پرش به محتوا

خورشید: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۰۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۱
خط ۳۴: خط ۳۴:
==یادکرد خورشید در ضمن داستان‌های [[قرآن]]==
==یادکرد خورشید در ضمن داستان‌های [[قرآن]]==
=== [[محاجه ابراهیم]]{{ع}} و [[نمرود]]===
=== [[محاجه ابراهیم]]{{ع}} و [[نمرود]]===
[[قرآن کریم]] در بیان [[محاجّه]] [[ابراهیم]]{{ع}} با نمرود (بقره / ۲، ۲۵۸) و گفت‌وگوی او با [[قوم]] خود (انعام / ۶، ۷۸) به یادکرد از خورشید می‌پردازد. آن [[حضرت]]{{ع}} در پی بیان [[توحید]] و [[ربوبیت]] [[پروردگار]] و با [[هدف]] ساکت کردن نمرود به [[طلوع]]* [[خورشید]] از [[مشرق]] * به [[دست خدا]] اشاره کرده و نمرود را به بیرون آوردن آن از [[مغرب]] فرا می‌خواند، در نتیجه آن نمرود مبهوت می‌شود: "... قالَ اِبرهیمُ فَاِنَّ اللّهَ یَأتی بِالشَّمسِ مِنَ المَشرِقِ فَأتِ بِها مِنَ المَغرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ.".. (بقره / ۲، ۲۵۸)، چون ناگزیر به پذیرش استناد طلوع و [[غروب]]خورشید به خدای والا شده است. از سویی برخلاف [[استدلال]] پیشین در همین آیه امکان مغالطه و توجیه در آن نیست. استدلال پیشین چنین بود: در پاسخ ابراهیم که پروردگارش را زنده کننده و میراننده معرفی کرده بود، او خود را زنده کننده و میراننده، در نتیجه [[پروردگار]] دانسته بود: "اِذ قالَ اِبرهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحیی ویُمیتُ قالَ اَنَا اُحیی واُمیتُ."... <ref>برای اطلاعات بیشتر ر.ک: المیزان، ج ۲، ص ۳۵۱؛ انوار درخشان، ج ۲، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۱. </ref> برخی نیز [[عدول]] [[حضرت]] از واژه "[[ربّ]]" به "[[الله]]" در این [[استدلال]] را برای جلوگیری از این مغالطه دانسته‌اند. <ref>بیان‌السعاده، ج ۱، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۷. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایی‌نژاد|طباطبایی‌نژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
[[قرآن کریم]] در بیان [[محاجّه]] [[ابراهیم]]{{ع}} با نمرود {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش  چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref> و گفت‌وگوی او با [[قوم]] خود {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۸.</ref> به یادکرد از خورشید می‌پردازد. آن [[حضرت]]{{ع}} در پی بیان [[توحید]] و [[ربوبیت]] [[پروردگار]] و با [[هدف]] ساکت کردن نمرود به [[طلوع]] [[خورشید]] از [[مشرق]] به [[دست خدا]] اشاره کرده و نمرود را به بیرون آوردن آن از [[مغرب]] فرا می‌خواند، در نتیجه آن نمرود مبهوت می‌شود، چون ناگزیر به پذیرش استناد طلوع و [[غروب]] خورشید به خدای والا شده است. از سویی برخلاف [[استدلال]] پیشین در همین آیه امکان مغالطه و توجیه در آن نیست. استدلال پیشین چنین بود: در پاسخ ابراهیم که پروردگارش را زنده کننده و میراننده معرفی کرده بود، او خود را زنده کننده و میراننده، در نتیجه [[پروردگار]] دانسته بود: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ}}<ref>برای اطلاعات بیشتر ر.ک: المیزان، ج ۲، ص ۳۵۱؛ انوار درخشان، ج ۲، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۱. </ref> برخی نیز [[عدول]] [[حضرت]] از واژه "[[ربّ]]" به "[[الله]]" در این [[استدلال]] را برای جلوگیری از این مغالطه دانسته‌اند<ref>بیان‌السعاده، ج ۱، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۷. </ref>.<ref>[[سید سجاد طباطبایی‌نژاد|طباطبایی‌نژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
=== رویای [[حضرت یوسف]]{{ع}}===
=== رویای [[حضرت یوسف]]{{ع}}===
[[آیه]] "اِذ قالَ یوسُفُ لاَِبیهِ یـاَبَتِ اِنّی رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ کَوکَبـًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لی سـجِدین" ([[یوسف]] / ۱۲، ۴) از [[سجده]] [[خورشید]]، ماه و ۱۱ [[ستاره]] در برابر یوسف{{ع}} [[سخن]] به میان می‌آورد. [[خورشید]] را [[یعقوب]]، [[پدر]] حضرت یوسف <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۹؛ البحرالمدید، ج ۲، ص ۵۷۳؛ نمونه، ج ۹، ص ۳۰۹. </ref> یا [[مادر]] ایشان دانسته‌اند. <ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۱۸؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ تفسیر المعین، ج ۱، ص ۵۸۴. </ref> عده‌ای این سجده را سجده [[حقیقی]] <ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۹؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۲۰. </ref> و بعضی آن را سجده مجازی به معنای [[تواضع]] و [[خضوع]] [[تفسیر]] کرده‌اند. <ref>ایجاز البیان، ج ۱، ص ۴۳۰؛ لباب التأویل، ج ۲، ص ۵۱۱؛ نمونه، ج ۹، ص ۳۰۹. </ref> اختصاص به ذکر [[خورشید و ماه]] نیز به [[شرافت]] این دو نسبت به [[ستارگان]] تعلیل شده‌است. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۷. </ref> بر پایه گزارش [[فخر رازی]] گروهی از [[فلاسفه]] با استناد به این آیه و آیه ۳۳ [[انبیاء]] / ۲۱ درباره [[حی]] و [[ناطق]] بودن ستارگان [[احتجاج]] کرده‌اند. <ref>ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۸. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایی‌نژاد|طباطبایی‌نژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
[[آیه]] {{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر!  من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.</ref> از [[سجده]] [[خورشید]]، ماه و ۱۱ [[ستاره]] در برابر یوسف{{ع}} [[سخن]] به میان می‌آورد. [[خورشید]] را [[یعقوب]]، [[پدر]] حضرت یوسف <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۹؛ البحرالمدید، ج ۲، ص ۵۷۳؛ نمونه، ج ۹، ص ۳۰۹. </ref> یا [[مادر]] ایشان دانسته‌اند. <ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۱۸؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ تفسیر المعین، ج ۱، ص ۵۸۴. </ref> عده‌ای این سجده را سجده [[حقیقی]] <ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۹؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۲۰. </ref> و بعضی آن را سجده مجازی به معنای [[تواضع]] و [[خضوع]] [[تفسیر]] کرده‌اند. <ref>ایجاز البیان، ج ۱، ص ۴۳۰؛ لباب التأویل، ج ۲، ص ۵۱۱؛ نمونه، ج ۹، ص ۳۰۹. </ref> اختصاص به ذکر [[خورشید و ماه]] نیز به [[شرافت]] این دو نسبت به [[ستارگان]] تعلیل شده‌است. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۷. </ref> بر پایه گزارش [[فخر رازی]] گروهی از [[فلاسفه]] با استناد به این آیه و آیه {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ}}<ref>«و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید (که) هر یک در چرخه‌ای شناورند» سوره انبیاء، آیه ۳۳.</ref> درباره [[حی]] و [[ناطق]] بودن ستارگان [[احتجاج]] کرده‌اند<ref>ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۸. </ref>.<ref>[[سید سجاد طباطبایی‌نژاد|طباطبایی‌نژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
=== [[غار]] [[اصحاب کهف]]===
=== [[غار]] [[اصحاب کهف]]===
در قالب بیان داستان اصحاب کهف، به یکی از [[نشانه‌های الهی]] اشاره می‌گردد. وضعیت تابش خورشید به غار و موقعیت غار و [[اصحاب]] آن از [[آیات الهی]] قلمداد می‌گردند: "وتَرَی الشَّمسَ اِذا طَـلَعَت تَزوَرُ عَنکَهفِهِم ذاتَ الیَمینِ واِذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشِّمالِ وهُم فی فَجوَةٍ مِنهُ ذلِکَ مِن ءایـتِ اللّهِ". (کهف / ۱۸، ۱۷) "تزاور" به معنی "[[تمایل]]" و از "زَوْر" به معنای "میل" است. <ref>مفردات، ص ۳۸۷؛ قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۸۹. </ref> "قَرْض" نوعی بریدن، به معنای گذشتن از یک مکان <ref>مفردات، ص ۶۶۶؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص ۲۲۷، "قرض".</ref> و "فَجْوَة" به معنای [[زمین]] پهناور میان دو چیز <ref> لسان العرب، ج ۱۵، ص ۱۴۸؛ فرهنگ ابجدی، ص ۶۵۵، "فجا".</ref> به کار رفته است؛ بدین معنا که [[آفتاب]] به هنگام طلوع، از سمت [[غار]] آنان به راست تمایل داشته، در نتیجه شعاع [[نور]] آن به غار وارد می‌شود و هنگام غروب از آنان می‌گذرد، در حالی که نورش بر سمت چپ غار می‌تابد؛ [[اصحاب]] غار نیز در فضای وسیع غار قرار گرفته‌اند که از نور و حرارت [[خورشید]]، در نتیجه پوسیده شدن بدن‌ها و لباس‌هایشان در [[امان]] مانده‌اند. <ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۵۴. </ref> برخی [[مفسران]]، جهات راست و چپ در [[آیه]] را نسبت به درون غار در نظر گرفته، از این رو دَرِ غار را به سوی جنوب دانسته <ref>انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۲۴۹؛ احسن الحدیث، ج ۶، ص ۱۹۳. </ref> و بعضی با ملاحظه این جهات نسبت به خارج، به قرار گرفتن دَرِ غار به سوی [[قطب]] شمال <ref>اطیب البیان، ج ۸، ص ۳۳۶؛ تبیین القرآن، ص ۳۰۷. </ref> یا [[ستارگان]] "بنات نعش"<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۷۰۳؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۸، ص ۲۶. </ref> تصریح کرده‌اند. این در حالی است که عده‌ای با [[تفسیر]] این آیه به امری معجزه‌آمیز، آن را به عدم تابش خورشید به درون غار به [[امر الهی]] تفسیر کرده و در تعلیل برداشت خود به عبارت "ذلِکَ مِن ءایـتِ اللّهِ.".. در ادامه آیه استناد جسته‌اند. <ref>ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۴۴۳. </ref> برخی نیز با شرح و تفصیل بسیار به [[تعیین]] و [[تطبیق]] این غار با این ویژگی‌ها پرداخته‌اند. <ref>برای اطلاعات بیشتر ر.ک: المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۵ ـ ۲۹۹. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایی‌نژاد|طباطبایی‌نژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
در قالب بیان داستان اصحاب کهف، به یکی از [[نشانه‌های الهی]] اشاره می‌گردد. وضعیت تابش خورشید به غار و موقعیت غار و [[اصحاب]] آن از [[آیات الهی]] قلمداد می‌گردند: {{متن قرآن|وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا}}<ref>«و خورشید را چون بر می‌آمد می‌دیدی که از غار آنان به راست می‌گرایید  و چون غروب می‌کرد در سوی چپ از آنان می‌گذشت  و آنان در جای گشاده‌ای از آن (غار) بودند؛ این از نشانه‌های خداوند است؛ هر که را خداوند راه نماید، رهیافته است و هر که را بیراه نهد، هرگز برای او سروری رهنما نخواهی یافت» سوره کهف، آیه ۱۷.</ref>. {{متن قرآن|تَزَاوَرُ}} به معنی "[[تمایل]]" و از "زَوْر" به معنای "میل" است. <ref>مفردات، ص ۳۸۷؛ قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۸۹. </ref> "قَرْض" نوعی بریدن، به معنای گذشتن از یک مکان <ref>مفردات، ص ۶۶۶؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص ۲۲۷، "قرض".</ref> و {{متن قرآن|فَجْوَةٍ}} به معنای [[زمین]] پهناور میان دو چیز <ref> لسان العرب، ج ۱۵، ص ۱۴۸؛ فرهنگ ابجدی، ص ۶۵۵، "فجا".</ref> به کار رفته است؛ بدین معنا که [[آفتاب]] به هنگام طلوع، از سمت [[غار]] آنان به راست تمایل داشته، در نتیجه شعاع [[نور]] آن به غار وارد می‌شود و هنگام غروب از آنان می‌گذرد، در حالی که نورش بر سمت چپ غار می‌تابد؛ [[اصحاب]] غار نیز در فضای وسیع غار قرار گرفته‌اند که از نور و حرارت [[خورشید]]، در نتیجه پوسیده شدن بدن‌ها و لباس‌هایشان در [[امان]] مانده‌اند. <ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۵۴. </ref>
 
برخی [[مفسران]]، جهات راست و چپ در [[آیه]] را نسبت به درون غار در نظر گرفته، از این رو دَرِ غار را به سوی جنوب دانسته <ref>انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۲۴۹؛ احسن الحدیث، ج ۶، ص ۱۹۳. </ref> و بعضی با ملاحظه این جهات نسبت به خارج، به قرار گرفتن دَرِ غار به سوی [[قطب]] شمال <ref>اطیب البیان، ج ۸، ص ۳۳۶؛ تبیین القرآن، ص ۳۰۷. </ref> یا [[ستارگان]] "بنات نعش"<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۷۰۳؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۸، ص ۲۶. </ref> تصریح کرده‌اند. این در حالی است که عده‌ای با [[تفسیر]] این آیه به امری معجزه‌آمیز، آن را به عدم تابش خورشید به درون غار به [[امر الهی]] تفسیر کرده و در تعلیل برداشت خود به عبارت {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ}} در ادامه آیه استناد جسته‌اند. <ref>ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۴۴۳. </ref> برخی نیز با شرح و تفصیل بسیار به [[تعیین]] و [[تطبیق]] این غار با این ویژگی‌ها پرداخته‌اند<ref>برای اطلاعات بیشتر ر.ک: المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۵ ـ ۲۹۹. </ref>.<ref>[[سید سجاد طباطبایی‌نژاد|طباطبایی‌نژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
=== سفرهای [[ذوالقرنین]]===
=== سفرهای [[ذوالقرنین]]===
[[آیات]] پایانی [[سوره کهف]] درباره داستان سفرهای ذوالقرنین و رسیدن به "[[مغرب]] الشمس" و "مطلع الشمس" [[سخن]] می‌رانند: "حَتّی اِذا بَلَغَ مَغرِبَ الشَّمسِ وجَدَها تَغرُبُ فی عَینٍ حَمِئَةٍ.".. (کهف / ۱۸، ۸۶)؛ "حَتّی اِذا بَلَغَ مَطلِعَ الشَّمسِ وَجَدَها تَطلُعُ عَلی قَومٍ". (کهف / ۱۸، ۹۰) عده‌ای "مَغرِبَ الشَّمسِ" را آخرین معموره از ناحیه [[غرب]]، در پایان [[سفر]] آن [[روز]] ذوالقرنین دانسته <ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۰. </ref> و گروهی مغرب و مطلع [[خورشید]] را به نقطه پایانی معموره غرب و [[شرق]] [[زمین]] [[تفسیر]] کرده‌اند. <ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۵۷؛ روح البیان، ج ۵، ص ۲۹۲؛ مقتنیات الدرر، ج ۶، ص ۳۲۶. </ref> "عَینٍ حَمِئَةٍ" نیز که کوشش‌هایی در [[تطبیق]] آن صورت پذیرفته،<ref>الصافی، ج ۳، ص ۲۶۱؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۱؛ التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص ۱۲۷. </ref> به دریا <ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۰. </ref> یا چشمه‌ای گل‌آلود <ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۷۵۷. </ref> یا چشمه آب گرم <ref> روض‌الجنان، ج ۱۳، ص ۲۷؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۳۶۴. </ref> تفسیر شده‌است، که به نظر خورشید در آن غروب می‌کند.
[[آیات]] پایانی [[سوره کهف]] درباره داستان سفرهای ذوالقرنین و رسیدن به "[[مغرب]] الشمس" و "مطلع الشمس" [[سخن]] می‌رانند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا}}<ref>«تا به سرزمین غروب خورشید رسید، آن را چنان یافت که در چشمه‌ای پرلوش و لای غروب می‌کند و در نزدیکی آن گروهی را یافت؛ گفتیم: ای ذو القرنین! (خود دانی) یا آنان را عذاب می‌کنی و یا درباره آنان (راه) نیکی را در پیش می‌گیری» سوره کهف، آیه ۸۶.</ref>؛ {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا}}<ref>«تا چون به سرزمین بر دمیدن خورشید رسید، آن را چنین یافت که بر مردمی می‌تافت که در برابر (تابش) آن پوششی برای آنان قرار نداده بودیم» سوره کهف، آیه ۹۰.</ref> عده‌ای {{متن قرآن|مَغْرِبَ الشَّمْسِ}} را آخرین معموره از ناحیه [[غرب]]، در پایان [[سفر]] آن [[روز]] ذوالقرنین دانسته <ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۰. </ref> و گروهی مغرب و مطلع [[خورشید]] را به نقطه پایانی معموره غرب و [[شرق]] [[زمین]] [[تفسیر]] کرده‌اند. <ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۵۷؛ روح البیان، ج ۵، ص ۲۹۲؛ مقتنیات الدرر، ج ۶، ص ۳۲۶. </ref> {{متن قرآن|عَيْنٍ حَمِئَةٍ}} نیز که کوشش‌هایی در [[تطبیق]] آن صورت پذیرفته،<ref>الصافی، ج ۳، ص ۲۶۱؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۱؛ التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص ۱۲۷. </ref> به دریا <ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۰. </ref> یا چشمه‌ای گل‌آلود <ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۷۵۷. </ref> یا چشمه آب گرم <ref> روض‌الجنان، ج ۱۳، ص ۲۷؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۳۶۴. </ref> تفسیر شده‌است، که به نظر خورشید در آن غروب می‌کند.
 
برخی با ارائه [[تفسیری]] [[عرفانی]]، {{متن قرآن|مَغْرِبَ الشَّمْسِ}} را به عالم طبع و [[ملکوت]] سفلی و [[غروب]]خورشید در چشمه تیره را به غروب [[آفتاب]] [[روح]] و [[عقل]] در چشمه [[طبیعت]] تیره، [[تأویل]] کرده‌اند. <ref>اطلاعات بیشتر ر.ک: بیان السعاده، ج ۲، ص ۴۸۱. </ref> برخی [[قرآن]] پژوهان نیز با اشاره به دوری مسافت میان مغرب و مطلع خورشید، از اسباب [[غیر طبیعی]] این سفر سخن گفته‌اند. <ref>الفرقان، ج ۱۸، ص ۱۸۸ ـ ۱۸۹. </ref> این معنا در عده‌ای از [[روایات]] دیده می‌شود. <ref>نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۹۶. </ref> دیگر یادکردهای خورشید در ضمن داستان‌های قرآن، در داستان [[ملکه سبا]] و [[سجده]] [[قوم]] او بر خورشید: {{متن قرآن|وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.</ref> ([[خورشیدپرستی]])، همچنین بر اساس دیدگاه عده‌ای‌ از [[قرآن]] پژوهان، در [[آیه]] {{متن قرآن|رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ}}<ref>«آنها را نزد من بازگردانید! آنگاه به دست کشیدن به ساق و گردن‌ها (ی آنها) آغازید» سوره ص، آیه ۳۳.</ref> بر پایه بازگشت [[ضمیر]] {{متن قرآن|رُدُّوهَا}} به [[خورشید]]، در نتیجه قول به ردّ [[شمس]] [[جهت]] انجام دادن [[فریضه]] [[نماز]] از سوی [[سلیمان]]{{ع}} پیجویی می‌گردد؛ اما گروه دیگری از [[مفسران]] ضمیر {{متن قرآن|رُدُّوهَا}} را به اسبان برگردانده‌اند، در نتیجه وقوع [[رد شمس]] مطرح نخواهد شد<ref> الصافی، ج۴، ص ۲۹۸ قس: المیزان، ج۱۷، ص۲۰۳. </ref>.<ref>[[سید سجاد طباطبایی‌نژاد|طباطبایی‌نژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>


برخی با ارائه [[تفسیری]] [[عرفانی]]، "مَغرِبَ الشَّمسِ" را به عالم طبع و [[ملکوت]] سفلی و [[غروب]]خورشید در چشمه تیره را به غروب [[آفتاب]] [[روح]] و [[عقل]] در چشمه [[طبیعت]] تیره، [[تأویل]] کرده‌اند. <ref>اطلاعات بیشتر ر.ک: بیان السعاده، ج ۲، ص ۴۸۱. </ref> برخی [[قرآن]] پژوهان نیز با اشاره به دوری مسافت میان مغرب و مطلع خورشید، از اسباب [[غیر طبیعی]] این سفر سخن گفته‌اند. <ref>الفرقان، ج ۱۸، ص ۱۸۸ ـ ۱۸۹. </ref> این معنا در عده‌ای از [[روایات]] دیده می‌شود. <ref>نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۹۶. </ref> دیگر یادکردهای خورشید در ضمن داستان‌های قرآن، در داستان [[ملکه سبا]] و [[سجده]] [[قوم]] او بر خورشید: "وجَدتُها وقَومَها یَسجُدونَ لِلشَّمسِ مِن دونِ اللّهِ.".. (نمل / ۲۷، ۲۴) ([[خورشیدپرستی]])، همچنین بر اساس دیدگاه عده‌ای‌از [[قرآن]] پژوهان، در [[آیه]] "رُدّوها عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسحـًا بِالسّوقِ والاَعناق" (ص / ۳۸، ۳۳) بر پایه بازگشت [[ضمیر]] "رُدّوها" به [[خورشید]]، در نتیجه قول به ردّ [[شمس]] [[جهت]] انجام دادن [[فریضه]] [[نماز]] از سوی [[سلیمان]]{{ع}} پیجویی می‌گردد؛ اما گروه دیگری از [[مفسران]] ضمیر "رُدّوها" را به اسبان برگردانده‌اند، در نتیجه وقوع [[رد شمس]] مطرح نخواهد شد. <ref> الصافی، ج۴، ص ۲۹۸ قس: المیزان، ج۱۷، ص۲۰۳. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایی‌نژاد|طباطبایی‌نژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
==بیان اوقات نماز==
==بیان اوقات نماز==
در دسته‌ای از [[آیات]] با تأکید بر طلوع، غروب و زوال خورشید، زمان‌های خاصی برای نمازهای روزانه و [[حمد]] و [[تسبیح]] [[الهی]] معیّن می‌گردد. در آیه {{متن قرآن|أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا}}<ref>«نماز  را از هنگام بازگشت خورشید (در نیمه روز) تا تاریکی شب بپا دار! و (نیز) نماز صبح  را که نماز صبح با گواهی (فرشتگان) است» سوره اسراء، آیه ۷۸.</ref> واژه پژوهان معانی مختلفی برای {{متن قرآن|لِدُلُوكِ الشَّمْسِ}} یاد کرده‌اند: برخی آن را زوال خورشید از استوا دانسته <ref> الصحاح، ج ۴، ص ۱۵۸۴؛ مجمع البحرین، ج ۵، ص ۲۶۶ ـ ۲۶۷؛ قاموس قرآن، ج ۲، ص ۳۵۲، "دلک".</ref> و بعضی به معنای [[غروب]]<ref> العین، ج ۵، ص ۳۲۹؛ التحقیق، ج ۳، ص ۲۳۳، "دلک".</ref> یا میل به غروب <ref> مفردات، ص ۳۱۷، "دلک".</ref> و عده‌ای نیز هر دو معنای زوال از استوا، یا غروب خورشید را برداشت کرده‌اند. <ref> معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۲۹۷؛ المصباح، ص ۷۶، "دلک".</ref> بیشتر مفسران با ترجیح "دلوک" به معنای "زوال از استوا"<ref> فقه القرآن، ج ۱، ص ۸۲؛ احکام القرآن، ابن العربی، ج ۳، ص ۱۲۲۰؛ کنز العرفان، ج ۱، ص ۶۷. </ref> و [[اختیار]] "[[لام]]" در {{متن قرآن|لِدُلُوكِ}} به معنای "عند" و "حین"<ref> قاموس قرآن، ج ۲، ص ۳۵۳، "دلوک".</ref> یا تعلیل،<ref> تفسیر شاهی، ج ۱، ص ۱۰۳؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۷۴. </ref> آیه را ناظر به [[وجوب]] نمازهای پنج‌گانه و بیان اوقات آنها دانسته‌اند، به گونه‌ای که زحیلی <ref> التفسیر الوسیط، زحیلی، ج ۲، ص ۱۳۷۷. </ref> بر این مطلب [[اجماع]] ادعا می‌کند.
در دسته‌ای از [[آیات]] با تأکید بر طلوع، غروب و زوال خورشید، زمان‌های خاصی برای نمازهای روزانه و [[حمد]] و [[تسبیح]] [[الهی]] معیّن می‌گردد. در آیه {{متن قرآن|أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا}}<ref>«نماز  را از هنگام بازگشت خورشید (در نیمه روز) تا تاریکی شب بپا دار! و (نیز) نماز صبح  را که نماز صبح با گواهی (فرشتگان) است» سوره اسراء، آیه ۷۸.</ref> واژه پژوهان معانی مختلفی برای {{متن قرآن|لِدُلُوكِ الشَّمْسِ}} یاد کرده‌اند: برخی آن را زوال خورشید از استوا دانسته <ref> الصحاح، ج ۴، ص ۱۵۸۴؛ مجمع البحرین، ج ۵، ص ۲۶۶ ـ ۲۶۷؛ قاموس قرآن، ج ۲، ص ۳۵۲، "دلک".</ref> و بعضی به معنای [[غروب]]<ref> العین، ج ۵، ص ۳۲۹؛ التحقیق، ج ۳، ص ۲۳۳، "دلک".</ref> یا میل به غروب <ref> مفردات، ص ۳۱۷، "دلک".</ref> و عده‌ای نیز هر دو معنای زوال از استوا، یا غروب خورشید را برداشت کرده‌اند. <ref> معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۲۹۷؛ المصباح، ص ۷۶، "دلک".</ref> بیشتر مفسران با ترجیح "دلوک" به معنای "زوال از استوا"<ref> فقه القرآن، ج ۱، ص ۸۲؛ احکام القرآن، ابن العربی، ج ۳، ص ۱۲۲۰؛ کنز العرفان، ج ۱، ص ۶۷. </ref> و [[اختیار]] "[[لام]]" در {{متن قرآن|لِدُلُوكِ}} به معنای "عند" و "حین"<ref> قاموس قرآن، ج ۲، ص ۳۵۳، "دلوک".</ref> یا تعلیل،<ref> تفسیر شاهی، ج ۱، ص ۱۰۳؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۷۴. </ref> آیه را ناظر به [[وجوب]] نمازهای پنج‌گانه و بیان اوقات آنها دانسته‌اند، به گونه‌ای که زحیلی <ref> التفسیر الوسیط، زحیلی، ج ۲، ص ۱۳۷۷. </ref> بر این مطلب [[اجماع]] ادعا می‌کند.
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش