شیطان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پنهانی' به 'پنهانی'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
جز (جایگزینی متن - 'پنهانی' به 'پنهانی') |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
*{{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى}}<ref>«اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمیشود راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۲۰.</ref>. | *{{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى}}<ref>«اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! میخواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمیشود راهبر شوم» سوره طه، آیه ۱۲۰.</ref>. | ||
*یکی از ویژگیهای مهمّ [[ولایت شیطان]]، [[وسوسه]] کردن است و تمام [[اعمال]] گمراه کنندهاش را از آن طریق انجام میدهد. | *یکی از ویژگیهای مهمّ [[ولایت شیطان]]، [[وسوسه]] کردن است و تمام [[اعمال]] گمراه کنندهاش را از آن طریق انجام میدهد. | ||
*طبق نوشته برخی [[مفسرین]]: "وسوسه به معنای [[دعوت]] کردن به امری با آهستگی و | *طبق نوشته برخی [[مفسرین]]: "وسوسه به معنای [[دعوت]] کردن به امری با آهستگی و پنهانی است"<ref>المیزان، ج۸، ص۳۲؛ مجمع البیان، ج۴، ص۲۲۹.</ref>. | ||
*و دیگری مینویسد: "وسوسه به معنای [[حدیث]] [[نَفْس]] است، یعنی [[کلامی]] که در [[باطن]] [[انسان]] میشود، خواه از خود [[انسان]] باشد یا از [[شیطان]]؛... [[وسوسه]]، [[افکار]] بیفایده و مضری است که به [[ذهن]] خطور میکند ([[افکار]] [[باطل]])"<ref>قاموس قرآن، ج۷، ص۲۱۹-۲۲۰، کلمه وسوس.</ref>. | *و دیگری مینویسد: "وسوسه به معنای [[حدیث]] [[نَفْس]] است، یعنی [[کلامی]] که در [[باطن]] [[انسان]] میشود، خواه از خود [[انسان]] باشد یا از [[شیطان]]؛... [[وسوسه]]، [[افکار]] بیفایده و مضری است که به [[ذهن]] خطور میکند ([[افکار]] [[باطل]])"<ref>قاموس قرآن، ج۷، ص۲۱۹-۲۲۰، کلمه وسوس.</ref>. | ||
*و برای [[تأیید]] مطلب به [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ}}<ref>«و همانا ما انسان را آفریدهایم و آنچه درونش به او وسوسه میکند میدانیم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref>، استناد میکند. پس [[وسوسه]] به مطلق [[افکار]] بیفایده گفته میشود که گاه موجب آن، خود [[انسان]] و گاهی القائات [[شیطانی]] است. | *و برای [[تأیید]] مطلب به [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ}}<ref>«و همانا ما انسان را آفریدهایم و آنچه درونش به او وسوسه میکند میدانیم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref>، استناد میکند. پس [[وسوسه]] به مطلق [[افکار]] بیفایده گفته میشود که گاه موجب آن، خود [[انسان]] و گاهی القائات [[شیطانی]] است. | ||
خط ۲۷۶: | خط ۲۷۶: | ||
#عدهای از [[مفسرین]] نوشتهاند: "باء در "به" باء سببیه است و [[ضمیر]] به [[شیطان]] برمیگردد"<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۱۹۸؛ المیزان، ج۱۲، ص۳۴۵ و تقریب القرآن الی الاذهان، ج۳، ص۲۶۱.</ref>. پس بنابر آن نظریه، عامل [[سلطه]]، [[ولایتپذیری]] و [[انتخاب]] [[ولایت شیطان]] خواهد بود که منجر به [[شرک]] میشود و [[دوستدار]] [[منش]] و [[رفتار]] [[شیطان]] بودن، عامل [[سلطه]] است نه [[شرک]]، بلکه [[شرک]] نتیجه [[تبعیت]] از [[شیطان]] است و معنای [[آیه]] چنین میشود: [[سلطه]] [[شیطان]] بر کسانی است که او را به [[سرپرستی]] خود برگزیدهاند، آنان که به سبب [[اطاعت]] از [[شیطان]]، به [[خدای سبحان]] [[مشرک]] شدهاند و به جای او، [[شیطان]] را ولی خود برگزیدهاند. | #عدهای از [[مفسرین]] نوشتهاند: "باء در "به" باء سببیه است و [[ضمیر]] به [[شیطان]] برمیگردد"<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۱۹۸؛ المیزان، ج۱۲، ص۳۴۵ و تقریب القرآن الی الاذهان، ج۳، ص۲۶۱.</ref>. پس بنابر آن نظریه، عامل [[سلطه]]، [[ولایتپذیری]] و [[انتخاب]] [[ولایت شیطان]] خواهد بود که منجر به [[شرک]] میشود و [[دوستدار]] [[منش]] و [[رفتار]] [[شیطان]] بودن، عامل [[سلطه]] است نه [[شرک]]، بلکه [[شرک]] نتیجه [[تبعیت]] از [[شیطان]] است و معنای [[آیه]] چنین میشود: [[سلطه]] [[شیطان]] بر کسانی است که او را به [[سرپرستی]] خود برگزیدهاند، آنان که به سبب [[اطاعت]] از [[شیطان]]، به [[خدای سبحان]] [[مشرک]] شدهاند و به جای او، [[شیطان]] را ولی خود برگزیدهاند. | ||
*اما ظاهر [[آیه شریفه]]، [[مخالف]] نظریه دوم بوده، و [[آیه]] در صدد بیان دو عامل زمینهساز [[ولایت]] است:[[ولایتپذیری]] [[ولایت شیطان]]، و [[شرک]] به [[خدای سبحان]]. | *اما ظاهر [[آیه شریفه]]، [[مخالف]] نظریه دوم بوده، و [[آیه]] در صدد بیان دو عامل زمینهساز [[ولایت]] است:[[ولایتپذیری]] [[ولایت شیطان]]، و [[شرک]] به [[خدای سبحان]]. | ||
*[[شرک]] زمینهساز [[ولایت شیطان]]، دارای حالات مختلف ظاهری و | *[[شرک]] زمینهساز [[ولایت شیطان]]، دارای حالات مختلف ظاهری و پنهانی است، ظاهری مانند [[بتپرستی]]، و پنهانی مانند [[ریا]]. و اطلاق [[شرک]] در [[آیه]]، شامل همه مراحل آن میشود. | ||
*[[برگزیدن]] [[ولایت شیطان]] و واگذاری [[تدبیر امور]] [[فکری]] و عملی خود به او، دو حالت دارد؛ یکی صریح و بدون [[اعلان]] علنی [[انزجار]] از آن، همچون گروه شیطانپرستان؛ دومی که اکثر افراد را در برمیگیرد، اینکه در ظاهر اظهار تنفر از [[ولایت]] [[باطل]] [[شیطان]] و [[تدبیر]] و [[سلطه]] او بر خود میکنند، اما در واقع و هنگام عمل، [[تدبیر امور]] [[زندگی]] خود را به [[دست]] او میسپارند و چه بسا اصلاً متوجه [[تدبیر]] مخفیانه [[شیطان]] در درون خود نشوند و [[تصور]] کنند هر آنچه انجام میدهند، به اصطلاح خودشان با [[عقل]] و [[درایت]] و [[ذکاوت]] [[فکری]] خودشان است. لذا [[غافل]] از آن هستند و اصلاً در درونشان نگهبان نیست که خطورات و تصمیماتشان را بازرسی کند که از کجا و به چه جهتی است و در پی [[کشف]] [[دشمن]] نفوذی در درونشان نیستند و اگرهم در پی آن باشند، در پی طرد عملی آن نیستند و [[زندگی]] منافقانهای دارند که ظاهراً ادعای [[اسلام]] میکنند و در خفا با [[دشمن]] به ظاهر [[دوست]]، روابط | *[[برگزیدن]] [[ولایت شیطان]] و واگذاری [[تدبیر امور]] [[فکری]] و عملی خود به او، دو حالت دارد؛ یکی صریح و بدون [[اعلان]] علنی [[انزجار]] از آن، همچون گروه شیطانپرستان؛ دومی که اکثر افراد را در برمیگیرد، اینکه در ظاهر اظهار تنفر از [[ولایت]] [[باطل]] [[شیطان]] و [[تدبیر]] و [[سلطه]] او بر خود میکنند، اما در واقع و هنگام عمل، [[تدبیر امور]] [[زندگی]] خود را به [[دست]] او میسپارند و چه بسا اصلاً متوجه [[تدبیر]] مخفیانه [[شیطان]] در درون خود نشوند و [[تصور]] کنند هر آنچه انجام میدهند، به اصطلاح خودشان با [[عقل]] و [[درایت]] و [[ذکاوت]] [[فکری]] خودشان است. لذا [[غافل]] از آن هستند و اصلاً در درونشان نگهبان نیست که خطورات و تصمیماتشان را بازرسی کند که از کجا و به چه جهتی است و در پی [[کشف]] [[دشمن]] نفوذی در درونشان نیستند و اگرهم در پی آن باشند، در پی طرد عملی آن نیستند و [[زندگی]] منافقانهای دارند که ظاهراً ادعای [[اسلام]] میکنند و در خفا با [[دشمن]] به ظاهر [[دوست]]، روابط پنهانی داشته و مجری سیاستهای او هستند!<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۳۸۳-۳۸۴.</ref> | ||
===سنگدلی=== | ===سنگدلی=== | ||
*{{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لیکن (در حقیقت) دلهایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref>. | *{{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لیکن (در حقیقت) دلهایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.</ref>. | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۹۰: | ||
*و این [[خیال]] غلط و [[تصور]] [[باطل]]، چون در [[قلب]] [[انسان]] جایگزین و ثابت گردد، نقشه خود را یک اصل صحیح [[تصور]] کرده، و حتی دیگران را نیز به این عمل [[دعوت]] میکند. چنین افرادی همیشه با [[ظهور]] رحمت الهی و بسط و نشر [[فضل]] و [[لطف]] [[پروردگار]] [[متعال]]، مقابله کرده و عملاً [[مانع]] از جلوه [[نور]] و [[رحمت]] و [[فیض]] او میشوند؛ زیرا [[خداوند متعال]] در [[جهان]] مادّه، افاضات و [[رحمت]] خود را به وسایل و وسایط انجام میدهد، و مقتضای عالَمِ مادّه که تزاحم و [[محدودیت]] در آن هست، چنین است، پس باید متوجه این امر بود که آنچه از [[مال]]، [[قدرت]] و [[ثروت]] به کسی عطا میشود، مخصوص او نیست، و آنچه اضافه بر احتیاجات او است، لازم است به [[بندگان]] [[نیازمند]] [[خدا]] برسد و در رفع نیاز، حوایج و گرفتاریهای آنان صَرف گردد. | *و این [[خیال]] غلط و [[تصور]] [[باطل]]، چون در [[قلب]] [[انسان]] جایگزین و ثابت گردد، نقشه خود را یک اصل صحیح [[تصور]] کرده، و حتی دیگران را نیز به این عمل [[دعوت]] میکند. چنین افرادی همیشه با [[ظهور]] رحمت الهی و بسط و نشر [[فضل]] و [[لطف]] [[پروردگار]] [[متعال]]، مقابله کرده و عملاً [[مانع]] از جلوه [[نور]] و [[رحمت]] و [[فیض]] او میشوند؛ زیرا [[خداوند متعال]] در [[جهان]] مادّه، افاضات و [[رحمت]] خود را به وسایل و وسایط انجام میدهد، و مقتضای عالَمِ مادّه که تزاحم و [[محدودیت]] در آن هست، چنین است، پس باید متوجه این امر بود که آنچه از [[مال]]، [[قدرت]] و [[ثروت]] به کسی عطا میشود، مخصوص او نیست، و آنچه اضافه بر احتیاجات او است، لازم است به [[بندگان]] [[نیازمند]] [[خدا]] برسد و در رفع نیاز، حوایج و گرفتاریهای آنان صَرف گردد. | ||
*پس شخص [[بخیل]]، گذشته از جلوگیری و [[مانع]] شدن از بسط [[رحمت]] و [[فیض الهی]]، [[بندگان]] [[ضعیف]] و محتاج [[خدا]] را نیز از رسیدن به سهم و نصیب خودشان که به وسیله او عطا میشود، [[محروم]] میکند. | *پس شخص [[بخیل]]، گذشته از جلوگیری و [[مانع]] شدن از بسط [[رحمت]] و [[فیض الهی]]، [[بندگان]] [[ضعیف]] و محتاج [[خدا]] را نیز از رسیدن به سهم و نصیب خودشان که به وسیله او عطا میشود، [[محروم]] میکند. | ||
*اما [[کتمان]]، عبارت است از پوشانیدن و پنهان کردن چیزی که موجود است در [[قلب]]، یا در خارج که آشکار نشده است؛ و در این مورد نیز سهم [[فقرا]] که به [[بخیل]] داده شده است، چون امری | *اما [[کتمان]]، عبارت است از پوشانیدن و پنهان کردن چیزی که موجود است در [[قلب]]، یا در خارج که آشکار نشده است؛ و در این مورد نیز سهم [[فقرا]] که به [[بخیل]] داده شده است، چون امری پنهانی بوده، و [[بخیل]] این جریان را پنهان داشته است، قهراً از هر دو جهت مسؤول است. | ||
*و از این لحاظ است که چنین شخصی بر اثر این عمل [[زشت]] و بخلورزی که بر خلاف نظر [[خالق]] و نیز [[وظیفه]] [[خدمت]] است، به [[عذاب]] و [[گرفتاری]] شدید [[مبتلا]] گشته، و عواقب [[اعمال]] خود را خواهد دید. و در این مورد افراد [[بخیل]] را بهعنوان {{متن قرآن|كَافِر}}، و [[عذاب]] آنان را {{متن قرآن|مُهِين}}، معرفی کرده است، زیرا [[کفر]]، به معنای [[بیاعتنایی]] و رد و [[مخالفت]] است که با جریان افاضات [[الهی]] [[مخالفت]] کرده و آنها را رد کرده است. و {{متن قرآن|مُهِين}}، از [[اهانت]] بوده و به مفهوم خوارکننده است، و او به [[دلیل]] خوارکردن و [[بیاعتنایی]] به [[حقوق]] و سِهام [[ضعفا]]، در نتیجه خود را [[خوار]] کرده، و بدان وسیله در [[حقیقت]] از [[رحمت الهی]] [[محروم]] خواهد شد. | *و از این لحاظ است که چنین شخصی بر اثر این عمل [[زشت]] و بخلورزی که بر خلاف نظر [[خالق]] و نیز [[وظیفه]] [[خدمت]] است، به [[عذاب]] و [[گرفتاری]] شدید [[مبتلا]] گشته، و عواقب [[اعمال]] خود را خواهد دید. و در این مورد افراد [[بخیل]] را بهعنوان {{متن قرآن|كَافِر}}، و [[عذاب]] آنان را {{متن قرآن|مُهِين}}، معرفی کرده است، زیرا [[کفر]]، به معنای [[بیاعتنایی]] و رد و [[مخالفت]] است که با جریان افاضات [[الهی]] [[مخالفت]] کرده و آنها را رد کرده است. و {{متن قرآن|مُهِين}}، از [[اهانت]] بوده و به مفهوم خوارکننده است، و او به [[دلیل]] خوارکردن و [[بیاعتنایی]] به [[حقوق]] و سِهام [[ضعفا]]، در نتیجه خود را [[خوار]] کرده، و بدان وسیله در [[حقیقت]] از [[رحمت الهی]] [[محروم]] خواهد شد. | ||
*کلمه {{متن قرآن|رِئَاء}}، از ماده "روت" به معنای مطلق دیدن است، و منظور از آن، انجام دادن [[عمل]] [[انفاق]] است، تا [[مردم]] آن را خوب ببینند، و [[هدف]] اصلی از آن عمل، دیدن [[مردم]] است، که [[مخالف]] توجه به [[خداوند]]، [[بندگی]] و [[اخلاص]] است. | *کلمه {{متن قرآن|رِئَاء}}، از ماده "روت" به معنای مطلق دیدن است، و منظور از آن، انجام دادن [[عمل]] [[انفاق]] است، تا [[مردم]] آن را خوب ببینند، و [[هدف]] اصلی از آن عمل، دیدن [[مردم]] است، که [[مخالف]] توجه به [[خداوند]]، [[بندگی]] و [[اخلاص]] است. |