صلح امام حسن مجتبی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←دانش الهی امام
(←منابع) |
|||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
بر اساس [[روایات]] هم تنها راه درست در آن روزگار [[صلح]] بوده است؛ چنانچه [[امام مجتبی]]{{ع}} در روایتی به آن تصریح فرموده است: «به [[خدا]] [[سوگند]] اگر من با [[معاویه]] میجنگیدم، [[مردم]] مرا [[تسلیم]] او میکردند... به [[خدا]] [[سوگند]]، آنچه من کردم، برای [[شیعیان]] بهتر است از هر آنچه [[خورشید]] بر آن میتابد و غروب میکند. آیا نمیدانید من [[امام]] شمایم و فرمانبرداریام بر شما [[فریضه]] است؟ آیا نشنیدهاید [[پیامبر خدا]] مرا یکی از دو سالار [[جوانان]] بهشتی دانسته است؟ پس [[شک]] مکنید من برای [[مصلحت]] [[امت]] و پاسداشت [[خون]] آنان به [[صلح]] تن دادم»<ref>{{متن حدیث|وَیْحَکُمْ مَا تَدْرُونَ مَا عَمِلْتُ وَ اللَّهِ الَّذِی عَمِلْتُ خَیْرٌ لِشِیعَتِی مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ أَ لَا تَعْلَمُونَ أَنِّی إِمَامُکُمْ وَ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَیْکُمْ وَ أَحَدُ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ بِنَصٍّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص...}}؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹، ۲۱ و ۵۶.</ref>.<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۱.</ref> | بر اساس [[روایات]] هم تنها راه درست در آن روزگار [[صلح]] بوده است؛ چنانچه [[امام مجتبی]]{{ع}} در روایتی به آن تصریح فرموده است: «به [[خدا]] [[سوگند]] اگر من با [[معاویه]] میجنگیدم، [[مردم]] مرا [[تسلیم]] او میکردند... به [[خدا]] [[سوگند]]، آنچه من کردم، برای [[شیعیان]] بهتر است از هر آنچه [[خورشید]] بر آن میتابد و غروب میکند. آیا نمیدانید من [[امام]] شمایم و فرمانبرداریام بر شما [[فریضه]] است؟ آیا نشنیدهاید [[پیامبر خدا]] مرا یکی از دو سالار [[جوانان]] بهشتی دانسته است؟ پس [[شک]] مکنید من برای [[مصلحت]] [[امت]] و پاسداشت [[خون]] آنان به [[صلح]] تن دادم»<ref>{{متن حدیث|وَیْحَکُمْ مَا تَدْرُونَ مَا عَمِلْتُ وَ اللَّهِ الَّذِی عَمِلْتُ خَیْرٌ لِشِیعَتِی مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ أَ لَا تَعْلَمُونَ أَنِّی إِمَامُکُمْ وَ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَیْکُمْ وَ أَحَدُ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ بِنَصٍّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص...}}؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹، ۲۱ و ۵۶.</ref>.<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۱.</ref> | ||
همچنین آن [[حضرت]] در پاسخ به [[أبوسعید عَقِیصَا]] که او را به [[مداهنه]] با [[معاویه]] متهم کرد، فرمود: «آیا بعد از پدرم من [[حجت خدا]] بر [[مردم]] و [[امام]] ایشان نیستم؟ عرضه داشتیم: چرا؟ فرمود: آیا مگر من نه آن کسی هستم که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره من و برادرم فرمودند: [[حسن]] و [[حسین]] دو [[امام]] بوده چه [[قیام]] کرده و چه بنشینند؟ عرض کردم: آری همین طور است. فرمود: پس من [[امام]] بوده چه [[قیام]] کنم و چه بنشینم. آنگاه فرمود: ای اباسعید به همان علتی که [[پیامبر خدا]]{{صل}} با [[بنی ضمره]] و [[بنی اشجع]] و با [[اهل مکه]] هنگام برگشت از [[حدیبیه]] [[صلح]] فرمودند، من نیز با [[معاویه]] [[صلح]] نمودهام، آنها که [[رسول خدا]]{{صل}} با ایشان [[صلح]] فرمود به [[نص]] [[کتاب]] [[کافر]] بودند و [[معاویه]] و اصحابش به مقتضای [[تأویل قرآن]] [[کافر]] هستند. ای [[ابا سعید]] وقتی من [[امام]] از جانب [[خدا]] بودم نباید [[رأی]] مرا تخطئه کنی و عملی را که انجام دادهام چه [[مهادنه]] و [[صلح]] بوده و چه محاربه و [[جنگ]] باشد میباید بپذیری اگر چه [[حکمت]] [[کردار]] من بر تو مخفی و مشتبه باشد. مگر نمیبینی جناب [[خضر]]{{ع}} وقتی کشتی را شکافت و [[جوان]] را کشت و دیوار را تعمیر کرد و به پا داشت [[موسی]] به [[غضب]] آمد و از کردارش سخت برآشفت، جهت غضبناک شدن [[موسی]] این بود که [[حکمت]] [[عمل]] [[خضر]] بر او مخفی بود تا آنکه [[خضر]]{{ع}} آنرا بازگو کرد و [[موسی]] [[راضی]] گشت. عمل و [[کردار]] من نیز همین طور است، یعنی از عمل و فعل من [[خرسند]] نبوده بلکه غضبناک هستید زیرا [[حکمت]] آن بر شما پنهان است و آن این است، اگر من غیر از این میکردم یک نفر از [[شیعیان]] ما روی [[زمین]] باقی نمیماند مگر آنکه او را میکشتند»<ref>{{متن حدیث|یَا أَبَا سَعِیدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَیْهِمْ بَعْدَ أَبِی{{ع}} قُلْتُ بَلَی قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لِی وَ لِأَخِی الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَی- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ...}}؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۱۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۶؛ إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۴.</ref> | همچنین آن [[حضرت]] در پاسخ به [[أبوسعید عَقِیصَا]] که او را به [[مداهنه]] با [[معاویه]] متهم کرد، فرمود: «آیا بعد از پدرم من [[حجت خدا]] بر [[مردم]] و [[امام]] ایشان نیستم؟ عرضه داشتیم: چرا؟ فرمود: آیا مگر من نه آن کسی هستم که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره من و برادرم فرمودند: [[حسن]] و [[حسین]] دو [[امام]] بوده چه [[قیام]] کرده و چه بنشینند؟ عرض کردم: آری همین طور است. فرمود: پس من [[امام]] بوده چه [[قیام]] کنم و چه بنشینم. آنگاه فرمود: ای اباسعید به همان علتی که [[پیامبر خدا]]{{صل}} با [[بنی ضمره]] و [[بنی اشجع]] و با [[اهل مکه]] هنگام برگشت از [[حدیبیه]] [[صلح]] فرمودند، من نیز با [[معاویه]] [[صلح]] نمودهام، آنها که [[رسول خدا]]{{صل}} با ایشان [[صلح]] فرمود به [[نص]] [[کتاب]] [[کافر]] بودند و [[معاویه]] و اصحابش به مقتضای [[تأویل قرآن]] [[کافر]] هستند. ای [[ابوسعید عقیصا دینار تیمی|ابا سعید]] وقتی من [[امام]] از جانب [[خدا]] بودم نباید [[رأی]] مرا تخطئه کنی و عملی را که انجام دادهام چه [[مهادنه]] و [[صلح]] بوده و چه محاربه و [[جنگ]] باشد میباید بپذیری اگر چه [[حکمت]] [[کردار]] من بر تو مخفی و مشتبه باشد. مگر نمیبینی جناب [[خضر]]{{ع}} وقتی کشتی را شکافت و [[جوان]] را کشت و دیوار را تعمیر کرد و به پا داشت [[موسی]] به [[غضب]] آمد و از کردارش سخت برآشفت، جهت غضبناک شدن [[موسی]] این بود که [[حکمت]] [[عمل]] [[خضر]] بر او مخفی بود تا آنکه [[خضر]]{{ع}} آنرا بازگو کرد و [[موسی]] [[راضی]] گشت. عمل و [[کردار]] من نیز همین طور است، یعنی از عمل و فعل من [[خرسند]] نبوده بلکه غضبناک هستید زیرا [[حکمت]] آن بر شما پنهان است و آن این است، اگر من غیر از این میکردم یک نفر از [[شیعیان]] ما روی [[زمین]] باقی نمیماند مگر آنکه او را میکشتند»<ref>{{متن حدیث|یَا أَبَا سَعِیدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَیْهِمْ بَعْدَ أَبِی{{ع}} قُلْتُ بَلَی قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} لِی وَ لِأَخِی الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَی- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ...}}؛ علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۱۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۶؛ إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۴.</ref> | ||
==قرارداد صلح== | ==قرارداد صلح== |