رسالت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'اندیشمندان مسلمان' به 'اندیشمندان مسلمان'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - 'اندیشمندان مسلمان' به 'اندیشمندان مسلمان') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
با توجه به دو نوع استعمال واژه [[رسول]]، هرگز نمیتوان گفت میان «[[نبی]]» و [[رسول]]، [[تساوی]] [[حاکم]] است بلکه قطعاً، [[رسول]] به اعتبار اینکه مصادیق بیشتری نسبت به [[نبی]] دارد مفهوم گسترده تری نیز دارد. و در [[حقیقت]] آن سخن معروف که میگویند: میان [[نبی]] و [[رسول]] از نسبتهای چهارگانه، عموم و خصوص مطلق است صحیح به نظر میرسد؛ زیرا هر [[نبی]] و [[پیامبری]] (منهای [[پیامبری]] که اختصاص به خود داشته است) [[رسول]] است، در حالی که برخی از [[رسولان]] مانند [[فرشتگان]] و افراد عادی که از جانب افراد دیگر اعزام میشوند رسولند، ولی [[نبی]] نیستند<ref>ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۳۱۷ ـ ۳۲۴.</ref>. | با توجه به دو نوع استعمال واژه [[رسول]]، هرگز نمیتوان گفت میان «[[نبی]]» و [[رسول]]، [[تساوی]] [[حاکم]] است بلکه قطعاً، [[رسول]] به اعتبار اینکه مصادیق بیشتری نسبت به [[نبی]] دارد مفهوم گسترده تری نیز دارد. و در [[حقیقت]] آن سخن معروف که میگویند: میان [[نبی]] و [[رسول]] از نسبتهای چهارگانه، عموم و خصوص مطلق است صحیح به نظر میرسد؛ زیرا هر [[نبی]] و [[پیامبری]] (منهای [[پیامبری]] که اختصاص به خود داشته است) [[رسول]] است، در حالی که برخی از [[رسولان]] مانند [[فرشتگان]] و افراد عادی که از جانب افراد دیگر اعزام میشوند رسولند، ولی [[نبی]] نیستند<ref>ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۳۱۷ ـ ۳۲۴.</ref>. | ||
===تغایر=== | ===تغایر=== | ||
بیشتر [[اندیشمندان | بیشتر [[اندیشمندان مسلمان]]، این دو مفهوم را متفاوت میدانند و میگویند «[[رسول]]» اخص و مصداقی از [[نبی]] است. به این معنا که هر رسولی [[نبی]] است، ولی هر نبیای [[رسول]] نیست. گفته شده [[شیعیان]] بر این نظر اتفاق دارند و نیز این فرقگذاری را بیشتر [[اهل سنت]] نیز قبول دارند<ref>{{عربی|واتفقت الامامیة علی ان کلّ رسول فهو نبی ولیس کل نبی فهو رسول}}؛ محمدبنمحمدبننعمان عکبری بغدادی (شیخ مفید)، مجموعهمصنفات: اوائل المقالات، ص۴۵.</ref>. برخی از [[مفسران]] نیز بر این باورند که عبارت «مِنْ رَسُولٍ وَلا نَبِیٍّ»<ref>سورۀ حج، آیۀ ۵۲.</ref> گویای تغایر بین این دو واژه است<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۹۱؛ زمخشری، محمودبنعمر، الکشاف عن دقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ج۳، ص۱۶۴. </ref>؛ زیرا [[قرآن کریم]] [[کلام خداوند]] [[حکیم]] است و آوردن دو واژۀ کاملاً مترادف در یک جمله خلاف [[حکمت]] است. پس بنابر ظاهر [[آیه]] این دو واژه به یک معنا نیستند. بنابراین «[[نبی]]» و «[[رسول]]» دو واژۀ هممعنا نیستند<ref>روایات نیز دربارۀ فرق بین رسول و نبی سخن گفتهاند. اصول کافی بابی به این نام دارد که شامل چهار روایت با سندهای صحیح و مضامین نزدیک به هم است. در حدیث اول این باب از قول امام صادق{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|اَلنَّبِی الذِی یَری فِی مَنامِهِ وَیَسْمَعُ الصَّوتَ وَلا یُعایِنُ المَلَکَ وَالرسُولُ الذِی یَسْمَعُ الصَّوتَ وَیَری فِی المَنامِ وَیُعایِنُ المَلَک}}؛ اصول الکافی، ج۱، باب الفرق بین الرسول والنبی والمحدث، ص۱۷۶، ح۱.</ref> و بین آنها در وجوهی تمایز است که عبارتاند از: | ||
# [[اتمام حجت]] برای [[مردم]]: به گفتۀ برخی [[رسول]] [[برتر]] از [[نبی]] است زیرا [[نبی]] [[مأمور]] رساندن خبر [[غیب]] [[الهی]] به [[مردم]] است و امور لازم را برای سامان بخشیدن به [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] [[مردم]]، شامل اصول و [[فروع دین]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] میکند؛ اما [[رسول]] علاوه بر [[مقام نبوت]]، دارای یک [[رسالت]] ویژه، یعنی [[اتمام حجت]] است: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى}}<ref>«و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود میکردیم میگفتند: پروردگارا! چرا فرستادهای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم» سوره طه، آیه ۱۳۴.</ref>. تنها با آمدن [[رسول]] [[حجت]] بر [[مردم]] تمام میشود و [[خداوند]] [[حکم]] نهایی را دربارۀ [[هلاکت]] [[قوم]] یا ابقای ایشان و برخورداریشان از [[نعمت]] صادر میکند: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و هر امّتی را پیامبری است که چون پیامبرشان بیاید میان آنان به دادگری داوری میشود و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره یونس، آیه ۴۷.</ref>. از این [[آیات]] و برخی [[آیات]] دیگر<ref>مانند: سورۀ مائده، آیۀ۱۹؛ سورۀ یس، آیات۶۰ـ۶۱ و سورۀ اسراء، آیۀ ۱۵.</ref> برمیآید که [[رسول]]، علاوه بر [[پیامآوری]]، خصیصۀ [[اتمام حجت]] را نیز داراست<ref>ر.ک: طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۳۹ـ ۱۴۲، ۲۱۶.</ref>. بنابراین [[نبوت]] و [[رسالت]] دو [[مقام]] جداگانهاند که هریک از آن دو خصوصیاتی دارد. به همین [[دلیل]] است که [[قرآن کریم]] برخی [[پیامبران الهی]] را در یک [[آیه]] با هر دو واژه [[وصف]] میکند<ref>مانند: سورۀ اعراف، آیۀ۱۵۸؛ سورۀ مریم، آیۀ ۵۱؛ سورۀ مریم، آیۀ ۵۴ و سورۀ حج، آیۀ۵۲.</ref> و این بدان معناست که آن [[پیامبر]] دارای هر دو [[منصب]] [[رسالت]] و [[نبوت]] بوده است و از آنجا که [[رسول]]، اخص مصداقی از [[نبی]] است، در آیۀ ۵۲ [[سورۀ حج]]، قبل از [[نبی]] آمده است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.</ref> و اشکالی بر آن وارد نیست<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، راه و رهنماشناسی، ص ۵۵ ـ ۵۶.</ref>. | # [[اتمام حجت]] برای [[مردم]]: به گفتۀ برخی [[رسول]] [[برتر]] از [[نبی]] است زیرا [[نبی]] [[مأمور]] رساندن خبر [[غیب]] [[الهی]] به [[مردم]] است و امور لازم را برای سامان بخشیدن به [[زندگی دنیوی]] و [[اخروی]] [[مردم]]، شامل اصول و [[فروع دین]] به [[مردم]] [[ابلاغ]] میکند؛ اما [[رسول]] علاوه بر [[مقام نبوت]]، دارای یک [[رسالت]] ویژه، یعنی [[اتمام حجت]] است: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى}}<ref>«و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود میکردیم میگفتند: پروردگارا! چرا فرستادهای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم» سوره طه، آیه ۱۳۴.</ref>. تنها با آمدن [[رسول]] [[حجت]] بر [[مردم]] تمام میشود و [[خداوند]] [[حکم]] نهایی را دربارۀ [[هلاکت]] [[قوم]] یا ابقای ایشان و برخورداریشان از [[نعمت]] صادر میکند: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و هر امّتی را پیامبری است که چون پیامبرشان بیاید میان آنان به دادگری داوری میشود و به آنان ستم نخواهد رفت» سوره یونس، آیه ۴۷.</ref>. از این [[آیات]] و برخی [[آیات]] دیگر<ref>مانند: سورۀ مائده، آیۀ۱۹؛ سورۀ یس، آیات۶۰ـ۶۱ و سورۀ اسراء، آیۀ ۱۵.</ref> برمیآید که [[رسول]]، علاوه بر [[پیامآوری]]، خصیصۀ [[اتمام حجت]] را نیز داراست<ref>ر.ک: طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۳۹ـ ۱۴۲، ۲۱۶.</ref>. بنابراین [[نبوت]] و [[رسالت]] دو [[مقام]] جداگانهاند که هریک از آن دو خصوصیاتی دارد. به همین [[دلیل]] است که [[قرآن کریم]] برخی [[پیامبران الهی]] را در یک [[آیه]] با هر دو واژه [[وصف]] میکند<ref>مانند: سورۀ اعراف، آیۀ۱۵۸؛ سورۀ مریم، آیۀ ۵۱؛ سورۀ مریم، آیۀ ۵۴ و سورۀ حج، آیۀ۵۲.</ref> و این بدان معناست که آن [[پیامبر]] دارای هر دو [[منصب]] [[رسالت]] و [[نبوت]] بوده است و از آنجا که [[رسول]]، اخص مصداقی از [[نبی]] است، در آیۀ ۵۲ [[سورۀ حج]]، قبل از [[نبی]] آمده است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم» سوره حج، آیه ۵۲.</ref> و اشکالی بر آن وارد نیست<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمدتقی، راه و رهنماشناسی، ص ۵۵ ـ ۵۶.</ref>. | ||
# [[تبلیغ وحی]]: [[رسول]] کسی است که نهتنها ازطرف [[خداوند]] به او [[وحی]] میشود، بلکه [[مأمور]] به [[تبلیغ]] [[احکام]] و [[معارف الهی]] به [[مردم]] نیز هست؛ اما [[نبی]] اگرچه [[وحی]] را دریافت میکند، ولی ممکن است [[مأمور]] به [[تبلیغ]] آن نباشد<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۳۱؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۹۰؛ علم الیقین، ج۱، ص۳۶۶.</ref> گرچه در میان [[اندیشمندان | # [[تبلیغ وحی]]: [[رسول]] کسی است که نهتنها ازطرف [[خداوند]] به او [[وحی]] میشود، بلکه [[مأمور]] به [[تبلیغ]] [[احکام]] و [[معارف الهی]] به [[مردم]] نیز هست؛ اما [[نبی]] اگرچه [[وحی]] را دریافت میکند، ولی ممکن است [[مأمور]] به [[تبلیغ]] آن نباشد<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۳۱؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۹۰؛ علم الیقین، ج۱، ص۳۶۶.</ref> گرچه در میان [[اندیشمندان مسلمان]]، این وجه تمایز از دیگر وجوه مشهورتر است، شواهدی بر [[نادرستی]] آن دلالت دارد که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
## [[نبی]] که از ریشة نبأ و به معنای خبردهنده است، مستلزم [[مأمور]] به [[تبلیغ]] بودن تمام [[انبیای الهی]] است؛ | ## [[نبی]] که از ریشة نبأ و به معنای خبردهنده است، مستلزم [[مأمور]] به [[تبلیغ]] بودن تمام [[انبیای الهی]] است؛ | ||
##ظاهر بسیاری از [[آیات قرآن]]<ref>مانند: سوره احزاب، آیه ۴۵؛ سوره حج، آیه ۵۲ و سوره زخرف، آیه ۶.</ref> که در آنها واژۀ [[نبی]] (بهصورت مفرد یا جمع) آمده است، گویای آن است که [[انبیا]] نیز [[پیام]] آوران [[الهی]] بودهاند؛ چون این [[آیات]] از ارسال آنان بهسوی [[مردم]] [[سخن]] میگویند<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۹۱.</ref>؛ مثلاً میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref>. آزمودن [[مردم]] به [[سختی]] و [[رنج]] در صورتی حکیمانه است که [[احکام الهی]] به [[گوش]] [[مردم]] رسیده باشد و این فقط از طریق فرستادن [[نبی]] ممکن است. به همین جهت، آیۀ دیگری از [[برانگیختن]] [[انبیا]] [[سخن]] میگوید: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. طبق مفاد این [[آیه]]، هر نبیای نویدآور و بیمدهنده است و [[نوید و بیم دادن]] مستلزم [[مأموریت]] داشتن برای رساندن [[پیام الهی]] است<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۱ ـ ۵۳.</ref>. | ##ظاهر بسیاری از [[آیات قرآن]]<ref>مانند: سوره احزاب، آیه ۴۵؛ سوره حج، آیه ۵۲ و سوره زخرف، آیه ۶.</ref> که در آنها واژۀ [[نبی]] (بهصورت مفرد یا جمع) آمده است، گویای آن است که [[انبیا]] نیز [[پیام]] آوران [[الهی]] بودهاند؛ چون این [[آیات]] از ارسال آنان بهسوی [[مردم]] [[سخن]] میگویند<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۹۱.</ref>؛ مثلاً میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref>. آزمودن [[مردم]] به [[سختی]] و [[رنج]] در صورتی حکیمانه است که [[احکام الهی]] به [[گوش]] [[مردم]] رسیده باشد و این فقط از طریق فرستادن [[نبی]] ممکن است. به همین جهت، آیۀ دیگری از [[برانگیختن]] [[انبیا]] [[سخن]] میگوید: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ}}<ref>«مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. طبق مفاد این [[آیه]]، هر نبیای نویدآور و بیمدهنده است و [[نوید و بیم دادن]] مستلزم [[مأموریت]] داشتن برای رساندن [[پیام الهی]] است<ref>ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۱ ـ ۵۳.</ref>. |