پرش به محتوا

بنی امیه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع'
جز (جایگزینی متن - '{یادآوری پانویس}} {{پانویس}}' به '{{پانویس}}')
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع')
خط ۷۷: خط ۷۷:
در [[نبرد جمل]] برخی از بنی‌‌امیه [[سوگند]] یاد کردند که امام علی{{ع}} را به [[شهادت]] برسانند؛ لیکن نتوانستند.<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۲.</ref> با پایان یافتن [[نبرد]]، [[امیر مؤمنان]]، [[امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] [[عفو عمومی]] صادر کرد و حتی [[مروان بن حکم]] اموی را که [[مشاور]] و داماد عثمان و از نقش آفرینان در [[جمل]] بود بخشید و از [[آینده]] [[حکومت]] کوتاه مدت وی خبر داد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref> پس از آن برخی امویان به معاویه در شام پیوستند و او را در اقداماتش بر ضدّ [[امام]] از جمله در [[جنگ صفین]] [[یاری]] کردند.<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> امویان به خونخواهی عثمان [[پرچم]] [[طغیان]] را برافراشته، [[مشکلات]] بسیاری برای حکومت نوپای امام ایجاد کردند.
در [[نبرد جمل]] برخی از بنی‌‌امیه [[سوگند]] یاد کردند که امام علی{{ع}} را به [[شهادت]] برسانند؛ لیکن نتوانستند.<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص ۱۲.</ref> با پایان یافتن [[نبرد]]، [[امیر مؤمنان]]، [[امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] [[عفو عمومی]] صادر کرد و حتی [[مروان بن حکم]] اموی را که [[مشاور]] و داماد عثمان و از نقش آفرینان در [[جمل]] بود بخشید و از [[آینده]] [[حکومت]] کوتاه مدت وی خبر داد.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۲.</ref> پس از آن برخی امویان به معاویه در شام پیوستند و او را در اقداماتش بر ضدّ [[امام]] از جمله در [[جنگ صفین]] [[یاری]] کردند.<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> امویان به خونخواهی عثمان [[پرچم]] [[طغیان]] را برافراشته، [[مشکلات]] بسیاری برای حکومت نوپای امام ایجاد کردند.


[[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]]{{ع}} مخوف‌‌ترین فتنه‌‌ها را [[فتنه]] بنی‌‌امیه دانست که همه جا را فرا خواهد گرفت و تنها [[اهل]] [[بصیرت]] از آن [[رهایی]] خواهند یافت.<ref>کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۳۶۴؛ الغارات، ص ۳۳.</ref> و نیز فرمود: برای هر امتی آفتی است و آفت این [[امت]] بنی‌‌امیه هستند.<ref>کنز العمال، ج ۱۱، ص ۳۶۴؛ شرح الاخبار، ج ۲، ص ۵۲۹.</ref>آن [[حضرت]] [[اسلام]] بنی‌‌امیه را تنها بر اساس [[مصلحت]] می‌‌دانست <ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵۴.</ref> و در معرفی [[بنی امیه]] از آنان با تعبیر انکر و امکر وافجر <ref>المنمق، ص ۴۱؛ العقد الفرید، ج ۳، ص ۳۱۵؛ النزاع والتخاصم، ص ۷۰.</ref> یاد کرد. نیز آن حضرت در نامه‌‌ای به [[معاویه]] فضیحت‌های بنی‌‌امیه را برشمرد.<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۸.</ref> اندکی [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}} و در پی [[صلح امام حسن]]{{ع}} با معاویه، [[حکومت]] بر [[جامعه اسلامی]] به [[معاویة بن ابی سفیان]] رسید. وی [[پیروان]] [[علی]]{{ع}} را تحت فشار شدید گذاشت. [[قطع]] [[دست]] و پا، [[مصادره]] [[اموال]]، ویرانی خانه‌‌ها <ref>شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص ۴۴.</ref> و قطع [[حقوق]] از [[بیت المال]] از جمله آنهاست. نیز از دوره [[خلافت]] معاویه و بنا به [[دستور]] او [[امیر مؤمنان]]{{ع}} بر [[منبرها]] و در خطبه‌‌ها [[لعن]] می‌‌شد.<ref>تاریخ الخلفاء، ص ۲۴۳؛ العقد الفرید، ج ۲، ص ۴۶۶؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۴۴۸.</ref> [[مردم]] از [[ترس]] وی فرزندانشان را «علی» نمی‌‌نامیدند <ref>شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۴۸.</ref> و حتی گفته شده که اگر فردی [[نام علی]] می‌‌داشت کشته می‌‌شد.<ref>ینابیع‌‌الموده، ج ۱، ص ۴۴۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۷، ص ۴۲۷.</ref> [[امویان]] کشنده [[امام حسن]] و [[امام حسین]] ({{ع}}) و بسیاری از [[بنی هاشم]] و [[شیعیان]] بودند. از نظر [[سیاسی]] این [[تقابل]]، ریشه در تقابل بنی‌‌امیه با بنی‌‌هاشم در دوره جاهلی‌‌داشت.
[[امیرمؤمنان]]، [[امام علی]]{{ع}} مخوف‌‌ترین فتنه‌‌ها را [[فتنه]] بنی‌‌امیه دانست که همه جا را فرا خواهد گرفت و تنها [[اهل]] [[بصیرت]] از آن [[رهایی]] خواهند یافت.<ref>کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۳۶۴؛ الغارات، ص ۳۳.</ref> و نیز فرمود: برای هر امتی آفتی است و آفت این [[امت]] بنی‌‌امیه هستند.<ref>کنز العمال، ج ۱۱، ص ۳۶۴؛ شرح الاخبار، ج ۲، ص ۵۲۹.</ref>آن [[حضرت]] [[اسلام]] بنی‌‌امیه را تنها بر اساس [[مصلحت]] می‌‌دانست <ref>نهج البلاغه، نامه ۴۵۴.</ref> و در معرفی [[بنی امیه]] از آنان با تعبیر انکر و امکر وافجر <ref>المنمق، ص ۴۱؛ العقد الفرید، ج ۳، ص ۳۱۵؛ النزاع والتخاصم، ص ۷۰.</ref> یاد کرد. نیز آن حضرت در نامه‌‌ای به [[معاویه]] فضیحت‌های بنی‌‌امیه را برشمرد.<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۸.</ref> اندکی [[پس از شهادت امام علی]]{{ع}} و در پی [[صلح امام حسن]]{{ع}} با معاویه، [[حکومت]] بر [[جامعه اسلامی]] به [[معاویة بن ابی سفیان]] رسید. وی [[پیروان]] [[علی]]{{ع}} را تحت فشار شدید گذاشت. قطع [[دست]] و پا، [[مصادره]] [[اموال]]، ویرانی خانه‌‌ها <ref>شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص ۴۴.</ref> و قطع [[حقوق]] از [[بیت المال]] از جمله آنهاست. نیز از دوره [[خلافت]] معاویه و بنا به [[دستور]] او [[امیر مؤمنان]]{{ع}} بر [[منبرها]] و در خطبه‌‌ها [[لعن]] می‌‌شد.<ref>تاریخ الخلفاء، ص ۲۴۳؛ العقد الفرید، ج ۲، ص ۴۶۶؛ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۴۴۸.</ref> [[مردم]] از [[ترس]] وی فرزندانشان را «علی» نمی‌‌نامیدند <ref>شذرات الذهب، ج ۱، ص ۱۴۸.</ref> و حتی گفته شده که اگر فردی [[نام علی]] می‌‌داشت کشته می‌‌شد.<ref>ینابیع‌‌الموده، ج ۱، ص ۴۴۸؛ تاریخ الاسلام، ج ۷، ص ۴۲۷.</ref> [[امویان]] کشنده [[امام حسن]] و [[امام حسین]] ({{ع}}) و بسیاری از [[بنی هاشم]] و [[شیعیان]] بودند. از نظر [[سیاسی]] این [[تقابل]]، ریشه در تقابل بنی‌‌امیه با بنی‌‌هاشم در دوره جاهلی‌‌داشت.


معاویه پایه گذار [[حکومتی]] گردید که با دوره قبل تفاوت‌های بارزی داشت و سنخیتی بین آن و [[رفتار پیامبر]] و حتی [[شیخین]] نبود. [[سیاست]] او [[سرمشق]] خلفای پس از او گردید. جنبه فزاینده غیر [[دینی]] ([[سکولار]]) [[دولت]] [[اموی]] موجب شد [[مسلمانان]] دولت ایشان را نه یک خلافت بلکه [[سلطنت]] بدانند.<ref>تاریخ کمبریج، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref> تبدیل [[نظام خلافت]] به [[نظام]] استبدادی موروثی، برخورد [[تبعیض]] آمیز با [[غیر عرب]]، بی‌‌عدالتی <ref>پرتو اسلام ج ۲، ص ۵۱.</ref> و روا داشتن [[ستم]] بر [[مخالفان]]، [[قداست]] بخشیدن به [[خلافت]]، تقویت و [[ترویج]] [[جبرگرایی]] <ref>الامامة والسیاسه، ج ۱، ص ۲۵؛ اخبار الطوال، ص ۱۲۶؛ انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۹۹.</ref> و نیز [[حمایت]] از [[عقیده مرجئه]] از مهم ترین شاخصه‌‌های [[حکومت]] آنان بود. [[مودودی]] هم در این رابطه، به ۷ ویژگی [[حکومت امویان]] اشاره کرده است.<ref>خلافت و ملوکیت، ص ۱۸۸ به بعد.</ref> در دوره آنان با تأسیس دیوانهای جدید، مانند [[دیوان]] [[برید]]، خاتم و رسائل که ملهم از تشکیلات ساسانیان و [[رومیان]] بود، تشکیلات [[اداری]] گسترش یافت.<ref>الکامل، ۵، ص ۱۱؛ تجارب السلف، ص ۵۹؛ تاریخ الخلفا، ص ۲؛ تاریخ عرب، ۱۹۷ ـ ۱۹۸.</ref> با پدید آمدن منصبی به نام [[حاجب]]، دسترسی [[مردم]] به [[حاکم]] دشوار گردید.<ref>مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۴۰.</ref>.
معاویه پایه گذار [[حکومتی]] گردید که با دوره قبل تفاوت‌های بارزی داشت و سنخیتی بین آن و [[رفتار پیامبر]] و حتی [[شیخین]] نبود. [[سیاست]] او [[سرمشق]] خلفای پس از او گردید. جنبه فزاینده غیر [[دینی]] ([[سکولار]]) [[دولت]] [[اموی]] موجب شد [[مسلمانان]] دولت ایشان را نه یک خلافت بلکه [[سلطنت]] بدانند.<ref>تاریخ کمبریج، ج ۱، ص ۱۲۲.</ref> تبدیل [[نظام خلافت]] به [[نظام]] استبدادی موروثی، برخورد [[تبعیض]] آمیز با [[غیر عرب]]، بی‌‌عدالتی <ref>پرتو اسلام ج ۲، ص ۵۱.</ref> و روا داشتن [[ستم]] بر [[مخالفان]]، [[قداست]] بخشیدن به [[خلافت]]، تقویت و [[ترویج]] [[جبرگرایی]] <ref>الامامة والسیاسه، ج ۱، ص ۲۵؛ اخبار الطوال، ص ۱۲۶؛ انساب الاشراف، ج ۲، ص ۲۹۹.</ref> و نیز [[حمایت]] از [[عقیده مرجئه]] از مهم ترین شاخصه‌‌های [[حکومت]] آنان بود. [[مودودی]] هم در این رابطه، به ۷ ویژگی [[حکومت امویان]] اشاره کرده است.<ref>خلافت و ملوکیت، ص ۱۸۸ به بعد.</ref> در دوره آنان با تأسیس دیوانهای جدید، مانند [[دیوان]] [[برید]]، خاتم و رسائل که ملهم از تشکیلات ساسانیان و [[رومیان]] بود، تشکیلات [[اداری]] گسترش یافت.<ref>الکامل، ۵، ص ۱۱؛ تجارب السلف، ص ۵۹؛ تاریخ الخلفا، ص ۲؛ تاریخ عرب، ۱۹۷ ـ ۱۹۸.</ref> با پدید آمدن منصبی به نام [[حاجب]]، دسترسی [[مردم]] به [[حاکم]] دشوار گردید.<ref>مقدمه ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۴۰.</ref>.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
دسته چهارم که نسبت به سه دسته پیشین از شمار بیشتری برخوردار است آیاتی است که در [[روایات]] ما [[نزول]] آنها در [[شأن]] [[بنی امیه]] دانسته شده است، در حالی که بنی‌‌امیه [[سبب نزول]] آن [[آیات]] نبوده‌‌اند. در [[حقیقت]] این بخش از آیات بر بنی‌‌امیه پس از عصر [[نزول قرآن]] و به طور روشن پس از [[شهادت امیر مؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} که [[حکومت]] بر [[جامعه اسلامی]] را به چنگ آوردند [[تطبیق]] شده است، بنابراین با توجه به تفاوتی که برخی از [[دانشمندان]] میان سبب نزول و [[شأن نزول]] بیان کرده‌‌اند<ref>ر. ک: علوم قرآنی، ص ۱۰۰.</ref> باید بنی امیه را شأن نزول این آیات دانست و نه سبب نزول آنها، یا مطابق اصطلاح برخی [[مفسران]] این گونه روایات را از باب [[جری و تطبیق]] دانست<ref>قرآن در اسلام، ص ۵۰.</ref> که بنی امیه از مصادیق آشکار و روشن آن آیات شمرده شده‌‌اند، چنان که می‌‌توان تطبیق آن آیات بر بنی‌‌امیه از سوی [[معصومان]] را از نوع [[تأویل]] و [[تفسیر باطنی]] آن آیات نیز تلقی کرد. مؤید این دیدگاه آن است که بخش عمده این روایات از [[امام ‌‌باقر]] و [[امام صادق]] ({{ع}}) یعنی در فاصله سالهای ۹۴ ـ ۱۵۱ قمری صادر و [[نقل]] شده است؛ دوره‌‌ای که به تدریج [[خلافت امویان]] رو به افول نهاد و [[عباسیان]] به جای آنان به [[قدرت]] و [[خلافت]] رسیدند.
دسته چهارم که نسبت به سه دسته پیشین از شمار بیشتری برخوردار است آیاتی است که در [[روایات]] ما [[نزول]] آنها در [[شأن]] [[بنی امیه]] دانسته شده است، در حالی که بنی‌‌امیه [[سبب نزول]] آن [[آیات]] نبوده‌‌اند. در [[حقیقت]] این بخش از آیات بر بنی‌‌امیه پس از عصر [[نزول قرآن]] و به طور روشن پس از [[شهادت امیر مؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} که [[حکومت]] بر [[جامعه اسلامی]] را به چنگ آوردند [[تطبیق]] شده است، بنابراین با توجه به تفاوتی که برخی از [[دانشمندان]] میان سبب نزول و [[شأن نزول]] بیان کرده‌‌اند<ref>ر. ک: علوم قرآنی، ص ۱۰۰.</ref> باید بنی امیه را شأن نزول این آیات دانست و نه سبب نزول آنها، یا مطابق اصطلاح برخی [[مفسران]] این گونه روایات را از باب [[جری و تطبیق]] دانست<ref>قرآن در اسلام، ص ۵۰.</ref> که بنی امیه از مصادیق آشکار و روشن آن آیات شمرده شده‌‌اند، چنان که می‌‌توان تطبیق آن آیات بر بنی‌‌امیه از سوی [[معصومان]] را از نوع [[تأویل]] و [[تفسیر باطنی]] آن آیات نیز تلقی کرد. مؤید این دیدگاه آن است که بخش عمده این روایات از [[امام ‌‌باقر]] و [[امام صادق]] ({{ع}}) یعنی در فاصله سالهای ۹۴ ـ ۱۵۱ قمری صادر و [[نقل]] شده است؛ دوره‌‌ای که به تدریج [[خلافت امویان]] رو به افول نهاد و [[عباسیان]] به جای آنان به [[قدرت]] و [[خلافت]] رسیدند.


نگاهی کلی به این روایات ـ با [[قطع]] نظر از [[ضعف سند]] احتمالی برخی از آنها ـ نشان می‌‌دهد که [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{ع}} در دوران خلافت و [[حکومت امویان]] در فرصتی مناسب [[تفسیری]] منطبق با عصر خود، و به عبارت دیگر تحلیلی از [[حیات سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[امویان]]، به [[مردم]] ارائه می‌‌دهند و در کنار آن [[جایگاه]] و [[منزلت]] خود (بنی‌‌هاشم و در رأس آنان [[علویان]]) را برای آنان بیان کرده، نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در [[هدایت]] [[جامعه]] و نیز [[حق]] [[غصب]] شده آنان را مورد تأکید قرار می‌‌دهند؛ همچنین برخی از این [[روایات]] پیش‌‌بینی روشنی از فرجام [[امویان]] و [[امید]] به آینده‌‌ای روشن و به دور از [[خفقان]] تحمیلی از سوی امویان بر [[مردم]] و به ویژه [[علویان]] ارائه می‌‌دهد. در این روایات این [[اندیشه]] به روشنی [[القا]] شده است که دلالت [[آیات قرآن کریم]] محدود به [[ظواهر]] و مصادیق [[صدر اسلام]] ـ که احتمالا ازسوی [[دستگاه خلافت]] [[ترویج]] می‌‌شده و با [[تأویل]] و توجیه [[خلفا]] را [[جانشینان]] بر [[حق]] [[رسول خدا]] معرفی می‌‌کردند ـ نیست، چنان که [[تأمل]] در این روایات و [[آیات]] مورد اشاره آنها می‌‌تواند به ارائه تحلیلی از دوران [[حکومت]] [[بنی امیه]] کمک کند.  
نگاهی کلی به این روایات ـ با قطع نظر از [[ضعف سند]] احتمالی برخی از آنها ـ نشان می‌‌دهد که [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{ع}} در دوران خلافت و [[حکومت امویان]] در فرصتی مناسب [[تفسیری]] منطبق با عصر خود، و به عبارت دیگر تحلیلی از [[حیات سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[امویان]]، به [[مردم]] ارائه می‌‌دهند و در کنار آن [[جایگاه]] و [[منزلت]] خود (بنی‌‌هاشم و در رأس آنان [[علویان]]) را برای آنان بیان کرده، نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در [[هدایت]] [[جامعه]] و نیز [[حق]] [[غصب]] شده آنان را مورد تأکید قرار می‌‌دهند؛ همچنین برخی از این [[روایات]] پیش‌‌بینی روشنی از فرجام [[امویان]] و [[امید]] به آینده‌‌ای روشن و به دور از [[خفقان]] تحمیلی از سوی امویان بر [[مردم]] و به ویژه [[علویان]] ارائه می‌‌دهد. در این روایات این [[اندیشه]] به روشنی [[القا]] شده است که دلالت [[آیات قرآن کریم]] محدود به [[ظواهر]] و مصادیق [[صدر اسلام]] ـ که احتمالا ازسوی [[دستگاه خلافت]] [[ترویج]] می‌‌شده و با [[تأویل]] و توجیه [[خلفا]] را [[جانشینان]] بر [[حق]] [[رسول خدا]] معرفی می‌‌کردند ـ نیست، چنان که [[تأمل]] در این روایات و [[آیات]] مورد اشاره آنها می‌‌تواند به ارائه تحلیلی از دوران [[حکومت]] [[بنی امیه]] کمک کند.  


برخی از این روایات عبارت است از:  
برخی از این روایات عبارت است از:  
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
در برخی روایاتی که از دسته چهارم به شمار می‌‌آیند با [[تطبیق]] برخی [[آیات]] بر بنی‌‌امیه و [[تأویل]] به آنان، این قضیه با [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} پیوند داده شده است. این گونه [[روایات]] که ظاهراً در دوران [[سلطه]] بنی‌‌امیه بر جامعه اسلامی بیان شده است می‌‌تواند در جهت [[امید]] دادن به مخاطبان به آینده‌‌ای روشن بدین گونه [[تفسیر]] شود که در [[زمان]] حضرت قائم{{ع}} از [[ظلم و ستم]] [[حاکمان]] بر [[مردم]] [[انتقام]] گرفته خواهد شد، بنابراین ذکر [[بنی امیه]] در این [[روایات]] از باب روشن‌‌ترین مصداق مورد ابتلای مخاطبان بوده و بر همه حاکمانی که همچون بنی‌‌امیه بر [[جامعه اسلامی]] [[سلطه]] می‌‌یابند [[تطبیق]] پذیر است و منحصر به بنی امیه نیست. این روایات عبارت است از:  
در برخی روایاتی که از دسته چهارم به شمار می‌‌آیند با [[تطبیق]] برخی [[آیات]] بر بنی‌‌امیه و [[تأویل]] به آنان، این قضیه با [[قیام]] [[حضرت قائم]]{{ع}} پیوند داده شده است. این گونه [[روایات]] که ظاهراً در دوران [[سلطه]] بنی‌‌امیه بر جامعه اسلامی بیان شده است می‌‌تواند در جهت [[امید]] دادن به مخاطبان به آینده‌‌ای روشن بدین گونه [[تفسیر]] شود که در [[زمان]] حضرت قائم{{ع}} از [[ظلم و ستم]] [[حاکمان]] بر [[مردم]] [[انتقام]] گرفته خواهد شد، بنابراین ذکر [[بنی امیه]] در این [[روایات]] از باب روشن‌‌ترین مصداق مورد ابتلای مخاطبان بوده و بر همه حاکمانی که همچون بنی‌‌امیه بر [[جامعه اسلامی]] [[سلطه]] می‌‌یابند [[تطبیق]] پذیر است و منحصر به بنی امیه نیست. این روایات عبارت است از:  
#در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} در ذیل [[آیه شریفه]] {{متن قرآن| الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ }}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند » سوره مائده، آیه ۳.</ref> آمده است که در [[روز]] [[قیام قائم]]{{ع}} بنی‌‌امیه [[مأیوس]] می‌‌شوند، زیرا آنان [[کافران]] مأیوس از [[آل محمد]]{{صل}}‌اند.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۹۲.</ref>
#در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} در ذیل [[آیه شریفه]] {{متن قرآن| الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ }}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند » سوره مائده، آیه ۳.</ref> آمده است که در [[روز]] [[قیام قائم]]{{ع}} بنی‌‌امیه [[مأیوس]] می‌‌شوند، زیرا آنان [[کافران]] مأیوس از [[آل محمد]]{{صل}}‌اند.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۹۲.</ref>
#در [[روایت]] دیگری از [[امام باقر]]{{ع}} ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار  از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref> آمده است که مقصود از {{متن قرآن|الْكَافِرِينَ}} بنی امیه‌‌اند. آنان کافرانی هستند که [[خداوند]] دنباله آنان را [[قطع]] خواهد کرد، و مقصود از {{متن قرآن|يُبْطِلَ الْبَاطِلَ}}<ref>«باطل را تباه گرداند » سوره انفال، آیه ۸.</ref> نیز این است که هرگاه [[قائم]]{{ع}} [[قیام]] کند [[باطل]] یعنی بنی امیه را از بین خواهد برد.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۵۰.</ref>
#در [[روایت]] دیگری از [[امام باقر]]{{ع}} ذیل [[آیه]]: {{متن قرآن|وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار  از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref> آمده است که مقصود از {{متن قرآن|الْكَافِرِينَ}} بنی امیه‌‌اند. آنان کافرانی هستند که [[خداوند]] دنباله آنان را قطع خواهد کرد، و مقصود از {{متن قرآن|يُبْطِلَ الْبَاطِلَ}}<ref>«باطل را تباه گرداند » سوره انفال، آیه ۸.</ref> نیز این است که هرگاه [[قائم]]{{ع}} [[قیام]] کند [[باطل]] یعنی بنی امیه را از بین خواهد برد.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۵۰.</ref>
#در ذیل آیه شریفه {{متن قرآن| وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن می‌گریختند» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۲.</ref> آمده است که مقصود از این آیه بنی امیه‌‌اند؛ یعنی خداوند آنان را که قومی ستمگرند [[درهم]] خواهد [[شکست]] و [[قوم]] دیگری را جایگزین آنان خواهد کرد و چون آنان وجود قائم{{ع}} را [[احساس]] کنند و [[حضرت]] در جست و جوی آنان شود بنی‌‌امیه به [[سرزمین]] [[روم]] وارد می‌‌شوند، پس حضرت آنان را از روم بیرون خواهد کرد و گنج‌هایی را که اندوخته‌‌اند از آنان خواهد ستاند و آنان در آن هنگام پیوسته این سخن [[خدا]] را بر [[زبان]] خواهند آورد که: وای بر ما! ما همواره [[ستم]] می‌‌کردیم: {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}}<ref>«گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۴.</ref>.<ref> الکافی، ج ۸، ص ۵۲؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۶۰؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۶۸.</ref>
#در ذیل آیه شریفه {{متن قرآن| وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَرْكُضُونَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم و همین که عذاب ما را در (می) یافتند ناگاه از آن می‌گریختند» سوره انبیاء، آیه ۱۱-۱۲.</ref> آمده است که مقصود از این آیه بنی امیه‌‌اند؛ یعنی خداوند آنان را که قومی ستمگرند [[درهم]] خواهد [[شکست]] و [[قوم]] دیگری را جایگزین آنان خواهد کرد و چون آنان وجود قائم{{ع}} را [[احساس]] کنند و [[حضرت]] در جست و جوی آنان شود بنی‌‌امیه به [[سرزمین]] [[روم]] وارد می‌‌شوند، پس حضرت آنان را از روم بیرون خواهد کرد و گنج‌هایی را که اندوخته‌‌اند از آنان خواهد ستاند و آنان در آن هنگام پیوسته این سخن [[خدا]] را بر [[زبان]] خواهند آورد که: وای بر ما! ما همواره [[ستم]] می‌‌کردیم: {{متن قرآن|قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ}}<ref>«گفتند: وای بر ما! بی‌گمان ما ستمگر بوده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۴.</ref>.<ref> الکافی، ج ۸، ص ۵۲؛ تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۶۰؛ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۶۸.</ref>
#در [[روایت]] [[ابوحمزه ثمالی]] از [[امام باقر]]{{ع}} درباره [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۱.</ref> آمده است که: من از [[امام باقر]]{{ع}} شنیدم که می‌‌گفت: مقصود از این [[آیه]]، یعنی کسانی که بعد از [[مظلومیّت]] [[انتقام]] می‌‌گیرند، [[حضرت قائم]]{{ع}} و [[اصحاب]] آن حضرت‌اند که بر آنان به سبب انتقامی که از ظالمانشان می‌‌گیرند [[کیفری]] نیست و [[قائم]]{{ع}} هنگامی که [[قیام]] می‌‌کند از [[بنی امیه]] و [[تکذیب]] کنندگان [[دین]] و ناصبیان، آنان که با [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} [[دشمنی]] کردند انتقام خواهد گرفت.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۸۲؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۸۵؛ البرهان، ج ۴، ص ۸۲۹.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی]] و [[سید محمود سامانی|سامانی]]، [[بنی امیه (مقاله)| مقاله «بنی امیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
#در [[روایت]] [[ابوحمزه ثمالی]] از [[امام باقر]]{{ع}} درباره [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۱.</ref> آمده است که: من از [[امام باقر]]{{ع}} شنیدم که می‌‌گفت: مقصود از این [[آیه]]، یعنی کسانی که بعد از [[مظلومیّت]] [[انتقام]] می‌‌گیرند، [[حضرت قائم]]{{ع}} و [[اصحاب]] آن حضرت‌اند که بر آنان به سبب انتقامی که از ظالمانشان می‌‌گیرند [[کیفری]] نیست و [[قائم]]{{ع}} هنگامی که [[قیام]] می‌‌کند از [[بنی امیه]] و [[تکذیب]] کنندگان [[دین]] و ناصبیان، آنان که با [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} [[دشمنی]] کردند انتقام خواهد گرفت.<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۲۸۲؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۸۵؛ البرهان، ج ۴، ص ۸۲۹.</ref>.<ref>[[سید محمود دشتی|دشتی]] و [[سید محمود سامانی|سامانی]]، [[بنی امیه (مقاله)| مقاله «بنی امیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش