اطاعت اولی الامر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
ضامن بقای هر حکومتی، مبتنی بر [[اطاعت]] [[مردم]] از حاکم(اولی الأمر) | ضامن بقای هر حکومتی، مبتنی بر [[اطاعت]] [[مردم]] از حاکم(اولی الأمر)است. نظم، امنیت، تأمین مصالح عمومی جامعه و اجرای قوانین الهی باید به دست کسی باشد که خداوند او را صاحب فرمان قرار داده است. بر خلاف اهل سنت که معتقدند هر کسی که بر جامعه مسلط شود، حق حاکمیت دارد، در نظر شیعه [[مشروعیّت]] [[حاکم اسلامی]] به نصب الهی است، نه تسلط او بر جامعه یا انتخاب او توسط مردم. ضرورت اطاعت از [[اولی الأمر]] به دلایل عقلی اثبات شده و آیات و روایات فراوانی بر لزوم اطاعت از صاحبان امر دلالت دارند. | ||
==معناشناسی اطاعت اولی الامر== | ==معناشناسی اطاعت اولی الامر== | ||
===معنای [[اطاعت]]=== | ===معنای [[اطاعت]]=== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
====ادله روایی==== | ====ادله روایی==== | ||
*روایاتی که بر "لزوم [[اطاعت از حاکم]]" دلالت دارد، در [[منابع حدیثی شیعه]] و [[اهل]] [[سنّت]]، به حدّی است که [[نقل]] همه آنها، ضرورتی ندارد و تنها به [[نقل]] چند [[روایت]]، | *روایاتی که بر "لزوم [[اطاعت از حاکم]]" دلالت دارد، در [[منابع حدیثی شیعه]] و [[اهل]] [[سنّت]]، به حدّی است که [[نقل]] همه آنها، ضرورتی ندارد و تنها به [[نقل]] چند [[روایت]]، به عنوان نمونه اشاره میشود. | ||
#[[ابن عباس]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده که [[حضرت]] فرمودند: {{متن حدیث|اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ}}<ref>شیخ مفید، مجالس، ص۷.</ref>؛ "بشنوید و [[پیروی]] کنید از کسیکه [[خداوند]] به او [[ولایت امر]] داده است؛ چرا که [[اطاعت]] از او (یا [[ولایت امر]])، موجب استقرار و [[نظام]] بخشیدن و تحقّق [[اسلام]] است". آشکار است که این بیان، اختصاص به [[معصومان]] ندارد. گرچه [[ولایت الهی]] به آنان اعطا شده، امّا در [[عصر غیبت]] نیز که امکان [[اطاعت]] از ایشان نیست، طبعا، وجود حاکمانی که [[منصوب]] از [[ناحیه]] آنان بوده و منتسب به ایشان باشند و ولایتشان، [[ولایت الهی]] باشد، ضرورت دارد تا [[اسلام]] استقرار یابد؛ چرا که احتمال آنکه استقرار و تحقّق [[اسلام]]، تنها، در [[عصر حضور]]، مورد نظر [[خداوند]] و [[رسول]] او باشد، منتفی است. | #[[ابن عباس]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده که [[حضرت]] فرمودند: {{متن حدیث|اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ}}<ref>شیخ مفید، مجالس، ص۷.</ref>؛ "بشنوید و [[پیروی]] کنید از کسیکه [[خداوند]] به او [[ولایت امر]] داده است؛ چرا که [[اطاعت]] از او (یا [[ولایت امر]])، موجب استقرار و [[نظام]] بخشیدن و تحقّق [[اسلام]] است". آشکار است که این بیان، اختصاص به [[معصومان]] ندارد. گرچه [[ولایت الهی]] به آنان اعطا شده، امّا در [[عصر غیبت]] نیز که امکان [[اطاعت]] از ایشان نیست، طبعا، وجود حاکمانی که [[منصوب]] از [[ناحیه]] آنان بوده و منتسب به ایشان باشند و ولایتشان، [[ولایت الهی]] باشد، ضرورت دارد تا [[اسلام]] استقرار یابد؛ چرا که احتمال آنکه استقرار و تحقّق [[اسلام]]، تنها، در [[عصر حضور]]، مورد نظر [[خداوند]] و [[رسول]] او باشد، منتفی است. | ||
#[[شیعه]] و [[سنی]] از [[امام علی]]{{ع}} [[نقل]] کردهاند که [[حضرت]] فرمودند: {{متن حدیث|حَقٌّ عَلَى الإمامِ أن يَحكُمَ بِما أنزَلَ اللّهُ و أن يُؤَدِّىَ الأَمانَةَ، فَإِذا فَعَلَ ذلكَ فَحَقٌّ عَلَى النَّاسِ أن يَسمَعوا لَهُ وأن يُطيعوا، وأن يُجيبوا إذا دُعوا}}<ref>علاءالدین علی بن حسامالدین هندی، کنز العمال، ج۵، ص۷۶۴، ح۱۴۳۱۳.</ref>؛ "بر [[امام]]، لازم است که بر طبق [[قوانین الهی]][[ حکم]] کند و [[امانت]] را ادا کند و اگر چنین کند، بر [[مردم]] [[واجب]] است که به سخنانش گوش فرا داده و [[اطاعت]] کنند و هرگاه آنان را فرا خواند، اجابتش کنند". نکتهای که از [[روایت]] فوق استفاده میشود و در مباحث [[آینده]] مورد بحث قرار خواهد گرفت، این است که [[وظایف]] مردم، فرع بر [[وظایف]] [[حاکم]] است. اگر [[حاکم]]، به [[وظایف]] خود عمل نماید، آنگاه [[مردم]]، موظّف به [[اطاعت]] از او هستند. | #[[شیعه]] و [[سنی]] از [[امام علی]]{{ع}} [[نقل]] کردهاند که [[حضرت]] فرمودند: {{متن حدیث|حَقٌّ عَلَى الإمامِ أن يَحكُمَ بِما أنزَلَ اللّهُ و أن يُؤَدِّىَ الأَمانَةَ، فَإِذا فَعَلَ ذلكَ فَحَقٌّ عَلَى النَّاسِ أن يَسمَعوا لَهُ وأن يُطيعوا، وأن يُجيبوا إذا دُعوا}}<ref>علاءالدین علی بن حسامالدین هندی، کنز العمال، ج۵، ص۷۶۴، ح۱۴۳۱۳.</ref>؛ "بر [[امام]]، لازم است که بر طبق [[قوانین الهی]][[ حکم]] کند و [[امانت]] را ادا کند و اگر چنین کند، بر [[مردم]] [[واجب]] است که به سخنانش گوش فرا داده و [[اطاعت]] کنند و هرگاه آنان را فرا خواند، اجابتش کنند". نکتهای که از [[روایت]] فوق استفاده میشود و در مباحث [[آینده]] مورد بحث قرار خواهد گرفت، این است که [[وظایف]] مردم، فرع بر [[وظایف]] [[حاکم]] است. اگر [[حاکم]]، به [[وظایف]] خود عمل نماید، آنگاه [[مردم]]، موظّف به [[اطاعت]] از او هستند. |