پرش به محتوا

ابوبکر بن شعوب لیثی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'همان گونه' به 'همان‌گونه'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'همان گونه' به 'همان‌گونه')
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = ابوبکر بن شعوب لیثی | مداخل مرتبط = [[ابوبکر بن شعوب لیثی در تراجم و رجال]] - [[ابوبکر بن شعوب لیثی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{جعبه اطلاعات اصحاب
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| نام = ابوبکر بن شعوب لیثی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مشهور به =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوبکر بن شعوب لیثی در تراجم و رجال]] - [[ابوبکر بن شعوب لیثی در تاریخ اسلامی]]</div>
| نام تصویر = تصویر قدیمی مدینه.jpg   
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه
| نام کامل = ابوبکر بن شعوب لیثی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = [[بنی‌کنانه]] 
| از تیره = [[بنولیث]]   
| پدر = [[اسود بن عبدشمس]]       
| مادر = 
| همسر =       
| پسر =   
| دختر = 
| خواهر = 
| برادر =   
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی =
| تاریخ درگذشت = 
| محل درگذشت =
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت = 
| طول عمر =   
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب =     
| از طبقه =
| در جنگ =
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
وی را [[ابوبکر]]، [[شداد بن اسود بن شعوب]]<ref>ر.ک: خلیفة بن خیاط، ص۴۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۲۵۷ و ج۷، ص۳۹؛ ابن کثیر، ج۳، ص۴۱۲.</ref> یا [[شداد بن اسود]]، [[ابن شعوب]]<ref>ابن سعد، ج۵، ص۴۵؛ ابن حزم، ص۱۸۲.</ref> نامیده‌اند. پدرش [[اسود بن عبدشمس]] از تیره بنولیث، شاخه‌ای از [[قبیله]] [[کنانه]] بود<ref>ابن حزم، ص۱۸۲.</ref>؛ از این رو، برخی وی را [[ابوبکر کنانی]] گفته‌اند. [[کنانی]] نامیده شدن وی، سبب شده است که ابن فتحون <ref>[[محمد]] بن [[خلف]] اندلسیم ۵۲۰ مؤلف کتاب‌های التذییل یا الاستلحاق [[علی]] الاستیعاب، و [[اصلاح]] اوهام المعجم لابن القانع.</ref> وی را فردی غیر از ابوبکر شعوب معرفی کند. [[ابن حجر]] با بررسی [[نسب]] وی، این [[اشتباه]] را یادآورد شده است<ref>الاصابه، ج۷، ص۳۸-۳۹.</ref> از آنجا که [[بنوکلاب]] تیره‌ای از لیث است<ref>ابن سید الناس، ج۲، ص۱۶۱؛ و ر.ک: کحاله، ج۳، ص۱۰۲ و ۱۱۳۷.</ref> مقدسی<ref>مقدسی، ص۶۸.</ref> نیز وی را ابوبکر کلابی از [[بنوکلاب بن عوف]] گفته است.
وی را [[ابوبکر]]، [[شداد بن اسود بن شعوب]]<ref>ر. ک: خلیفة بن خیاط، ص۴۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۲۵۷ و ج۷، ص۳۹؛ ابن کثیر، ج۳، ص۴۱۲.</ref> یا [[شداد بن اسود]]، [[ابن شعوب]]<ref>ابن سعد، ج۵، ص۴۵؛ ابن حزم، ص۱۸۲.</ref> نامیده‌اند. پدرش [[اسود بن عبدشمس]] از تیره بنولیث، شاخه‌ای از [[قبیله]] [[کنانه]] بود<ref>ابن حزم، ص۱۸۲.</ref>؛ از این رو، برخی وی را [[ابوبکر کنانی]] گفته‌اند. [[کنانی]] نامیده شدن وی، سبب شده است که ابن فتحون <ref>[[محمد]] بن [[خلف]] اندلسیم ۵۲۰ مؤلف کتاب‌های التذییل یا الاستلحاق [[علی]] الاستیعاب، و [[اصلاح]] اوهام المعجم لابن القانع.</ref> وی را فردی غیر از ابوبکر شعوب معرفی کند. [[ابن حجر]] با بررسی [[نسب]] وی، این [[اشتباه]] را یادآورد شده است<ref>الاصابه، ج۷، ص۳۸-۳۹.</ref> از آنجا که [[بنوکلاب]] تیره‌ای از لیث است<ref>ابن سید الناس، ج۲، ص۱۶۱؛ و ر. ک: کحاله، ج۳، ص۱۰۲ و ۱۱۳۷.</ref> مقدسی<ref>مقدسی، ص۶۸.</ref> نیز وی را ابوبکر کلابی از [[بنوکلاب بن عوف]] گفته است.


ترکیب "بن شعوب" و "ابن شعوب" در نسب ابوبکر، موجب اختلاف‌هایی شده است: نخست آنکه برخی<ref>ابن حجر، مقدمه فتح الباری، ص۳۰۰.</ref> تصریح کرده‌اند شعوب (=[[مرگ]]) جد ابوبکر بوده، در حالی که شعوب زنی از [[قبیله خزاعه]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۱۳۰.</ref> و به قولی کنانی<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۸؛ کلابی: مقدسی، ص۶۸.</ref> یا کلبی<ref>بخاری، ج۴، ص۲۶۳.</ref> بوده است. کنانی بودن شداد و پدرش و خراعی بودن شعوب، توهم جد پدری را [[نفی]] و [[تبین]] می‌کند که مراد از کلمه "بن"، "ابن" بوده است. این ترکیب در انتساب فرد به [[مادر]] و قبیله رایج بوده است؛ مانند کاربرد [[ابن الحنفیه]] برای [[محمد بن علی]]{{ع}}، [[اختلاف]] دیگر آنکه [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۰، ۷۹، ۸۱-۸۲ و ۱۳۰.</ref> نام ابن شعوب را شداد بن اسود و واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۲۷۳.</ref> اسود دانسته است. برخی<ref>ابن حجر، فتح، ج۷، ص۲۰۱؛ ابن اثیر، ج۲، ص۸۶.</ref> در [[تأیید]] نظر ابن اسحاق تاکید کرده‌اند که ابن شعوب همان، ابوبکر شداد بن اسود است.
ترکیب «بن شعوب» و «ابن شعوب» در نسب ابوبکر، موجب اختلاف‌هایی شده است: نخست آنکه برخی<ref>ابن حجر، مقدمه فتح الباری، ص۳۰۰.</ref> تصریح کرده‌اند شعوب (=[[مرگ]]) جد ابوبکر بوده، در حالی که شعوب زنی از [[قبیله خزاعه]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۱۳۰.</ref> و به قولی کنانی<ref>ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۸؛ کلابی: مقدسی، ص۶۸.</ref> یا کلبی<ref>بخاری، ج۴، ص۲۶۳.</ref> بوده است. کنانی بودن شداد و پدرش و خراعی بودن شعوب، توهم جد پدری را [[نفی]] و [[تبین]] می‌کند که مراد از کلمه «بن»، «ابن» بوده است. این ترکیب در انتساب فرد به [[مادر]] و قبیله رایج بوده است؛ مانند کاربرد [[ابن الحنفیه]] برای [[محمد بن علی]] {{ع}}، [[اختلاف]] دیگر آنکه [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۰، ۷۹، ۸۱-۸۲ و ۱۳۰.</ref> نام ابن شعوب را شداد بن اسود و واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۲۷۳.</ref> اسود دانسته است. برخی<ref>ابن حجر، فتح، ج۷، ص۲۰۱؛ ابن اثیر، ج۲، ص۸۶.</ref> در [[تأیید]] نظر ابن اسحاق تاکید کرده‌اند که ابن شعوب همان، ابوبکر شداد بن اسود است.


[[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۵، ص۴۵.</ref> نیز از سویی شعوب را [[مادر]] [[اسود]] و از سوی دیگر جعونه را فرزند اسود (=[[برادر]] [[شداد]]) و مشهور به ابن شعوب معرفی کرده است<ref>ر.ک: اشتباه دیگری را در اثر اضافه شدن کلمه «بن» میان کنیه و نام در الاصابه، ج۱، ص۶۳۶؛ جعونه برادر ابوبکر بن شداد و قیاس کنید با همان، ج۷، ص۳۸.</ref> بر اساس گفتار [[ابن سعد]]، جمع میان دو نظر ممکن است؛ زیرا اسود و فرزندانش به ابن شعوب معروف بوده‌اند، همان گونه که چند تن از [[امامان شیعه]] به [[ابن الرضا]] شهره بوده‌اند. این جمع، [[تعارض]] انتساب به جد و مادر را از میان برمی‌دارد.
[[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۵، ص۴۵.</ref> نیز از سویی شعوب را [[مادر]] [[اسود]] و از سوی دیگر جعونه را فرزند اسود (=[[برادر]] [[شداد]]) و مشهور به ابن شعوب معرفی کرده است<ref>ر. ک: اشتباه دیگری را در اثر اضافه شدن کلمه «بن» میان کنیه و نام در الاصابه، ج۱، ص۶۳۶؛ جعونه برادر ابوبکر بن شداد و قیاس کنید با همان، ج۷، ص۳۸.</ref> بر اساس گفتار [[ابن سعد]]، جمع میان دو نظر ممکن است؛ زیرا اسود و فرزندانش به ابن شعوب معروف بوده‌اند، همان‌گونه که چند تن از [[امامان شیعه]] به [[ابن الرضا]] شهره بوده‌اند. این جمع، [[تعارض]] انتساب به جد و مادر را از میان برمی‌دارد.


به هر روی، ابن شعوب از [[شاعران]] [[جاهلی]] بود که پس از [[مرگ]] [[هشام بن مغیره مخزومی]] در رثای او [[شعر]] گفت. او در سروده‌هایش، رابطه دو [[قبیله]] [[کنانه]] و [[قریش]] را ترسیم کرد و به موقعیت ممتاز هشام پرداخت و او را غیث الانام نامید<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۸، ص۲۲۸ و ۲۹۸.</ref>.
به هر روی، ابن شعوب از [[شاعران]] [[جاهلی]] بود که پس از [[مرگ]] [[هشام بن مغیره مخزومی]] در رثای او [[شعر]] گفت. او در سروده‌هایش، رابطه دو [[قبیله]] [[کنانه]] و [[قریش]] را ترسیم کرد و به موقعیت ممتاز هشام پرداخت و او را غیث الانام نامید<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۸، ص۲۲۸ و ۲۹۸.</ref>.


معروف بودن اسود و فرزندانش به ابن شعوب، موجب [[اختلاف]] در انتساب رخدادهای [[تاریخی]] به آنان شده است. از این‌رو بر پایه گزارش ابن هشام<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۹، ۸۰-۸۱ و ۱۳۰؛ قاضی، ج۱، ص۲۷۵.</ref> شداد و بر اساس [[روایت]] واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۲۷۳.</ref> اسود در [[غزوه احد]] در صف [[مشرکان]] بود و با شنیدن صدای کمک خواهی [[ابوسفیان]] بر [[ضد]] [[حنظله غسیل الملائکه]]، به کمک وی شتافت و با کشتن [[حنظله]] اشعاری سرود. تاریخ‌نگاران بعدی، برخی سخن ابن هشام و برخی نظر واقدی را آورده‌اند<ref>ر.ک: ابن سعد، ج۵، ص۴۵؛ زیلعی، ج۲، ص۳۷۰؛ شامی، ج۴، ص۲۱۳.</ref>. [[ابن حزم]]<ref>ابن حزم، ص۱۸۲.</ref>، اسود را ابن شعوب، حلیف ابوسفیان و [[نجات دهنده]] وی در [[جنگ احد]]، و فرزندش [[أبوبکر]] را سراینده اشعاری پس از [[بدر]] دانسته است. [[قاسم بن ثابت سرقسطی]] به نقل از [[عروه]]<ref>زیلعی، ج۲، ص۳۷۱.</ref> و [[حمیدی]] در تفسیرش، [[جَعوَنَةَ بن شعوب]] را کشنده حنظله دانسته است<ref>سهیلی، ج۵، ص۴۶۳.</ref>.
معروف بودن اسود و فرزندانش به ابن شعوب، موجب [[اختلاف]] در انتساب رخدادهای [[تاریخی]] به آنان شده است. از این‌رو بر پایه گزارش ابن هشام<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۹، ۸۰-۸۱ و ۱۳۰؛ قاضی، ج۱، ص۲۷۵.</ref> شداد و بر اساس [[روایت]] واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۲۷۳.</ref> اسود در [[غزوه احد]] در صف [[مشرکان]] بود و با شنیدن صدای کمک خواهی [[ابوسفیان]] بر [[ضد]] [[حنظله غسیل الملائکه]]، به کمک وی شتافت و با کشتن حنظله اشعاری سرود. تاریخ‌نگاران بعدی، برخی سخن ابن هشام و برخی نظر واقدی را آورده‌اند<ref>ر. ک: ابن سعد، ج۵، ص۴۵؛ زیلعی، ج۲، ص۳۷۰؛ شامی، ج۴، ص۲۱۳.</ref>. [[ابن حزم]]<ref>ابن حزم، ص۱۸۲.</ref>، اسود را ابن شعوب، حلیف ابوسفیان و [[نجات دهنده]] وی در [[جنگ احد]]، و فرزندش [[أبوبکر]] را سراینده اشعاری پس از [[بدر]] دانسته است. [[قاسم بن ثابت سرقسطی]] به نقل از [[عروه]]<ref>زیلعی، ج۲، ص۳۷۱.</ref> و [[حمیدی]] در تفسیرش، [[جَعوَنَةَ بن شعوب]] را کشنده حنظله دانسته است<ref>سهیلی، ج۵، ص۴۶۳.</ref>.


