پرش به محتوا

اذن خیر در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵: خط ۱۵:
درباره [[شأن نزول]] این [[آیه]] گفته شده گروهی از [[منافقان]] که قصد [[آزار پیامبر]] را داشتند، در [[خلوت]] خود سخنانی [[ناشایست]] در حق وی به زبان جاری ساختند؛ یکی از ایشان گفت "این سخنان را مگویید، زیرا می‌ترسیم که به [[گوش]] [[محمد]] برسد و بر ما برآشوبد"، [[لاس بن سُوید]] و به قولی دیگر، شخصی بدچهره به نام [[نَبتل بن حرث]] گفت: "هرچه بخواهیم می‌گوییم و سپس وقتی به نزد وی رفتیم خلافش را بیان می‌کنیم و [[سوگند]] می‌خوریم، او هم می‌پذیرد، زیرا [[محمد]] شخصی خوش [[باور]] (گوش شنوا)، ساده و دهن بین است و هرکس هرچه بگوید [[باور]] می‌کند"؛ در این هنگام برای رد سخن ایشان [[آیه]] اُذن نازل گردید<ref>اسباب النزول، ص۱۴۱؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۴.</ref>. کاربرد لفظ {{متن قرآن|مِنْهُمُ}} و فعل مضارع {{متن قرآن|يُؤْذُونَ}} در [[آیه]]، گویای آن است که برخی [[منافقان]] به طور پیوسته [[رسول خدا]]{{صل}} را مورد [[آزار]] و [[اذیت]] قرار داده و مایه رنجش وی می‌شدند و همین مطلب از [[دلایل]] و آثار روشن [[نفاق]] ایشان است. البته [[آزار]] دادن یا با عمل است یا با گفتار که در اینجا با گفتار {{متن قرآن| يَقُولُونَ}} آن حضرت را می‌آزردند<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه اذن (مقاله)|مقاله «آیه اذن»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۶۴-۶۵.</ref>.
درباره [[شأن نزول]] این [[آیه]] گفته شده گروهی از [[منافقان]] که قصد [[آزار پیامبر]] را داشتند، در [[خلوت]] خود سخنانی [[ناشایست]] در حق وی به زبان جاری ساختند؛ یکی از ایشان گفت "این سخنان را مگویید، زیرا می‌ترسیم که به [[گوش]] [[محمد]] برسد و بر ما برآشوبد"، [[لاس بن سُوید]] و به قولی دیگر، شخصی بدچهره به نام [[نَبتل بن حرث]] گفت: "هرچه بخواهیم می‌گوییم و سپس وقتی به نزد وی رفتیم خلافش را بیان می‌کنیم و [[سوگند]] می‌خوریم، او هم می‌پذیرد، زیرا [[محمد]] شخصی خوش [[باور]] (گوش شنوا)، ساده و دهن بین است و هرکس هرچه بگوید [[باور]] می‌کند"؛ در این هنگام برای رد سخن ایشان [[آیه]] اُذن نازل گردید<ref>اسباب النزول، ص۱۴۱؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۴.</ref>. کاربرد لفظ {{متن قرآن|مِنْهُمُ}} و فعل مضارع {{متن قرآن|يُؤْذُونَ}} در [[آیه]]، گویای آن است که برخی [[منافقان]] به طور پیوسته [[رسول خدا]]{{صل}} را مورد [[آزار]] و [[اذیت]] قرار داده و مایه رنجش وی می‌شدند و همین مطلب از [[دلایل]] و آثار روشن [[نفاق]] ایشان است. البته [[آزار]] دادن یا با عمل است یا با گفتار که در اینجا با گفتار {{متن قرآن| يَقُولُونَ}} آن حضرت را می‌آزردند<ref>[[محمود سرمدی|سرمدی، محمود]]، [[آیه اذن (مقاله)|مقاله «آیه اذن»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۶۴-۶۵.</ref>.


===تفسیر آیه===
===[[تفسیر]] آیه===
از جمله آزارهای [[منافقان]] این بود که از [[عطوفت]] و [[سعه صدر]] [[پیامبر خدا]] [[سوء]] استفاده کرده و علیه وی جوسازی و [[تبلیغات]] نمودند که: هو اُذن ([[محمد]] مردی ساده و دهن‌بین و زودباور است). البته از خصلت‌های [[نیک]] [[پیامبر]] این بود که به سخنان افراد گوش می‌داد و مطالب خوب و مفید را می‌شنید و [[تصدیق]] می‌کرد، اما چنانچه سخنی [[بیهوده]] و [[نادرست]] برای او [[نقل]] می‌کردند با آنکه با [[زیرکی]] تشخیص می‌داد که آن سخن [[نادرست]] است، اما پرده‌دری نمی‌فرمود و آبروی مخاطب را [[حفظ]] کرده و فقط گوش فرا می‌داد تا [[احساسات]] گوینده جریحه‌دار نشود؛ زیرا گوش فرا دادن به سخنان [[مردم]] با [[شکیبایی]] و [[سعه صدر]] کامل از خصوصیات [[رهبر]] [[خردمند]] و [[دوراندیشی]] چون [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بود. لذا به جای آنکه بگوید: {{عربی|"هو يسمع"}}، فرموده: {{متن قرآن|هو اُذن}} یعنی چنان دقیق گوش می‌دهد که گویی تمام وجودش گوش است. پس آنها در [[حقیقت]] یکی از نقاط قوت [[پیامبر]] را به عنوان نقطه [[ضعف]] وی نشان می‌دادند! لذا [[قرآن]] بلافاصله اضافه می‌کند که به آنها بگو: اگر [[پیامبر]] به سخنان شما گوش فرا می‌دهد و عذرتان را می‌پذیرد و به گمان شما فقط یک گوش شنواست، این به نفع شماست: {{متن قرآن|قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ}} یعنی گوشی است که شنوای سخنان خیر و [[حق]] است نه هر سخنی (هرچند [[باطل]]) و این به [[صلاح]] و نفع [[جامعه]] [[ایمانی]] شماست، پس چگونه آنرا [[عیب]] او می‌شمارید.
از جمله آزارهای [[منافقان]] این بود که از [[عطوفت]] و [[سعه صدر]] [[پیامبر خدا]] [[سوء]] استفاده کرده و علیه وی جوسازی و [[تبلیغات]] نمودند که: هو اُذن ([[محمد]] مردی ساده و دهن‌بین و زودباور است). البته از خصلت‌های [[نیک]] [[پیامبر]] این بود که به سخنان افراد گوش می‌داد و مطالب خوب و مفید را می‌شنید و [[تصدیق]] می‌کرد، اما چنانچه سخنی [[بیهوده]] و [[نادرست]] برای او [[نقل]] می‌کردند با آنکه با [[زیرکی]] تشخیص می‌داد که آن سخن [[نادرست]] است، اما پرده‌دری نمی‌فرمود و آبروی مخاطب را [[حفظ]] کرده و فقط گوش فرا می‌داد تا [[احساسات]] گوینده جریحه‌دار نشود؛ زیرا گوش فرا دادن به سخنان [[مردم]] با [[شکیبایی]] و [[سعه صدر]] کامل از خصوصیات [[رهبر]] [[خردمند]] و [[دوراندیشی]] چون [[پیامبر اسلام]]{{صل}} بود. لذا به جای آنکه بگوید: {{عربی|"هو يسمع"}}، فرموده: {{متن قرآن|هو اُذن}} یعنی چنان دقیق گوش می‌دهد که گویی تمام وجودش گوش است. پس آنها در [[حقیقت]] یکی از نقاط قوت [[پیامبر]] را به عنوان نقطه [[ضعف]] وی نشان می‌دادند! لذا [[قرآن]] بلافاصله اضافه می‌کند که به آنها بگو: اگر [[پیامبر]] به سخنان شما گوش فرا می‌دهد و عذرتان را می‌پذیرد و به گمان شما فقط یک گوش شنواست، این به نفع شماست: {{متن قرآن|قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ}} یعنی گوشی است که شنوای سخنان خیر و [[حق]] است نه هر سخنی (هرچند [[باطل]]) و این به [[صلاح]] و نفع [[جامعه]] [[ایمانی]] شماست، پس چگونه آنرا [[عیب]] او می‌شمارید.


۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش