پرش به محتوا

امت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع'
جز (جایگزینی متن - 'علل' به 'علل')
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع')
خط ۲۵: خط ۲۵:
# [[جامعه]] مرکب [[حقیقی]] صناعی است؛ مانند یک ماشین که دستگاهی است که اجزای آن با یکدیگر [[ارتباط]] دارد، بدون آنکه اجزا [[هویت]] خود را از دست بدهد.
# [[جامعه]] مرکب [[حقیقی]] صناعی است؛ مانند یک ماشین که دستگاهی است که اجزای آن با یکدیگر [[ارتباط]] دارد، بدون آنکه اجزا [[هویت]] خود را از دست بدهد.
# [[جامعه]] مرکب [[حقیقی]] طبیعی است؛ ولی ترکیب روحها، [[اندیشه‌ها]]، عاطفه‌ها، خواستها و اراده‌هاست؛ نه ترکیب تنها و اندامها. افراد [[انسان]] که هر کدام با سرمایه‌ای [[فطری]] و سرمایه‌ای اکتسابی وارد [[زندگی اجتماعی]] می‌شوند روحاً در یکدیگر ادغام می‌شوند و [[هویت]] [[روحی]] جدیدی، موسوم به [[روح جمعی]] می‌یابند. این ترکیب، خود یک نوع ترکیب طبیعی ویژه است که برای آن نظیری نمی‌توان یافت. ترکیب مذکور از آن جهت که اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر [[عینی]] دارند و موجب [[تغییر]] [[عینی]] یکدیگر می‌گردند و [[هویت]] جدیدی می‌یابند ترکیب طبیعی و [[عینی]] است؛ اما از آن جهت که کل و مرکب به عنوان یک واحد واقعی که کثرتها در آن حل شده باشد وجود ندارد، با سایر مرکبات طبیعی فرق دارد، زیرا [[انسان]] الکل همان مجموع افراد است و وجود اعتباری و انتزاعی دارد؛ ولی در سایر مرکبات طبیعی افزون بر آنکه ترکیب [[حقیقی]] است و اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر واقعی دارند و [[هویت]] افراد [[هویت]] دیگر می‌گردد مرکب هم یک واحد واقعی است؛ یعنی صرفاً هویتی یگانه وجود دارد و [[کثرت]] اجزا به [[وحدت]] کل تبدیل شده است.
# [[جامعه]] مرکب [[حقیقی]] طبیعی است؛ ولی ترکیب روحها، [[اندیشه‌ها]]، عاطفه‌ها، خواستها و اراده‌هاست؛ نه ترکیب تنها و اندامها. افراد [[انسان]] که هر کدام با سرمایه‌ای [[فطری]] و سرمایه‌ای اکتسابی وارد [[زندگی اجتماعی]] می‌شوند روحاً در یکدیگر ادغام می‌شوند و [[هویت]] [[روحی]] جدیدی، موسوم به [[روح جمعی]] می‌یابند. این ترکیب، خود یک نوع ترکیب طبیعی ویژه است که برای آن نظیری نمی‌توان یافت. ترکیب مذکور از آن جهت که اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر [[عینی]] دارند و موجب [[تغییر]] [[عینی]] یکدیگر می‌گردند و [[هویت]] جدیدی می‌یابند ترکیب طبیعی و [[عینی]] است؛ اما از آن جهت که کل و مرکب به عنوان یک واحد واقعی که کثرتها در آن حل شده باشد وجود ندارد، با سایر مرکبات طبیعی فرق دارد، زیرا [[انسان]] الکل همان مجموع افراد است و وجود اعتباری و انتزاعی دارد؛ ولی در سایر مرکبات طبیعی افزون بر آنکه ترکیب [[حقیقی]] است و اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر واقعی دارند و [[هویت]] افراد [[هویت]] دیگر می‌گردد مرکب هم یک واحد واقعی است؛ یعنی صرفاً هویتی یگانه وجود دارد و [[کثرت]] اجزا به [[وحدت]] کل تبدیل شده است.
# [[جامعه]] مرکب حقیقی‌ای است بالاتر از مرکبات طبیعی. در مرکبات طبیعی اجزا قبل از ترکیب از خود [[هویت]] و آثاری دارند و بر اثر تأثیر و تأثر در یکدیگر و از یکدیگر زمینه پدیده‌ای [[جدید]] پیدا می‌شود؛ اما افراد [[انسان]] در مرحله قبل از وجود [[اجتماعی]] هیچ [[هویت]] [[انسانی]] ندارند، بلکه ظروفی تهی هستند که فقط استعداد [[پذیرش]] [[روح جمعی]] را دارند. [[انسان‌ها]] با [[قطع]] نظر از وجود [[اجتماعی]]، حیوان محض‌اند که تنها استعداد [[انسانیت]] دارند و [[انسانیت]] [[انسان]]، [[تفکر]] و [[اندیشه]] وی، [[عواطف]] [[انسانی]] و بالأخره آنچه از احساسها، [[تمایلات]]، گرایشها و [[اندیشه‌ها]] که به [[انسانیت]] مربوط می‌شود در پرتو [[روح جمعی]] پیدا می‌شود و [[روح جمعی]] است که این ظروف خالی را پر می‌کند و "شخص" را به صورت"[[شخصیت]]" درمی‌آورد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.
# [[جامعه]] مرکب حقیقی‌ای است بالاتر از مرکبات طبیعی. در مرکبات طبیعی اجزا قبل از ترکیب از خود [[هویت]] و آثاری دارند و بر اثر تأثیر و تأثر در یکدیگر و از یکدیگر زمینه پدیده‌ای [[جدید]] پیدا می‌شود؛ اما افراد [[انسان]] در مرحله قبل از وجود [[اجتماعی]] هیچ [[هویت]] [[انسانی]] ندارند، بلکه ظروفی تهی هستند که فقط استعداد [[پذیرش]] [[روح جمعی]] را دارند. [[انسان‌ها]] با قطع نظر از وجود [[اجتماعی]]، حیوان محض‌اند که تنها استعداد [[انسانیت]] دارند و [[انسانیت]] [[انسان]]، [[تفکر]] و [[اندیشه]] وی، [[عواطف]] [[انسانی]] و بالأخره آنچه از احساسها، [[تمایلات]]، گرایشها و [[اندیشه‌ها]] که به [[انسانیت]] مربوط می‌شود در پرتو [[روح جمعی]] پیدا می‌شود و [[روح جمعی]] است که این ظروف خالی را پر می‌کند و "شخص" را به صورت"[[شخصیت]]" درمی‌آورد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.
* [[آیات]] کریمه [[قرآن]] نظریه سوم را [[تأیید]] می‌کند<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۳۳ـ۳۴۳، «جامعه وتاریخ».</ref>، زیرا مسائل مربوط به [[جامعه]] و فرد را به‌گونه‌ای بیان می‌کند که نه [[استقلال]] و [[مسئولیت]] فرد زیر سؤال می‌رود و نه وجود [[جامعه]] به عنوان یک امر [[عینی]] که خود دارای احکامی است مورد [[غفلت]] واقع می‌شود.
* [[آیات]] کریمه [[قرآن]] نظریه سوم را [[تأیید]] می‌کند<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۳۳ـ۳۴۳، «جامعه وتاریخ».</ref>، زیرا مسائل مربوط به [[جامعه]] و فرد را به‌گونه‌ای بیان می‌کند که نه [[استقلال]] و [[مسئولیت]] فرد زیر سؤال می‌رود و نه وجود [[جامعه]] به عنوان یک امر [[عینی]] که خود دارای احکامی است مورد [[غفلت]] واقع می‌شود.
*به عنوان مثال [[آیه]] ۳۴ [[سوره اعراف]] برای [[امت]] [[حیات]] و [[زندگی]] قائل است که لحظه پایان دارد و تخلف‌ناپذیر است؛ نه پیش‌افتادنی است و نه پس افتادنی: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref> و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند؛ سوره اعراف، آیه: ۳۴.</ref> براساس برخی از [[آیات]] افزون بر افراد که هر یک کتاب و نوشته و دفتری مخصوص به خود دارند جامعه‌ها نیز از آن جهت که در شمار موجودات زنده، شاعر، [[مکلف]] و قابل تخاطب‌اند و [[اراده]] و [[اختیار]] دارند [[نامه عمل]] دارند و به سوی عمل خود خوانده می‌شوند: {{متن قرآن|وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref> و هر گروهی را می‌بینی که به زانو درآمده است، هر گروهی  به سوی کارنامه‌اش فرا خوانده می‌شود، امروز برابر با آنچه می‌کرده‌اید پاداش می‌بینید؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۸.</ref> یا هر امتی دارای [[فهم]] و [[شعور]] و [[ادراک]] ویژه است، ازاین‌رو بسا [[کارها]] که در دیده امتی [[زیبا]] و در دیده امتی دیگر نازیباست: {{متن قرآن|وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ }}<ref> و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراسته‌ایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام می‌داده‌اند آگاه می‌گرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۸.</ref> [[قرآن]] [[کیفر]] یک [[تصمیم]] و [[اراده]] ناشایست [[اجتماعی]] را که برای معارضه [[بیهوده]] با [[حق]] است [[عذاب]] عمومی و [[اجتماعی]] بیان می‌کند: {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}}<ref> پیش از آنان (نیز) قوم نوح و گروه‌هایی که پس از ایشان آمدند (پیامبرانشان را) دروغگو شمردند و هر امتی آهنگ پیامبر خویش کردند تا او را فرو گیرند و به نادرستی به چالش برخاستند تا حق را از میان بردارند و من آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود؛ سوره غافر، آیه: ۵.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.
*به عنوان مثال [[آیه]] ۳۴ [[سوره اعراف]] برای [[امت]] [[حیات]] و [[زندگی]] قائل است که لحظه پایان دارد و تخلف‌ناپذیر است؛ نه پیش‌افتادنی است و نه پس افتادنی: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref> و هر امّتی را زمانه‌ای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس می‌روند و نه پیش می‌افتند؛ سوره اعراف، آیه: ۳۴.</ref> براساس برخی از [[آیات]] افزون بر افراد که هر یک کتاب و نوشته و دفتری مخصوص به خود دارند جامعه‌ها نیز از آن جهت که در شمار موجودات زنده، شاعر، [[مکلف]] و قابل تخاطب‌اند و [[اراده]] و [[اختیار]] دارند [[نامه عمل]] دارند و به سوی عمل خود خوانده می‌شوند: {{متن قرآن|وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref> و هر گروهی را می‌بینی که به زانو درآمده است، هر گروهی  به سوی کارنامه‌اش فرا خوانده می‌شود، امروز برابر با آنچه می‌کرده‌اید پاداش می‌بینید؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۸.</ref> یا هر امتی دارای [[فهم]] و [[شعور]] و [[ادراک]] ویژه است، ازاین‌رو بسا [[کارها]] که در دیده امتی [[زیبا]] و در دیده امتی دیگر نازیباست: {{متن قرآن|وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ }}<ref> و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراسته‌ایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام می‌داده‌اند آگاه می‌گرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۸.</ref> [[قرآن]] [[کیفر]] یک [[تصمیم]] و [[اراده]] ناشایست [[اجتماعی]] را که برای معارضه [[بیهوده]] با [[حق]] است [[عذاب]] عمومی و [[اجتماعی]] بیان می‌کند: {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}}<ref> پیش از آنان (نیز) قوم نوح و گروه‌هایی که پس از ایشان آمدند (پیامبرانشان را) دروغگو شمردند و هر امتی آهنگ پیامبر خویش کردند تا او را فرو گیرند و به نادرستی به چالش برخاستند تا حق را از میان بردارند و من آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود؛ سوره غافر، آیه: ۵.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.
خط ۶۱: خط ۶۱:
*برخی از [[آیات]] از نابودی امتها بر اثر [[ستم]] و [[کفران نعمت]] [[سخن]] به‌میان آورده است: {{متن قرآن|وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا}}<ref> و این شهرهاست که چون ستم ورزیدند نابودشان کردیم و برای نابودی آنها موعدی نهادیم؛ سوره کهف، آیه: ۵۹.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}<ref> و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۱.</ref> برخی از [[مفسران]] در ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ }}<ref> و بی‌گمان پروردگارت (پاداش) کارهای هر یک از آنان را تمام خواهد داد که او از آنچه انجام می‌دهند آگاه است؛ سوره هود، آیه: ۱۱۱.</ref> گفته‌اند که صرف [[شرک]] باعث هلاک امتها نشده، بلکه [[ستم]] آنان به یکدیگر زمینه‌ساز نابودیشان شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۷۶.</ref>. در [[سوره نحل]] از [[کفران نعمت]] به عنوان سرّ [[نزول]] [[عذاب]] یاد شده است: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ }}<ref> و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)‌اش از همه جا فراوان می‌رسید آنگاه به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام می‌دادند گرسنگی و هراس فراگیر  را به (مردم) آن چشانید؛ سوره نحل، آیه: ۱۱۲.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.
*برخی از [[آیات]] از نابودی امتها بر اثر [[ستم]] و [[کفران نعمت]] [[سخن]] به‌میان آورده است: {{متن قرآن|وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا}}<ref> و این شهرهاست که چون ستم ورزیدند نابودشان کردیم و برای نابودی آنها موعدی نهادیم؛ سوره کهف، آیه: ۵۹.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}<ref> و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۱.</ref> برخی از [[مفسران]] در ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ }}<ref> و بی‌گمان پروردگارت (پاداش) کارهای هر یک از آنان را تمام خواهد داد که او از آنچه انجام می‌دهند آگاه است؛ سوره هود، آیه: ۱۱۱.</ref> گفته‌اند که صرف [[شرک]] باعث هلاک امتها نشده، بلکه [[ستم]] آنان به یکدیگر زمینه‌ساز نابودیشان شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۷۶.</ref>. در [[سوره نحل]] از [[کفران نعمت]] به عنوان سرّ [[نزول]] [[عذاب]] یاد شده است: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ }}<ref> و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)‌اش از همه جا فراوان می‌رسید آنگاه به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام می‌دادند گرسنگی و هراس فراگیر  را به (مردم) آن چشانید؛ سوره نحل، آیه: ۱۱۲.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.
===[[تغییر]] [[سرنوشت]] [[امّت‌ها]] بر اثر عملکرد خود===
===[[تغییر]] [[سرنوشت]] [[امّت‌ها]] بر اثر عملکرد خود===
*گرچه دربرخی از مکاتب [[فلسفی]] همچون مارکسیسم از [[جبر]] [[تاریخ]] و سنت‌های قهری [[حاکم]] بر امتها با گذار زمان سخن به میان آمده یا از نگرش [[متکلمان]] جبرگرا همچون گروهی از [[اشاعره]] [[حاکمیت]] نوعی [[سرنوشت]] محتوم و قهری بر امتها و گروههای [[اجتماعی]] برداشت می‌شود<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۱۳.</ref>؛ اما [[قرآن]] بر این نکته پای فشرده که استمرار نعمت‌های [[خداوند]] یا [[قطع]] این نعمتها یا فرود آمدن [[عذاب الهی]] همگی پیامد رفتارهای امتهاست و تا آنان در [[اندیشه]] یا [[رفتار]] خود تغییری پدید نیاورند در نوع برخورد [[خداوند]] با آنان تغییری ایجاد نمی‌گردد، این امر به صورت صریح در دو [[آیه]] منعکس شده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمی‌گرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه: ۵۳.</ref>،{{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}<ref> او را  از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست؛ سوره رعد، آیه: ۱۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۳۲؛ نمونه، ج ۷، ص ۲۱۰.</ref>
*گرچه دربرخی از مکاتب [[فلسفی]] همچون مارکسیسم از [[جبر]] [[تاریخ]] و سنت‌های قهری [[حاکم]] بر امتها با گذار زمان سخن به میان آمده یا از نگرش [[متکلمان]] جبرگرا همچون گروهی از [[اشاعره]] [[حاکمیت]] نوعی [[سرنوشت]] محتوم و قهری بر امتها و گروههای [[اجتماعی]] برداشت می‌شود<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۱۳.</ref>؛ اما [[قرآن]] بر این نکته پای فشرده که استمرار نعمت‌های [[خداوند]] یا قطع این نعمتها یا فرود آمدن [[عذاب الهی]] همگی پیامد رفتارهای امتهاست و تا آنان در [[اندیشه]] یا [[رفتار]] خود تغییری پدید نیاورند در نوع برخورد [[خداوند]] با آنان تغییری ایجاد نمی‌گردد، این امر به صورت صریح در دو [[آیه]] منعکس شده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمی‌گرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بی‌گمان خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه: ۵۳.</ref>،{{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}<ref> او را  از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان وی‌اند. بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست؛ سوره رعد، آیه: ۱۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۳۲؛ نمونه، ج ۷، ص ۲۱۰.</ref>
*در شماری دیگر از [[آیات]] از [[سنت]] [[تزیین]] عمل{{متن قرآن|وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ }}<ref> و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراسته‌ایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام می‌داده‌اند آگاه می‌گرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۸.</ref> و [[سنت]] [[امتحان]] و ابتلای [[امّت‌ها]]: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ}}<ref> و به یقین برای امّت‌هایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند؛ سوره انعام، آیه: ۴۲.</ref>سخن به میان آمده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.
*در شماری دیگر از [[آیات]] از [[سنت]] [[تزیین]] عمل{{متن قرآن|وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ }}<ref> و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراسته‌ایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام می‌داده‌اند آگاه می‌گرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۸.</ref> و [[سنت]] [[امتحان]] و ابتلای [[امّت‌ها]]: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ}}<ref> و به یقین برای امّت‌هایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند؛ سوره انعام، آیه: ۴۲.</ref>سخن به میان آمده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>.


۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش