بیماری در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'علل' به 'علل'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - 'علل' به 'علل') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
منظور انتساب [[مرض]] [[روحی]] و [[اخلاقی]] [[مخالفان پیامبر]] است. به این معنا که آنان دارای [[بیماری]] [[روحی]] هستند. [[مرض]] دارای دو قسم جسمی و [[روحی]] است و این بحث ناظر به | منظور انتساب [[مرض]] [[روحی]] و [[اخلاقی]] [[مخالفان پیامبر]] است. به این معنا که آنان دارای [[بیماری]] [[روحی]] هستند. [[مرض]] دارای دو قسم جسمی و [[روحی]] است و این بحث ناظر به علل [[مخالفت]] و نفهمیدن [[سخن پیامبر]] است و این در قبال نسبت دادن [[سحر]] و [[جنون]] به [[پیامبر]] از سوی کسانی است که [[آمادگی]] شنیدن سخن [[الهی]] را ندارند و این جز به این [[دلیل]] نیست که در [[دل]] [[بیماری]] دارند. | ||
#{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) «۲» شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است * تا آنچه را شیطان (در دلها) میافکند آزمونی برای بیماردلان و سنگدلان کند و ستمگران در ستیزهای ژرف به سر میبرند» سوره حج، آیه ۵۲-۵۳.</ref>؛ '''نکته''': {{متن قرآن|لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ...}} [[مرض]] [[قلب]] عبارت است از اینکه [[استقامت]] حالتش در [[تعقل]] از بین رفته باشد، به اینکه آنچه را باید به آن [[معتقد]] شود نشود و در [[عقاید حقه]] که هیچ شکی در آنها نیست [[شک]] کند. و [[قساوت قلب]] به معنای [[صلابت]] و [[غلظت]] و [[خشونت]] آن است، که از سنگ قاسی یعنی سنگ سخت گرفته شده و [[صلابت]] [[قلب]] عبارت از این است که [[عواطف]] رقیقه آنکه [[قلب]] را در [[ادراک]] معانی حقه [[یاری]] میدهد از قبیل [[خشوع]] و [[رحمت]] و [[تواضع]] و [[محبت]]، در آن مرده باشد. پس [[قلب]] مریض آن [[قلبی]] است که خیلی زود [[حق]] را [[تصور]] میکند ولی خیلی دیر به آن [[معتقد]] میشود. و [[قلب]] قسی و سخت، آن [[قلبی]] است که هم دیر آن را [[تصور]] میکند و هم دیر به آن [[معتقد]] میگردد، و به عکس، [[قلب]] مریض و قسی وسواسهای [[شیطانی]] را خیلی زود میپذیرد. و اما القائات [[شیطانی]] که زمینه را علیه [[حق]] و [[اهل حق]] تباه و خراب میکند و در نتیجه زحمات [[انبیاء]] و [[رسل]] را [[باطل]] نموده، نمیگذارد اثر خود را ببخشد هر چند مستند به خود [[شیطان]] است و لیکن در عین حال مانند سایر آثار چون در [[ملک]] [[خدا]] قرار دارد، بدون [[اذن]] او اثر نمیکند، همچنان که هیچ مؤثری اثر نمیکند و هیچ فاعلی بدون [[اذن]] او عملی انجام نمیدهد مگر آنکه به همان مقدار دخالت [[اذن]] مستند به او شود و آن مقدار که مستند به او میشود دارای [[مصلحت]] و [[هدف]] [[شایسته]] است. و به همین جهت [[خدای سبحان]] در [[آیه]] مورد بحث میفرماید: این القائات [[شیطانی]] خود مصلحتی دارد و آن این است که [[مردم]] عموماً به وسیله آن [[آزمایش]] میشوند، و [[آزمایش]]، خود از نوامیس عمومی [[الهی]] است که در عالم [[انسانی]] جریان دارد، چون رسیدن افراد سعید به [[سعادت]] و [[اشقیاء]] به [[شقاوت]]، محتاج به این [[ناموس]] است، باید آن دو دسته [[امتحان]] شوند، دسته سوم هم که منافقینی [[بیمار]] دلند، به طور خصوص در آن بوته قرار گیرند چون رسیدن [[اشقیاء]] به کمال [[شقاوت]] خود از [[تربیت]] الهیهای است که در [[نظام خلقت]] مورد نظر است، همچنان که خودش فرمود: {{متن قرآن|كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا}}<ref>«به هر یک از آنان و اینان از دهش پروردگارت یاری میرسانیم و دهش پروردگارت بازداشته نیست» سوره اسراء، آیه ۲۰.</ref> هم این دسته را و هم آن دسته را کمک میکنیم و این [[یاری دادن]] به هر دو دسته از عطاء [[پروردگار]] تو است، و عطاء [[پروردگار]] تو را هیچ مانعی و جلوگیری نیست<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۵۴.</ref>. | #{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ}}<ref>«و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد (که دعوتش فراگیر شود) «۲» شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است * تا آنچه را شیطان (در دلها) میافکند آزمونی برای بیماردلان و سنگدلان کند و ستمگران در ستیزهای ژرف به سر میبرند» سوره حج، آیه ۵۲-۵۳.</ref>؛ '''نکته''': {{متن قرآن|لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ...}} [[مرض]] [[قلب]] عبارت است از اینکه [[استقامت]] حالتش در [[تعقل]] از بین رفته باشد، به اینکه آنچه را باید به آن [[معتقد]] شود نشود و در [[عقاید حقه]] که هیچ شکی در آنها نیست [[شک]] کند. و [[قساوت قلب]] به معنای [[صلابت]] و [[غلظت]] و [[خشونت]] آن است، که از سنگ قاسی یعنی سنگ سخت گرفته شده و [[صلابت]] [[قلب]] عبارت از این است که [[عواطف]] رقیقه آنکه [[قلب]] را در [[ادراک]] معانی حقه [[یاری]] میدهد از قبیل [[خشوع]] و [[رحمت]] و [[تواضع]] و [[محبت]]، در آن مرده باشد. پس [[قلب]] مریض آن [[قلبی]] است که خیلی زود [[حق]] را [[تصور]] میکند ولی خیلی دیر به آن [[معتقد]] میشود. و [[قلب]] قسی و سخت، آن [[قلبی]] است که هم دیر آن را [[تصور]] میکند و هم دیر به آن [[معتقد]] میگردد، و به عکس، [[قلب]] مریض و قسی وسواسهای [[شیطانی]] را خیلی زود میپذیرد. و اما القائات [[شیطانی]] که زمینه را علیه [[حق]] و [[اهل حق]] تباه و خراب میکند و در نتیجه زحمات [[انبیاء]] و [[رسل]] را [[باطل]] نموده، نمیگذارد اثر خود را ببخشد هر چند مستند به خود [[شیطان]] است و لیکن در عین حال مانند سایر آثار چون در [[ملک]] [[خدا]] قرار دارد، بدون [[اذن]] او اثر نمیکند، همچنان که هیچ مؤثری اثر نمیکند و هیچ فاعلی بدون [[اذن]] او عملی انجام نمیدهد مگر آنکه به همان مقدار دخالت [[اذن]] مستند به او شود و آن مقدار که مستند به او میشود دارای [[مصلحت]] و [[هدف]] [[شایسته]] است. و به همین جهت [[خدای سبحان]] در [[آیه]] مورد بحث میفرماید: این القائات [[شیطانی]] خود مصلحتی دارد و آن این است که [[مردم]] عموماً به وسیله آن [[آزمایش]] میشوند، و [[آزمایش]]، خود از نوامیس عمومی [[الهی]] است که در عالم [[انسانی]] جریان دارد، چون رسیدن افراد سعید به [[سعادت]] و [[اشقیاء]] به [[شقاوت]]، محتاج به این [[ناموس]] است، باید آن دو دسته [[امتحان]] شوند، دسته سوم هم که منافقینی [[بیمار]] دلند، به طور خصوص در آن بوته قرار گیرند چون رسیدن [[اشقیاء]] به کمال [[شقاوت]] خود از [[تربیت]] الهیهای است که در [[نظام خلقت]] مورد نظر است، همچنان که خودش فرمود: {{متن قرآن|كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا}}<ref>«به هر یک از آنان و اینان از دهش پروردگارت یاری میرسانیم و دهش پروردگارت بازداشته نیست» سوره اسراء، آیه ۲۰.</ref> هم این دسته را و هم آن دسته را کمک میکنیم و این [[یاری دادن]] به هر دو دسته از عطاء [[پروردگار]] تو است، و عطاء [[پروردگار]] تو را هیچ مانعی و جلوگیری نیست<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۵۴.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۵۰.</ref>؛ | #{{متن قرآن|أَفِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۵۰.</ref>؛ |