|
|
خط ۲۱: |
خط ۲۱: |
|
| |
|
| ==نخست: روش [[محبت]]== | | ==نخست: روش [[محبت]]== |
| ==مقدمه==
| |
| از [[نیکوترین]] و اساسیترین روشهای [[تربیت]] روش محبت است که بیشترین تناسب را با [[فطرت آدمی]] و [[سرشت انسانی]] دارد. نیروی محبت در تربیت نیرویی برانگیزاننده و تحولآفرین است و اگر درست و با [[اعتدال]] به کار گرفته شود تأثیری شگفت در نزاهت [[آدمی]] و تحقق تربیت کمالی دارد.
| |
|
| |
| [[انسان]] به هرچه محبت پیدا کند بدو متمایل میشود و رنگ و بو، و حال و هوای او را میگیرد و همسانی صورت میپذیرد؛ به بیان [[علی]]{{ع}}: {{متن حدیث|مَنْ أَحَبَّ شَيْئاً لَهِجَ بِذِكْرِهِ}}<ref>«هر که چیزی را دوست بدارد، به یاد آن حریص میشود». شرح غررالحکم، ج۵، ص۱۷۷؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۵۳.</ref>.
| |
|
| |
| [[محبت]] عاملی مهم در [[سلامت]] [[روحی]] و [[اعتدال]] [[روانی]] [[انسان]] است. [[استواری]] [[شخصیت]] و سلامت [[رفتار]] [[آدمی]] تا اندازهای زیاد به محبتی بستگی دارد که در [[زندگی]] میبیند. محیط [[خانوادگی]] آکنده از محبت، سبب تلطیف [[عواطف]] و [[رشد فضایل]] در افراد میشود؛ و کسانی که در محیطی با محبت پرورش مییابند، به [[ارجمندی]] میرسند و میآموزند دیگران را [[دوست]] بدارند و در [[اجتماع]] [[رفتاری]] [[انسانی]] داشته باشند. ازاینروست که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به محبت ورزیدن به [[فرزندان]] تأکید داشت و میآموخت: {{متن حدیث|أَحِبُّوا الصِّبْيَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ}}<ref>«کودکان را دوست بدارید و به ایشان مهر ورزید». الکافی، ج۶، ص۴۹؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۸۳؛ مکارم الاخلاق، ۱۱۹؛ عدة الداعی، ص۷۸؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۰۱؛ بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۹۲.</ref>.
| |
|
| |
| محبتی که [[جان]] و تن انسان را شکوفا میکند، محبتی است [[معتدل]] و [[راستین]] و به دور از [[تکلف]] و تصنع و متناسب با سن و سال، و وضع و حال فرزند.
| |
| اهمیت روش محبت در [[تربیت]] ازاینروست که محبت اطاعتآور است و سبب همسانی و [[همراهی]] میشود. [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ}}<ref>«انسان با کسی است که او را دوست میدارد». مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، المنسوب الی الامام أبی عبد الله جعفر بن محمد الصادق{{ع}}، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۰ ق. ص۱۴۸؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۹۲، ج۳، ص۱۰۴، ج۴، ص۲۳۹؛ صحیح مسلم، ج۱۶، ص۱۸۶؛ سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۱۱۸؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۴۰؛ امالی المفید، ص۱۵۲؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۱۴۲؛ امالی الطوسی، ج۲، ص۲۳۴، ۲۴۵؛ مکارم الاخلاق، ص۴۵۶.</ref>.
| |
|
| |
| محبت هرکه در [[دل]] آدمی نشیند، انسان [[مطیع]] و پیرو او میشود، و از خواست او [[سرپیچی]] نمیکند. [[روایت]] شده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|مَا أَحَبَّ اللَّهَ مَنْ عَصَاهُ}}<ref>.خدا را دوست ندارد کسی که او را نافرمانی کند.</ref>.
| |
|
| |
| همین [[اطاعت]] است که مشابهت و مشاکلت میآورد و [[محب]] تلاش میکند که به صفات [[محبوب]] متصف شود. بنابراین خردمندترین [[مربیان]] [[راه]] [[محبت حقیقی]] را میگشاید و از این راه به سوی [[حق]] رهنمون میشود که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|رَأْسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الْإِيمَانِ بِاللَّهِ التَّحَبُّبُ إِلَى النَّاسِ}}<ref>«سرآمد عقل پس از ایمان به خدا، جلب کردن محبت مردم است». المعجم الصغیر، ج۱، ص۲۵۱؛ الخصال، ج۱، ص۱۵؛ مشکاة الانوار، ص۲۵۴؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۲۴؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۷۰؛ کنز العمال، ج۳، ص۹.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۶۲.</ref>
| |
|
| |
| ==روش [[تشویق]] و [[تنبیه]]== | | ==روش [[تشویق]] و [[تنبیه]]== |
| “تشویق” به معنای [[برانگیختن]]، به [[شوق]] آوردن، راغب ساختن و شایق کردن است<ref>لغتنامه دهخدا، ذیل واژه “تشویق”؛ فرهنگ معین، ج۱، ص۱۰۸۸.</ref>؛ و “تنبیه” به معنای بیدار کردن، [[آگاه کردن]]، هشیار ساختن و [[ادب]] کردن است<ref>لغتنامه دهخدا، ذیل واژه “تنبیه”؛ فرهنگ معین، ج۱، ص۱۱۴۸.</ref>؛ و روش تشویق و تنبیه به کار گرفتن آدابی است برای تحقق این معنا در [[آدمی]]؛ یعنی آدابی برای برانگیختگی و بازدارندگی به منظور شکوفا شدن استعدادها در [[جهت]] [[اهداف تربیت]]، چنانکه [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} درباره نقش [[پاداش]] و [[کیفر الهی]] در [[تربیت]] آدمی فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ وَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ}}<ref>«همانا خدای سبحان پاداش را بر طاعت و کیفر را بر معصیت خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش بازدارد و به سوی بهشت روانه سازد.» نهج البلاغه، حکمت ۳۶۸.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۶۴.</ref> | | “تشویق” به معنای [[برانگیختن]]، به [[شوق]] آوردن، راغب ساختن و شایق کردن است<ref>لغتنامه دهخدا، ذیل واژه “تشویق”؛ فرهنگ معین، ج۱، ص۱۰۸۸.</ref>؛ و “تنبیه” به معنای بیدار کردن، [[آگاه کردن]]، هشیار ساختن و [[ادب]] کردن است<ref>لغتنامه دهخدا، ذیل واژه “تنبیه”؛ فرهنگ معین، ج۱، ص۱۱۴۸.</ref>؛ و روش تشویق و تنبیه به کار گرفتن آدابی است برای تحقق این معنا در [[آدمی]]؛ یعنی آدابی برای برانگیختگی و بازدارندگی به منظور شکوفا شدن استعدادها در [[جهت]] [[اهداف تربیت]]، چنانکه [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} درباره نقش [[پاداش]] و [[کیفر الهی]] در [[تربیت]] آدمی فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ وَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ}}<ref>«همانا خدای سبحان پاداش را بر طاعت و کیفر را بر معصیت خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خویش بازدارد و به سوی بهشت روانه سازد.» نهج البلاغه، حکمت ۳۶۸.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۶۴.</ref> |