ref>
و. حرف «عین» در «[[کهیعص]]» ([[مریم]] / ۱۹، ۱) به [[عطش]] [[امام حسین]]{{ع}} [[تأویل]] شده است. <ref>البرهان، ج‌۴، ص‌۳؛ الصافی، ج‌۳، ص‌۲۷۲. </ref>
==[[تشنگی]] در [[آخرت]]==
الف. برخی [[آیات قرآن]] [[سخن]] از شرابهای بهشتی به میان آورده است ([[انسان]] / ۷۶، ۵، ۲۱)؛ اما از سوی دیگر تشنگی و هرگونه [[سختی]] که از آثار [[جهان]] ماده است در [[بهشت]] وجود ندارد،<ref>التحقیق، ج‌۷، ص‌۱۷۹، «ظمأ».</ref> بنابراین وجود نوعی میل به [[نوشیدن]] در میان [[بهشتیان]]، متفاوت با آنچه به عنوان تشنگی می‌شناسیم، ممکن است.
ب. [[آیه]] «اِنّا اَعطَینـکَ الکَوثَر»([[کوثر]] / ۱۰۸، ۱) نیز به ورود [[پیامبر]]{{صل}} و [[امت]] ایشان بر [[حوض کوثر]] برای فرو نشاندن عطش، قبل از رسیدن به مقام‌کریم <ref> البرهان فی علوم القرآن، ج‌۴، ص‌۸۶. </ref> [[تفسیر]] شده است.
ج. بخشی از [[آیات]]، تشنگی شدید [[دوزخیان]] در [[برزخ]] (انعام / ۶، ۹۳)، [[قیامت]] (طه / ۲۰، ۱۰۲) هنگام ورود به [[جهنم]] * (مریم / ۱۹، ۸۶) و [[عذاب]] (واقعه / ‌۵۶، ۵۵) را تصویر کرده و صحنه‌های قبل و بعد از آن را بیان می‌کند.
د. در برخی آیات از شیوه [[نزول]] عذاب بر [[ستمگران]] هنگام [[مرگ]] یاد شده است: «و‌لَو‌تَرَی اِذِ الظّــلِمونَ فی غَمَرتِ المَوتِ والمَلـئِکَةُ باسِطوا اَیدیهِم اَخرِجوا اَنفُسَکُمُ الیَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ».(انعام / ۶، ۹۳) <ref> التبیان، ج‌۴، ص‌۲۰۳؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۳۳۴؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۴۵۳ ـ ۴۵۴. </ref> بعضی [[روایات تفسیری]] «عذاب‌الهون» را به تشنگی به هنگام مرگ و برخی دیگر تشنگی در قیامت <ref>مجمع‌البیان، ج۴، ص‌۵۱۹؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۳۷۰؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۱۱. </ref> معنا کرده‌اند. [[روایات]] دیگری [[نزول آیه]] را در مورد [[معاویه]] و [[بنی‌امیه]] و [[یاران]] آنها،<ref> البرهان، ج‌۲، ص‌۴۵۴. </ref> [[مسیلمه]]،<ref>مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۵۱۸. </ref> عبداللّه بن [[سعد بن]] [[ابی سرح]]، [[مدعیان دروغین امامت]]،<ref>البرهان، ج‌۲، ص‌۴۵۳؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۳۶۹؛ مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۵۱۸. </ref> [[منکران]] آنچه [[خدا]] درباره [[آل محمد]]{{صل}} نازل کرده و [[ظالمان]] به [[حقوق]] [[اهل‌بیت پیامبر]]{{ع}} <ref>البرهان، ج‌۲، ص‌۴۵۴؛ تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۲۱۱. </ref> دانسته‌اند.
هـ. [[آیه]] «و‌اِنَّ لَهُ عِندَنا لَزُلفی و حُسنَ مَـاب»(ص / ۳۸، ۲۵، ۴۰) نیز به سقایت [[داود]]{{ع}} در [[روز قیامت]] * به هنگام [[عطش]] و گرمای شدید آن [[روز]] [[تفسیر]] شده است. <ref>الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۱۶۸. </ref>
و. در [[قیامت]] سیاهی چشم [[مجرمان]] از شدت [[تشنگی]] کبودرنگ گشته، با این حال [[محشور]] می‌شوند: «و نَحشُرُ المُجرِمینَ یَومَئِذ زُرقـا».(طه / ۲۰، ۱۰۲) <ref> روح‌المعانی، ج۱۶، ص۳۸۱؛ جوامع‌الجامع، ج‌۲، ص‌۴۲؛ تهذیب اللغه، ج‌۸، ص‌۴۲۸. </ref> آنها بر اثر تشنگی شدید <ref> تفسیر بغوی، ج۳، ص۱۹۴؛ مجمع‌البحرین، ج‌۲، ص‌۲۷۵؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۳۴. </ref> وارد [[جهنم]] می‌شوند تا آبی بنوشند؛ ولی از آب گوارا منع می‌شوند: «و نَسوقُ المُجرِمینَ اِلی جَهَنَّمَ وِردا».([[مریم]] / ۱۹، ۸۶) <ref>مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۸۲۰؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۱۵۰. </ref> [[مفسران]] واژه «وِرداً» را به «عطاشاً» معنا کرده‌اند. حرکت آنها همراه با [[اهانت]] و کوچک شمردن و همچون حیوانات و شترانی است که به سوی آب رانده می‌شوند. <ref>تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۱۵۳؛ مجمع‌البیان، ج۶، ص‌۸۲۰؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۱۵۰. </ref>
ز. «وِرْد» در «بِئسَ الوِردُ المَورود»([[هود]] / ۱۱، ۹۸) به آبی که حیوان و [[انسان]] [[تشنه]] بر آن وارد می‌شوند تفسیر شده‌است. <ref>المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۸۱. </ref>
ح. [[اهل]] [[آتش]] پس از دیدن سختیها و عذابها از [[بهشتیان]] تقاضای آب و [[نعمت]] می‌کنند تا عطش و شدت گرمای خود را فرو نشانند: «و نادی اَصحـبُ النّارِ اَصحـبَ الجَنَّةِ اَن اَفیضوا عَلَینا مِنَ الماءِ اَو مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ».([[اعراف]] / ۷، ۵۰) <ref>مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۶۵۶. </ref> بر‌اساس برخی [[روایات]]، اهل آتش تا ۴۰ سال پاسخی نمی‌شنوند و پس از آن با حالتی تحقیرآمیز به آنها گفته می‌شود: [[خداوند]] آن دو را بر [[کافران]] [[حرام]] کرده است: «اِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُما عَلَی الکـفِرین».(اعراف / ۷، ۵۰) <ref>البرهان، ج‌۲، ص‌۵۵۶ ـ ۵۵۷. </ref>
ط. [[دوزخیان]] ([[اصحاب شمال]]) بر اثر [[گرسنگی]] شدید از میوه [[زقوم]] * و ضریع * می‌خورند و دچار تشنگی شدید و حرارت می‌شوند. <ref>تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۲۳؛ جوامع الجامع، ج۴، ص‌۵۶۵؛ روح المعانی، ج‌۲۷، ص‌۲۲۲. </ref> آنها به [[گمان]] برطرف کردن [[عطش]] خود از حمیم * و صدید می‌نوشند: «لاَکِلونَ مِن شَجَر مِن زَقّوم * فَمالِـونَ مِنهَا البُطون * فَشـرِبونَ عَلَیهِ مِنَ الحَمیم».(واقعه / ۵۶، ۵۲ ـ ۵۴)؛ «و‌یُسقی مِن ماء صَدید» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۱۶)؛ اما نه تنها تشنگیشان را رفع نمی‌کند، بلکه آن را شدت می‌بخشد: «لا‌یَذوقونَ فیها بَردًا ولا شَرابـا»([[نبأ]] / ۷۸، ۲۴) <ref>جامع البیان، ج‌۷، ص‌۳۰۵؛ تفسیر بغوی، ج‌۴، ص‌۴۰۷؛ زادالمسیر، ج‌۸، ص‌۱۶۴ ـ ۱۶۵. </ref>؛ «یَتَجَرَّعُهُ و لا یَکادُ یُسیغُهُ».(ابراهیم / ۱۴، ۱۷) برخی [[آیات]] هم از وارد شدن آنها به [[جهنم]] و [[نوشیدن]] از چشمه جوشان آن حکایت می‌کند: «تُسقی مِن عَین ءانِیَه». (غاشیه / ۸۸، ۵) <ref>مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۷۲۶. </ref>
ی. [[آیه]] ۵۵ واقعه / ۵۶ برای تبیین عطش و شدت [[عذاب]]، آب [[آشامیدن]] [[اهل]] جهنم را به نوشیدن شتری [[تشبیه]] می‌کند که به [[مرض]] هُیام ([[احساس]] [[تشنگی]] پایان‌ناپذیر) مبتلاست: «فَشـرِبونَ شُربَ الهیم»<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۱۷۵؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۵، ص‌۲۸۹. </ref>. در این [[بیماری]] شتر آن [[قدر]] آب می‌نوشد تا می‌میرد. <ref>مجمع البیان، ج‌۱۰، ص‌۳۳۴. </ref> بعضی «هیم» را جمع «هَیام» به معنای شنها و ریگها دانسته‌اند که آب را در خود نگه نداشته و می‌خورند (شنهای تشنه‌ای که [[سیراب]] نمی‌شوند). <ref> تفسیر صدر المتالهین، ج‌۷، ص‌۶۹ ـ ۷۰؛ مقاییس اللغه، ج‌۶، ص‌۲۶، «هیم».</ref> از نظر عرفا اهل [[دوزخ]] به سبب [[حبّ دنیا]] و [[رذایل اخلاقی]] دچار عطش نفس شده و بر اثر آرزوهای [[پست]] و [[مذموم]] تشنگیشان شدیدتر می‌شود و همانند شتر [[تشنه]] به سخت‌ترین درد تشنگی گرفتار می‌شوند. <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج‌۷، ص‌۷۰. </ref>
ک. آیه ۲۹ کهف / ۱۸ در بیانی تهدیدآمیز [[مردم]] را در [[انتخاب]] [[ایمان]] یا [[کفر]] مخیّر می‌کند و نتیجه انتخاب کفر را [[آتش]] و تشنگی شدید می‌داند. [[کافران]] در احاطه آتش به [[استغاثه]] و [[طلب]] آب می‌پردازند؛ اما جز [[تمسخر]] و آبی در نهایت حرارت (کالمهل) [[نصیبی]] ندارند: «فَمَن شاءَ فَلیُؤمِن ومَن شاءَ فَلیَکفُر... و اِن یَستَغیثوا یُغاثوا بِماء کالمُهلِ»<ref> التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۲۰؛ تفسیربغوی، ج۳، ص‌۱۳۳؛ روح المعانی، ج‌۱۵، ص‌۳۸۷. </ref>. واژه «یَستَغیثوا» ممکن است از «غَوْث» به معنای [[طلب یاری]] یا از «غَیْث» به معنای درخواست [[باران]] باشد. <ref>مفردات، ص‌۶۱۷، «غوث».</ref> [[روایات]]، [[یاوران]] [[ستمگران]] و [[کافران]] به [[ولایت اهل بیت]]{{ع}} را از مصادیق [[آیه]] شمرده و [[تشنگی]] [[آخرت]] را نتیجه [[ستم]] به [[خاندان پیامبر]] دانسته‌اند. <ref>تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۳۲۶؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۶۳۱. </ref>
ل. در آیه‌ای دیگر به [[تغییر]] رنگ پوست [[اهل]] [[دوزخ]] از شدت تشنگی اشاره شده است: «لَوّاحَةٌ لِلبَشَر».(مدثّر / ۷۴، ۲۹) <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۹، ص‌۷۸. </ref>.<ref>[[مهدی ملک محمدی| ملک محمدی، مهدی]]؛ [[تشنگی (مقاله)|مقاله «تشنگی»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref>.
==تشنگی در تمثیلهای [[قرآن]]==
# آیه ۳۹ [[نور]] / ۲۴ [[اعمال]] کافران را به سرابی * در بیابان [[تشبیه]] می‌کند که [[انسان]] [[تشنه]] به [[گمان]] آب در پی آن می‌رود؛ ولی چون بدان نزدیک می‌شود درمی‌یابد که آنچه دیده هیچ واقعیتی نداشته و [[عطش]] او را برطرف نمی‌کند: «والَّذینَ کَفَروا اَعمــلُهُم کَسَراب بِقِیعَة یَحسَبُهُ الظَّمـانُ ماءً حَتّی اِذا جاءَهُ لَم یَجِدهُ شیــًا و وَجَدَ اللّهَ عِندَهُ فَوَفـّهُ حِسابَهُ»، زیرا [[کافر]] [[سعادت]] را نزد [[خدایان]] دیگر و انجام عمل برای آنان می‌پندارد، در حالی که هیچ فایده‌ای ندارند و سعادت و [[پاداش اعمال]] نزد [[خداوند]] است. <ref>التبیان، ج۷، ص۴۴۳؛ التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۷؛ المیزان، ج‌۱۵، ص‌۱۳۱. </ref>
# در آیه ۱۴ رعد / ۱۳ [[واقعیت]] [[دعا]] و درخواست [[مشرکان]] و [[بت‌پرستان]] که از غیر [[خدا]] درخواست می‌کنند، ضمن تمثیلی بیان شده است. آنها مانند تشنه‌ای دو دست خود را به سوی آب دراز می‌کنند تا آب را به دهان برسانند و موفق نمی‌شوند. آنچه را مشرکان می‌پرستند در [[دنیا]] و آخرت صدایشان را نمی‌شنود و خیر و شری به آنها نمی‌رساند: «والَّذینَ یَدعونَ مِن دونِهِ لا یَستَجیبونَ لَهُم بِشَیء اِلاّ کَبـسِطِ کَفَّیهِ اِلَی الماءِ لِیَبلُغَ فاهُ وما هُوَ بِبــلِغِهِ وما دُعاءُ الکـفِرینَ اِلاّ فی ضَلـل»<ref>جامع‌البیان، ج‌۱۳، ص‌۱۶۹ ـ ۱۷۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۵۲۵؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۶۲۸ ـ ۶۲۹. </ref>. [[عرب]] هم کسی را که [[بیهوده]] تلاش می‌کند به کسی که مشتی آب در دست دارد مثال می‌زند. <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۳۰۰. </ref> بعضی از [[مفسران]] تعبیر «کَبـسِطِ کَفَّیهِ اِلَی الماءِ لِیَبلُغَ فاهُ وما هُوَ بِبــلِغِهِ» را تهکّم به [[مشرکان]] و از باب تعلیق بر محال دانسته‌اند. این عبارت را چندگونه توضیح داده‌اند:
## مرد تشنه‌ای که بر کنار [[چاه]] نشسته و دست در چاه فرو می‌کند؛ ولی به آب نمی‌رسد و هیچ سودی نمی‌برد. <ref>الدرالمنثور، ج۴، ص۶۲۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج‌۲، ص‌۵۲۵؛ تفسیر بغوی، ج‌۳، ص‌۹. </ref>
##کسی که آب را با اشاره و زبان به سوی خود می‌خواند تا به دهانش برسد؛ ولی آب [[قدرت]] [[پاسخ گفتن]] و رسیدن به دهان او را ندارد. <ref>تفسیر مجاهد، ج‌۱، ص‌۳۲۶؛ التبیان، ج‌۶، ص‌۲۳۳؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۶۲۸. </ref>
## تشنه‌ای که دو دست خود را از [[راه]] دور به‌سوی آب دراز می‌کند تا به آن برسد و بتواند خود را [[سیراب]] کند؛ ولی بر اثر دوری مسافت آبی به دست نمی‌آورد. <ref>جامع‌البیان، ج‌۱۳، ص‌۱۷۰؛ روض‌الجنان، ج‌۱۱، ص‌۲۰۲‌ـ‌۲۰۳؛ مجمع البیان، ج‌۵، ص‌۴۳۶. </ref>
## [[انسان]] تشنه‌ای که دست در میان آب می‌گذارد و آب به دهانش نمی‌رسد، مگر اینکه دستان را طوری مشت کند تا آب در آن جای گیرد. <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۹، ص‌۳۰۱؛ تفسیر بغوی، ج‌۳، ص‌۹؛ جوامع الجامع، ج‌۱، ص‌۶۶۹. </ref>
## کسی که دو دست خود را به سوی آب دراز می‌کند؛ ولی قبل از رسیدن آب به دهانش می‌میرد. <ref>جامع‌البیان، ج‌۱۳، ص۱۷۱؛ مجمع‌البیان، ج‌۵، ص‌۴۳۶. </ref> بعضی [[روایات]] در ذیل [[آیه]] داستان [[تشنگی]] [[قابیل]] را در [[سرزمین]] احق * اف پس از کشتن [[برادر]] با [[اختلاف]] در مضمون بیان کرده‌اند. <ref>تفسیر قمی، ج‌۱، ص‌۳۶۱؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۲۴۱؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۶۲۹. </ref>
# آیه ۵۵ واقعه / ۵۶ با تمثیلی چگونگی تشنگی و [[نوشیدن]] [[اهل]] [[جهنم]] را تصویر می‌کند. بر‌اساس این [[آیه]] [[جهنمیان]] مانند شتران [[مبتلا]] به [[بیماری]] [[عطش]] ازآب سوزان می‌آشامند: «فَشـرِبونَ شُربَ‌الهیم».<ref> التفسیر الکبیر، ج‌۲۹، ص‌۱۷۵؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۵، ص‌۲۸۹. </ref> افزون بر سه گروه [[آیات]] فوق برخی [[تفاسیر]] «هـذا عَذبٌ فُراتٌ» ([[فرقان]]/ ۲۵، ۵۳؛ فاطر / ۳۵، ۱۲) را به آب گوارای برطرف کننده [[تشنگی]] <ref>تفسیر بیضاوی، ج‌۴، ص‌۲۲۴، ۴۱۴؛ روح المعانی، ج‌۱۹، ص۵۰؛ ج‌۲۲، ص‌۲۶۵. </ref> معنا کرده‌اند؛ همچنین [[روایات]]، کسانی را که [[توانایی]] [[تحمل]] تشنگی را ندارند از مصادیق «عَلَی الَّذینَ یُطیقونَهُ فِد یَةٌ طَعامُ مِسکین»(بقره / ۲، ۱۸۴) برشمرده و [[روزه]] [[ماه رمضان]] را بر آنان [[واجب]] ندانسته‌اند. <ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۹۸؛ فقه القرآن، ج‌۱، ص‌۱۸۵.</ref>




۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش