تعجب در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←گونهشناسی تعجب در قرآن
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==گونهشناسی تعجب در [[قرآن]]== | ==گونهشناسی تعجب در [[قرآن]]== | ||
آیات تعجب، گاه در ضمن برخی داستانها و رویدادهای تاریخی آمدهاند و گاه در توصیف [[حوادث آینده]]؛ مانند [[قیامت]]. | آیات تعجب، گاه در ضمن برخی داستانها و رویدادهای تاریخی آمدهاند و گاه در توصیف [[حوادث آینده]]؛ مانند [[قیامت]]. | ||
۳. نمونه دیگر، یادکرد تعجب [[گناهکاران]] از [[جامعیت]] و دقت کتاب اعمالشان است: "فَتَرَی المُجرِمینَ مُشفِقینَ مِمّا فیهِ و یَقولونَ یـوَیلَتَنا مالِ هـذا الکِتـبِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً ولا کَبیرَةً اِلاّ اَحصـها."...(کهف / ۱۸، ۴۹) <ref> البحر المحیط، ج۷، ص۱۸۸؛ التحریر و التنویر، ج۲۳، ص۳۸؛ التفسیر المظهری، ج۵، ص۳۸۸. </ref> | در داستانها و رویدادهای تاریخی گوناگونی، از تعجب برخی انسانهای [[نیک]] و بد یاد شده است. این بخش شامل مواردی از [[شگفتی]] [[پیامبران]] یا برخی [[نزدیکان]] ایشان از برخی [[نشانههای الهی]] است؛ مانند: | ||
#آنگاه که [[فرشتگان]] به [[حضرت ابراهیم]] خبر [[پدر]] شدن او را دادند، [[همسر]] وی از این خبر شگفتزده شد. فرشتگان در واکنش به تعجب [[ساره]]، شگفتزدگی در برابر امر [[خدا]] را بجا ندانسته، از [[نزول]] [[رحمت]] و [[برکات]] خداوند بر ایشان یاد کردند: {{متن قرآن|قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ}}<ref>«گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!» سوره هود، آیه ۷۲-۷۳.</ref>.<ref>جامع البیان، ج۱۲، ص۴۶؛ التبیان، ج۶، ص۳۳ـ۳۴. </ref> و نیز {{متن قرآن|قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ}}<ref>«گفت: آیا مرا نوید میدهید با آنکه به سالمندی رسیدهام؟ پس به چه نوید میدهید؟» سوره حجر، آیه ۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ}}<ref>«و همسرش فریادکنان پیش آمد و به چهره خود کوفت و گفت من پیرزنی سترونم!» سوره ذاریات، آیه ۲۹.</ref>. | |||
#[[حضرت]] [[زکریا]] از مژده بچه دار شدن در سن [[پیری]] و بروز این [[معجزه]] خلاف [[عادت]] شگفتزده شد: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«گفت: پروردگارا! در حالی که سالمندی در من پیش رفته و همسرم نازا است، چگونه مرا فرزندی میتواند بود؟ فرمود: چنین است، خداوند هرچه را بخواهد به انجام میرساند» سوره آل عمران، آیه ۴۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا}}<ref>«گفت: پروردگارا! چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که زنم نازاست و خود نیز از پیری به فرتوتی رسیدهام» سوره مریم، آیه ۸.</ref>.<ref>التبیان، ج۲، ص۴۵۳؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۱۸۴. </ref> | |||
#[[بشارت]] یاد شده پس از آن روی داد که [[زکریا]] نزد [[حضرت مریم]] رزقی خاص مییافت و از آن [[تعجب]] میکرد تا آنکه روزی [[راز]] آن را از حضرت مریم جویا شد و حضرت مریم در پاسخ گفت: {{متن قرآن| هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>« از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بیحساب (و شمار) روزی میدهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.</ref> پس از آن بود که زکریا با [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] [[نیایش]] کرد و آنگاه که نوید [[پدر]] شدن به وی داده شد، از خداوند نشانه خواست و [[خدای سبحان]] او را به سه [[روز]] [[قادر]] نبودن بر تکلم نشانه داد{{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای من نشانهای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای» سوره آل عمران، آیه ۴۱.</ref>.<ref>التبیان، ج۲، ص۴۵۴. </ref> | |||
#حضرت مریم آن هنگام که از پدید آمدن بچهای بدون پدر خبر یافت، شگفتزده شد: {{متن قرآن|قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا}}<ref>«گفت: چگونه مرا پسری تواند بود که بشری به من دست نزده است و بدکاره هم نبودهام» سوره مریم، آیه ۲۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟» سوره آل عمران، آیه ۴۷.</ref> البته این تعجب نه از روی [[انکار]] [[قدرت خدا]] که از روی [[عظمت]] <ref> التبیان، ج۲، ص۴۶۴. </ref> یا [[جهل]] به چگونگی آن بود. <ref> مخزن العرفان، ج۳، ص۱۱۲. </ref> | |||
#نمونه دیگر، [[تعجب]] برخی [[نیکان]] از [[سرکشی]] و [[گمراهی]] بدکاران است؛ مانند ابراز [[شگفتی]] [[مؤمن]] [[آلفرعون]] از [[تصمیم]] [[فرعونیان]] بر کشتن [[موسی]] تنها به دلیل حقگویی وی: {{متن قرآن| أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ }}<ref>«آیا مردی را میکشید که میگوید: پروردگار من، خداوند است و برهانها (ی روشن) برایتان از پروردگارتان آورده است؟ » سوره غافر، آیه ۲۸.</ref> و نیز [[رفتاری]] که قومش با وی کردند و در برابر [[دعوت]] آنان به خداوند و [[حق]]، او را به [[شقاوت]] و [[کفر]] خواندند: {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ مَا لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَتَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ}}<ref>«و ای قوم من! چگونه است که (من) شما را به رهایی فرا میخوانم و (شما) مرا به آتش (دوزخ) فرا میخوانید؟» سوره غافر، آیه ۴۱.</ref>. | |||
#از همین قسم است اشاره برخی [[آیات]] به شگفتانگیز بودن برخی [[معجزات]] و [[کرامات]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]، چنان که برخی [[هدف]] از تعبیر خداوند در یادکرد از ماجرای [[کفالت]] مریم توسط [[حضرت]] زکریا را ایجاد [[تعجب]] و [[شگفتی]] در مخاطبان دانستهاند: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۴۷؛ روض الجنان، ج۴، ص۳۲۱. </ref> [[خاندان]] [[عمران]] درباره [[کفالت]] [[مریم]] با هم [[رقابت]] میکردند؛ ولی با انجام قرعه، [[زکریا]] کفیل مریم شد. <ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۱۲۹؛ الدر المنثور، ج۲، ص۱۹۵؛ البرهان، ج۱، ص۶۲۰. </ref> | |||
#گروهی که [[حضرت مریم]]{{س}} را به سبب به [[دنیا]] آوردن [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[نکوهش]] میکردند، از درخواست حضرت مریم مبنی بر [[پرسش]] از نوزاد در گهواره، شگفتزده شدند: {{متن قرآن|فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا}}<ref>«(مریم) به او اشارت کرد؛ گفتند: چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟!» سوره مریم، آیه ۲۹.</ref>؛ اما به ناگاه [[عیسی]] به سخن آمد و ابراز تعجب انکارآمیزشان را پاسخ گفت. <ref> فتحالقدیر، ج۳، ص۳۳۲؛ الفرقان، ج۱۶، ص۳۰۳ـ۳۰۵. </ref> | |||
#[[منت نهادن]] [[خداوند]] بر گروهی از بندگانش و [[برگزیدن]] آنها برای [[پیامبری]] یا منصبهای دیگر، شگفتی [[مخالفان]] و [[حسودان]] را برانگیخته است. نمونه اینکه [[بنی اسرائیل]] پس از [[برگزیده شدن]] [[طالوت]] برای [[پادشاهی]] [[یهود]]، از اینکه فردی [[فقیر]] برای این امر از سوی [[خدا]] [[برگزیده]] شده، ابراز شگفتی میکردند: {{متن قرآن|قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ}}<ref>«گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> تا آنکه پیامبرشان به برگزیده شدن وی از سوی خدا و برخورداری وی از [[علم]] و [[قدرت]] اشاره کرد: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ}}<ref>«خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است » سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> و سرانجام نشانههایی بر پادشاهی او آورد که وی خواهد توانست [[تابوت]] بنی اسرائیل را به آنان بازگرداند: {{متن قرآن|ْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ}}<ref>«نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد » سوره بقره، آیه ۲۴۸.</ref> در همین زمینه در ۴ [[سوره]] از تعجب [[مردم]] درباره [[نزول وحی]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یاد شده است و نیز اینکه چگونه مردی از بین خودشان به پیامبری برگزیده شده است: {{متن قرآن|أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا هشدارتان دهد؟ و تا پرهیزگاری ورزید و باشد که بر شما رحمت آورند» سوره اعراف، آیه ۶۳.</ref>، {{متن قرآن|أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«آیا شگفت میدارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا بیمتان دهد؟ و به یاد آورید هنگامی را که پس از قوم نوح شما را جانشین کرد و در آفرینش بر گستره (توانمندی) شما افزود، بنابراین نعمتهای خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار گردید» سوره اعراف، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ}}<ref>«آیا برای مردم شگرف است به مردی از آنان وحی کنیم که به مردم هشدار بده و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند؛ کافران میگویند: بیگمان این جادوگری آشکار است» سوره یونس، آیه ۲.</ref> در همه این موارد [[تعجب]] آنها نابجا دانسته و [[انکار]] شده است. <ref>مجمع البیان، ج۴، ص۶۶۹؛ المیزان، ج۸، ص۱۷۵؛ ج۱۰، ص۸. </ref> [[کافران]] افزون بر ابراز [[شگفتی]]، [[پیامبر]] را به ساحری و [[دروغگویی]] متهم میکردند: {{متن قرآن|وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و از اینکه بیمدهندهای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست» سوره ص، آیه ۴.</ref> و {{متن قرآن|بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ}}<ref>«بلکه کافران از اینکه بیمدهندهای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند: این چیزی شگرف است» سوره ق، آیه ۲.</ref>. | |||
#در نوعی دیگر از یادکرد تعجب در رویدادهای [[تاریخی]]، [[قرآنکریم]] شگفتی [[مخالفان]] [[پیامبران]] از [[اعتقاد]] [[راسخ]] و رویگردانی [[انبیا]] از [[عقاید]] [[قوم]] خود را بیان میکند؛ مانند اینکه [[آزر]] از اینکه [[ابراهیم]] از عقاید او سرباز زده متعجب شد و وی را [[تهدید]] کرد که اگر از این [[باورها]] [[دست]] نکشد، او را سنگسار و از خود دور خواهد کرد: {{متن قرآن|قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا}}<ref>«گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.</ref> نابودی زراندوزان و بهرهمندیها و اندوختههای [[دنیایی]] شگفتانگیز آنان نیز مایه تعجب [[دنیاخواهان]] بوده است. نمونه اینکه [[هلاکت]] [[قارون]] با وجود [[تمکن مالی]] بسیار و گنجهای فراوان {{متن قرآن|إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ}}<ref>«بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۶.</ref> برای [[مردم]] شگفتانگیز بود. <ref> روض الجنان، ج۱۵، ص۱۷۷؛ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۱۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۴۰۹. </ref> آنانکه تا پیش از نابودی قارون آرزوی [[منزلت]] او را داشتند با دیدن صحنه هلاکت وی میگفتند: شگفتا که [[خداوند]] روزی هرکس را که بخواهد فراوان یا کم میکند؛ اگر [[خدا]] به ما نیز [[نعمت]] فراوان داده بود ما را در [[زمین]] فرو میبرد. شگفتا که کافران [[رستگار]] نمیشوند: {{متن قرآن|وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو میکردند پگاهان میگفتند: آوخ! گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ میدارد و (یا) تنگ میگرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو میبرد، آوخ! گویی کافران رستگار نمیگردند!» سوره قصص، آیه ۸۲.</ref>.<ref>التبیان، ج۸، ص۱۷۵ ـ ۱۷۶. </ref> بعضی تعجبهای معمولی و رایج، چون شگفتی از شدت [[زیبایی]] نیز گاه در برخی داستانهای [[قرآن]] منعکس شده است؛ مثلا اینکه زیبایی [[حضرت یوسف]]، شگفتی [[زنان]] اشراف [[مصر]] را برانگیخت،<ref>روض الجنان، ج۱۱، ص۶۴. </ref> به گونهای که با دیدن وی بیاختیار دست خود را بریدند و گفتند که او از جنس [[بشر]] نیست، بلکه فرشتهای بزرگوار است: {{متن قرآن|فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و چون (همسر عزیز مصر، ملامت) فریب (آمیز) آنان را شنید (کسی را) نزدشان فرستاد و برای آنها تکیهگاهی آماده ساخت و به هر یک از ایشان کاردی داد و (به یوسف) گفت: خود را به آنان نشان ده! چون او را دیدند بزرگش یافتند و دست خویش را (از خودباختگی) بریدند و گفتند: پاکاکه خداوند است! این، نه آدمیزاد که جز فرشتهای ارجمند نیست» سوره یوسف، آیه ۳۱.</ref> | |||
در [[پیشگویی]] حوادث [[قیامت]] نیز فراوان از [[تعجب]] [[انسانها]] یاد شده است؛ برای نمونه: | |||
#[[سوره یس]] [[تعجب]] [[منکران]] قیامت هنگام [[برانگیخته شدن]] از قبرهاشان را چنین [[وصف]] میکند: "قَالوا یـوَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرقَدِنا."...([[یس]] / ۳۶، ۵۲) <ref>التحریر والتنویر، ج۲۳، ص۳۷؛ الکاشف، ج۶، ص۳۱۸؛ التفسیر المبین، ج۱، ص۵۸۳. </ref> | |||
#طبق بیان [[سوره زلزال]] رخدادهای [[عظیم]] که مقدمه [[برپایی قیامت]] است باعث تعجب انسانها خواهد شد: "اِذا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزالَها * و قالَ الاِنسـنُ ما لَها". (زلزال / ۹۹، ۱، ۳) بعضی این تعجب را مخصوص [[کفار]] دانستهاند که از قیامت بیخبرند؛<ref> مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۹۸. </ref> ولی از ظاهر [[آیه]] برمیآید که [[عظمت]] آن واقعه منشأ این تعجب است <ref>التبیان، ج۱۰، ص۳۹۳، المیزان، ج۲۰، ص۳۴۲ ـ ۳۴۳. </ref> نه صرف بیخبری ازآن. | |||
#نمونه دیگر، یادکرد تعجب [[گناهکاران]] از [[جامعیت]] و دقت کتاب اعمالشان است: "فَتَرَی المُجرِمینَ مُشفِقینَ مِمّا فیهِ و یَقولونَ یـوَیلَتَنا مالِ هـذا الکِتـبِ لا یُغادِرُ صَغیرَةً ولا کَبیرَةً اِلاّ اَحصـها."...(کهف / ۱۸، ۴۹) <ref> البحر المحیط، ج۷، ص۱۸۸؛ التحریر و التنویر، ج۲۳، ص۳۸؛ التفسیر المظهری، ج۵، ص۳۸۸. </ref> | |||
#آیهای نیز اشاره دارد به [[شادی]] از روی تعجب [[بهشتیان]] از [[رستگاری]] و [[سرافرازی]] خود، در حالی که اطرافیان [[کافر]] آنها زیانکار گشته و در [[دوزخ]] به سرمیبرند: "قالَ تاللّهِ اِن کِدتَّ لَتُردین * و لَولا نِعمَةُ رَبّی لَکُنتُ مِنَ المُحضَرین".(صافّات / ۳۷، ۵۶ـ۵۷) <ref>الجدید، ج۶، ص۶۳؛ نمونه، ج۱۹، ص۶۲ ـ ۶۳. </ref><ref>[[ سید حامد شریعتمداری|شریعتمداری، سید حامد]]؛ [[تعجب (مقاله)|مقاله "تعجب"]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref> | |||
==تعجبهای مثبت و منفی== | ==تعجبهای مثبت و منفی== | ||
مواردی از تعجب در [[قرآن]] اموری است که [[شگفتی]] درباره آنها امری طبیعی و احیاناً مثبت و نشان از [[بینش]] و نگرش درست افراد است؛ مثلا: | مواردی از تعجب در [[قرآن]] اموری است که [[شگفتی]] درباره آنها امری طبیعی و احیاناً مثبت و نشان از [[بینش]] و نگرش درست افراد است؛ مثلا: |