پرش به محتوا

بحث:دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بعنوان' به 'به‌عنوان')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==در بحث بماند==
==[[پاسخ]] اجمالی==
در پایان نامه علم غیب پیامبر و ائمه
===[[جانشینی پیامبر]] خاتم{{صل}} و برخورداری از [[علم غیب]]===
[[غیب]] هر آن چیزی است که در دایرۀ [[محسوسات]] نباشد<ref>طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، ‌المفردات فی غریب القرآن، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، لسان العرب، ‌ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص ۱۲۱. </ref>. براساس [[حکم عقل]] و [[منطق]]، فردی که برای مأموریتی از جانب [[خداوند]] منصبی را پذیرفته است، باید ملزومات آن [[منصب]] را در [[اختیار]] داشته باشد<ref>ر.ک. معارف، مجید، دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱.</ref>.


1 ـ قلمرو وسيع مأموريت پيامبر و ائمه صلوات الله عليهم
[[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} به‌گونه‌ای بود که همه موقعیت‏‌ها به طور کلی فراهم نگشت تا [[شریعت اسلامی]] را به طور کامل تبیین نماید؛ از طرفی عُمر [[حضرت]] محدود بود و از طرفی دیگر مصالحی وجود داشت که با [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} در معرض [[تهدید]] و از بین رفتن قرار می‌گرفت، لذا باید برای بعد از خود [[خلیفه]] و جانشینانی قرار می‏‌داد تا ادامه ‌دهنده [[راه]] ایشان باشند<ref>ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳ـ ۳۳۹؛ رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵.</ref>.  
دامنة مأموريت اولياء الهي بسيار گسترده است آنان بايد علم و آگاهي کامل حاصل از اصول و فروع دين اسباب سعادت و شقاوت، هدايت و حکومت بر انسان داشته باشند و قلمرو مأموريت آنها شامل ظاهر و باطن، گذشته، آينده، جسم و جان و آخرت تا قيامت مي‌شود.
مأموريت وسيع نيازمند ابزار وسيع است تا بتواند ايفاي وظيفه نمايند و گر نه نقض غرض بوده وهدف خداوند برآورده نمي‌شود.
دانش آنان بايد از خطا مصون بوده و گرنه جلب اعتبار نخواهند کرد و اعتماد مطلق در گرو عصمت آنان است. (ناصر مکارم، شيرازي و همکاران، پيام قرآن، ج 9 ، ص115.)


در نتيجه مأموريت اولياء الهي مقتضاي آگاهي غيبي اين است كه از جهات گوناگون علم غيب داشته باشند (عبدالحسين، اميني، الغدير، ج 2، ص82.) و محتواي رسالتشان، چه از قبيل معارف اعتقادي، شرائع ديني، قصص، حکمت و مواعظ ديني باشد يا معجزاتي باشد که صداقت آنان را در ادعا ثابت کند مانند اخبار غيبي پيامبران و ائمه صلوات الله عليهم، در هر موردي که محقق شدن مأموريت آنها منوط به علم غيب باشد اين علم را خواهند داشت. (محمد حسين، طباطبائي، الميزان في تفسيرالقرآن، ترجمه محمد باقر موسوي همداني، قم: جامعه مدرسين حوزه علميه قم،  بي‌تا، ج 20، ص89. )
[[جانشین]] آن حضرت که در اصطلاح [[شیعی]] [[امام]] نامیده می‌شود، براساس فرمایش [[امام رضا]]{{ع}} <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، ج۱، ص۲۰۰.</ref>، [[مسئول]] [[نگهداری دین]] و [[حفظ نظام]] [[مسلمانان]] است. [[وظیفه امام]] نه تنها [[تبیین دین]] و [[تفسیر قرآن]]، بلکه [[تدبیر امور]] [[امت]] و رفع [[مشکلات]] ایشان به مقتضای [[زمان]] و ارائۀ الگوی [[حیات طیبه]] است. با این اوصاف، [[ائمه]]{{ع}} دایرۀ مأموریتشان محدود به مکان و زمان خاصی نبوده، بلکه کارشان جهانی و [[جاودانی]] است و در مدت [[حیات]] خود باید آنچنان [[احکام الهی]] را بیان و [[اجرا]] کنند که جواب گوی نیازمندی‌های همه [[انسان‌ها]] در هر زمان و مکان باشند و این ممکن نیست مگر اینکه بخشی از [[اسرار غیب]] را بدانند. لذا به همان [[دلیل]] که [[پیامبر]]{{صل}} احتیاج به علم غیب دارد، [[امام]] و [[جانشین]] او نیز باید از این [[علم خدادادی]] بهره‌‏مند گردد تا بتواند حقایق [[دین]] را با [[تمام]] ابعادش بیان نماید<ref>ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏۲۵، ص۱۵۲؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۲، ص۲۴۳ـ ۳۳۹؛ معارف، مجید، دیگر نویسندگان، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن، ص۴۱؛ رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵.</ref>.


و درباره قلمرو وسيع مأموريت معصومين عليهم السلام امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد:
===[[ادلۀ عقلی]] [[علم غیب]] [[امامان]]{{ع}}===
ما من شيء و لا من آدمي و لا انسي و جنّي و لا ملک في السماوات الا و نحن الحجج عليهم. (محمد باقر، مجلسي،  مرآت  العقول، ج 2، ص263. فضل بن حسن، الطبرسي، مجمع البيان، ج 5، ص171.) و در بعضي دعاها نيز ائمه عليهم السلام به عنوان حجت خدا بر تمام عالم معرفي شده‌اند. (محمد باقر، مجلسي، بحارالانوار، ج 11، ص503.)
برخی از ادلۀ عقلی علم غیب وسیع امامان{{ع}} چنین است: 
# [[علم فراوان]] و اتصال به منبع [[غیبی]]: صاحب [[مقام امامت]] و [[ولایت]] باید دارای [[علم]] سرشار و جوشیده از چشمۀ [[علم الهی]] باشد و اگر در میان [[امت]]، امامی این چنین نباشد [[حجت]] بودن آنان تمام نخواهد بود، چرا که [[جاهلان]] نمی‌توانند [[حجت الهی]] باشند. لذا اگر [[ائمه]]{{ع}}، امامان بر [[حق]] و [[جانشینان راستین]] هستند، باید [[علم حضوری]] به آنچه بوده و هست و خواهد آمد داشته و از هر فن و [[حکم]] و امری [[آگاه]] باشند و صحیح نیست از امام سؤالی بشود و امام [[پاسخ]] آن را نداند و یا حادثه‌ای رخ دهد و بی‌اطلاع باشد، برای اینکه باید بتواند همچون صاحب [[رسالت]]، [[حجت کامل]] [[خداوند]] بر بندگانش باشد و اگر [[اهل بیت]] و [[جانشینان پیامبر]]{{صل}} نبودند، رسالت تضغیف و از بین می‌رفت<ref>ر.ک. پارسانسب، گل‌افشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.</ref>.
#قلمرو وسیع [[مأموریت]] ائمه{{ع}}: دامنه مأموریت ائمه{{ع}} بسیار گسترده است، آنان باید علم و [[آگاهی]] کامل از اصول و [[فروع دین]]، اسباب [[سعادت]] و [[شقاوت]] و [[هدایت]] و [[حکومت]] بر [[انسان]] داشته باشند و قلمرو مأموریت آنها شامل [[ظاهر]] و [[باطن]]، گذشته، [[آینده]]، [[جسم]] و [[جان]] و [[آخرت]] تا [[قیامت]] می‌شود. مأموریت وسیع [[نیازمند]] ابزار وسیع است تا بتواند ایفای [[وظیفه]] نمایند و گرنه [[نقض غرض]] بوده و [[هدف]] خداوند برآورده نمی‌شود. [[دانش]] آنان باید از [[خطا]] مصون بوده و الا از ایشان سلب [[اعتماد]] خواهد شد. [[مأموریت]] ایشان مقتضای [[آگاهی]] [[غیبی]] است و از جهات گوناگون باید [[علم غیب]] داشته باشند و محتوای رسالتشان، چه از قبیل [[معارف]] [[اعتقادی]]، شرائع [[دینی]]، [[قصص]]، [[حکمت]] و [[مواعظ]] دینی باشد یا معجزاتی که [[صداقت]] آنان را در ادعا [[ثابت]] کند مانند [[اخبار غیبی]]، در هر موردی محقق شدن مأموریت آنها منوط به داشتن علم غیب است<ref>ر.ک. نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۱۸ ـ ۲۱؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۳۶ ـ ۴۰.</ref>.
# [[خلافت]] و [[جانشینی]] [[امامان]]{{ع}}: [[ائمه]]{{ع}}، خلیفۀ مطلق ‌و [[جانشین]] ‌خداوند در [[زمین]] هستند، علمی‌ را که‌ [[خداوند]] به‌ [[پیامبران]]{{ع}}‌ داده، افراد عادی‌ به ‌آن ‌دسترسی ‌ندارند. چراکه آنان [[مظهر]] صفات‌ خداوند هستند‌ لذا باید در دانش‌ و آگاهی‌ وسیع‌ نیز مظهر خداوند باشند. [[خلیفه]] مطلق نیز باید [[تمام]] [[شئون]] و اموری را که خلافت در آنها دخالت دارد، دارا باشد تا [[شایستگی]] خلافت را احراز کند. یکی از شئون جانشینی خداوند، داشتن [[علم]] [[شهودی]] و فراگیر است که خلیفه آن را بی‌واسطه از خداوند دریافت می‌کند. تا با این آگاهی و [[دانش]] بتواند [[اهداف پیامبر]]{{صل}} را به سرانجام برساند؛ لذا باید مانند خداوند، علم وسیع داشته باشد؛ زیرا [[خداوند حکیم]] ‌تر، [[عادل]] ‌تر و مقامش بالاتر از آن است که کسی را خلیفه و [[حجت]] خود بر [[انسان‌ها]] قرار دهد، ولی امور آنها را از وی پنهان کند<ref>ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل، ص۲۰۲؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۴۱.</ref>.
#محال نبودن علم غیب برای امامان{{ع}}: [[عقل]]،‌ علم غیب‌ را محال‌ نمی‌داند و مانعی‌ را در دارا بودن‌ آن‌ [[تصوّر]] نمی‌کند، بلکه بالعکس اگر این‌ علم،‌ گسترده‌ و فراگیر نبود، ادعای‌ رهبری‌ امّت‌ اثر نداشت‌ و چگونه‌ کسی‌ که‌ آگاهی‌ به‌ حال‌ مردم‌ ندارد، می‌تواند سعادت‌ [[دنیا]] و آخرت‌ آنان‌ را تأمین‌ و تضمین‌ نماید<ref>ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.</ref>.
# [[دلیل]] [[اعجاز]]: اگر [[اثبات]] [[رسالت پیامبر]]{{صل}} [[نیازمند]] این باشد که وی از باب اعجاز [[علم غیب]] بداند و از [[غیب]] [[خبر]] دهد، باید مسلّح به آن بوده و [[توانایی]] آن را داشته باشد. از طرفی چون [[امامت]]، [[خلافت]] از [[رسول]] است، بنابراین لازمۀ [[اثبات امامت]] آنان نیز داشتن علم غیب خواهد بود. البته این در رسول به عنوان [[معجزه]] و در غیر او به عنوان [[کرامت]] است. آنچه در [[تاریخ]] و [[سیره]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{ع}} [[ثابت]] و [[مسلم]] است وجود اخبارات [[غیبی]] آنان است که به عنوان معجزه و کرامت قابل تبیین است<ref>ر.ک. مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن، ص۸۲ـ۸۷.</ref>.
#لازمۀ [[عصمت]]: از باورهای‌ [[شیعیان‌]] دربارۀ [[ائمه]]{{ع}}،‌ عصمت و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، [[سهو]]، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ [[عمر]] خودشان [[خطا]]، اشتباه‌ و گناه‌ از آنان سر نمی‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی‌، زمانی ‌تحقق‌ می‌‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشند و اگر یک‌ مورد را ندانند به مقام‌ عصمت‌ نمی‌رسند، زیرا آنچه‌ با عصمت‌ سازگار نیست ‌گناه‌ و اشتباه‌ از روی نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و [[مفاسد]] واقعی‌ باخبر است‌، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ [[معصوم‌ بودن]] [[امامان]]{{ع}}، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دار<ref>ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت.</ref> و...<ref>ر.ک. شریعتمدار جزایری، سید نورالدین، مقاله امام حسین و علم شهادت؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ش ۶۳، ص ۱۶ ـ ۱۷؛ بهدار، محمد رضا، گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، ش ۳، ص۵۴.</ref>.  


2 ـ ضرورت امامت
==پانویس==
وجود امام ضروري است و عقل ضرورت آن را درک مي‌کند و از دليل ضرورت امام، علم خدادادي «غيب» ثابت مي‌شود زيرا قبلاً گفته شد امام تمام مقامات پيامبر به جز وحي را دارد. پس لوازم آن مقام را نيز داشته باشد. مصونيت قرآن را از تحريف خداوند ضمانت کرده اما هيچ ضمانتي درباره مصونيت بيانات پيامبر از تحريف وجود ندارد لذا راويان گاهي مطالب متفاوتي را در يک موضوع از پيامبر نقل مي‌کنند بنابراين ما نيازمند تبيين جديد هستيم اگر شخص بيان کننده و داراي علم عادي باشد دچار خطا خواهد شد و بيان او حجت نخواهد بود. پس شخص بيان کننده بعد از پيامبر بايد معصوم و داراي علم غيب باشد و الّا ختم نبوت بر خلاف حکمت است.(محمد تقي، مصباح يزدي، آموزش عقائد، ص64. راهنما شناسي، ص346- 349.)
{{پانویس}}
3 ـ افاضه خداوند
خداوند فياض مطلق است و بر کسانيکه قابليت مطلق دارند بايد افاضه کنند و الا لازم مي‌آيد که محتاج و بخيل باشد، آنچه را که علت مفيضه افاضه مي‌کند اثر واحد و مطلق است اما استعداد و قابليت گيرندگان فيض مختلف است که يکي فيض را نمي‌پذيرد يکي از اندکي قبول نموده و ديگري را قبول مي‌کنند مانند نور آفتاب که يک نور است ولي اجسام در نورگيري و استفاده از آن مختلف است از آيه 24 سورة تکويز نيز مي‌توان به اين دليل عقلي که همان افاضه خداوند است پي برد زيرا در اين آيه آمده است «و ما هو علي الغيب بضنين» که چه مرجع ضمير خداوند باشد يا پيامبر  در هر دو صورت مطلب قابل اثبات است زيرا در صورت اول معنا اين مي‌شود که خداوند بر غيب بخيل نيست و بر افراد قابل افاضه مي‌کند و در هر دو صورت دوم مطلب جاليز استفاده مي‌شود زيرا ثابت مي‌کند که پيامبر علم غيب دارد و الا بخل معنا نداشت چون بايد علم غيبي داشته باشد تا بگوئيم بخيل است يا نيست.(محمد حسين، طباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه محمد باقر موسوي همداني، ج 4، ص104.)
4 ـ  افضليت:
مرحوم شيخ مفيد مي‌فرمايد «و واجب علمهم بجمع ما يتولونه و فضلهم علي رعاياهم لاستحالة رئاسة المفضول علي الفاضل الامام. علامه حلي مي-فرمايد: «يجب ان يکون افضل من رعية لانّه اما ان يکون ساوياً لهم او النقض منهم او افضل و الثالث هو المطلوب و يدخل تحت هذا الحکم کون الامام الفضل في العلم» واجب است امام افضل از رعيت باشد چون امام از نظر فضائل يا مساوي با رعيت يا ناقص از آنها است يا افضل از آنهاست و تحت اين حکم داخل مي‌شود که امام از نظر علم بايد افضل باشد که همين درست است زيرا صورت اوّل ترجيح بلا مرجح و صورت دوّم باعث مقدم شدن مفضول «ناقص در کمالات» بر فااضل «کامل در کمالات» مي‌شود.(علامه حلي، کشف المراد في شرح تجريد اعتقاد، قم: مؤسسه نشر اسلامي ص389. محمد آصف، محسني، صراط الحق، ج 3، ص34.)
«وتقريره ان علياً اخبر بالغيب في مواضع کثيرة و لم تحصل هذه المرتبة احد من الصحابه فيکون افضل منهم قطعاً» (کشف المراد في شرح تجريد اعتقاد، ص390.)
علي عليه‌السلام  در موارد زيادي از غيب خبر دارد و اين مرتبه براي هيچ يک از صحابه حاصل نشده پس علي عليه‌السلام حتماً از آنها افضل است.
دليل امامت عين دليل نبوت است بنابراين امام بايد به‌عنوان قائم مقام پيامبر در جميع شئون به جز وحي داراي صفات کمال مانند شجاعت و کرم و عفو و صدق و تدبير و عقل و حکمت باشد. و همچنين بايد اکمل و افضل از غيرخودش باشد تا بتواند آنها را هدايت نموده و مردم نيز در يادگيري و اشکال مطيع او باشد و گر نه نيابت محقق نشده و نقض غرض مي‌گردد. (محسن، خرازي، بدآية المعارف في شرح عقائد اماميه، قم: موسّسه نشر اسلامي، چاپ داوزدهم، ج 2، ص44.)
 
ص19تا21
 
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]
۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش