جاهلیت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'علل' به 'علل'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - 'علل' به 'علل') |
||
خط ۲۶۱: | خط ۲۶۱: | ||
*واژه [[جهل]] در این معنا بیشترین کاربرد را در [[قرآن کریم]] دارد. برای [[درک]] بهتر این مطلب ناگزیر باید در معنای [[عقل]] و [[علم]] [[تأمل]] بیشتری روا داشت. | *واژه [[جهل]] در این معنا بیشترین کاربرد را در [[قرآن کریم]] دارد. برای [[درک]] بهتر این مطلب ناگزیر باید در معنای [[عقل]] و [[علم]] [[تأمل]] بیشتری روا داشت. | ||
*همانطور که گفتیم [[عقل]] در لغت از [[حبس]] و امساک گرفته شده و در اصطلاح قوهای است که [[انسان]] به وسیله آن از حیوانات ممتاز میشود، در [[مقام]] نظر و واقعیت (هستها و نیستها) میتواند کلیت واقعیات اشیا و امور را [[درک]] کند و در [[مقام]] تشخیص ملاکات [[عمل]](بایدها و نبایدها) [[خوبیها]] و [[بدیها]] را تشخیص دهد و [[انسان]] را به سوی انجام [[خوبیها]] و [[وانهادن]] [[بدیها]] برانگیزاند. بر این اساس [[عقل]] به دو بُعد نظری و عملی تقسیم میشود. [[عقل نظری]] به [[تبیین]] واقعیت اشیا میپردازد و [[عقل عملی]] [[انگیزه]] انجام [[اعمال]] صواب و ترک [[منکرات]] را در [[انسان]] ایجاد میکند. معنای اول [[عقل]] گرچه عین [[علم]] نیست، ولی بسیار به آن نزدیک است و در [[حقیقت علم]] ماده و محتوای [[تعقل]] است. این مطلب را، با تعمق در آیۀ {{متن قرآن|وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ}}<ref>«و این مثلها را برای مردم میزنیم و آنها را جز دانشوران درنمییابند» سوره عنکبوت، آیه ۴۳.</ref> نیز میتوان دریافت. | *همانطور که گفتیم [[عقل]] در لغت از [[حبس]] و امساک گرفته شده و در اصطلاح قوهای است که [[انسان]] به وسیله آن از حیوانات ممتاز میشود، در [[مقام]] نظر و واقعیت (هستها و نیستها) میتواند کلیت واقعیات اشیا و امور را [[درک]] کند و در [[مقام]] تشخیص ملاکات [[عمل]](بایدها و نبایدها) [[خوبیها]] و [[بدیها]] را تشخیص دهد و [[انسان]] را به سوی انجام [[خوبیها]] و [[وانهادن]] [[بدیها]] برانگیزاند. بر این اساس [[عقل]] به دو بُعد نظری و عملی تقسیم میشود. [[عقل نظری]] به [[تبیین]] واقعیت اشیا میپردازد و [[عقل عملی]] [[انگیزه]] انجام [[اعمال]] صواب و ترک [[منکرات]] را در [[انسان]] ایجاد میکند. معنای اول [[عقل]] گرچه عین [[علم]] نیست، ولی بسیار به آن نزدیک است و در [[حقیقت علم]] ماده و محتوای [[تعقل]] است. این مطلب را، با تعمق در آیۀ {{متن قرآن|وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ}}<ref>«و این مثلها را برای مردم میزنیم و آنها را جز دانشوران درنمییابند» سوره عنکبوت، آیه ۴۳.</ref> نیز میتوان دریافت. | ||
*بنابراین میتوان «[[جهل]]» را هم در مقابل «[[علم]]» قرار داد و هم در مقابل «[[عقل]]»؛ از این رو [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیث مشهور]] [[جنود]] [[عقل]] و [[جهل]]، ابتدا [[جهل]] را در مقابل [[عقل]] قرار داده و سپس در [[مقام]] برشمردن [[جنود]] آن دو، [[علم]] را از [[جنود]] [[عقل]] و [[جهل]] متضاد با [[علم]] را از [[جنود]] [[جهل]] متضاد با [[عقل]] قرار داده است. بر این اساس، [[علم]] ماده [[عقل نظری]] است و در مقابل آن، [[جهل]] نظری قرار میگیرد. [[جهل]] به این معنا در برخی [[آیات قرآن کریم]] به کار رفته است. [[خدای سبحان]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ}}<ref>«و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان فرو میفرستادیم و مردگان با ایشان سخن میگفتند و همه چیز را پیش روی آنان گرد میآوردیم سر آن نداشتند که ایمان آورند مگر آنکه خداوند بخواهد اما بیشتر آنان نادانی میکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۱.</ref>. در این [[آیه کریمه]] [[سخن]] این است که اگر ما معجزاتی از قبیل [[نزول]] [[ملائکه]] و [[سخن گفتن]] با [[مردگان]] و [[محشور]] ساختن آنان را نشان دهیم، اثر ندارند و بدون اینکه [[خدا]] بخواهد برای [[مشرکان]] [[ایمان]] به وجود نمیآید<ref>طباطبایی، ۱۴۱۷: ۷/۳۲۰.</ref>. [[مشرکان]] از [[فهم]] این مطلب که تمام | *بنابراین میتوان «[[جهل]]» را هم در مقابل «[[علم]]» قرار داد و هم در مقابل «[[عقل]]»؛ از این رو [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیث مشهور]] [[جنود]] [[عقل]] و [[جهل]]، ابتدا [[جهل]] را در مقابل [[عقل]] قرار داده و سپس در [[مقام]] برشمردن [[جنود]] آن دو، [[علم]] را از [[جنود]] [[عقل]] و [[جهل]] متضاد با [[علم]] را از [[جنود]] [[جهل]] متضاد با [[عقل]] قرار داده است. بر این اساس، [[علم]] ماده [[عقل نظری]] است و در مقابل آن، [[جهل]] نظری قرار میگیرد. [[جهل]] به این معنا در برخی [[آیات قرآن کریم]] به کار رفته است. [[خدای سبحان]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ}}<ref>«و اگر ما فرشتگان را به سوی آنان فرو میفرستادیم و مردگان با ایشان سخن میگفتند و همه چیز را پیش روی آنان گرد میآوردیم سر آن نداشتند که ایمان آورند مگر آنکه خداوند بخواهد اما بیشتر آنان نادانی میکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۱.</ref>. در این [[آیه کریمه]] [[سخن]] این است که اگر ما معجزاتی از قبیل [[نزول]] [[ملائکه]] و [[سخن گفتن]] با [[مردگان]] و [[محشور]] ساختن آنان را نشان دهیم، اثر ندارند و بدون اینکه [[خدا]] بخواهد برای [[مشرکان]] [[ایمان]] به وجود نمیآید<ref>طباطبایی، ۱۴۱۷: ۷/۳۲۰.</ref>. [[مشرکان]] از [[فهم]] این مطلب که تمام علل به [[خدای متعال]] ختم میشوند و در طول [[اراده]] او قرار میگیرند عاجزند و از [[علم]] و [[تعقل]] نسبت به این موضوع خود را [[محروم]] کردهاند. از لحن [[کلام]] [[حضرت حق]] و دقت در این مطلب که [[جهل]] را در قالب فعل مضارع «یجهلون» استعمال فرموده، بر میآید که [[مشرکان]] در این [[آیه]] مورد [[سرزنش]] قرار گرفتهاند و [[جهل]] آنان جهلی مذموم است؛ گویا میفرماید چرا [[عقل]] خود را به کار نمیگیرید و مدام [[جهل]] میورزید و از [[درک]] این مطلب عاجز میمانید. [[عقل]] به معنای نظری و صرف [[فهم]] مطلبی در برخی [[آیات قرآن کریم]] نیز به کار رفته است. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref>. [[خداوند]] به [[مسلمانان]] خطاب میکند آیا [[طمع]] دارید کسانی که [[کلام خدا]] ([[تورات]]) را میشنوند و بعد از [[تعقل]] و [[فهم]] آن، به [[تحریف]] آن دست مییازند و به این کار زشتشان [[علم]] و [[آگاهی]] نیز دارند، به [[آیین]] شما بگروند؟! [[علم]] به کار رفته در این [[آیه]] به معنای دانستن و [[شناخت]] موضوعی است. | ||
* [[عقل]] به معنای دوم ([[عقل عملی]]) همان است که [[راوی]] میگوید از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم [[عقل]] چیست؟ ایشان فرمودند: «[[عقل]] چیزی است که به واسطه آن [[خدای رحمان]] [[عبادت]] میشود و [[بهشت]] به دست میآید»<ref>{{متن حدیث|مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ}}، کافی، ج۱، ص۱۱.</ref>. [[عقل]] به این معنا فراوان در [[قرآن]] به کار رفته است است و بیشترین کاربرد واژه [[جهل]] در مقابل این معنا از [[عقل]] قرار میگیرد. واژه «جهاله» چهار بار در چهار [[آیه]] [[قرآن کریم]] در معنای یاد شده به کار رفته است. سه مورد از آن مربوط به توبۀ کسانی است که از روی [[جهل]] [[مرتکب گناه]] شدهاند<ref>نساء: ۱۷؛ انعام: ۵۴؛ نحل: ۱۱۹.</ref>؛ به عنوان نمونه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام میدهند سپس زود توبه میکنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را میپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.</ref>. [[جهل]] در این موارد به معنای [[غلبه]] [[شهوت]]، [[غضب]] و... بر [[عقل]] است که از قوای [[جهل]] به شمار میروند. در این حالت گرچه [[گناهکار]] [[علم]] به [[خطاکار]] بودن خود دارد، ولی به [[دلیل]] مغلوب شدن عقلش، [[علم]] او نیز بیاثر و مساوی با [[جهل]] شده است<ref>مکارم، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۱۳.</ref>. لفظ «جهاله» در کاربرد دیگر خود در ضمن [[آیه]] «نبأ» و موضوع [[خبر فاسق]] استعمال شده و معنای بالا در آن وجود دارد<ref>سوره حجرات، آیه ۶.</ref>. | * [[عقل]] به معنای دوم ([[عقل عملی]]) همان است که [[راوی]] میگوید از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم [[عقل]] چیست؟ ایشان فرمودند: «[[عقل]] چیزی است که به واسطه آن [[خدای رحمان]] [[عبادت]] میشود و [[بهشت]] به دست میآید»<ref>{{متن حدیث|مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ}}، کافی، ج۱، ص۱۱.</ref>. [[عقل]] به این معنا فراوان در [[قرآن]] به کار رفته است است و بیشترین کاربرد واژه [[جهل]] در مقابل این معنا از [[عقل]] قرار میگیرد. واژه «جهاله» چهار بار در چهار [[آیه]] [[قرآن کریم]] در معنای یاد شده به کار رفته است. سه مورد از آن مربوط به توبۀ کسانی است که از روی [[جهل]] [[مرتکب گناه]] شدهاند<ref>نساء: ۱۷؛ انعام: ۵۴؛ نحل: ۱۱۹.</ref>؛ به عنوان نمونه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«(پذیرش) توبه بر خداوند تنها برای آنان است که از نادانی کار زشتی انجام میدهند سپس زود توبه میکنند پس، این کسانند که خداوند توبه آنها را میپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷.</ref>. [[جهل]] در این موارد به معنای [[غلبه]] [[شهوت]]، [[غضب]] و... بر [[عقل]] است که از قوای [[جهل]] به شمار میروند. در این حالت گرچه [[گناهکار]] [[علم]] به [[خطاکار]] بودن خود دارد، ولی به [[دلیل]] مغلوب شدن عقلش، [[علم]] او نیز بیاثر و مساوی با [[جهل]] شده است<ref>مکارم، تفسیر نمونه، ج۳، ص۳۱۳.</ref>. لفظ «جهاله» در کاربرد دیگر خود در ضمن [[آیه]] «نبأ» و موضوع [[خبر فاسق]] استعمال شده و معنای بالا در آن وجود دارد<ref>سوره حجرات، آیه ۶.</ref>. | ||
*معنای مذکور در [[آیه]] ۶۷ [[سوره بقره]] نیز دیده میشود: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان میدهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفتهای؟ گفت: به خداوند پناه میجویم که از نادانان باشم» سوره بقره، آیه ۶۷.</ref>. در این [[آیه کریمه]] [[خدای سبحان]] از زبان [[حضرت موسی]] [[بنی اسرائیل]] را به [[ذبح]] گاوی [[دستور]] میدهد و [[حضرت موسی]] در مقابل سخن جاهلانه آنان از اینکه در زمره [[جاهلان]] قرار گیرد به [[خدا]] [[پناه]] میبرد. آنان میگویند آیا ما را به [[تمسخر]] گرفتهای و وی در پاسخ، [[تمسخر]] را نشانه [[جهل]] و خود را از آن مبرا میداند. آری [[تمسخر]] نیز چیزی جز مغلوب شدن [[عقل]] در برابر نفس و [[جهل]] نیست. به این مطلب که [[تمسخر]] از جلوات بیعقلی است، در [[آیه]] ۵۸ [[سوره مائده]] اشاره شده است: {{متن قرآن|وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی میگیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمیورزند» سوره مائده، آیه ۵۸.</ref>. | *معنای مذکور در [[آیه]] ۶۷ [[سوره بقره]] نیز دیده میشود: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان میدهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفتهای؟ گفت: به خداوند پناه میجویم که از نادانان باشم» سوره بقره، آیه ۶۷.</ref>. در این [[آیه کریمه]] [[خدای سبحان]] از زبان [[حضرت موسی]] [[بنی اسرائیل]] را به [[ذبح]] گاوی [[دستور]] میدهد و [[حضرت موسی]] در مقابل سخن جاهلانه آنان از اینکه در زمره [[جاهلان]] قرار گیرد به [[خدا]] [[پناه]] میبرد. آنان میگویند آیا ما را به [[تمسخر]] گرفتهای و وی در پاسخ، [[تمسخر]] را نشانه [[جهل]] و خود را از آن مبرا میداند. آری [[تمسخر]] نیز چیزی جز مغلوب شدن [[عقل]] در برابر نفس و [[جهل]] نیست. به این مطلب که [[تمسخر]] از جلوات بیعقلی است، در [[آیه]] ۵۸ [[سوره مائده]] اشاره شده است: {{متن قرآن|وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«و چون به نماز بانگ برآورید آن را به ریشخند و بازی میگیرند؛ این از آن روست که آنان گروهی هستند که خرد نمیورزند» سوره مائده، آیه ۵۸.</ref>. |