شداد در رثای کشته‌های قریش در [[پیکار]] [[بدر]]، اشعاری سرود: "گویا آن [[چاه]] [[بدر]] پیش چشم من است که [[جوانان]] را در آن سرنگون می‌کنند"<ref>{{عربی|"ماذا بالقلیب قلیب بدر من القینات والشرب الکرام..."}}؛ ابن هشام، ج۳، ص۳۰، ۷۹، ۸۱-۸۲ و ۱۳۰؛ بخاری، ج۴، ص۲۶۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>
شداد در رثای کشته‌های قریش در [[پیکار]] [[بدر]]، اشعاری سرود: «گویا آن [[چاه]] [[بدر]] پیش چشم من است که [[جوانان]] را در آن سرنگون می‌کنند»<ref>{{عربی|«ماذا بالقلیب قلیب بدر من القینات والشرب الکرام...»}}؛ ابن هشام، ج۳، ص۳۰، ۷۹، ۸۱-۸۲ و ۱۳۰؛ بخاری، ج۴، ص۲۶۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>


فاکهی در کتاب [[مکه]] به نقل از ابوالقَمُوص<ref>زید بن علی از تابعین مورد اعتماد کوفی؛ عجلی، ج۱، ص۳۷۸.</ref> این اشعار را به [[ابوبکر]]، [[خلیفه اول]]، نسبت داده و گفته است وی در [[اسلام]] و [[جاهلیت]] باده گساری می‌کرد. [[رسول خدا]]{{صل}} هنگامی که از اشعار وی باخبر شد، با چهره‌ای برافروخته، در حالی که دامن جامه‌اش بر [[زمین]] کشیده می‌شد، نزد ابوبکر آمد. [[عمر بن خطاب]] که در این رویداد با ابوبکر بود، با دیدن چهره [[حضرت]]، از [[خشم]] ایشان به [[خدا]] [[پناه]] برد و [[سوگند]] یاد کرد که هیچگاه شراب نخواهد نوشید<ref>ابن حجر، مقدمه فتح الباری، ص۳۰۰؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۳۹؛ امینی، ج۷، ص۹۵؛ شرف الدین، ص۳۱۰؛ جعفر مرتضی، ج۵، ص۹ و ص۳۰۴-۳۰۷.</ref>. نفطویه <ref>ابن [[عرفة]] واسطی م. ۳۲۲، [[ابراهیم بن محمد]] بن [[عرفه]] از [[نوادگان]] مهلب بن ابی صفره، ادیب، [[فقیه]]، [[محدث]] و [[مورخ]] و مؤلف کتاب [[تاریخ]].</ref> نیز با پذیرش این [[روایت]]، اشعار را به خلیفه اول نسبت داده<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>، [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۹۸.</ref> نیز به نوعی انتساب این اشعار را به [[خلیفه]] پذیرفته و نشان داده است که [[عمر]] در مراحل مختلفی، خواستار بیانی شفاف درباره شراب بود تا اینکه با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>« اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. گفت: دیگر این کار را ادامه نمی‌دهم، اما [[حکیم ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۱، ص۲۴۸؛ اصل ۴۴.</ref> روایت ابی القموص را منکر <ref>روایتی که [[راوی]] آن مورد [[اعتماد]] نباشد و تنها یک [[سند]] داشته باشد.</ref> شمرده است. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲، ص۳۷۴.</ref> [[روایت]] ابوالقموص را با تفصیل بیشتری و با [[جایگزینی]] کلمه "[[رجل]]" به جای نام اشخاص، چنین بیان کرده که [[مسلمانان]] پس از [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَ}}<ref>«ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید » سوره نساء، آیه ۴۳.</ref>. همچنان باده گساری می‌کردند، تا اینکه مردی در اثر شراب نوشی، اشعاری در سوگ کشته‌های [[بدر]] خواند و در نتیجه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>« اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref> نازل شد. [[تاریخ]] این رخداد و [[تحریم]] شراب را به [[اختلاف]]، اندکی پیش از [[نبرد]] [[أحد]] تا [[زمان]] [[حجة الوداع]] گفته‌اند.
فاکهی در کتاب [[مکه]] به نقل از ابوالقَمُوص<ref>زید بن علی از تابعین مورد اعتماد کوفی؛ عجلی، ج۱، ص۳۷۸.</ref> این اشعار را به [[ابوبکر]]، [[خلیفه اول]]، نسبت داده و گفته است وی در [[اسلام]] و [[جاهلیت]] باده گساری می‌کرد. [[رسول خدا]] {{صل}} هنگامی که از اشعار وی باخبر شد، با چهره‌ای برافروخته، در حالی که دامن جامه‌اش بر [[زمین]] کشیده می‌شد، نزد ابوبکر آمد. [[عمر بن خطاب]] که در این رویداد با ابوبکر بود، با دیدن چهره [[حضرت]]، از [[خشم]] ایشان به [[خدا]] [[پناه]] برد و [[سوگند]] یاد کرد که هیچگاه شراب نخواهد نوشید<ref>ابن حجر، مقدمه فتح الباری، ص۳۰۰؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۳۹؛ امینی، ج۷، ص۹۵؛ شرف الدین، ص۳۱۰؛ جعفر مرتضی، ج۵، ص۹ و ص۳۰۴-۳۰۷.</ref>. نفطویه <ref>ابن [[عرفة]] واسطی م. ۳۲۲، [[ابراهیم بن محمد]] بن [[عرفه]] از [[نوادگان]] مهلب بن ابی صفره، ادیب، [[فقیه]]، [[محدث]] و [[مورخ]] و مؤلف کتاب [[تاریخ]].</ref> نیز با پذیرش این [[روایت]]، اشعار را به خلیفه اول نسبت داده<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>، [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۵، ص۹۸.</ref> نیز به نوعی انتساب این اشعار را به [[خلیفه]] پذیرفته و نشان داده است که [[عمر]] در مراحل مختلفی، خواستار بیانی شفاف درباره شراب بود تا اینکه با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref>. گفت: دیگر این کار را ادامه نمی‌دهم، اما [[حکیم ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۱، ص۲۴۸؛ اصل ۴۴.</ref> روایت ابی القموص را منکر <ref>روایتی که [[راوی]] آن مورد [[اعتماد]] نباشد و تنها یک [[سند]] داشته باشد.</ref> شمرده است. [[طبری]]<ref>طبری، ج۲، ص۳۷۴.</ref> [[روایت]] ابوالقموص را با تفصیل بیشتری و با [[جایگزینی]] کلمه «[[رجل]]» به جای نام اشخاص، چنین بیان کرده که [[مسلمانان]] پس از [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَ}}<ref>«ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید» سوره نساء، آیه ۴۳.</ref>. همچنان باده گساری می‌کردند، تا اینکه مردی در اثر شراب نوشی، اشعاری در سوگ کشته‌های [[بدر]] خواند و در نتیجه، [[آیه]] {{متن قرآن|فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref> نازل شد. [[تاریخ]] این رخداد و [[تحریم]] شراب را به [[اختلاف]]، اندکی پیش از [[نبرد احد]] تا [[زمان]] [[حجة الوداع]] گفته‌اند.


[[ابن حجر]]<ref>فتح، ج۱۰، ص۳۰.</ref> در بررسی نام افرادی ([[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[ابوعبیده]]، [[انس]]، [[ابوطلحه]]، [[ابو ایوب]]، [[أبودجانه انصاری]]، [[معاذ بن جبل]]، [[سهیل بن بیضاء]] و [[ابی بن کعب]]) که در [[منزل]] ابوطلحه شراب می‌نوشیدند، روایت [[عیسی بن طهمان]] [[کوفی]] از انس را آورده که بیان می‌دارد ابوبکر و عمر در آن مجلس بودند. او با اینکه [[سند روایت]] را [[نیکو]] دانسته، ذکر روایت را [[ناپسند]] شمرده، درصدد توجیه آن برآمده است. او همچنین به استناد روایت بزار از انس<ref>ر.ک: ابن حجر، مختصر، ج۱، ص۶۲۰؛ میثمی، کشف الاستار، ج۳، ص۳۵۲.</ref> که گفته است: "در آنجا مردی به نام ابوبکر بود"، احتمال داده وی [[ابوبکر بن شعوب]] باشد، ولی سرانجام [[همراهی]] عمر با ابوبکر را دلیل بر حضور [[خلیفه اول]] دانسته و در نتیجه، اشعار را به وی نسبت داده و این نتیجه را با روایت فاکهی در کتاب [[مکه]]، [[ثابت]] و [[استوار]] شمرده است. این همراهی موجب شده تا برخی، آن اشعار را به [[عمر]] نیز نسبت دهند<ref>زمخشری، ج۴، ص۵۳-۵۱</ref>.
[[ابن حجر]]<ref>فتح، ج۱۰، ص۳۰.</ref> در بررسی نام افرادی ([[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[ابوعبیده]]، [[انس]]، [[ابوطلحه]]، [[ابو ایوب]]، [[أبودجانه انصاری]]، [[معاذ بن جبل]]، [[سهیل بن بیضاء]] و [[ابی بن کعب]]) که در [[منزل]] ابوطلحه شراب می‌نوشیدند، روایت [[عیسی بن طهمان]] [[کوفی]] از انس را آورده که بیان می‌دارد ابوبکر و عمر در آن مجلس بودند. او با اینکه [[سند روایت]] را [[نیکو]] دانسته، ذکر روایت را [[ناپسند]] شمرده، درصدد توجیه آن برآمده است. او همچنین به استناد روایت بزار از انس<ref>ر. ک: ابن حجر، مختصر، ج۱، ص۶۲۰؛ میثمی، کشف الاستار، ج۳، ص۳۵۲.</ref> که گفته است: «در آنجا مردی به نام ابوبکر بود»، احتمال داده وی [[ابوبکر بن شعوب]] باشد، ولی سرانجام [[همراهی]] عمر با ابوبکر را دلیل بر حضور [[خلیفه اول]] دانسته و در نتیجه، اشعار را به وی نسبت داده و این نتیجه را با روایت فاکهی در کتاب [[مکه]]، [[ثابت]] و [[استوار]] شمرده است. این همراهی موجب شده تا برخی، آن اشعار را به [[عمر]] نیز نسبت دهند<ref>زمخشری، ج۴، ص۵۳-۵۱</ref>.


تصریح [[عایشه]] به دوری [[مردم]] از [[ابوبکر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹ و ر.ک: همو، فتح، ج۷، ص۲۵۲؛ مقدسی، ص۶۹.</ref> یا انتساب آن اشعار از سوی مردم به وی نیز نشان می‌دهد که سراینده آن ابیات در [[ذهن]] عمومی [[جامعه]] آن [[روز]]، [[خلیفه اول]] بوده است. از این رو به گفته [[اسماعیلی]] <ref>[[محمد]] بن [[اسماعیل]] [[نیشابوری]] م ۲۹۵ مؤلف معجم الصحابه.</ref> عایشه در [[مقام]] [[دفاع]] از پدرش، پیوسته انتساب هرگونه شعری را در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] به وی [[تکذیب]] می‌کرد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref> و دلیل این شایعه را، تشابه اسمی پدرش با ابوبکر بن شعوب می‌دانست. او در تبیین این تشابه افزود: پدرش در [[مکه]] زنی به نام ام‌بکر داشت که به هنگام [[هجرت]] وی را [[طلاق]] داد. او پس از جدایی از ابوبکر، [[همسر]] پسر عمویش، ابوبکر بن شعوب شد<ref>بن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹؛ بلاذری، ج۱۱، ص۹۵.</ref>.
تصریح [[عایشه]] به دوری [[مردم]] از [[ابوبکر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹ و ر. ک: همو، فتح، ج۷، ص۲۵۲؛ مقدسی، ص۶۹.</ref> یا انتساب آن اشعار از سوی مردم به وی نیز نشان می‌دهد که سراینده آن ابیات در [[ذهن]] عمومی [[جامعه]] آن [[روز]]، [[خلیفه اول]] بوده است. از این رو به گفته [[اسماعیلی]] <ref>[[محمد]] بن [[اسماعیل]] [[نیشابوری]] م ۲۹۵ مؤلف معجم الصحابه.</ref> عایشه در [[مقام]] [[دفاع]] از پدرش، پیوسته انتساب هرگونه شعری را در [[جاهلیت]] و [[اسلام]] به وی [[تکذیب]] می‌کرد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref> و دلیل این شایعه را، تشابه اسمی پدرش با ابوبکر بن شعوب می‌دانست. او در تبیین این تشابه افزود: پدرش در [[مکه]] زنی به نام ام‌بکر داشت که به هنگام [[هجرت]] وی را [[طلاق]] داد. او پس از جدایی از ابوبکر، [[همسر]] پسر عمویش، ابوبکر بن شعوب شد<ref>بن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹؛ بلاذری، ج۱۱، ص۹۵.</ref>.


افزون بر اینکه نام ام‌بکر، جز در این خبر در شمار [[همسران]] ابوبکر نیامده است، شاعر بودن ابوبکر<ref>ابن ابی شیبه، ج۶، ص۱۷۴؛ بلاذری، ج۲، ص۳۵۸ و ۳۸۲ و ج۱۰، ص۳۰۲.</ref> و [[همراهی]] عمر با وی، [[دفاع]] عایشه را در جامعه بی‌نتیجه می‌کرد. از این رو، او برای [[تغییر]] اذهان عمومی از شیوه [[سوگند]] و [[نفرین]] استفاده کرد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، ج۳۰، ص۳۳۴؛ مقدسی، ص۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>.
افزون بر اینکه نام ام‌بکر، جز در این خبر در شمار [[همسران]] ابوبکر نیامده است، شاعر بودن ابوبکر<ref>ابن ابی شیبه، ج۶، ص۱۷۴؛ بلاذری، ج۲، ص۳۵۸ و ۳۸۲ و ج۱۰، ص۳۰۲.</ref> و [[همراهی]] عمر با وی، [[دفاع]] عایشه را در جامعه بی‌نتیجه می‌کرد. از این رو، او برای [[تغییر]] اذهان عمومی از شیوه [[سوگند]] و [[نفرین]] استفاده کرد<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، ج۳۰، ص۳۳۴؛ مقدسی، ص۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref>.
خط ۲۹: خط ۷۲:
به‌کارگیری لفظ [[رسول]] در سروده ابوبکر، با توجه به [[پرهیز]] [[مشرکان]] از این لفظ، اعلام ترک [[روزه]] و [[اصرار]] بر شراب نوشی، [[تعهد]] به ترک دائمی شراب، [[تحریم]] شراب پس از آن رخداد، توجیه پذیر نبودن تحریم شراب در اثر شراب نوشی [[مشرک]] و هجوگویی وی، بیانگر [[مسلمان]] بودن سراینده آن ابیات است. [[روایت]] ابوالقموص نیز [[حرمت]] شراب نوشی [[مسلمانان]] را در مقاطع زمانی مختلف بررسی کرده، تدریجی بودن حرمت شراب را به دست داده است. از این رو، [[دفاع]] [[عایشه]] با توجه به [[مشرک]] بودن ابن شعوب در آن [[زمان]]<ref>جرمی در نوادر المجموعه؛ به نقل از ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref> نمی‌توانست [[ذهن]] عمومی [[جامعه]] را [[تغییر]] دهد. ابن فتحون این سروده را به ابن شعوب مشرک نسبت داده است و [[گمان]] کرده [[ابوبکر]] نیز بعدها به آنها [[تمثل]] جسته است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۳۹.</ref>.
به‌کارگیری لفظ [[رسول]] در سروده ابوبکر، با توجه به [[پرهیز]] [[مشرکان]] از این لفظ، اعلام ترک [[روزه]] و [[اصرار]] بر شراب نوشی، [[تعهد]] به ترک دائمی شراب، [[تحریم]] شراب پس از آن رخداد، توجیه پذیر نبودن تحریم شراب در اثر شراب نوشی [[مشرک]] و هجوگویی وی، بیانگر [[مسلمان]] بودن سراینده آن ابیات است. [[روایت]] ابوالقموص نیز [[حرمت]] شراب نوشی [[مسلمانان]] را در مقاطع زمانی مختلف بررسی کرده، تدریجی بودن حرمت شراب را به دست داده است. از این رو، [[دفاع]] [[عایشه]] با توجه به [[مشرک]] بودن ابن شعوب در آن [[زمان]]<ref>جرمی در نوادر المجموعه؛ به نقل از ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref> نمی‌توانست [[ذهن]] عمومی [[جامعه]] را [[تغییر]] دهد. ابن فتحون این سروده را به ابن شعوب مشرک نسبت داده است و [[گمان]] کرده [[ابوبکر]] نیز بعدها به آنها [[تمثل]] جسته است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۳۹.</ref>.


در [[روایت]] بزار از [[انس]]<ref>ابن حجر، مختصر، ج۱، ص۶۲۰.</ref>، لفظ ابوبکر در عبارت {{عربی|"في القوم رجل يقال له ابوبكر"}}؛ بدون قید [[کنانی]] آمده است که گویا آن قید، اضافه شده دوره‌های بعدی باشد. همچنین به نظر می‌رسد [[صحابی]] نشان دادن ابن شعوب نیز [[راه]] گریزی برای [[تطهیر]] [[خلیفه اول]] بوده است.
در [[روایت]] بزار از [[انس]]<ref>ابن حجر، مختصر، ج۱، ص۶۲۰.</ref>، لفظ ابوبکر در عبارت {{عربی|«في القوم رجل يقال له ابوبكر»}}؛ بدون قید [[کنانی]] آمده است که گویا آن قید، اضافه شده دوره‌های بعدی باشد. همچنین به نظر می‌رسد [[صحابی]] نشان دادن ابن شعوب نیز [[راه]] گریزی برای [[تطهیر]] [[خلیفه اول]] بوده است.


برخی منابع [[شیعی]] نیز باده گساری خلیفه اول را یادآور شده‌اند. از این میان<ref>خصیبی، ص۱۰۶-۱۰۸؛ طوسی، ص۳۷.</ref>، آن را همراه با روزه‌خواری [[خلیفه]] در اول [[ماه رمضان]] گفته‌اند که جمله {{عربی|"اني تارك شهر الصيام"}} در قصیده ابوبکر، بیانگر آن است. [[سید حِمَیری]]<ref>خصیبی، ص۱۱۰؛ طوسی، ص۷۳۷؛ نوری، ج۳، ص۱۷.</ref> نیز ضمن شعری به آن حادثه و [[حرمت]] شراب در اثر بدمستی ابوبکر اشاره دارد: {{عربی|"لو لا عتيق وسوء سكرته كانت حلالاً كسائغ العسل (كسائر الزمن)"}}؛
برخی منابع [[شیعی]] نیز باده گساری خلیفه اول را یادآور شده‌اند. از این میان<ref>خصیبی، ص۱۰۶-۱۰۸؛ طوسی، ص۳۷.</ref>، آن را همراه با روزه‌خواری [[خلیفه]] در اول [[ماه رمضان]] گفته‌اند که جمله {{عربی|«اني تارك شهر الصيام»}} در قصیده ابوبکر، بیانگر آن است. [[سید حِمَیری]]<ref>خصیبی، ص۱۱۰؛ طوسی، ص۷۳۷؛ نوری، ج۳، ص۱۷.</ref> نیز ضمن شعری به آن حادثه و [[حرمت]] شراب در اثر بدمستی ابوبکر اشاره دارد: {{عربی|«لو لا عتيق وسوء سكرته كانت حلالاً كسائغ العسل (كسائر الزمن)»}}؛


دیک الجن نیز برای [[اثبات]] [[کفر]] ابوبکر، اشعار وی را برای [[متوکل]] خواند<ref>قراچه داغی، ص۴۳۹.</ref>.
دیک الجن نیز برای [[اثبات]] [[کفر]] ابوبکر، اشعار وی را برای [[متوکل]] خواند<ref>قراچه داغی، ص۴۳۹.</ref>.


با در نظر گرفتن روایت واقدی در [[غزوه احد]] و حضور خلیفه اول در مجلس باده گساری، گزارشی از ابوبکر بن شعوب در [[سیره نبوی]] در دست نیست. صحابی نگارانی مانند [[ابن سعد]]، [[ابن عبدالبر]]، [[ابونعیم]]، [[ابن اثیر]] و [[ذهبی]] نیز از وی یاد نکرده‌اند. تنها [[ابن هشام]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۰.</ref> وی را [[مسلمان]] و سپس [[مرتد]] معرفی کرده است که با گفتار [[جرمی]] [[تعارض]] دارد و [[ابن حجر]] نیز دلیلی برای [[اسلام]] ابن شعوب نیافته و با عبارت "والله أعلم"<ref>الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref> و "[[زعم]]"<ref>همو، مقدمه فتح الباری، ص۳۰۰ و نیز ر.ک: همو، فتح الباری، ج۷، ص۲۰۱.</ref> گفتار ابن هشام را [[تضعیف]] کرده است.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن شعوب لیثی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۸۳-۱۸۵.</ref>
با در نظر گرفتن روایت واقدی در [[غزوه احد]] و حضور خلیفه اول در مجلس باده گساری، گزارشی از ابوبکر بن شعوب در [[سیره نبوی]] در دست نیست. صحابی نگارانی مانند [[ابن سعد]]، [[ابن عبدالبر]]، [[ابونعیم]]، [[ابن اثیر]] و [[ذهبی]] نیز از وی یاد نکرده‌اند. تنها [[ابن هشام]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۰.</ref> وی را [[مسلمان]] و سپس [[مرتد]] معرفی کرده است که با گفتار [[جرمی]] [[تعارض]] دارد و [[ابن حجر]] نیز دلیلی برای [[اسلام]] ابن شعوب نیافته و با عبارت «والله أعلم»<ref>الاصابه، ج۷، ص۳۹.</ref> و «[[زعم]]»<ref>همو، مقدمه فتح الباری، ص۳۰۰ و نیز ر. ک: همو، فتح الباری، ج۷، ص۲۰۱.</ref> گفتار ابن هشام را [[تضعیف]] کرده است.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبکر بن شعوب لیثی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۸۳-۱۸۵.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوبکر بن شعوب لیثی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
{{پایان منابع}}


 
== پانویس ==
==منابع==
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوبکر بن شعوب لیثی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
 
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:ابوبکر بن شعوب لیثی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:بنی‌کنانه]]
{{صحابه}}
[[رده:بنولیث]]
۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش