پرش به محتوا

تعجب: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۵۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۱
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +))
خط ۲۱: خط ۲۱:
#{{متن قرآن|لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ}}<ref>«پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.</ref>
#{{متن قرآن|لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ}}<ref>«پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref>«و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی می‌آورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش می‌سپاری (اما) گویی چوب‌هایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود می‌پندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref>«و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی می‌آورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش می‌سپاری (اما) گویی چوب‌هایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود می‌پندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.</ref>
==نکات==
===نکات===
در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است.
در [[آیات]] فوق این محورها مطرح گردیده است.
#[[انکار]] [[معاد جسمانی]] از سوی [[مشرکان]] و ممکن ندانستن آن در عین [[آگاهی]] از مبدأ پیدایش [[انسان]]، امری شگفت آور از سوی [[خدا]] برای پیامبرذکر شده است: {{متن قرآن|أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«و اگر (از چیزی) شگفتی می‌ورزی، گفتار آنان شگفت است (که می‌گویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟  آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند» سوره رعد، آیه ۵.</ref>
#[[انکار]] [[معاد جسمانی]] از سوی [[مشرکان]] و ممکن ندانستن آن در عین [[آگاهی]] از مبدأ پیدایش [[انسان]]، امری شگفت آور از سوی [[خدا]] برای پیامبرذکر شده است: {{متن قرآن|أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«و اگر (از چیزی) شگفتی می‌ورزی، گفتار آنان شگفت است (که می‌گویند) آیا هنگامی که خاک گردیم به راستی در آفرینشی تازه پدیدار خواهیم شد؟  آنانند که به پروردگارشان کفر ورزیدند و بندهایی به گردن دارند و دمساز آتشند، آنان در آن جاودانند» سوره رعد، آیه ۵.</ref>
خط ۲۷: خط ۲۷:
#[[تشبیه]] [[پیامبر اسلام]] و [[یاران]] آن [[حضرت]] در [[انجیل]] به زراعتی شکوفا، پرحاصل و شگفت انگیز: {{متن قرآن|يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>
#[[تشبیه]] [[پیامبر اسلام]] و [[یاران]] آن [[حضرت]] در [[انجیل]] به زراعتی شکوفا، پرحاصل و شگفت انگیز: {{متن قرآن|يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و د» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>
#[[هشدار]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] در باره [[رفتار]] و گفتار شگفت آور [[منافقان]] و [[فریب]] نخوردن [[پیامبر]] از آنان: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref>«و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی می‌آورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش می‌سپاری (اما) گویی چوب‌هایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود می‌پندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۲۹۹.</ref>.
#[[هشدار]] [[خداوند]] به [[پیامبر]] در باره [[رفتار]] و گفتار شگفت آور [[منافقان]] و [[فریب]] نخوردن [[پیامبر]] از آنان: {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ}}<ref>«و هنگامی که آنان را ببینی، پیکرهاشان تو را به شگفتی می‌آورد و چون چیزی گویند به گفتارشان گوش می‌سپاری (اما) گویی چوب‌هایی خشکند پشت داده بر دیوار، هر بانگی را به زیان خود می‌پندارند، آنان دشمنند، از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۲۹۹.</ref>.
==خنده [[شگفتی]]==
در [[قرآن]]، در دو آیه به این خنده اشاره شده است: {{متن قرآن|وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ}}<ref>«و همسر او، ایستاده بود و خندید  آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم» سوره هود، آیه ۷۱.</ref> این آیه به داستان [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و بشارتی اشاره دارد که [[ملائکه]] به ایشان دادند که [[اسحاق]]{{ع}} به آن دو داده می‌شود.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۶۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۳.</ref> در باره معنای این خنده دو وجه گفته‌اند: برخی از مفسران ضحک را به کسر "ضاد" و در مقابل گریه دانسته‌اند <ref> الکشاف، ج ۲، ص ۴۱۰؛ روح المعانی، ج ۶، ص۲۹۴.</ref> و سپس در توجیه سبب این خنده وجوهی را بیان داشته‌اند: خنده برخاسته از [[تعجب]]؛<ref> مفردات، ص ۲۹۲؛ زاد المسیر، ج ۴، ص ۱۰۳؛ روح المعانی، ج ۶، ص ۲۹۵.</ref> خنده ناشی از اینکه خیالشان از آن [[فرشتگان]] راحت و مطمئن شد که آزاری از آنان به ایشان نخواهد رسید؛ زیرا [[فرشتگان]] نخست خود را معرفی نکرده و از غذایی که برای آنها [[تدارک]] دیده شده بود نخوردند، از این رو [[ساره]] پنداشت که آنان می‌خواهند آزارشان دهند؛ ولی پس از آشکار شدن [[حقیقت]]، آرام شد و خندید.<ref> التبیان، ج ۶، ص ۳۲؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۸۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۶۷.</ref>
در مقابل، عده‌ای معتقدند ضحک در این [[آیه]] به [[فتح]] "ضاد" و به معنی دچار شدن شخص به [[عادت]] زنانه و حیض است.<ref> التبیان، ج ۶، ص ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۰۷؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۳.</ref> این نظریه افزون بر اینکه از نظر ادبی [[شاهد]] دارد،<ref> التبیان، ج ۶، ص ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۰۸.</ref> مؤیّدهائی هم دارد؛ مانند روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۵۲؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۸۶؛ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۸.</ref> و اینکه عبارت {{متن قرآن|فَضَحِكَتْ}} قبل از [[بشارت]] به [[تولد]] [[اسحاق]]{{ع}} است<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۳.</ref> و برای چنین زنی که در این سن عادتا فرزند نمی‌آورد، [[حیض]] شدن [[نشانه]] [[توانایی]] او بر بچه‌دار شدن است.<ref>مفردات، ص ۲۹۲، «ضحک».</ref>
داستان [[دیدار]] مورچگان با [[حضرت سلیمان]]{{ع}} مورد دیگری از یاد کرد [[خنده]] در [[مقام]] [[شگفتی]] است: [[سلیمان]] از [[سرزمین]] مورچگان می‌گذشت که ناگاه یکی از آنان گفت: به لانه‌هایتان روید تا [[سلیمان]] و لشکرش شما را پای [[مال]] نکنند؛ سلیمان از این گفته مورچه خندید: {{متن قرآن|فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا }}<ref>«(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود  » سوره نمل، آیه ۱۹.</ref> از نظر ادبی {{متن قرآن|ضَاحِكًا}}، یا حال تأکیدی برای "[[تبسم]]"<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۸؛ زاد المسیر، ج ۶، ص ۶۲.</ref> یا حال پس از فراغ است؛ یعنی پس از فراغ از تبسم، حالت شخص ضحک می‌شود.<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۶۸؛ املاء مامنّ به الرحمن، ج ۲، ص ۱۷۲.</ref> درباره منشأ خنده ایشان چند وجه گفته‌اند: خنده شگفتی و [[شادمانی]] از شیوه تعبیر مورچه (کنار بروید تا [[لشکریان]] [[سلیمان]]{{ع}} شما را ناخواسته لگدمال نکنند) که نشان می‌داد مورچه می‌داند سلیمان و لشکریانش از روی عمد و [[علم]] [[ستم]] نمی‌کنند؛<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص ۷۰۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۷۱.</ref> یا منشأ [[خنده]]، [[تعجب]] از سخنان حکمت‌آمیز سردسته مورچه‌ها به افرادش بوده است <ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۷۱؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۶۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۱۷۱.</ref> و [[امام رضا]]{{ع}} همین علت را خاستگاه خنده [[حضرت سلیمان]]{{ع}} یاد فرموده است<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۸۴؛ الصافی، ج ۴، ص ۶۲؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۸۲.</ref>.<ref>[[حسن رضایی|رضایی، حسن]]؛ [[خنده (مقاله)|مقاله «خنده»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش