پرش به محتوا

بردگی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
از آنجا که [[فرهنگ]] غلط [[برده‌داری]] مربوط به قبل از [[اسلام]] بوده و حذف آن از [[جامعه]]، به یک باره مقدور نبوده است، اسلام به صورت تدریجی به ریشه‌کنی آن پرداخته است. منتسکیو [[آزادی]] دفعی عدۀ بی‌شماری از بردگان را موجب اختلال [[نظم]] [[اقتصادی]] جامعه می‌داند که حتی معایب [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] به دنبال دارد، لذا [[معتقد]] بود آزادی آنان باید تدریجی و همراه با [[فرهنگ‌سازی]] لازم باشد<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه: علی‌اکبر مهتدی، ص۴۲۸.</ref>. گوستاولوبون نیز بی‌تجربگی و [[ناتوانی]] بردگان در تشکیل [[زندگی]] مستقل و اداره آن را علت [[آزاد]] نشدن یکباره بردگان توسط اسلام می‌داند. آن‌گاه به [[غلامان]] قدیم [[آمریکا]] اشاره دارد که به همین علت پس از آزادی نابود شدند<ref>گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، ص۴۹۸.</ref>. مارسل بوازار معتقد است [[پیامبر]]{{صل}} چاره‌ای نداشت که برای پیاده کردن اصول [[برابری]] و [[برادری]]، بعضی از سنت‌های [[اعراب]] و [[اقوام]] تازه [[مسلمان]] از قبیل برده‌فروشی را که خلاف [[عدالت]] و آزادی بود با [[تعیین]] ضوابطی به سود [[انسانیت]] تنظیم کند و در [[فرصت]] مناسب آن را از میان بردارد <ref>مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه: محسن مؤیدی، ص۴۵.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:92.</ref>
از آنجا که [[فرهنگ]] غلط [[برده‌داری]] مربوط به قبل از [[اسلام]] بوده و حذف آن از [[جامعه]]، به یک باره مقدور نبوده است، اسلام به صورت تدریجی به ریشه‌کنی آن پرداخته است. منتسکیو [[آزادی]] دفعی عدۀ بی‌شماری از بردگان را موجب اختلال [[نظم]] [[اقتصادی]] جامعه می‌داند که حتی معایب [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] به دنبال دارد، لذا [[معتقد]] بود آزادی آنان باید تدریجی و همراه با [[فرهنگ‌سازی]] لازم باشد<ref>منتسکیو، روح القوانین، ترجمه: علی‌اکبر مهتدی، ص۴۲۸.</ref>. گوستاولوبون نیز بی‌تجربگی و [[ناتوانی]] بردگان در تشکیل [[زندگی]] مستقل و اداره آن را علت [[آزاد]] نشدن یکباره بردگان توسط اسلام می‌داند. آن‌گاه به [[غلامان]] قدیم [[آمریکا]] اشاره دارد که به همین علت پس از آزادی نابود شدند<ref>گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ترجمه: سید محمدتقی فخر داعی گیلانی، ص۴۹۸.</ref>. مارسل بوازار معتقد است [[پیامبر]]{{صل}} چاره‌ای نداشت که برای پیاده کردن اصول [[برابری]] و [[برادری]]، بعضی از سنت‌های [[اعراب]] و [[اقوام]] تازه [[مسلمان]] از قبیل برده‌فروشی را که خلاف [[عدالت]] و آزادی بود با [[تعیین]] ضوابطی به سود [[انسانیت]] تنظیم کند و در [[فرصت]] مناسب آن را از میان بردارد <ref>مارسل بوازار، اسلام و حقوق بشر، ترجمه: محسن مؤیدی، ص۴۵.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:92.</ref>


==راه‌کار اسلام برای [[آزادی بردگان]]==
==راه‌کار [[اسلام]] برای [[آزادی بردگان]]==
در [[آیین اسلام]] [[قوانین]] و راهکارهای ویژه‌ای برای آزادسازی [[اسیران]] اندیشیده شده که به شرح ذیل است:
در [[آیین اسلام]] [[قوانین]] و راهکارهای ویژه‌ای برای آزادسازی [[اسیران]] اندیشیده شده که به شرح ذیل است:
۱. احیای [[حریت]] [[روحی]] و [[تکریم]] [[شخصیت]] بردگان: این نخستین قدمی بود که اسلام در [[راه]] آزادی بردگان برداشت. تحقیرها و توهین‌هایی که نسبت به بردگان [[اعمال]] می‌شد، دردناک‌ترین شکنجه‌های وارد بر آنان بود. با کمال [[تأسف]] گمانه‌های بی‌اساس برخی از [[فلاسفه]] و [[دانشمندان]] درباره [[فروتر]] بودن شخصیت بردگان از انسان‌های دیگر، سبب شده بود صاحبان [[زور]] و زر هر گونه اعمال [[جنایت]] و خشونتی را بر بردگان جایز و درست بدانند و در نتیجه، این [[تفکر]] [[ضد]] [[انسانی]] به صورت یک [[فرهنگ عمومی]] و یک [[هنجار]] اجتماعی رایج شود. با گذشت [[زمان]]، حتی خود بردگان نیز به چنین تفکر و [[فرهنگی]] [[عادت]] کرده و [[گمان]] میکردند که [[قادر]] بر اداره [[زندگی]] خویش نیستند و باید زیر [[سلطه]] اربابان و مالکان باشند، از این روی آن‌گاه که ابراهام لینکلن در [[آمریکا]] [[لغو]] [[بردگی]] را اعلام کرد، بردگان خود از اربابانشان میخواستند که [[حکم]] بردگی آنها را لغو نکنند و آنان را به عنوان بردگان خود بپذیرند<ref>محمد قطب، شبهات حول الاسلام، ص۵۵.</ref>.
#'''احیای [[حریت]] [[روحی]] و [[تکریم]] [[شخصیت]] بردگان:''' این نخستین قدمی بود که اسلام در [[راه]] آزادی بردگان برداشت. تحقیرها و توهین‌هایی که نسبت به بردگان [[اعمال]] می‌شد، دردناک‌ترین شکنجه‌های وارد بر آنان بود. با کمال [[تأسف]] گمانه‌های بی‌اساس برخی از [[فلاسفه]] و [[دانشمندان]] درباره [[فروتر]] بودن شخصیت بردگان از انسان‌های دیگر، سبب شده بود صاحبان [[زور]] و زر هر گونه اعمال [[جنایت]] و خشونتی را بر بردگان جایز و درست بدانند و در نتیجه، این [[تفکر]] [[ضد]] [[انسانی]] به صورت یک [[فرهنگ عمومی]] و یک [[هنجار]] اجتماعی رایج شود. با گذشت [[زمان]]، حتی خود بردگان نیز به چنین تفکر و [[فرهنگی]] [[عادت]] کرده و [[گمان]] می‌کردند که [[قادر]] بر اداره [[زندگی]] خویش نیستند و باید زیر [[سلطه]] اربابان و مالکان باشند، از این روی آن‌گاه که ابراهام لینکلن در [[آمریکا]] [[لغو]] [[بردگی]] را اعلام کرد، بردگان خود از اربابانشان می‌خواستند که [[حکم]] بردگی آنها را لغو نکنند و آنان را به عنوان بردگان خود بپذیرند<ref>محمد قطب، شبهات حول الاسلام، ص۵۵.</ref>.
به طور اصولی یکی از روش‌های [[مستکبران]] [[تاریخ]] برای نیل به مقاصد [[شیطانی]] خود در [[جهت]] [[استثمار]] و استبعاد افراد [[بشر]]، در هم شکستن [[هویت]] [[انسانی]] آنان بوده است. [[قرآن کریم]] درباره [[فرعون]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>. [[استعمارگران]] برای آنکه ثروت‌های طبیعی ملت‌های [[جهان]] سوم را چپاول کنند پیوسته [[علم]] و فن‌آوری خود را به رخ [[ملت‌ها]] می‌کشند و چنین وانمود می‌کنند که [[حیات]] آنان وابسته به این امور است و بدون اتکا به دنیای صنعتی قادر به ادامه حیات خود نخواهند بود. از این‌رو، اولین و اساسی‌ترین کاری که میبایست در جهت آزاد‌سازی بردگان و نیز [[رهایی]] ملت‌ها از [[اسارت]] مستکبران صورت میگرفت این بود که کار [[فرهنگی]] ریشه‌داری انجام شود و به تدریج این [[فرهنگ]] [[نادرست]] از بین رود تا در نتیجه، هم [[تفکر]] دیگران نسبت به بردگان متحول گردد و هم تفکر خود بردگان درباره هویت خویش [[تحول]] یافته و [[احساس شخصیت]] و [[استقلال]] کرده تا خود برای [[آزادی]] خویش [[قیام]] کنند.
به طور اصولی یکی از روش‌های [[مستکبران]] [[تاریخ]] برای نیل به مقاصد [[شیطانی]] خود در [[جهت]] [[استثمار]] و استبعاد افراد [[بشر]]، در هم شکستن [[هویت]] [[انسانی]] آنان بوده است. [[قرآن کریم]] درباره [[فرعون]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>. [[استعمارگران]] برای آنکه ثروت‌های طبیعی ملت‌های [[جهان]] سوم را چپاول کنند پیوسته [[علم]] و فن‌آوری خود را به رخ [[ملت‌ها]] می‌کشند و چنین وانمود می‌کنند که [[حیات]] آنان وابسته به این امور است و بدون اتکا به دنیای صنعتی قادر به ادامه حیات خود نخواهند بود. از این‌رو، اولین و اساسی‌ترین کاری که می‌بایست در جهت آزاد‌سازی بردگان و نیز [[رهایی]] ملت‌ها از [[اسارت]] مستکبران صورت می‌گرفت این بود که کار [[فرهنگی]] ریشه‌داری انجام شود و به تدریج این [[فرهنگ]] [[نادرست]] از بین رود تا در نتیجه، هم [[تفکر]] دیگران نسبت به بردگان متحول گردد و هم تفکر خود بردگان درباره هویت خویش [[تحول]] یافته و [[احساس شخصیت]] و [[استقلال]] کرده تا خود برای [[آزادی]] خویش [[قیام]] کنند.
۲. [[عبادت]] شمردن [[آزادی بردگان]]: قرآن کریم [[آزاد]] کردن بردگان را یکی از مهم‌ترین اعمالی دانسته که [[انسان]] میتواند به واسطه آن از گردنه‌های صعب‌العبور [[پرهیزگاری]] عبور کند: {{متن قرآن|فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ * فَكُّ رَقَبَةٍ}}<ref>«اما او از گذرگاه سخت نگذشت * و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟ * آزاد کردن برده‌ای است» سوره بلد، آیه ۱۱-۱۳.</ref>. در [[حدیث نبوی]] نیز آمده است: هر کس بندۀ مؤمنی را [[آزاد]] سازد [[خداوند]] در مقابل هر یک از اعضایش، عضوی از آزاد کننده را از [[آتش دوزخ]] باز میدارد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۱۱.</ref>.
#'''[[عبادت]] شمردن [[آزادی بردگان]]:''' قرآن کریم [[آزاد]] کردن بردگان را یکی از مهم‌ترین اعمالی دانسته که [[انسان]] می‌تواند به واسطه آن از گردنه‌های صعب‌العبور [[پرهیزگاری]] عبور کند: {{متن قرآن|فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ * فَكُّ رَقَبَةٍ}}<ref>«اما او از گذرگاه سخت نگذشت * و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟ * آزاد کردن برده‌ای است» سوره بلد، آیه ۱۱-۱۳.</ref>. در [[حدیث نبوی]] نیز آمده است: هر کس بندۀ مؤمنی را [[آزاد]] سازد [[خداوند]] در مقابل هر یک از اعضایش، عضوی از آزاد کننده را از [[آتش دوزخ]] باز میدارد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۱۱.</ref>.
٣. [[آزادی بردگان]] [[کفاره]] برخی [[گناهان]]: [[اسلام]] راه‌های متعددی را برای آزادی بردگان گشوده و برخی را به عنوان تکالیفی الزامی بر [[مسلمانان]] [[واجب]] کرده و برخی را دارای [[فضیلت]] و [[پاداش]] دانسته است. بر همین اساس است که [[محدثان]] و [[فقیهان]] در کتاب‌های خود ابوابی با عنوان "باب العتق" یا "کتاب العتق" قرار داده‌اند<ref>تهذیب، ج۸، ص۳۰۹؛ علی بن بابویه، فقه الرضا، ص۳۰۵؛ شیخ مفید، المقنعة، ص۵۴۸؛ محمد بن احمد السرخسی، المبسوط، ج۷، ص۲ و ۱۴۲؛ المحمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۷۷؛ محیی الدین بن شرف النووی، المجموع فی شرح المهذب، ج۱۶، ص۳.</ref>. یکی از موارد [[وجوب]] آن، پرداخت کفاره‌ها به قرار ذیل است:
#'''[[آزادی بردگان]] [[کفاره]] برخی [[گناهان]]:''' [[اسلام]] راه‌های متعددی را برای آزادی بردگان گشوده و برخی را به عنوان تکالیفی الزامی بر [[مسلمانان]] [[واجب]] کرده و برخی را دارای [[فضیلت]] و [[پاداش]] دانسته است. بر همین اساس است که [[محدثان]] و [[فقیهان]] در کتاب‌های خود ابوابی با عنوان "باب العتق" یا "کتاب العتق" قرار داده‌اند<ref>تهذیب، ج۸، ص۳۰۹؛ علی بن بابویه، فقه الرضا، ص۳۰۵؛ شیخ مفید، المقنعة، ص۵۴۸؛ محمد بن احمد السرخسی، المبسوط، ج۷، ص۲ و ۱۴۲؛ المحمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۶، ص۱۷۷؛ محیی الدین بن شرف النووی، المجموع فی شرح المهذب، ج۱۶، ص۳.</ref>. یکی از موارد [[وجوب]] آن، پرداخت کفاره‌ها به قرار ذیل است:
الف. کفاره شکستن [[سوگند]]: کسی که سوگند [[شرعی]] خویش را بشکند باید کفاره بدهد و مخیّر است بین این که ده [[مسکین]] را طعام دهد، یا [[لباس]] مناسب برایشان تهیه کند و یا بنده‌ای را آزاد کند<ref>{{متن قرآن|لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچ‌یک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌گرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref>.
##'''کفاره شکستن [[سوگند]]:''' کسی که سوگند [[شرعی]] خویش را بشکند باید کفاره بدهد و مخیّر است بین این که ده [[مسکین]] را طعام دهد، یا [[لباس]] مناسب برایشان تهیه کند و یا بنده‌ای را آزاد کند {{متن قرآن|لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref> «خداوند شما را در سوگندهای بیهوده بازخواست نمی‌کند اما از سوگندهایی که آگاهانه خورده‌اید باز می‌پرسد بنابراین کفّاره (شکستن) آن، خوراک دادن به ده مستمند است از میانگین آنچه به خانواده خود می‌دهید یا (تهیّه) لباس آنان و یا آزاد کردن یک بنده؛ پس هر که (هیچ‌یک را) نیابد (کفاره آن) سه روز روزه است؛ این کفّاره سوگندهای شماست هرگاه سوگند خورید (و بشکنید)؛ حرمت سوگندهای خود را بدارید؛ خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن می‌گرداند باشد که سپاس گزارید» سوره مائده، آیه ۸۹.</ref>.
ب. [[کفاره]] ظهار: کسی که با [[همسر]] خود ظهار کند، همسرش از او جدا خواهد شد. حال اگر از گفته خود پشیمان شده و قصد [[رجوع]] به همسرش را داشته باشد، باید یک برده را به عنوان کفاره [[آزاد]] کند و اگر نتوانست، باید دو ماه [[روزه]] بگیرد و اگر نمی‌تواند شصت [[مسکین]] را طعام دهد<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ * فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ}} «و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است * و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۳-۴.</ref>.
##'''[[کفاره]] ظهار:''' کسی که با [[همسر]] خود ظهار کند، همسرش از او جدا خواهد شد. حال اگر از گفته خود پشیمان شده و قصد [[رجوع]] به همسرش را داشته باشد، باید یک برده را به عنوان کفاره [[آزاد]] کند و اگر نتوانست، باید دو ماه [[روزه]] بگیرد و اگر نمی‌تواند شصت [[مسکین]] را طعام دهد {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ * فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعَامُ سِتِّينَ مِسْكِينًا ذَلِكَ لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref> «و آنان که زنان خود را ظهار می‌کنند سپس به آنچه گفته‌اند باز می‌گردند (تا آن را بشکنند) باید پیش از آنکه با یکدیگر تماسی داشته باشند بنده‌ای آزاد کنند؛ این (کاری) است که بدان اندرز داده می‌شوید و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است * و هر کس نیافت، روزه دو ماه پیاپی پیش از آنکه با همدیگر تماسی بگیرند (بر عهده اوست) و آنکه یارایی ندارد، خوراک دادن به شصت مستمند (بر عهده اوست)، این بدان روست که به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و اینها احکام خداوند است و کافران عذابی دردناک خواهند داشت» سوره مجادله، آیه ۳-۴.</ref>.
ج. کفاره [[قتل]]: اگر [[مسلمانی]] [[مسلمان]] دیگر را از روی [[خطا]] به قتل برساند علاوه بر پرداخت دیه، باید کفاره نیز بدهد و آن یکی از دو چیز است: آزاد کردن برده و یا گرفتن شصت [[روز]] روزه<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ص۲۳۳.</ref>. نکته قابل توجه در این جا آن است که در کفاره ظهار و قتل غیر عمدی که انواع آن به صورت ترتیبی است نه تخییری، آزاد کردن برده در مرتبه نخست قرار دارد، یعنی با مقدور بودن آن نوبت به اقسام دیگری نمی‌رسد<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ص۲۳۳.</ref>.
##'''کفاره [[قتل]]:''' اگر [[مسلمانی]] [[مسلمان]] دیگر را از روی [[خطا]] به قتل برساند علاوه بر پرداخت دیه، باید کفاره نیز بدهد و آن یکی از دو چیز است: آزاد کردن برده و یا گرفتن شصت [[روز]] روزه<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ص۲۳۳.</ref>. نکته قابل توجه در این جا آن است که در کفاره ظهار و قتل غیر عمدی که انواع آن به صورت ترتیبی است نه تخییری، آزاد کردن برده در مرتبه نخست قرار دارد، یعنی با مقدور بودن آن نوبت به اقسام دیگری نمی‌رسد<ref>محقق حلی، شرایع الاسلام، ص۲۳۳.</ref>.
۴. آزادسازی بردگان از طریق [[قانون]] [[تدبیر]] و مکاتبه: همان‌طور که در اقسام [[بردگی]] بیان شد یکی از راه‌های [[اسلام]] برای [[آزادی بردگان]] [[تشریع]] تدبیر است؛ به این معنا که اگر [[مالک]] برده به او بگوید تو پس از [[وفات]] من [[آزاد]] خواهی بود، آن برده پس از وفات وی آزاد خواهد شد. این [[حکم]] به مشروط کردن [[آزادی برده]] به [[مرگ]] مالک اختصاص ندارد بلکه موارد دیگری نیز وجود دارد که در [[کتب فقهی]] بیان شده است<ref>محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۹۴-۱۹۵.</ref>. [[راه]] دیگر، بستن قراردادی میان برده و مالک است که نتیجه آن آزاد شدن برده خواهد بود. این [[قرارداد]] میتواند از طرف مالک پیشنهاد شود و میتواند از طرف برده مطرح گردد و در هر دو صورت، انجام آن یکی از [[مستحبات]] [[اسلامی]] است، اگر چه در صورت دوم [[ارزش]] آن بالاتر بوده و [[مستحب]] مؤکد خواهد بود. [[قرآن کریم]] در این باره می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ}}<ref>«و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. هرگاه برده‌ای که [[عقد]] مکاتبه با مالک خود برقرار کرده از عهده پرداخت آن بر نیاید و مالک از [[حق]] خود [[چشم‌پوشی]] نکند، بر [[پیشوای مسلمانان]] [[واجب]] است که [[بدهی]] او را از [[بیت‌المال]] بپردازد تا او آزاد شود<ref>محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۳۴، ص۲۹۱.</ref>.
#'''آزادسازی بردگان از طریق [[قانون]] [[تدبیر]] و مکاتبه:''' همان‌طور که در اقسام [[بردگی]] بیان شد یکی از راه‌های [[اسلام]] برای [[آزادی بردگان]] [[تشریع]] تدبیر است؛ به این معنا که اگر [[مالک]] برده به او بگوید تو پس از [[وفات]] من [[آزاد]] خواهی بود، آن برده پس از وفات وی آزاد خواهد شد. این [[حکم]] به مشروط کردن [[آزادی برده]] به [[مرگ]] مالک اختصاص ندارد بلکه موارد دیگری نیز وجود دارد که در [[کتب فقهی]] بیان شده است <ref>محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۴۳، ص۱۹۴-۱۹۵.</ref>. [[راه]] دیگر، بستن قراردادی میان برده و مالک است که نتیجه آن آزاد شدن برده خواهد بود. این [[قرارداد]] می‌تواند از طرف مالک پیشنهاد شود و می‌تواند از طرف برده مطرح گردد و در هر دو صورت، انجام آن یکی از [[مستحبات]] [[اسلامی]] است، اگر چه در صورت دوم [[ارزش]] آن بالاتر بوده و [[مستحب]] مؤکد خواهد بود. [[قرآن کریم]] در این باره می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ}}<ref>«و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید» سوره نور، آیه ۳۳.</ref>. هرگاه برده‌ای که [[عقد]] مکاتبه با مالک خود برقرار کرده از عهده پرداخت آن بر نیاید و مالک از [[حق]] خود [[چشم‌پوشی]] نکند، بر [[پیشوای مسلمانان]] [[واجب]] است که [[بدهی]] او را از [[بیت‌المال]] بپردازد تا او آزاد شود<ref>محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۳۴، ص۲۹۱.</ref>. اسلام با گشودن چنین راهی برای آزادی بردگان، در [[حقیقت]] بردگی را [[لغو]] کرده است؛ چرا که برخی [[عقیده]] دارند هرگاه [[عبد]] از مالک خود درخواست مکاتبه کند، قبول آن بر مالک واجب است. در این صورت، هر برده‌ای می‌تواند خود را آزاد سازد. این روش موجب می‌شود که برده پیش از آنکه به صورت کامل آزاد شود، به صورت نسبی [[استقلال]] و [[مالکیت]] را تجربه کند؛ زیرا او پس از [[عقد]] مکاتبه، [[مالک]] کار خویش است و از طریق درآمد خویش، [[دین]] خود را به مالک می‌پردازد. از طرفی، [[اسلام]] به مالک توصیه کرده است که در گرفتن [[دین]] خود از برده‌اش [[سخت‌گیری]] نکند و با اختصاص مقداری از [[مال]] خود در [[آزاد]] شدن برده خویش سهیم شود<ref>علی ربانی گلپایگانی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۶۷-۱۷۷.</ref>.
اسلام با گشودن چنین راهی برای آزادی بردگان، در [[حقیقت]] بردگی را [[لغو]] کرده است؛ چرا که برخی [[عقیده]] دارند هرگاه [[عبد]] از مالک خود درخواست مکاتبه کند، قبول آن بر مالک واجب است. در این صورت، هر برده‌ای میتواند خود را آزاد سازد. این روش موجب می‌شود که برده پیش از آنکه به صورت کامل آزاد شود، به صورت نسبی [[استقلال]] و [[مالکیت]] را تجربه کند؛ زیرا او پس از [[عقد]] مکاتبه، [[مالک]] کار خویش است و از طریق درآمد خویش، [[دین]] خود را به مالک میپردازد. از طرفی، [[اسلام]] به مالک توصیه کرده است که در گرفتن [[دین]] خود از برده‌اش [[سخت‌گیری]] نکند و با اختصاص مقداری از [[مال]] خود در [[آزاد]] شدن برده خویش سهیم شود<ref>علی ربانی گلپایگانی، آزادی و دمکراسی از دیدگاه اسلام و لیبرالیسم، ص۱۶۷-۱۷۷.</ref>.
#'''پیش‌قدم شدن [[ائمه دین]]{{عم}} در [[آزادی بردگان]]:''' [[حضرت علی]]{{ع}} هزار برده را از دست‌رنج خود آزاد کردند<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۱، ص۴۳؛ المحمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۴-۱۶۵.</ref>. [[کنیز]] [[امام مجتبی]]{{ع}} گلی به آن [[حضرت]] [[هدیه]] داد، [[امام]] به همین خاطر او را آزاد کرد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۸.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} در [[طول عمر]] [[شریف]] خود هزاران برده را خرید و آزاد کرد<ref>رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۲۸۰.</ref>. در احوالات ایشان آمده که در حین ریختن آب بر سر حضرت، ظرف آب از دست خدمتکارش افتاده و حضرت مجروح می‌شود، در این هنگام خدمتکار آیۀ {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}} «همان کسان که در شادی و رنج می‌بخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردم‌اند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref> را برای امام قرائت می‌کند و حضرت متناسب با محتوای [[آیه]]، خشمش را فرو برده، او را مورد [[عفو]] قرار داده و در [[راه خدا]] آزاد می‌کند<ref>عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، ج۱، ص۳۹۰.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} با انجام کار [[نیکی]] از سوی یکی از بردگان، او را آزاد کرد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۵۳.</ref>.
۵. پیش‌قدم شدن [[ائمه دین]]{{عم}} در [[آزادی بردگان]]: [[حضرت علی]]{{ع}} هزار برده را از دست‌رنج خود آزاد کردند<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۱، ص۴۳؛ المحمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۴-۱۶۵.</ref>. [[کنیز]] [[امام مجتبی]]{{ع}} گلی به آن [[حضرت]] [[هدیه]] داد، [[امام]] به همین خاطر او را آزاد کرد<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۸.</ref>. [[امام سجاد]]{{ع}} در [[طول عمر]] [[شریف]] خود هزاران برده را خرید و آزاد کرد<ref>رسول جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۲۸۰.</ref>. در احوالات ایشان آمده که در حین ریختن آب بر سر حضرت، ظرف آب از دست خدمتکارش افتاده و حضرت مجروح می‌شود، در این هنگام خدمتکار آیۀ {{متن قرآن|وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ}}<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}} «همان کسان که در شادی و رنج می‌بخشند و فروخورندگان خشم و در گذرندگان از مردم‌اند؛ و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۴.</ref> را برای امام قرائت می‌کند و حضرت متناسب با محتوای [[آیه]]، خشمش را فرو برده، او را مورد [[عفو]] قرار داده و در [[راه خدا]] آزاد می‌کند<ref>عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، ج۱، ص۳۹۰.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} با انجام کار [[نیکی]] از سوی یکی از بردگان، او را آزاد کرد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۵۳.</ref>.
#'''برنامه‌های دیگری برای آزادی بردگان:''' هرگاه کسی [[پدر]]، [[مادر]]، اجداد، [[فرزندان]]، عمو، عمه، دائی، [[خاله]]، [[برادر]]، [[خواهر]]، برادرزاده و خواهرزاده خود را به عنوان برده، مالک شود فوراً [[آزاد]] می‌شود <ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۱۸.</ref> و یا هرگاه [[مالک]] از [[کنیز]] خود صاحب [[فرزندی]] شود فروختن آن کنیز جائز نبوده و باید بعداً از سهم [[ارث]] فرزندش آزاد شود. در [[روایات]] آمده است که اگر صاحب برده نسبت به برده‌اش پاره‌ای از [[مجازات]] سخت را انجام دهد، آن برده خود به خود آزاد می‌شود<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۲۸ و ۴۴.</ref>.
۶. برنامه‌های دیگری برای آزادی بردگان: هرگاه کسی [[پدر]]، [[مادر]]، اجداد، [[فرزندان]]، عمو، عمه، دائی، [[خاله]]، [[برادر]]، [[خواهر]]، برادرزاده و خواهرزاده خود را به عنوان برده، مالک شود فوراً [[آزاد]] می‌شود<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۱۸.</ref> و یا هرگاه [[مالک]] از [[کنیز]] خود صاحب [[فرزندی]] شود فروختن آن کنیز جائز نبوده و باید بعداً از سهم [[ارث]] فرزندش آزاد شود. در [[روایات]] آمده است که اگر صاحب برده نسبت به برده‌اش پاره‌ای از [[مجازات]] سخت را انجام دهد، آن برده خود به خود آزاد می‌شود<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۳، ص۲۸ و ۴۴.</ref>.
#'''[[آزادی بردگان]] در [[جنگ]]:''' [[پیامبر اسلام]]{{صل}} برای آزادی بردگان در جنگ نیز تدابیری داشتند از جمله اینکه در [[زمان]] [[جنگ]] با [[مخالفان]]، اعلام می‌کردند هر برده‌ای به سمت [[لشکر اسلام]] بیاید آزاد می‌شود که یک نمونه آن توسط خود [[پیامبر]]{{صل}} در هنگام محاصرۀ [[طائف]] صورت گرفت<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۸۴.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:92-94.</ref>
۷. [[آزادی بردگان]] در [[جنگ]]: [[پیامبر اسلام]]{{صل}} برای آزادی بردگان در جنگ نیز تدابیری داشتند از جمله اینکه در [[زمان]] [[جنگ]] با [[مخالفان]]، اعلام میکردند هر برده‌ای به سمت [[لشکر اسلام]] بیاید آزاد می‌شود که یک نمونه آن توسط خود [[پیامبر]]{{صل}} در هنگام محاصرۀ [[طائف]] صورت گرفت<ref>جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه: علی جواهرکلام، ص۶۸۴.</ref>.<ref>[[رضا باقی‌زاده|باقی‌زاده]] و [[حسن مجتبی‌زاده|مجتبی‌زاده]]، [[بردگی - باقی‌زاده و مجتبی‌زاده (مقاله)|مقاله «بردگی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱.</ref>


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش