پرش به محتوا

تحجر و ارتجاع: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۸٬۰۷۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۱
خط ۲۵: خط ۲۵:


==عوامل و زمینه‌های [[ارتجاع]]==
==عوامل و زمینه‌های [[ارتجاع]]==
با‌توجّه به [[آیات]] می‌توان عوامل [[ارتجاع]] را به دو عاملِ درونی (عواملی که در خود شخص وجود دارند) و عوامل بیرونی (عواملی که از خارج، [[ارتجاع]] شخص را سبب می‌شوند) تقسیم کرد. [[قرآن]] در طول همه این عوامل، از [[شیطان]] به‌طور خاص یاد‌کرده و او را در ایجاد و زمینه‌سازی عوامل [[ارتجاع]] مؤثّر می‌شمارد.
با‌توجّه به [[آیات]] می‌توان عوامل [[ارتجاع]] را به دو عاملِ درونی (عواملی که در خود شخص وجود دارند) و عوامل بیرونی (عواملی که از خارج، [[ارتجاع]] شخص را سبب می‌شوند) تقسیم کرد. [[قرآن]] در طول همه این عوامل، از [[شیطان]] به‌طور خاص یاد‌ کرده و او را در ایجاد و زمینه‌سازی عوامل [[ارتجاع]] مؤثّر می‌شمارد.


آیه‌۲۱ [[لقمان]] / ۳۱ پافشاری بر [[آیین]] [[پدران]] و نپذیرفتن [[کتاب خدا]] را پاسخی از سوی [[کافران]] به فراخوانیِ [[شیطان]] * به [[عذاب]] سوزان تلقّی می‌کند: «واِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعوا ما اَنزَلَ اللّهُ قالوا بَل نَتَّبِعُ ما وجَدنا عَلَیهِ ءاباءَنا اَو لَو کانَ الشَّیطـنُ یَدعوهُم اِلی عَذابِ السَّعیر» ([[لقمان]] / ۳۱، ۲۱). آیه‌۶۰ [[نساء]] نیز درخواست [[داوری]] از [[حاکمان]] [[باطل]] را پس از [[ایمان آوردن]] به [[دین حق]] که به نوعی [[ارتجاع]] است، خواسته [[شیطان]] برای گمراه‌سازی [[انسان]] و به [[بیراهه]] کشیدن او دانسته: «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ یَزعُمونَ اَنَّهُم ءامَنوا بِما اُنزِلَ اِلَیکَ وما‌اُنزِلَ مِن قَبلِکَ یُریدونَ اَن یَتَحاکَموا اِلَی الطّـغوتِ وقَد اُمِروا اَن یَکفُروا بِهِ ویُریدُ الشَّیطـنُ اَن یُضِلَّهُم ضَلـلاً بَعیدا». ([[نساء]] / ۴، ۶۰)<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۲; التبیان، ج‌۳، ص‌۲۳۸.</ref> این عمل از نگاه [[قرآن]]، [[نشانه]] [[ارتجاع]] و [[ارتداد]] [[منافقان]] است. همچنین نقش [[شیطان]] در [[ارتجاع]] از آیه‌۲۵ [[محمد]] / ۴۷ نیز فهمیده می‌شود. در این [[آیه]]، عامل [[ارتجاع]] و [[ارتداد]] به گذشته، جلوه‌گری [[کفر]] به‌دست [[شیطان]] دانسته شده است: «اِنَّ الَّذینَ ارتَدّوا عَلی اَدبـرِهِم مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَی الشَّیطـنُ سَوَّلَ لَهُم واَملی لَهُم». اکنون پس از [[شناخت]] نقش [[شیطان]] به بررسی سایر عوامل و زمینه‌های [[ارتجاع]] می‌پردازیم<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>:
آیه‌ {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، می‌گویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا می‌خواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.</ref> پافشاری بر [[آیین]] [[پدران]] و نپذیرفتن [[کتاب خدا]] را پاسخی از سوی [[کافران]] به فراخوانیِ [[شیطان]] به [[عذاب]] سوزان تلقّی می‌کند.
 
آیه‌ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> نیز درخواست [[داوری]] از [[حاکمان]] [[باطل]] را پس از [[ایمان آوردن]] به [[دین حق]] که به نوعی [[ارتجاع]] است، خواسته [[شیطان]] برای گمراه‌سازی [[انسان]] و به [[بیراهه]] کشیدن او دانسته<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۲؛ التبیان، ج‌۳، ص‌۲۳۸.</ref> این عمل از نگاه [[قرآن]]، [[نشانه]] [[ارتجاع]] و [[ارتداد]] [[منافقان]] است. همچنین نقش [[شیطان]] در [[ارتجاع]] از آیه‌ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ}}<ref>«بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد» سوره محمد، آیه ۲۵.</ref> نیز فهمیده می‌شود. در این [[آیه]]، عامل [[ارتجاع]] و [[ارتداد]] به گذشته، جلوه‌گری [[کفر]] به‌دست [[شیطان]] دانسته شده است. اکنون پس از [[شناخت]] نقش [[شیطان]] به بررسی سایر عوامل و زمینه‌های [[ارتجاع]] می‌پردازیم<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>:


===خو گرفتن به عادات و [[سنن]] گذشته===
===خو گرفتن به عادات و [[سنن]] گذشته===
[[انسان]] که در [[امور مادّی]] تنوّع [[طلب]] و نوگرا است، اغلب در [[امور معنوی]] و [[اعتقادات]] مذهبی از [[نوآوری]] گریزان و به [[آرامش]] و [[ثبات]] متمایل است ; ازاین‌رو [[پیامبران]] هنگام [[ابلاغ]] [[آیین جدید]] [[الهی]] با این واکنش از سوی [[اقوام]] خود مواجه می‌شدند که «ما چنین چیزی را میان نیاکانمان نشنیده‌ایم» (مؤمنون / ۲۳، ۲۴)، و به همین [[جهت]]، آنان درباره این آیینِ [[متعارض]] با [[عقاید]] پدرانشان، اظهار تردید می‌کردند. ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۹‌ـ‌۱۰ ; ص / ۳۸، ۴‌ـ‌۵).<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
[[انسان]] که در [[امور مادّی]] تنوّع [[طلب]] و نوگرا است، اغلب در [[امور معنوی]] و [[اعتقادات]] مذهبی از [[نوآوری]] گریزان و به [[آرامش]] و [[ثبات]] متمایل است؛ ازاین‌رو [[پیامبران]] هنگام [[ابلاغ]] [[آیین جدید]] [[الهی]] با این واکنش از سوی [[اقوام]] خود مواجه می‌شدند که "ما چنین چیزی را میان نیاکانمان نشنیده‌ایم"{{متن قرآن|فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ}}<ref>«سرکردگان کافر از قومش گفتند: این جز بشری مانند شما نیست، بر آن است که بر شما برتری جوید و اگر خداوند می‌خواست فرشتگانی می‌فرستاد، چنین چیزی در (میان) پدران نخستین خویش نشنیده‌ایم» سوره مؤمنون، آیه ۲۴.</ref>، و به همین [[جهت]]، آنان درباره این آیینِ [[متعارض]] با [[عقاید]] پدرانشان، اظهار تردید می‌کردند. {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}}<ref>«آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمی‌شناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهان‌ها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شده‌اید انکار» سوره ابراهیم، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِيدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ}}<ref>«پیامبرانشان گفتند: آیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟ او شما را فرا می‌خواند تا برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا مدّتی معیّن پس افکند؛ گفتند: شما (نیز) جز بشری مانند ما نیستید که می‌خواهید ما را از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند، باز دارید؛ بنابراین برهانی روشن برای ما بیاورید» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ}}<ref>«و از اینکه بیم‌دهنده‌ای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست» سوره ص، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است» سوره ص، آیه ۵.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
===[[تعصبات قومی]] و [[نژادی]]===
===[[تعصبات قومی]] و [[نژادی]]===
در برخی [[آیات]] از تأثیر تعصّبات * قومی و [[نژادی]] در [[مقاومت]] [[اقوام]] در مقابل [[دعوت]] [[پیامبران]] یاد‌شده است (بقره / ۲، ۱۷۰ ; [[مائده]] / ۵، ۱۰۴ ; [[اعراف]] / ۷، ۲۸ ; [[یونس]] / ۱۰، ۷۸ و‌...); چنان‌که [[یهود]] فقط به [[جهت]] [[برانگیختن]] [[پیامبر اسلام]] ازمیان [[نژاد]] [[عرب]] و نه نژاد آنها، از [[پذیرش اسلام]] [[امتناع]] ورزیدند <ref>التبیان، ج‌۱، ص‌۳۴۵; مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۹۳ و‌۲۹۹.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
در برخی [[آیات]] از تأثیر تعصّبات قومی و [[نژادی]] در [[مقاومت]] [[اقوام]] در مقابل [[دعوت]] [[پیامبران]] یاد‌ شده است {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید می‌گویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافته‌ایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمی‌دانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمده‌ای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.</ref>؛ چنان‌که [[یهود]] فقط به [[جهت]] [[برانگیختن]] [[پیامبر اسلام]] ازمیان [[نژاد]] [[عرب]] و نه نژاد آنها، از [[پذیرش اسلام]] [[امتناع]] ورزیدند <ref>التبیان، ج‌۱، ص‌۳۴۵؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۹۳ و‌۲۹۹.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
===[[نادانی]]===
===[[نادانی]]===
در آیه‌۱۳۸ [[اعراف]] / ۷ [[موسی]]{{ع}} بازگشت [[بنی‌اسرائیل]] را به [[بت‌پرستی]]، پس از [[رهایی]] از دست [[فرعون]]، بر اثر [[نادانی]] آنان می‌داند: «وجـوَزنا بِبَنی اِسرءیلَ البَحرَ... قالوا یـموسَی اجعَل لَنا اِلـهـًا کَما لَهُم ءالِهَةٌ قالَ اِنَّکُم قَومٌتَجهَلون». هم‌چنین طبق آیه‌۶۴ زمر / ۳۹ [[مشرکان]] به [[جهت]] فراخواندن [[مسلمانان]] به [[ارتجاع]] و بازگشت به [[بت‌پرستی]]، [[جاهل]] خوانده شده‌اند: «قُل اَفَغَیرَ اللّهِ تَأمُرُونّی اَعبُدُ اَیُّهَا الجـهِلون» ; چنان‌که بادیه‌نشینی و دوری از [[فرهنگ]] و تمدّن که خود از زمینه‌های [[نادانی]] است، یکی از اسباب پافشاری بر [[عقاید]] کهنه و [[باطل]] دانسته شده: «اَلاَعرابُ اَشَدُّ کُفرًا ونِفاقـًا واَجدَرُ اَلاّ یَعلَموا حُدودَ ما اَنزَلَ اللّهُ‌».... ([[توبه]] / ۹، ۹۷) [[مقاومت]] بیش‌تر این افراد در برابر [[دین حق]] به [[جهت]] [[طبیعت]] خشک، دوری از [[فرهنگ]]، [[علم]] و [[عالمان]] است که آنان را از نیک‌اندیشی دور ساخته است.<ref>الفرقان، ج‌۱۰‌ـ‌۱۱، ص‌۲۶۷; الکشاف، ج‌۲، ص‌۳۰۳.</ref> آیه‌۶۸ مؤمنون / ۲۳ [[مشرکان]] را به [[جهت]] نپذیرفتن [[اسلام]] [[سرزنش]] کرده، منشأ آن را عدم [[تدبر]] واندیشه دانسته است: «اَفَلَم یَدَّبَّرُوا القَولَ اَم جاءَهُم ما لَم یَأتِ ءاباءَهُمُ الاَوَّلین» ; چنان‌که عامل اصلی [[گزینش]] چنین عقایدی نیز از سوی پیشینیان، [[جهل]] و [[بی‌خردی]] آنان دانسته شده است.(بقره / ۲، ۱۷۰).<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
در آیه‌ {{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم آنگاه آنان به قومی رسیدند که به پرستش بت‌هایی که داشتند رو آورده بودند ، گفتند: ای موسی! برای ما خدایی بگمار چنان که آنان خدایانی دارند، (موسی) گفت: به راستی که شما قومی نادانید» سوره اعراف، آیه ۱۳۸.</ref> [[موسی]]{{ع}} بازگشت [[بنی‌اسرائیل]] را به [[بت‌پرستی]]، پس از [[رهایی]] از دست [[فرعون]]، بر اثر [[نادانی]] آنان می‌داند. هم‌چنین طبق آیه‌ {{متن قرآن|قُلْ أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ أَيُّهَا الْجَاهِلُونَ}}<ref>«بگو ای نادانان! آیا به من فرمان می‌دهید که جز خداوند را بپرستم؟» سوره زمر، آیه ۶۴.</ref> [[مشرکان]] به [[جهت]] فراخواندن [[مسلمانان]] به [[ارتجاع]] و بازگشت به [[بت‌پرستی]]، [[جاهل]] خوانده شده‌اند. چنان‌که بادیه‌نشینی و دوری از [[فرهنگ]] و تمدّن که خود از زمینه‌های [[نادانی]] است، یکی از اسباب پافشاری بر [[عقاید]] کهنه و [[باطل]] دانسته شده: {{متن قرآن|الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«تازیان بیابان‌نشین کفرگراتر و نفاق‌گراتر و به ندانستن حدود آنچه خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده است سزاوارترند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۹۷.</ref> [[مقاومت]] بیش‌تر این افراد در برابر [[دین حق]] به [[جهت]] [[طبیعت]] خشک، دوری از [[فرهنگ]]، [[علم]] و [[عالمان]] است که آنان را از نیک‌اندیشی دور ساخته است.<ref>الفرقان، ج‌۱۰‌ـ‌۱۱، ص‌۲۶۷؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۳۰۳.</ref> آیه‌ {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«پس آیا در این گفتار نیندیشیده‌اند یا آنچه به نیاکانشان نرسیده بود به آنان رسیده است؟» سوره مؤمنون، آیه ۶۸.</ref> [[مشرکان]] را به [[جهت]] نپذیرفتن [[اسلام]] [[سرزنش]] کرده، منشأ آن را عدم [[تدبر]] واندیشه دانسته است. چنان‌که عامل اصلی [[گزینش]] چنین عقایدی نیز از سوی پیشینیان، [[جهل]] و [[بی‌خردی]] آنان دانسته شده است {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
 
===[[حاکمان ظالم]]===
===[[حاکمان ظالم]]===
در برخی [[آیات]]، از [[حاکمان]] و سردمداران [[ظالم]] به‌صورت یکی از عوامل [[ارتجاع]] [[اقوام]] به [[عقاید]] [[باطل]]، یاد‌شده است. [[فرعون]] برای بازگرداندن گروندگان به [[موسی]] به [[عقاید]] [[باطل]] گذشته، آنان را به [[قطع]] [[دست]] و پا و به [[صلیب]] کشیدن [[تهدید]] می‌کند: «... ءامَنتُم بِهِ قَبلَ اَن ءاذَنَ لَکُم... فَسَوفَ تَعلَمون * لاَُقَطِّعَنَّ اَیدِیَکُم واَرجُلَکُم مِن خِلـف ثُمَّ لاَُصَلِّبَنَّکُم اَجمَعین» ([[اعراف]] / ۷، ۱۲۳‌ـ‌۱۲۴ ; طه / ۲۰، ۱۷ ; کهف / ۱۸، ۱۹‌ـ‌۲۰) نیز [[بیم]] [[اصحاب کهف]] از فشار و اِعمال [[زور]] [[حاکمان]] [[کافر]] عصر خود را به [[جهت]] [[ارتداد]] و [[ارتجاع]] به [[آیین]] [[باطل]] گزارش داده است: «اِنَّهُم اِن یَظهَروا عَلَیکُم یَرجُموکُم اَو یُعیدوکُم فی مِلَّتِهِم‌».<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
در برخی [[آیات]]، از [[حاکمان]] و سردمداران [[ظالم]] به‌صورت یکی از عوامل [[ارتجاع]] [[اقوام]] به [[عقاید]] [[باطل]]، یاد‌شده است. [[فرعون]] برای بازگرداندن گروندگان به [[موسی]] به [[عقاید]] [[باطل]] گذشته، آنان را به [[قطع]] [[دست]] و پا و به [[صلیب]] کشیدن [[تهدید]] می‌کند: {{متن قرآن|قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ایمان آورده‌اید؟ بی‌گمان این نیرنگی است که در این شهر به کار برده‌اید تا مردم آن را از آن بیرون برانید، به زودی خواهید دانست» سوره اعراف، آیه ۱۲۳.</ref>، {{متن قرآن|لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«سوگند می‌خورم که دست‌ها و پاهایتان را چپ و راست خواهم برید سپس همگی شما را به دار خواهم آویخت» سوره اعراف، آیه ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى}}<ref>«و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟» سوره طه، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا}}<ref>«و بدین‌گونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشته‌اید؟ گفتند: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشته‌ایم؛ گفتند: پروردگارتان از اندازه درنگی که داشته‌اید آگاه‌تر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزه‌تر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند» سوره کهف، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا}}<ref>«که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می‌کنند، یا به آیین خویش برمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز، هیچ‌گاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۲۰.</ref> نیز [[بیم]] [[اصحاب کهف]] از فشار و اِعمال [[زور]] [[حاکمان]] [[کافر]] عصر خود را به [[جهت]] [[ارتداد]] و [[ارتجاع]] به [[آیین]] [[باطل]] گزارش داده است: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ}}.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
===اشراف و مترفان===
===اشراف و مترفان===
از‌جمله کسانی‌که با [[دعوت انبیا]] [[مخالفت]] می‌کردند، مترفان * بودند: «و‌ما اَرسَلنا فی قَریَة مِن نَذیر اِلاّ قالَ مُترَفوها اِنّا بِما اُرسِلتُم بِهِ کـفِرون». ([[سبأ]] / ۳۴، ۳۴) آنان، هم خود بر [[عقاید]] [[باطل]] گذشتگان پای می‌فشردند: «و‌کَذلِکَ ما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ فی قَریَة مِن نَذیر اِلاّ قالَ مُترَفوها اِنّا وجَدنا ءاباءَنا عَلی اُمَّة و اِنّا عَلی ءاثـرِهِم مُقتَدون» (زخرف / ۴۳، ۲۳)، و هم به زیر دستانشان سفارش می‌کردند که بر [[آیین]] پیشین خود بمانند و از آن دست برندارند: «وانطَـلَقَ المَلاَُ مِنهُم اَنِ امشوا واصبِروا عَلی ءالِهَتِکُم اِنَّ هـذا لَشَیءٌ یُراد‌».... (ص / ۳۸، ۶‌ـ‌۸) آنان [[مردم]] را چنین [[بیم]] می‌دادند که با [[پیروی از پیامبر]] و در نتیجه دست برداشتن از [[آیین]] نیاکان، زیان خواهند دید: «و‌قالَ المَلاَُ الَّذینَ کَفَروا مِن قَومِهِ لـئِنِ اتَّبَعتُم شُعَیبـًا اِنَّکُم اِذًا لَخـسِرون». ([[اعراف]] / ۷، ۹۰) مقصود از [[خسران]] در این [[کلام]]، [[ضرر]] [[مادّی]] چون از دست دادن [[سرمایه]] یا [[هلاکت]] <ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۹۳; نمونه، ج‌۶، ص‌۲۵۸.</ref>به‌دست آن مترفان [بوده یا [[ضرر]] [[معنوی]] و خسارت در [[آیین]] است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۱۸۱.</ref> گویی آنها، [[راه]] [[نجات]] را در [[بت‌پرستی]] * می‌پنداشتند.<ref>نمونه، ج‌۶، ص‌۲۵۸.</ref> هم‌چنین آنان از حربه‌های دیگری، مانند [[اخراج]] از [[شهر]] و آبادی برای بازگرداندن [[مؤمنان]] به [[آیین]] [[باطل]] استفاده می‌کردند: «قالَ المَلاَُ الَّذینَ استَکبَروا مِن قَومِهِ لَنُخرِجَنَّکَ یـشُعَیبُ والَّذینَ ءامَنوا مَعَکَ مِن قَریَتِنا اَولَتَعودُنَّ فی مِلَّتِنا‌».... ([[اعراف]] / ۷، ۸۸) آنان از [[شعیب]] و گروندگان به او می‌خواستند که به [[آیین]] [[بت‌پرستی]] باز‌گردند. گویی [[شعیب]] پیش‌تر بر آن [[آیین]] بوده است. برخی این [[پندار]] را ناشی از مخفی‌سازی و [[تقیّه]] [[شعیب]] * در گذشته <ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۹۰.</ref> یا [[سکوت]] او و مأموریّت نداشتن وی برای [[تبلیغ]] ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۲۵۴ و ج‌۱۰، ص‌۳۰۰.</ref> دانسته‌اند یا اینکه خطاب، فقط [[پیروان]] [[پیامبر]] را دربرگیرد.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۲۵۴ و ج‌۱۰، ص‌۳۰۰.</ref> برخی نیز گفته‌اند که مادّه «عود» با «الی» به‌معنای بازگشت و با «فی» به‌معنای دگرگونی و [[تغییر]] حالت‌است.<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۴.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
از‌ جمله کسانی‌که با [[دعوت انبیا]] [[مخالفت]] می‌کردند، مترفان بودند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.</ref> آنان، هم خود بر [[عقاید]] [[باطل]] گذشتگان پای می‌فشردند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ}}<ref>«و بدین‌گونه ما پیش از تو در هیچ شهری بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامروایان آن (شهر) گفتند: ما پدران خویش را بر آیینی یافته‌ایم و آثار آنان را پی می‌گیریم» سوره زخرف، آیه ۲۳.</ref>، و هم به زیر دستانشان سفارش می‌کردند که بر [[آیین]] پیشین خود بمانند و از آن دست برندارند: {{متن قرآن|وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ}}<ref>«و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند» سوره ص، آیه ۶.</ref> آنان [[مردم]] را چنین [[بیم]] می‌دادند که با [[پیروی از پیامبر]] و در نتیجه دست برداشتن از [[آیین]] نیاکان، زیان خواهند دید: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ}}<ref>«و سرکردگان کافر از قوم وی گفتند: اگر از شعیب پیروی کنید در آن صورت بی‌گمان زیانکار خواهید بود» سوره اعراف، آیه ۹۰.</ref> مقصود از [[خسران]] در این [[کلام]]، [[ضرر]] [[مادّی]] چون از دست دادن [[سرمایه]] یا [[هلاکت]] <ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۹۳؛ نمونه، ج‌۶، ص‌۲۵۸.</ref>به‌دست آن مترفان [بوده یا [[ضرر]] [[معنوی]] و خسارت در [[آیین]] است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۴، ص‌۱۸۱.</ref> گویی آنها، [[راه]] [[نجات]] را در [[بت‌پرستی]] می‌پنداشتند.<ref>نمونه، ج‌۶، ص‌۲۵۸.</ref> هم‌چنین آنان از حربه‌های دیگری، مانند [[اخراج]] از [[شهر]] و آبادی برای بازگرداندن [[مؤمنان]] به [[آیین]] [[باطل]] استفاده می‌کردند: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بی‌گمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> آنان از [[شعیب]] و گروندگان به او می‌خواستند که به [[آیین]] [[بت‌پرستی]] باز‌گردند. گویی [[شعیب]] پیش‌تر بر آن [[آیین]] بوده است. برخی این [[پندار]] را ناشی از مخفی‌سازی و [[تقیّه]] [[شعیب]] در گذشته <ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۹۰.</ref> یا [[سکوت]] او و مأموریّت نداشتن وی برای [[تبلیغ]] ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۲۵۴ و ج‌۱۰، ص‌۳۰۰.</ref> دانسته‌اند یا اینکه خطاب، فقط [[پیروان]] [[پیامبر]] را دربرگیرد.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۲۵۴ و ج‌۱۰، ص‌۳۰۰.</ref> برخی نیز گفته‌اند که مادّه "عود" با "الی" به‌معنای بازگشت و با "فی" به‌معنای دگرگونی و [[تغییر]] حالت‌ است<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۳۴.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


===[[مشرکان]] و [[اهل کتاب]]===
===[[مشرکان]] و [[اهل کتاب]]===
طبق بیان [[قرآن]]، [[مشرکان]] نه‌تنها [[دشمن]] [[مسلمانان]] بوده، بلکه مایل بودند آنان به [[کفر]] باز‌گردند: «اِن یَثقَفوکُم یَکونوا لَکُم اَعداءً... وودّوا لَو تَکفُرون» (ممتحنه / ۶۰، ۲)، و در رسیدن به این مقصود، پیوسته با آنان می‌جنگیدند: «... ولا یَزالونَ یُقـتِلونَکُم حَتّی یَرُدّوکُم عَن دینِکُم اِنِ استَطـعوا‌»... (بقره / ۲، ۲۱۷)، و حتّی به [[مسلمانان]] [[وعده]] می‌دادند در‌صورت [[پیروی]] از آنان، بار گناهانشان را به گردن می‌گیرند: «وقالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنُوااتَّبِعوا سَبیلَنا ولنَحمِل خَطـیـکُم» (عنکبوت / ۲۹، ۱۲); ازاین‌رو [[قرآن]] به [[مؤمنان]] هشدار می‌دهد که در‌صورت [[پیروی]] از [[مشرکان]]، آنان را به [[عقاید]] [[باطل]] پیشین باز‌می‌گردانند. ([[آل‌عمران]] / ۳، ۱۴۹) آنان در مواردی نیز با [[تهدید]] و [[ارعاب]]، [[پیامبران]] و پیروانشان را به بازگشت به [[آیین]] خود امر می‌کردند: «وقالَ الَّذینَ کَفَروا لِرُسُلِهِم لَنُخرِجَنَّکُم مِن اَرضِنا اَو لَتَعودُنَّ فی مِلَّتِنا». ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۱۳ ; [[اعراف]] / ۷، ۸۸) از سوی دیگر، [[اهل‌کتاب]] به‌ویژه [[یهود]] <ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۷۴.</ref> نیز به منظور رواج پدیده [[ارتجاع]] و بازگشت به [[آیین]] [[باطل]] میان [[مسلمانان]]، به حربه‌هایی دست زدند که در این میان، مهم‌ترین [[حیله]] آنان برای بازگشت [[مسلمانان]] به [[جاهلیّت]] این بود که به برخی از هم کیشان خود توصیه کردند که صبحگاهان به [[اسلام]] بگرایند ; سپس شام‌گاهان به بهانه اینکه [[محمّد]]{{صل}} نشانه و ویژگی‌های [[پیامبر]] [[موعود]] را ندارد، از [[اسلام]] برگردند تا بدین‌سان در [[ایمان مسلمانان]] [[تزلزل]] ایجاد کنند «و‌قالَت طَـائِفَةٌ مِن اَهلِ الکِتـبِ ءامِنوا بِالَّذی اُنزِلَ عَلَی الَّذینَ ءامَنوا وَجهَ النَّهارِ واکفُرُوا ءاخِرَهُ لَعَلَّهُم یَرجِعون». ([[آل‌عمران]] / ۳، ۷۲) افزون بر این، آنان با نفاق‌افکنی و ایجاد [[کینه]] و [[عداوت]] میان [[مسلمانان]] در این مقصود می‌کوشیدند که [[قرآن]] [[مسلمانان]] را از [[توطئه]] [[ارتجاع]]، [[آگاه]] ساخت: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن تُطیعوا فَریقـًا مِنَ الَّذینَ اوتُوا الکِتـبَ یَرُدّوکُم بَعدَ ایمـنِکُم کـفِرین». ([[آل‌عمران]] / ۳، ۱۰۰).<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
طبق بیان [[قرآن]]، [[مشرکان]] نه‌تنها [[دشمن]] [[مسلمانان]] بوده، بلکه مایل بودند آنان به [[کفر]] باز‌گردند: {{متن قرآن|إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«اگر بر شما دست یابند دشمنانتان خواهند بود و بر شما به بدی دست دراز می‌کنند و زبان می‌گشایند و دوست می‌دارند که کاش شما نیز کافر می‌شدید» سوره ممتحنه، آیه ۲.</ref>، و در رسیدن به این مقصود، پیوسته با آنان می‌جنگیدند: {{متن قرآن| وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا }}<ref>« کافران پیاپی با شما جنگ می‌کنند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.</ref>، و حتّی به [[مسلمانان]] [[وعده]] می‌دادند در‌صورت [[پیروی]] از آنان، بار گناهانشان را به گردن می‌گیرند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُمْ بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کافران به مؤمنان گفتند از راه ما پیروی کنید و ما (نیز) باید بار گناهان شما را برداریم ولی آنان هیچ باری از گناهان ایشان را برنمی‌دارند؛ بی‌گمان آنان دروغگویند» سوره عنکبوت، آیه ۱۲.</ref>؛ ازاین‌رو [[قرآن]] به [[مؤمنان]] هشدار می‌دهد که در‌صورت [[پیروی]] از [[مشرکان]]، آنان را به [[عقاید]] [[باطل]] پیشین باز‌می‌گردانند. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از کافران پیروی کنید شما را به (باورهای) گذشته‌تان (در جاهلیت) باز می‌گردانند و از زیانکاران می‌گردید» سوره آل عمران، آیه ۱۴۹.</ref> آنان در مواردی نیز با [[تهدید]] و [[ارعاب]]، [[پیامبران]] و پیروانشان را به بازگشت به [[آیین]] خود امر می‌کردند: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کافران به پیامبرانشان گفتند: شما را از سرزمینمان بیرون خواهیم راند مگر به آیین ما باز گردید آنگاه پروردگارشان به آنان  وحی کرد که بی‌گمان ستمگران را نابود خواهیم کرد» سوره ابراهیم، آیه ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم او گفتند: ای شعیب! بی‌گمان تو و کسانی را که همراه تو ایمان آورده‌اند، از شهر خود بیرون خواهیم راند یا آنکه به آیین ما باز گردید؛ (شعیب) گفت:» سوره اعراف، آیه ۸۸.</ref> از سوی دیگر، [[اهل‌کتاب]] به‌ویژه [[یهود]] <ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۷۴.</ref> نیز به منظور رواج پدیده [[ارتجاع]] و بازگشت به [[آیین]] [[باطل]] میان [[مسلمانان]]، به حربه‌هایی دست زدند که در این میان، مهم‌ترین [[حیله]] آنان برای بازگشت [[مسلمانان]] به [[جاهلیّت]] این بود که به برخی از هم کیشان خود توصیه کردند که صبحگاهان به [[اسلام]] بگرایند؛ سپس شام‌گاهان به بهانه اینکه [[محمّد]]{{صل}} نشانه و ویژگی‌های [[پیامبر]] [[موعود]] را ندارد، از [[اسلام]] برگردند تا بدین‌سان در [[ایمان مسلمانان]] [[تزلزل]] ایجاد کنند {{متن قرآن|وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و دسته‌ای از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان فرو فرستاده شده است، ایمان آورید و در پایان آن بدان کفر ورزید باشد که آنان (از ایمان خود) بازگردند» سوره آل عمران، آیه ۷۲.</ref> افزون بر این، آنان با نفاق‌افکنی و ایجاد [[کینه]] و [[عداوت]] میان [[مسلمانان]] در این مقصود می‌کوشیدند که [[قرآن]] [[مسلمانان]] را از [[توطئه]] [[ارتجاع]]، [[آگاه]] ساخت: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از دسته‌ای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز می‌گردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.</ref>.<ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[عبدالصمد مجدی|مجدی]]، [[ارتجاع (مقاله)|مقاله «ارتجاع»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


==آثار وپیامدهای [[ارتجاع]]==
==آثار وپیامدهای [[ارتجاع]]==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش