پرش به محتوا

آبرو در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۵٬۷۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۱
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
خط ۷۲: خط ۷۲:
#کسانی که با پیامبرستیز - [[محاربه ]]- می‌کنند در میان [[مردم]] دچار [[بی‌آبروئی]] می‌شوند {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ...لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا  بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسی» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>
#کسانی که با پیامبرستیز - [[محاربه ]]- می‌کنند در میان [[مردم]] دچار [[بی‌آبروئی]] می‌شوند {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ...لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند و در زمین به تبهکاری می‌کوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دست‌ها و پاهایشان ناهمتا  بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسی» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref>
#کسانی که بدون عذر و [[اذن]] [[پیامبر]] [[تخلف]] از [[جهاد]] و [[دفاع]] نمودند که نشان داده می‌شود، [[سرپیچی از فرمان پیامبر]] چه سرانجامی دارد و لذا [[قرآن]] تعبیر: {{متن قرآن|ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ}}<ref>«و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند  که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref> را مطرح می‌کند که از نظر سقوط [[منزلت اجتماعی]] چنان دچاربی [[آبروئی]] شدند که [[زمین]] برای زیست آنان تنگ شد. {{متن قرآن|عَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ}}<ref>«و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند  که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۳۱-۳۲.</ref>.
#کسانی که بدون عذر و [[اذن]] [[پیامبر]] [[تخلف]] از [[جهاد]] و [[دفاع]] نمودند که نشان داده می‌شود، [[سرپیچی از فرمان پیامبر]] چه سرانجامی دارد و لذا [[قرآن]] تعبیر: {{متن قرآن|ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ}}<ref>«و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند  که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref> را مطرح می‌کند که از نظر سقوط [[منزلت اجتماعی]] چنان دچاربی [[آبروئی]] شدند که [[زمین]] برای زیست آنان تنگ شد. {{متن قرآن|عَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ}}<ref>«و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند  که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۳۱-۳۲.</ref>.
==آبرو در دایره المعارف قرآن کریم==
==مقدمه==
واژه [[آبرو]]، مرکّب از "آب" و "رو" (روی) به معنای اعتبار، [[حرمت]]، [[شرف]]، وجاهت، [[عِرض]]،<ref>دهخدا، ج ۱، ص ۲۱، "آبرو".</ref> و معادل [[عربی]] آن "ماءالوجه" است؛ امّا در [[روایات]]، بیش‌تر واژه "عِرض" برای این معنا به کار رفته و کاربرد آن از "ماءالوجه" بیش‌تر است. هیچ‌یک از این دو واژه، در [[قرآن]] نیامده است. "[[وجیه]]" به معنای [[آبرومند]]، فقط دوبار در [[قرآن‌کریم]] آمده است. {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند  و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>،  {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا}}<ref>«ای مؤمنان! همچون کسانی نباشید که موسی را آزردند و خداوند او را از آنچه (درباره او) گفتند برکنار داشت و او نزد خداوند آبرومند بود» سوره احزاب، آیه ۶۹.</ref> افزون بر این، واژگانی از مادّه "عفّ" به معنای خودداری از کار [[زشت]] و جلوگیری از [[تمایلات]] درباره [[حفظ آبرو]]، و از مادّه "فضح" به معنای پرده از روی [[عیب]] دیگری برداشتن و [[عیوب]] او را [[آشکار کردن]]، برای ریختن آبروی دیگران به کار می‌رود. واژه اخیر، فقط یک بار در قرآن به شکل {{متن قرآن|فَلَا تَفْضَحُونِ}}<ref>« رسوا نکنید» سوره حجر، آیه ۶۸.</ref> از زبان [[لوط]]{{ع}} نقل شده است.
برخی از واژگان دیگر مرتبط با [[آبرومندی]] و [[بی‌آبرویی]] عبارت است از: واژگانی از مادّه "[[کرامت]]"، "[[حب]]" و مشتقّاتش، "عزّة"<ref>التحقیق، ج ۸، ص ۱۱۴، "عزّ".</ref> و مشتقّات آن، واژه "[[ذلّة]]" که در برخی موارد به معنای [[خواری]] است. هر دو واژه [[عزّت]] و [[ذلّت]] در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بگو خداوندا! ای دارنده فرمانروایی! به هر کس بخواهی فرمانروایی می‌بخشی و از هر کس بخواهی فرمانروایی را باز می‌ستانی و هر کس را بخواهی گرامی می‌داری و هر کس را بخواهی خوار می‌گردانی؛ نیکی در کف توست بی‌گمان تو بر هر کاری توانایی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref> در مقابل هم آمده و آنها را فقط به دست [[خداوند]] دانسته است. "مُهین و هُون" به معنای [[تحقیر]] و [[خوار]] کردن <ref>المصباح المنیر، ج ۲، ص ۶۴۳، "هان"؛ مفردات، ص ۸۴۸، "هان".</ref> (در همه موارد کاربرد این دو واژه جز آیه {{متن قرآن|يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«از بدی خبری  که به او داده‌اند از قوم خود پنهان می‌گردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری می‌کنند» سوره نحل، آیه ۵۹.</ref> [[وصف]] [[عذاب]] آمده است) و "خِزْی" و مشتقّاتش.
[[قرآن کریم]]، [[انسان]] را موجودی برخوردار از کرامت و [[شرافت]] ذاتی دانسته: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم » سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref> که خداوند آن را به او بخشیده و به واسطه آن، بر دیگر آفریدگانش‌ برتری داده است. از برجسته‌ترین مظاهر [[کرامت انسان]]، برخورداری او از [[عقل]] و [[حیا]] است و با وجود آن، انسان همواره و به طور طبیعی درمقابل هر آن‌چه [[حرمت]] او را تهدید می‌کرده، عکس‌العمل‌ نشان‌ داده است؛ از این‌رو ابتدایی‌ترین [[زشتی]]، یعنی عورتش راکه با حرمت خود مرتبط می‌دانست، با استفاده از [[لباس]] پوشاند: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref> نخستین بار که [[انسانی]] درصدد [[پوشیدن]] این زشتی خود برآمد، هنگامی بود که [[آدم]] و حوّا با [[وسوسه]] شیطان‌از میوه درخت [[ممنوع]] خوردند و در پی آن، زشتی‌های آن دو برایشان آشکار شد که به پوشیدن خود با برگ درخت [[اقدام]] کردند: {{متن قرآن|فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ}}<ref>«و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند » سوره اعراف، آیه ۲۲.</ref> بیش‌تر [[مفسّران]]، {{متن قرآن|سَوْآتُهُمَا}} در این [[آیه]] را به عورت [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>مجمع‌البیان، ج۴، ص۶۲۸؛ الکشّاف، ج۲، ص۹۵؛ قرطبی، ج۷، ص۱۱۷.</ref> درخواست [[عزیز مصر]] از [[یوسف]] برای پوشیده نگاه داشتن اقدام [[ناشایست]] همسرش: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا}}<ref>«ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) » سوره یوسف، آیه ۲۹.</ref> و آرزوی [[حضرت مریم]]{{س}} پس از آن‌که با [[فیض الهی]]، [[عیسی]]{{ع}} را باردار شد به اینکه کاش پیش از این مرده، و از یادها فراموش شده بودم: {{متن قرآن|ْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا}}<ref>«کاش پیش از این مرده و از یاد رفته  بودم» سوره مریم، آیه ۲۳.</ref> و درخواست [[لوط]] از [[قوم]] خود به اینکه متعرّض میهمانان وی نشده، او را بی‌آبرو نکنند: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ}}<ref>«(لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید! و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!» سوره حجر، آیه ۶۸-۶۹.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ}}<ref>«و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام می‌دادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزه‌ترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟» سوره هود، آیه ۷۸.</ref> نمونه‌های دیگری از [[تمایل]] [[انسان]] به [[حفظ آبرو]] است که [[قرآن]] از پیشینیان حکایت کرده است. نمونه‌ای از اقدام برای اعاده حیثیت و [[آبرویی]] که به ناحق لطمه دیده نیز از [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«(پادشاه به زنان) گفت: آن هنگام که از یوسف کام می‌خواستید حال و کارتان چه بود؟» سوره یوسف، آیه ۵۱.</ref> برداشت می‌شود که یوسف پس از [[آزادی]] از [[زندان]] به آن مبادرت کرد.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آبرو - دشتی (مقاله)|مقاله "آبرو"]]، [[ دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==معیار [[آبرومندی]]==
قرآن، ملاک‌هایی را برای آبرومندی و محبوبیّت معرّفی، و بر این نکته تأکید می‌کند که انسان پیش و بیش از هر چیز باید در پی کسب [[منزلت]] نزد [[خداوند]] باشد و در این صورت است که [[خدا]] به صورت یک [[سنّت]] تغییرناپذیر به او محبوبیّت و [[منزلت]] والای [[اجتماعی]] نیز خواهد بخشید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا}}<ref>«به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، (در دل‌ها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۸۲۳؛ ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۱۴۷ و ۱۴۸.</ref> برخی [[مفسّران]]، این [[حدیث]] [[رسول‌خدا]]{{صل}} را [[تفسیری]] از این [[آیه]] قرار داده‌اند که می‌فرماید: وقتی خدا بنده‌ای را [[دوست]] بدارد، به [[جبرئیل]] خطاب می‌کند که تو نیز او را دوست بدار؛ سپس جبرئیل در بین [[اهل آسمان]] ندا می‌دهد که خدا فلانی را دوست می‌دارد؛ پس شما نیز او را دوست بدارید؛ آن‌گاه [[خداوند]] همان محبّت اهل آسمان به آن [[بنده]] را در بین اهل‌زمین نیز قرار می‌دهد؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۸۲۳.</ref> بنابراین عمل به هریک از [[دستورهای الهی]] در [[قرآن]] که محبّت خداوند را در پی دارد، موجب جلب [[آبرو]] می‌شود و بالعکس هر آن‌چه از محبوبیّت [[انسان]] نزد خداوند بکاهد، عاملی برای کم شدن آبرو و [[حرمت]] او نزد خدا می‌شود<ref>المعجم المفهرس، ص ۲۴۳ ـ ۲۴۵، "حبّب".</ref>
در [[آیات]] فراوانی که از [[خواری]] و [[رسوایی]] در [[دنیا]] سخن به میان آمده، به برخی از مهم‌ترین عوامل [[بی‌آبرویی]] نزد خدا اشاره شده است؛ از قبیل [[کفر]]: {{متن قرآن|وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ}}<ref>« خداوند رسواگر کافران است» سوره توبه، آیه ۲.</ref> نیز {{متن قرآن|ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُخْزِيهِمْ وَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَالسُّوءَ عَلَى الْكَافِرِينَ}}<ref>«سپس روز رستخیز آنان را خوار می‌گرداند و می‌فرماید: آن شریک‌های من که برای آنان (با پیامبران) مخالفت می‌کردید کجایند؟ و اهل دانش می‌گویند: بی‌گمان امروز خواری و عذاب برای کافران است» سوره نحل، آیه ۲۷.</ref>. کوشش‌های جاهلانه به قصد [[گمراه کردن]] مردم از [[راه خدا]]: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}}<ref>«و از مردم کسی است که درباره خداوند بی‌هیچ دانش و رهیافت و کتابی روشنی‌بخش، چالش می‌ورزد» سوره حج، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«(در حالی که از تکبّر) شانه بالا می‌اندازد  تا (مردم را) از راه خداوند گمراه کند؛ او را در این جهان خواری است و در رستخیز عذاب سوزان را به او می‌چشانیم» سوره حج، آیه ۹.</ref> سعی در جلوگیری از تحقّق [[آیین الهی]]: {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref> [[تحریف]] دستورهای [[دینی]]: {{متن قرآن|َ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ}}<ref>«عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش می‌کنند؛ (به همدیگر) می‌گویند اگر به شما این (حکمی که ما می‌خواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچ‌گاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref> و [[تکذیب]] [[آیات]] روشن [[الهی]]: {{متن قرآن|كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«کسانی که پیش از آنان بودند (پیامبران را) دروغگو شمردند آنگاه عذاب از جایی که در نمی‌یافتند به سراغشان آمد» سوره زمر، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنگاه خداوند در زندگانی این جهان به آنان خواری چشانید و اگر می‌دانستند عذاب جهان واپسین بزرگ‌تر است» سوره زمر، آیه ۲۶.</ref> هم‌چنین [[خداوند]] گروه‌هایی از [[یهودیان]] [[مدینه]] را به دلیل [[مخالفت]] با برخی دستورهای دینی‌شان [[شایسته]] [[خواری]] و [[رسوایی]] در همین [[دنیا]] معرّفی کرده: {{متن قرآن|أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا}}<ref>« آیا به بخشی از کتاب (تورات) ایمان می‌آورید و به بخشی (دیگر) کفر می‌ورزید؟ کیفر کسانی از شما که چنین کنند جز خواری در این جهان چیست؟ » سوره بقره، آیه ۸۵.</ref> و [[قوم]] [[صالح]] به دلیل تکذیب [[پیامبر]] خود و معجزه‌های وی، گرفتار [[عذاب]] خوارکننده الهی شدند. {{متن قرآن|فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنْصَرُونَ}}<ref>«و ما در روزهایی شوم بادی سرد  فرستادیم تا عذاب رسواساز را در زندگی این جهان به آنان بچشانیم و بی‌گمان عذاب جهان واپسین رسواسازتر است و آنان یاری نخواهند شد» سوره فصلت، آیه ۱۶.</ref> [[خزی]] در همه این آیات، به معنای دوری و محرومیّت از [[رحمت الهی]] است <ref>مقاییس، ج ۲، ص ۱۷۹ "خزو".</ref> که گاه با رسوایی نزد [[مردم]] نیز همراه می‌شود؛ با این حال، [[قرآن کریم]] برای اعتبار و [[حرمت]] [[اجتماعی]] [[انسان]] نیز [[ارزش]] بسیاری قائل است و او را به کسب و [[حفظ]] آن سفارش می‌کند (همین مقاله)؛ البتّه ملاک‌های [[آبرو]] یک‌سان نیست. برخی ملاک‌های [[آبرومندی]] یا [[بی‌آبرویی]] برخاسته از منشأ [[عقلانی]] درست و [[کرامت الهی]] انسان است؛ امّا برخی دیگر از این ملاک‌ها، امور اعتباری برخاسته از سنّت‌های [[نادرست]] اجتماعی است. در مورد اخیر، آیاتی از [[قرآن]] درصدد [[تغییر]] [[بینش]] نادرست مردم و معرّفی معیارهای درست است؛ به طور مثال [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref> به مردم توجّه می‌دهد که همه آنان (ناس) از یک [[زن]] و [[مرد]] [[آفریده]] شده و از این [[جهت]] برابرند و هیچ‌کس به دلیل تعلّق داشتن به قوم یا ملّیّت و نژاد خاص یا رنگ و زبان ویژه، نمی‌تواند و نباید از [[منزلت]] ویژه اجتماعی برخوردار باشد و تأکید می‌کند که فقط [[تقوا]] و [[نزدیکی به خدا]] ملاک [[ارزشمندی]] است. از آیاتی دیگر نیز محکوم بودن معیارهای نادرست برای [[آبرو]] و اعتبار [[استنباط]] می‌شود؛ مثلاً آنجا که داشتن فرزند دختر در [[عرف]] [[جامعه]] [[عار]] تلقّی می‌شود و افراد، تحت تأثیر این [[فرهنگ]] [[نادرست]]، برای [[حفظ]] جای‌گاه خود، [[دختران]] را زنده به [[گور]] می‌کنند، [[قرآن]] آنان را [[سرزنش]] و عملشان را محکوم می‌کند: {{متن قرآن|وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ}}<ref>«و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهره‌اش (از خشم) سیاه می‌شود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو می‌خورد» سوره نحل، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«از بدی خبری  که به او داده‌اند از قوم خود پنهان می‌گردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری می‌کنند» سوره نحل، آیه ۵۹.</ref> یاآنجا که در نظر [[مردم]]، برخورداری از مظاهر [[مادّی]] [[زندگی]]، عاملی برای کسب [[منزلت اجتماعی]] [[برتر]] به شمار می‌رود و داشتن آن را آرزو می‌کنند، [[قرآن‌کریم]] این [[اندیشه]] را محکوم می‌کند. {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِّمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلا يُلَقَّاهَا إِلاَّ الصَّابِرُونَ فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ المُنتَصِرِينَ وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ }}<ref>«آنگاه با زیورهایش در پیش قوم خویش آشکار شد؛ کسانی که زندگی این جهان را می‌خواستند گفتند: ای کاش ما نیز همانند آنچه به قارون داده شده است می‌داشتیم، بی‌گمان او را بهره‌ای سترگ است. و دانشوران گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای آن کس که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است و آن را جز به شکیبایان فرا نیاموزند. پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش می‌ستانند.  و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو می‌کردند پگاهان می‌گفتند: آوخ! گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ می‌دارد و (یا) تنگ می‌گرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود ما را نیز (در زمین) فرو می‌برد، آوخ! گویی کافران رستگار نمی‌گردند!» سوره قصص، آیه ۷۹-۸۲.</ref> این [[آیات]] به داستان [[قارون]] و [[زینت]] و [[ثروت]] او مربوط است و این که قومش با [[مشاهده]] آن، جای‌گاهش راآرزو کردند. قرآن درموردنخست‌با تأکید، همه [[مؤمنان]] را به حفظ آبروی خود [[تشویق]] یا امر و از ریختن آبروی دیگران [[نهی]] کرده است. این تأکید در [[روایات]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} گاه بر روی عنوان آبرو نیز قرار گرفته؛ چنان‌که از پیامبر نقل شده است: آبروهای شمابرشما [[حرمت]] دارد؛ همان‌گونه که [[عید قربان]] در ماه ذی‌الحجه و در [[سرزمین]] [[مکّه]] حرمت دارد: {{متن حدیث| أَعْرَاضَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هَذَا فِي شَهْرِكُمْ هَذَا فِي بَلَدِكُمْ هَذَا}}<ref>ابن کثیر، ج ۴، ص ۲۲۹.</ref>
[[امام علی]]{{ع}} فرمود: "آبروی خود را [[هدف]] تیرهای سخنان مردم قرار مده"<ref>{{متن حدیث| لاَ تَجْعَلْ عِرْضَكَ غَرَضاً لِنِبَالِ اَلْقَوْلِ }}؛ نهج‌البلاغه، ص۶۳۸، نامه ۶۹.</ref> امّا در قرآن، این تأکید، در زمینه درخواست کمک از دیگران، [[روابط جنسی]] ناسالم و متّهم کردن افراد پاک‌دامن به آن، و سایر مسائل [[اخلاقی]]، برجسته‌تر است؛ پس، این گروه آیات را در سه بخش بررسی می‌کنیم:
#در زمینه اظهار [[نیازمندی]] نزد دیگران، [[قرآن کریم]] با [[ستایش]] از فقیرانِ [[عفیف]]، [[نیازمندان]] جامعه را به حفظ آبروی خود تشویق کرده است: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«(این بخشش‌ها) برای نیازمندانی است که در راه خداوند به تنگنا در افتاده‌اند (و برای کسب و کار) سفر نمی‌توانند کرد ، نادان آنان را- از بس که خویشتندارند- توانگر می‌پندارد، ایشان را به چهره باز می‌شناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمی‌خواهند؛ و آنچه از دارایی (خود) ببخشید بی‌گمان خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۷۳.</ref> ازسویی، خداوند براساس این‌ آیه و آیاتی دیگر، برای [[نیازمندان]] در دارایی‌های توان‌گران، حقّی قرار داده که به صورت الزامی ([[واجب]]) یا ترجیحی ([[مستحب]]) به آنان‌ می‌پردازند و این خود، ابزاری برای جلوگیری از [[تحقیر]] نیازمندان از سوی توان‌گران است. آیاتی که به [[صدقه]] پنهانی {{متن قرآن|إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«اگر صدقات را آشکار کنید خوب کاری است (اما) اگر پنهان دارید و به تنگدستان بدهید، برایتان بهتر است  و (خداوند) از برخی گناهان شما چشم می‌پوشد ؛ و خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است» سوره بقره، آیه ۲۷۱.</ref> و منّت نگذاشتن در صدقه {{متن قرآن|الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که دارایی‌های خود را در راه خداوند می‌بخشند و از پی آنچه بخشیده‌اند منّتی نمی‌نهند و آزاری نمی‌دهند، پاداش آنها نزد پروردگار آنان است و نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره بقره، آیه ۲۶۲.</ref>،  {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! صدقه‌های خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را می‌بخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن را همچنان سنگ سختی درخشان (و بی‌رویش گیاهی بر آن) وا نهد؛ (اینان نیز) از آنچه انجام می‌دهند هیچ (بهره) نمی‌توانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۶۴.</ref> [[تشویق]] می‌کند نیز در [[جهت]] [[حفظ]] آبروی نیازمندان قابل [[تفسیر]] است.<ref> مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۶۴۸؛ التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۵۲.</ref> {{متن قرآن|مَغْفِرَةٌ}} نیز در [[آیه]] {{متن قرآن|قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ}}<ref>«گفتاری شایسته  و گذشت  بهتر است از صدقه‌ای که از پی آن آزاری باشد و خداوند بی‌نیازی بردبار است» سوره بقره، آیه ۲۶۳.</ref> به حفظ آبروی [[فقیر]]، تفسیر شده است.<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۶۴۸.</ref> در این بخش، [[تهی‌دست]] و توان‌گر به [[حفظ آبرو]] تشویق شده‌اند.
#آیاتی است که از نسبت دادن [[فحشا]] به مردم [[نهی]] کرده است. از آنجا که [[هتک حرمت]] و بی‌آبرو کردن افراد، با متّهم کردن آنان به فحشا شدیدتر است و پیامدهای ناگوارتری در [[زندگی]] [[خانوادگی]] و [[اجتماعی]] آنها دارد، حفظ آبرو از حدّ تشویق فراتر رفته و شکل [[قانون]] به خود گرفته و برای متّهم کردن دیگران [[مجازات]] [[پیش‌بینی]] شده است؛ نظیر آیه حدّ [[قذف]]: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و به کسانی که به زنان پاکدامن تهمت (زنا) می‌زنند سپس چهار گواه نمی‌آورند هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز گواهی آنان را نپذیرید و آنانند که نافرمانند» سوره نور، آیه ۴.</ref> عمل کسانی‌ که زنان پاک‌دامن را به عمل ناروا متّهم کرده، آبروی آنان را می‌ریزند نیز گناهی بس بزرگ شمرده شده {{متن قرآن|إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ}}<ref>«آنگاه که آن را از زبان هم فرا می‌گرفتید  و چیزی را که به آن دانشی نداشتید دهان به دهان می‌گفتید و آن را آسان می‌انگاشتید در حالی که آن نزد خداوند سترگ بود» سوره نور، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا}}<ref>«و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آنکه کاری (ناپسند) کرده باشند آزار می‌کنند بی‌گمان بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش دارند» سوره احزاب، آیه ۵۸.</ref> که افزون بر تازیانه، مورد [[لعن الهی]] قرار گرفته، در [[دنیا]] و [[آخرت]] از [[رحمت]] او [[محروم]] و مستحق [[عذاب]] [[عظیم]] [[خداوند]] خواهند بود: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«به راستی آنان که به زنان پاکدامن بی‌خبر مؤمن، تهمت (زنا) می‌زنند، در این جهان و در جهان واپسین لعنت شده‌اند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره نور، آیه ۲۳.</ref> برای [[اثبات]] لواط و مساحقه <ref>کنزالعرفان، ج ۲، ص ۳۴۷.</ref> نیز مانند [[زنا]] چهار [[شاهد]] لازم است: {{متن قرآن|وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا}}<ref>«و از زنان شما آنان که زنا کنند چهار تن  از میان خود بر آنان گواه گیرید و اگر گواهی دهند، آنها را در خانه‌ها بازدارید تا مرگ، آنان را دریابد یا خداوند، راهی (دیگر) پیش پای آنها بگذارد» سوره نساء، آیه ۱۵.</ref>. [[لزوم]] چهار شاهد برای اثبات عملی منکر ـ با اینکه در مسائلی مهم‌تر چون [[قتل]]، دو شاهد کافی است ـ برای [[حفظ]] آبروی افراد [[جامعه]] است.<ref>الکشّاف، ج۳، ص۲۱۳؛ کنزالعرفان، ج ۲، ص ۳۴۷.</ref>
#شامل کلّی‌ترین [[دستور]] است که در [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> بیان شده و خداوند [[مؤمنان]] را از ذکر بدی‌های یک‌دیگر که موجب [[هتک حرمت]] و اعتبار آنان است، [[نهی]] کرده. در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> نیز مؤمنان از [[تمسخر]]، [[عیب‌جویی]] و ذکر [[القاب]] [[زشت]] برای یک‌دیگر نهی شده‌اند که این نهی نیز برای [[حفظ حرمت]] مؤمنان است. در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>، از [[غیبت]] که عاملی برای ریختن آبروی افراد جامعه است و تجسّس از [[اسرار]] [[مردم]] که می‌تواند مقدّمه‌ای برای غیبت و [[کشف]] اسرار آنها باشد و از [[سوءظن]] که آن نیز می‌تواند مقدّمه‌ای برای تجسّس و غیبت باشد، نهی شده است. در همین زمینه از [[پیامبراکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده که خداوند، ریختن [[خون]] و آبروی [[مسلمان]] و سوءظن به او را [[حرام]] کرده است. در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا}}<ref>«و هر کس خطایی یا گناهی کند سپس آن را به گردن بی‌گناهی اندازد بار بهتان و گناهی آشکار را بر دوش کشیده است» سوره نساء، آیه ۱۱۲.</ref> نسبت دادن [[خطا]] و [[گناه]] خود به دیگران که موجب خدشه‌دار کردن آبروی آنان است، [[بهتان]] و گناهی آشکار معرّفی شده است.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آبرو - دشتی (مقاله)|مقاله "آبرو"]]، [[ دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==موارد جواز یا [[لزوم]] هتک [[آبرو]]==
با همه اهتمامی که [[قرآن کریم]] به [[حفظ]] آبروی [[انسان]]، به‌ویژه [[مسلمان]] دارد، در مواردی، برای مسلمانْ حرمتی قائل نبوده، ریختن آبروی او را جایز و حتّی در مواردی بدین شرح [[واجب]] می‌داند:
#اگر [[زنا]] با [[شهادت]] چهار [[نفر]] [[ثابت]] شود، به [[حاکم اسلامی]] [[فرمان]] داده تا در حضور گروهی از [[مؤمنان]] او را تازیانه بزند: {{متن قرآن|الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«به هر یک از زن و مرد زناکار  صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی  بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان  باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.</ref>.
#در [[آیه]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و به کسانی که به زنان پاکدامن تهمت (زنا) می‌زنند سپس چهار گواه نمی‌آورند هشتاد تازیانه بزنید و دیگر هرگز گواهی آنان را نپذیرید و آنانند که نافرمانند» سوره نور، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مگر آنان که پس از آن، توبه کنند و به راه آیند؛ که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۸۹.</ref> افزون بر حکمِ تازیانه، بر کسانی‌ که [[زنان]] یا مردان [[عفیف]] را به [[فحشا]] متّهم می‌کنند، با [[فاسق]] شمردن آنان، به مؤمنان فرمان می‌دهد که هرگز [[گواهی]] آنان را نپذیرند، مگر آن‌که [[توبه]] کنند. نپذیرفتن شهادت [[فاسقان]]، به معنای [[هتک حرمت]] و آبروی آنان در بخشی از [[روابط اجتماعی]] است.
#فرمان به [[قطع]] دستِ "سارق" {{متن قرآن|وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده‌اند به کیفری از سوی خداوند ببرید و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره مائده، آیه ۳۸.</ref> در معرض دید افراد [[جامعه]]، به دلیل [[بی‌آبرویی]] و عدم [[حرمت]] سارقان در [[جامعه اسلامی]] است. شایان ذکر است [[اجرای حدود]] پیشین که مستلزم بی‌آبرویی آن افراد است، بر حاکم اسلامی واجب و ابزاری برای [[اصلاح جامعه]] از سه عامل مهم [[فساد اجتماعی]] است.
#براساس آیه {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> [[خداوند]] به کسانی که مورد [[ستم]] قرار گرفته‌اند، اجازه داده است تا ستمی را که بر آنان رفته، به صورت عملی [[سوء]] از ستم‌کننده، آشکار کنند و بازگویند. با این حال، در [[آیه]] بعد، [[مظلومان]] به [[عفو]] و نریختن آبروی [[ظلم‌کننده]] [[تشویق]] شده‌اند.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آبرو - دشتی (مقاله)|مقاله "آبرو"]]، [[ دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==[[آبرومندان]]==
در آیه {{متن قرآن|إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند  و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref> به [[آبرومند]] بودن [[عیسی]]{{ع}} نزد [[خداوند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] تصریح شده است. در آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِيهًا}}<ref>«ای مؤمنان! همچون کسانی نباشید که موسی را آزردند و خداوند او را از آنچه (درباره او) گفتند برکنار داشت و او نزد خداوند آبرومند بود» سوره احزاب، آیه ۶۹.</ref> از آبرومند بودن [[موسی]]{{ع}} نزد خداوند یاد شده است. اینکه از [[پیامبران]]، فقط این دو [[پیامبر]] "[[وجیه]]" معرّفی شده‌اند ـ با اینکه همه پیامبران نزد خداوند و بین [[مردم]] افرادی آبرومند بوده‌اند ـ در ظاهر برای رفع و دفع اتّهام از این دو پیامبر بوده است؛ زیرا چنان‌که از آیه اخیر برمی‌آید، موسی{{ع}} مورد اتّهام افرادی از [[قوم]] خود قرار گرفت.<ref> مجمع‌البیان، ج ۸، ص۵۸۳؛ ابن‌کثیر، ج ۳، ص ۵۲۸؛ الدرّالمنثور، ج ۶، ص ۶۶۵ و ۶۶۶.</ref> خطاب این آیه به مؤمنان و [[نهی]] از [[آزار پیامبر]]{{صل}} گویا به متّهم شدنِ [[حضرت]] در قضیه [[ازدواج]] با [[زینب]] اشاره دارد؛ ازاین‌رو، آیه در [[مقام]] رفع اتّهام و آبرومند خواندن وی در خصوص این ازدواج است.<ref>المیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۷.</ref> عیسی{{ع}} نیز به دلیل زاده شدن از [[مادری]] بدون [[همسر]]، در معرض اتّهام [[بنی‌اسرائیل]] بود؛ بدین سبب، خداوند هنگام [[بشارت]] به [[مریم]]، او را آبرومند در دنیا و آخرت معرّفی کرده است. تصریح [[قرآن]] به آبرومند بودن آن‌ دو پیامبر، [[مفسّران]] را بر آن داشته تا وجوهی را برای وجیه بودن آن دو برشمرند. آنان [[آبرومندی]] [[عیسی]] را در [[دنیا]] به [[نبوّت]]، و سرآمد بودنش بر [[مردم]]، [[استجابت]] دعای او در احیای [[مردگان]] و [[شفای بیماران]]، و در [[آخرت]]، به بلندی [[درجه]] و پذیرش [[شفاعت]] <ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۵۳؛ روح‌المعانی، مج۳، ج ۳، ص ۲۵۹.</ref> و نیز به [[منزلت]] وی در قلب‌های مردم در طول [[زمان]] و در آخرت،<ref>المنار، ج ۳، ص ۳۰۶.</ref> [[تفسیر]] کرده‌اند، و آبرومندی [[موسی]] به مستجاب‌الدعوه بودن او <ref>الدرّالمنثور، ج ۶، ص ۶۶۷.</ref> و پذیرش شفاعتش<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۶۲.</ref> تفسیر شده است. [[آیه]] {{متن قرآن|فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا}}<ref>«آنگاه درد زایمان او را به سوی تنه درخت خرمایی کشاند؛ گفت: کاش پیش از این مرده و از یاد رفته  بودم» سوره مریم، آیه ۲۳.</ref> که آرزوی [[حضرت مریم]] را بیان می‌کند (ای کاش پیش از باردار شدن مرده بودم) و نیز آیه {{متن قرآن|قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ}}<ref>«(لوط) گفت: اینان مهمان منند مرا رسوا نکنید!» سوره حجر، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ}}<ref>«و از خداوند پروا کنید و مرا خوار مسازید!» سوره حجر، آیه ۶۹.</ref> که درخواست [[لوط]]{{ع}} از قومش را نقل می‌کند که او را در برابر میهمانانش بی‌آبرو نکنند، نشان‌گر آبرومندی مریم و لوط است. در آیه {{متن قرآن|قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}}<ref>«گفتند: ای صالح! بی‌گمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان می‌پرستیدند باز می‌داری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان می‌خوانی در دو دلی گمان‌انگیزی هستیم» سوره هود، آیه ۶۲.</ref> خطاب [[قوم ثمود]] به [[صالح]] حکایت شده که منزلت و آبرومندی صالح نزد آنان را بیان می‌کند <ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۲۶۵؛ قرطبی، ج ۹، ص ۴۰.</ref>. مانند این اعتراف را [[قوم]] لوط درباره لوط و خانواده‌اش داشتند: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ}}<ref>«و پاسخ قوم او جز این نبود که گفتند: اینان را از شهرتان بیرون کنید که آنان مردمی هستند که خود را پاک می‌نمایانند» سوره اعراف، آیه ۸۲.</ref> برپایه [[روایات]] "[[اسباب‌النزول]]" [[اصحاب صُفّه]] از دیگر کسانی هستند که [[خداوند]] در آیه {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«(این بخشش‌ها) برای نیازمندانی است که در راه خداوند به تنگنا در افتاده‌اند (و برای کسب و کار) سفر نمی‌توانند کرد ، نادان آنان را- از بس که خویشتندارند- توانگر می‌پندارد، ایشان را به چهره باز می‌شناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمی‌خواهند؛ و آنچه از دارایی (خود) ببخشید بی‌گمان خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۷۳.</ref> با اشاره به [[عفّت ورزیدن]] آنان در اظهار نیاز نکردن، اهتمام آنان را به [[حفظ]] آبروی خود در [[جامعه]]، ستوده است <ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۶۶۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۸۴ و ۸۵؛ قرطبی، ج ۳، ص ۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آبرو - دشتی (مقاله)|مقاله "آبرو"]]، [[ دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
==آبرومندی و [[بی آبرویی]] در آخرت==
براساس آیاتی دیگر، [[زندگی]] [[انسان]] در [[حیات]] پس از [[مرگ]] که بازتاب [[اعمال]] وی در این [[جهان]] است نیز با [[آبرومندی]] و [[بی‌آبرویی]] همراه است. صریح‌ترین و روشن‌ترین [[آیه]] در این زمینه، آیه {{متن قرآن|يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ}}<ref>«روزی که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد؛ امّا (به) آنان که سیه‌رویند (می‌گویند:) آیا پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید؟ اینک برای کفری که ورزیده بودید عذاب را بچشید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۶.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و امّا آنان که سپیدرویند در (بهشت) بخشایش خداوند به سر می‌برند، آنان در آن جاودانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۷.</ref> است که از وجود دو گروه روسفید و روسیاه در [[روز بازپسین]] خبر می‌دهد. روسفیدان در آیه، به [[مؤمنان]] [[تفسیر]] شده است: {{متن قرآن|يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ}}<ref>«در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد» سوره تحریم، آیه ۸.</ref> امّا روسیاهان، بر اساس ظاهر آیه، آنانند که پس از [[ایمان آوردن]]، کافر شدند. [[مفسران]]، در [[تطبیق]] روسیاهان وجوه دیگری را بیان داشته‌اند: [[منافقان]]، همه [[کافران]]، آن دسته از [[اهل کتاب]] که پس از [[شناخت پیامبر]]{{صل}} به وی ایمان نیاوردند، [[مرتدان]] و [[خوارج]]، تفسیرهایی است که در این باره ابراز شده است.<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۰۸ ـ ۸۰۹.</ref> بنابر [[نقلی]] از حضرت‌ علی{{ع}} مقصود، [[بدعت]] گذارانند.<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۰۸ ـ ۸۰۹.</ref> به ظاهر آیه بر همه موارد قابل تطبیق است. در آیه {{متن قرآن|وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْمُتَكَبِّرِينَ}}<ref>«و در روز رستخیز، کسانی را که بر خداوند دروغ بستند خواهی دید که رویشان سیاه است؛ آیا در دوزخ جایگاهی برای کبرورزان نیست؟» سوره زمر، آیه ۶۰.</ref>، {{متن قرآن|وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«و خداوند آنان را که پرهیزگاری ورزیده‌اند با رستگاریشان می‌رهاند، نه عذاب به آنان می‌رسد و نه اندوهگین می‌گردند» سوره زمر، آیه ۶۱.</ref> نیز کسانی که بر [[خداوند]] [[دروغ]] ببندند، روسیاه شناسانده شده‌اند و در مقابل آنان، از پرواپیشگان یاد شده که از [[روسیاهی]] مبرّایند. {{متن قرآن|نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ}}<ref> سوره سجده، آیه ۱۲.</ref>، تعبیر دیگری است که [[خواری]] و سرافکندگی [[مجرمان]] را در [[آخرت]]، در پیش‌گاه [[خداوند]] بیان می‌کند: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاكِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ}}<ref>«و کاش گناهکاران را آنگاه که نزد پروردگارشان سرافکنده‌اند می‌دیدی (که می‌گویند:) پروردگارا! دیدیم و شنیدیم اکنون بازمان گردان تا کاری شایسته کنیم که ما (اکنون) یقین داریم» سوره سجده، آیه ۱۲.</ref> در [[آیه]] {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ}}<ref>«پروردگارا! هر که را به آتش (دوزخ) درآوری، خوار کرده‌ای و ستمگران را یاوری نخواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۹۲.</ref> از قول اولی الالباب چنین آمده است و در ادامه، آیه درخواست آنان این چنین بیان شده است: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بی‌گمان تو در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی، سید محمود]]، [[آبرو - دشتی (مقاله)|مقاله "آبرو"]]، [[ دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)| دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش