سریه مرثد بن ابیمرثد در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '"]]، دائر' به '»، [[دائر'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
جز (جایگزینی متن - '"]]، دائر' به '»، [[دائر') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[رجیع]]، نام آبی در کوههای [[شرق]] عسفان در جاده [[مدینه]] به [[مکه]] و در ۷۰ کیلومتری مکه است که امروزه به آن وطیه گویند.<ref>معجم البلدان، ج ۳، ص ۲۹؛ الروض المعطار، ص ۲۶۷؛ المعالم الاثیره، ص ۱۲۵، ۲۹۴.</ref> در آن هنگام، این آب بخشی از [[سکونتگاه]] تیره [[بنیلحیان]] از [[قبیله]] [[هذیل]] بود.<ref>ر. ک: معجم ما استعجم، ج ۳، ص ۹۹۳؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۲۹.</ref> در سریهای در [[سال ۴ هجری]]، گروهی از [[مسلمانان]] در این منطقه به [[شهادت]] رسیدند که به مناسبت مکان آن، [[نبرد]] رجیع نام گرفت.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۶؛ المعارف، ص ۳۲۷؛ المنتظم، ج ۳، ص ۲۱۰.</ref> گاه از این اعزام به [[فرمانده]] آن، سریه [[مرثد بن ابیمرثد]]<ref>انسابالاشراف، ج۱، ص۳۷۵؛ الطبقات، ج۲، ص۵۵.</ref> یا [[سریه]] [[عاصم بن ثابت]]<ref>اسد الغابه، ج ۲، ص ۲۲۹ـ۲۳۰؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۵۴.</ref> یاد شده است. | [[رجیع]]، نام آبی در کوههای [[شرق]] عسفان در جاده [[مدینه]] به [[مکه]] و در ۷۰ کیلومتری مکه است که امروزه به آن وطیه گویند.<ref>معجم البلدان، ج ۳، ص ۲۹؛ الروض المعطار، ص ۲۶۷؛ المعالم الاثیره، ص ۱۲۵، ۲۹۴.</ref> در آن هنگام، این آب بخشی از [[سکونتگاه]] تیره [[بنیلحیان]] از [[قبیله]] [[هذیل]] بود.<ref>ر. ک: معجم ما استعجم، ج ۳، ص ۹۹۳؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۲۹.</ref> در سریهای در [[سال ۴ هجری]]، گروهی از [[مسلمانان]] در این منطقه به [[شهادت]] رسیدند که به مناسبت مکان آن، [[نبرد]] رجیع نام گرفت.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۱۵۶؛ المعارف، ص ۳۲۷؛ المنتظم، ج ۳، ص ۲۱۰.</ref> گاه از این اعزام به [[فرمانده]] آن، سریه [[مرثد بن ابیمرثد]]<ref>انسابالاشراف، ج۱، ص۳۷۵؛ الطبقات، ج۲، ص۵۵.</ref> یا [[سریه]] [[عاصم بن ثابت]]<ref>اسد الغابه، ج ۲، ص ۲۲۹ـ۲۳۰؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۵۴.</ref> یاد شده است. | ||
براساس گزارشی<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۵۴؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۵، ص ۵۱۲؛ السنن الکبری، ج ۹، ص ۱۴۵.</ref> از این حادثه که آن را [[بهترین]]<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۷۸۰.</ref> مستند این رخداد دانستهاند، [[پیامبر]]{{صل}} در صفر، سی و ششمین ماه [[هجرت]]، گروهی ۷ نفره<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۵۴؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۳۸۳؛ سبل الهدی، ج ۶، ص ۴۰.</ref> را به [[سرپرستی]] [[مرثد بن ابیمرثد]]<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۶۹؛ تاریخ خلیفه، ص ۴۳؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۳، ص ۱۲۶.</ref> یا [[عاصم بن ثابت]]<ref> صحیح البخاری، ج ۴، ص ۲۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۱۱؛ السنن الکبری، ج ۹، ص ۱۴۵.</ref> برای کسب اطلاع از اقدامات [[قریش]]، به مکه گسیل داشت. شمار این گروه را ۶ <ref>تاریخ خلیفه، ص ۴۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ق ۲، ص ۲۷؛ الاصابه، ج ۴، ص ۱۱۷.</ref>و ۱۰ تن <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۵۵؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۲۹۴؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص ۶۰۰.</ref>نیز گزارش کردهاند.<ref>[[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / | براساس گزارشی<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۵۴؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳؛ صحیح ابن حبان، ج ۱۵، ص ۵۱۲؛ السنن الکبری، ج ۹، ص ۱۴۵.</ref> از این حادثه که آن را [[بهترین]]<ref>الاستیعاب، ج ۲، ص ۷۸۰.</ref> مستند این رخداد دانستهاند، [[پیامبر]]{{صل}} در صفر، سی و ششمین ماه [[هجرت]]، گروهی ۷ نفره<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۵۴؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۳۸۳؛ سبل الهدی، ج ۶، ص ۴۰.</ref> را به [[سرپرستی]] [[مرثد بن ابیمرثد]]<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۶۹؛ تاریخ خلیفه، ص ۴۳؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج ۳، ص ۱۲۶.</ref> یا [[عاصم بن ثابت]]<ref> صحیح البخاری، ج ۴، ص ۲۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۱۱؛ السنن الکبری، ج ۹، ص ۱۴۵.</ref> برای کسب اطلاع از اقدامات [[قریش]]، به مکه گسیل داشت. شمار این گروه را ۶ <ref>تاریخ خلیفه، ص ۴۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ق ۲، ص ۲۷؛ الاصابه، ج ۴، ص ۱۱۷.</ref>و ۱۰ تن <ref>الطبقات، ج ۲، ص ۵۵؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۲۹۴؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص ۶۰۰.</ref>نیز گزارش کردهاند.<ref>[[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / سریه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
==رخداد [[رجیع]]== | ==رخداد [[رجیع]]== | ||
گروه اعزامی، در منطقه رجیع اتراق کرده بودند که ناگهان به محاصره ۱۰۰ تیرانداز از تیره [[بنیلحیان]] از [[قبیله]] [[هذیل]] در آمدند که در همان منطقه میزیستند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۵۵؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۴؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص ۶۰۰.</ref> گروه که خود را در محاصره [[دشمن]] دیدند، به تپهای در آن نزدیکی [[پناه]] بردند و [[اسلحه]] خود را آماده کردند. بنیلحیان که با [[ایستادگی]] [[مسلمانان]] روبهرو شدند، اظهار کردند که نمیخواهند آنان را بکشند و تنها برای [[معامله]] با [[قریش]] آنها را [[اسیر]] خواهند کرد. ۴ تن از مسلمانان که همگی پیشینه حضور در غزوههای [[بدر]] و [[احد]] را داشتند، تا نفسهای پایانی [[جنگ]] کردند و به [[شهادت]] رسیدند: [[مرثد بن ابی مرثد]] از [[مهاجران]] و همپیمان [[حمزة بن عبدالمطلب]] در [[مکه]]؛<ref> الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۳۸۳ ـ ۱۳۸۴؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۴۴.</ref> [[خالد بن بکیر کنانی]] از مهاجران؛<ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۷۷؛ الوافی بالوفیات، ج ۱۳، ص ۱۵۰.</ref> [[معتب بن عبید اوسی انصاری]]؛<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۴۵۵ ـ ۴۵۶؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۴۳۱.</ref> [[عاصم بن ثابت اوسی انصاری]] که او را از سابقان نخستین شمردهاند.<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۴۶۲ ـ ۴۶۳؛ الاستیعاب، ج ۲، ص ۷۷۹ ـ ۷۸۰؛ الوافی بالوفیات، ج ۱۶، ص ۳۲۱.</ref> پس از شهادت [[عاصم]] که چهارمین [[شهید]] گروه بود، سه عضو دیگر به [[امید]] زنده ماندن با بنیلحیان[[جنگ]] نکردند و به [[اسارت]] درآمدند:<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۵۵.</ref> [[عبدالله بن طارق]] انصاری و [[برادر]] [[مادری]] [[معتب بن عبید]] شهید این گروه و از شرکت کنندگان در جنگهای بدر و احد؛<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۵۴ـ۴۵۵؛ الاصابه، ج ۴، ص ۱۱۷؛ اسد الغابه، ج ۳، ص ۱۸۸.</ref> [[خبیب بن عدی اوسی انصاری]] که درباره شرکت او در نبردهای بدر و احد تردید است؛<ref> عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۹ ـ ۶۰؛ سبلالهدی، ج ۶، ص ۴۶؛ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۱۶۵.</ref> [[زید بن دثنّة خزرجی انصاری]] که در پیکارهای [[بدر]] و [[احد]] شرکت داشت.<ref> اسد الغابه، ج ۲، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۰؛ الاصابه، ج ۲، ص ۵۰۰.</ref> لحیانیان، دستان اسرای خود را با زه کمانهایشان بستند و به [[مکه]] بردند؛ اما در میانه [[راه]] در آبادی مرالظهران، در ۲۴ کیلومتری مکه، [[عبدالله بن طارق]] [[اعتماد]] بیشتر به [[بنیلحیان]] را جایز ندانست و با رهاکردن دستان خود شمشیرش را گرفت و به لحیانیان [[حمله]] کرد؛ بنیلحیان او را با سنگباران کشتند و قبرش همانجاست.<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۵۴ ـ ۴۵۵؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص ۶۰۰؛ تاریخ خلیفه، ص ۴۳.</ref><ref>[[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / | گروه اعزامی، در منطقه رجیع اتراق کرده بودند که ناگهان به محاصره ۱۰۰ تیرانداز از تیره [[بنیلحیان]] از [[قبیله]] [[هذیل]] در آمدند که در همان منطقه میزیستند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۵۵؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۴؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص ۶۰۰.</ref> گروه که خود را در محاصره [[دشمن]] دیدند، به تپهای در آن نزدیکی [[پناه]] بردند و [[اسلحه]] خود را آماده کردند. بنیلحیان که با [[ایستادگی]] [[مسلمانان]] روبهرو شدند، اظهار کردند که نمیخواهند آنان را بکشند و تنها برای [[معامله]] با [[قریش]] آنها را [[اسیر]] خواهند کرد. ۴ تن از مسلمانان که همگی پیشینه حضور در غزوههای [[بدر]] و [[احد]] را داشتند، تا نفسهای پایانی [[جنگ]] کردند و به [[شهادت]] رسیدند: [[مرثد بن ابی مرثد]] از [[مهاجران]] و همپیمان [[حمزة بن عبدالمطلب]] در [[مکه]]؛<ref> الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۳۸۳ ـ ۱۳۸۴؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۴۴.</ref> [[خالد بن بکیر کنانی]] از مهاجران؛<ref> اسدالغابه، ج ۲، ص ۷۷؛ الوافی بالوفیات، ج ۱۳، ص ۱۵۰.</ref> [[معتب بن عبید اوسی انصاری]]؛<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۴۵۵ ـ ۴۵۶؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۴۳۱.</ref> [[عاصم بن ثابت اوسی انصاری]] که او را از سابقان نخستین شمردهاند.<ref> الطبقات، ج ۳، ص ۴۶۲ ـ ۴۶۳؛ الاستیعاب، ج ۲، ص ۷۷۹ ـ ۷۸۰؛ الوافی بالوفیات، ج ۱۶، ص ۳۲۱.</ref> پس از شهادت [[عاصم]] که چهارمین [[شهید]] گروه بود، سه عضو دیگر به [[امید]] زنده ماندن با بنیلحیان[[جنگ]] نکردند و به [[اسارت]] درآمدند:<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۵۵.</ref> [[عبدالله بن طارق]] انصاری و [[برادر]] [[مادری]] [[معتب بن عبید]] شهید این گروه و از شرکت کنندگان در جنگهای بدر و احد؛<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۵۴ـ۴۵۵؛ الاصابه، ج ۴، ص ۱۱۷؛ اسد الغابه، ج ۳، ص ۱۸۸.</ref> [[خبیب بن عدی اوسی انصاری]] که درباره شرکت او در نبردهای بدر و احد تردید است؛<ref> عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۹ ـ ۶۰؛ سبلالهدی، ج ۶، ص ۴۶؛ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۱۶۵.</ref> [[زید بن دثنّة خزرجی انصاری]] که در پیکارهای [[بدر]] و [[احد]] شرکت داشت.<ref> اسد الغابه، ج ۲، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۰؛ الاصابه، ج ۲، ص ۵۰۰.</ref> لحیانیان، دستان اسرای خود را با زه کمانهایشان بستند و به [[مکه]] بردند؛ اما در میانه [[راه]] در آبادی مرالظهران، در ۲۴ کیلومتری مکه، [[عبدالله بن طارق]] [[اعتماد]] بیشتر به [[بنیلحیان]] را جایز ندانست و با رهاکردن دستان خود شمشیرش را گرفت و به لحیانیان [[حمله]] کرد؛ بنیلحیان او را با سنگباران کشتند و قبرش همانجاست.<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۴۵۴ ـ ۴۵۵؛ سنن ابی داود، ج ۱، ص ۶۰۰؛ تاریخ خلیفه، ص ۴۳.</ref><ref>[[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / سریه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
==[[سرنوشت]] [[اسیران]] [[رجیع]]== | ==[[سرنوشت]] [[اسیران]] [[رجیع]]== | ||
گروهی از بنیلحیان که نام دو نفرشان در منابع آمده ([[زهیر بن الأغرّ]] و جامع)<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۷۹؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۲۵.</ref> [[خبیب]] و [[زید]] را در [[ذی قعده]] <ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷.</ref> به مکه بردند و در ازای [[آزادی]] دو [[اسیر]] از [[قبیله]] [[هذیل]] <ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۷۱.</ref> یا در مقابل [[مال]] درخور توجهی آنها را در [[اختیار]] [[قریش]] قرار دادند.<ref> ر. ک: السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۷۱؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷.</ref> خریدار خبیب را [[بنینوفل]] بن عبدمناف]] و خریدار زید را [[صفوان بن امیه جمحی]] دانستهاند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷.</ref> در بیشتر منابع، گزارشهای مفصلی درباره حالات خبیب در [[زندان]]، [[نماز]] او پیش از اعدام، [[نفرین]] معروف او و تلاش [[مسلمانان]] برای [[نجات]] جسدش که بر چوبه دار مانده بود، آمدهاند. ([[خبیب بن عدی]]) در برخی منابع نیز در مورد زید به عبادتهای شبانه و [[روزهداری]] همیشگی او در روزهای [[اسارت]] و گذراندن هر شبانهروز با قدحی شیر، تلاش [[قریش]] برای بازگرداندن او از [[اسلام]] با [[وعده]] آزادی و اینکه [[پایداری]] او مایه [[شگفتی]] مکیان شد، اشاره شده است.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۲؛ امتاع الاسماع، ج ۱۳، ص ۲۷۹.</ref> او کار خود را در [[راه خدا]] ناچیز شمرد و اعلام کرد که به هیچ رو نمیپذیرفت که اندک آسیبی به [[پیامبر]]{{صل}} برسد و او در [[خانه]] خود آسوده بماند <ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۷۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۵۶.</ref>. سرانجام، [[خبیب]] و [[زید]] را به سوی تنعیم بردند و پس از دو رکعت نمازی که خواندند بر چوبههای بلند آویختند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۵۶؛ الدرر، ص ۱۵۹-۱۶۰.</ref> برخلاف خبیب که [[شأن نزول]] چند [[آیه]] را در جریان اعدام و [[نجات]] [[جسد]] او از فراز چوبه اعدام دانستهاند ([[خبیب بن عدی]])، در [[منابع تفسیری]] هیچ [[شأن]] نزولی در مورد زید بن دثنه ذکر نشده است. | گروهی از بنیلحیان که نام دو نفرشان در منابع آمده ([[زهیر بن الأغرّ]] و جامع)<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۷۹؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۲۵.</ref> [[خبیب]] و [[زید]] را در [[ذی قعده]] <ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷.</ref> به مکه بردند و در ازای [[آزادی]] دو [[اسیر]] از [[قبیله]] [[هذیل]] <ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۷۱.</ref> یا در مقابل [[مال]] درخور توجهی آنها را در [[اختیار]] [[قریش]] قرار دادند.<ref> ر. ک: السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۷۱؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷.</ref> خریدار خبیب را [[بنینوفل]] بن عبدمناف]] و خریدار زید را [[صفوان بن امیه جمحی]] دانستهاند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۵۷.</ref> در بیشتر منابع، گزارشهای مفصلی درباره حالات خبیب در [[زندان]]، [[نماز]] او پیش از اعدام، [[نفرین]] معروف او و تلاش [[مسلمانان]] برای [[نجات]] جسدش که بر چوبه دار مانده بود، آمدهاند. ([[خبیب بن عدی]]) در برخی منابع نیز در مورد زید به عبادتهای شبانه و [[روزهداری]] همیشگی او در روزهای [[اسارت]] و گذراندن هر شبانهروز با قدحی شیر، تلاش [[قریش]] برای بازگرداندن او از [[اسلام]] با [[وعده]] آزادی و اینکه [[پایداری]] او مایه [[شگفتی]] مکیان شد، اشاره شده است.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۲؛ امتاع الاسماع، ج ۱۳، ص ۲۷۹.</ref> او کار خود را در [[راه خدا]] ناچیز شمرد و اعلام کرد که به هیچ رو نمیپذیرفت که اندک آسیبی به [[پیامبر]]{{صل}} برسد و او در [[خانه]] خود آسوده بماند <ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۱۷۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۵۶.</ref>. سرانجام، [[خبیب]] و [[زید]] را به سوی تنعیم بردند و پس از دو رکعت نمازی که خواندند بر چوبههای بلند آویختند.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۶۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۵۶؛ الدرر، ص ۱۵۹-۱۶۰.</ref> برخلاف خبیب که [[شأن نزول]] چند [[آیه]] را در جریان اعدام و [[نجات]] [[جسد]] او از فراز چوبه اعدام دانستهاند ([[خبیب بن عدی]])، در [[منابع تفسیری]] هیچ [[شأن]] نزولی در مورد زید بن دثنه ذکر نشده است. | ||
خبر [[شهادت]] [[یاران پیامبر]] در دو رخداد [[رجیع]] و بئر معونه، همزمان به [[حضرت]] رسید و ایشان تا یکماه یا ۴۰ [[روز]] در [[نماز صبح]] خود، [[قبایل]] مسبب آن، از جمله [[بنیلحیان]] و ذکوان و [[رعل]] را، [[لعنت]] میکردند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۴۹ـ۳۵۰؛ صحیح البخاری، ج ۴، ص ۳۵؛ الوافی بالوفیات، ج ۱۶، ص ۳۲۱.</ref> بیشتر [[اهل]] [[مغازی]] در گزارشهایی کوتاه و مبهم، [[غزوه]] بنیلحیان را در [[سال ۶ هجری]] به قصد [[انتقام]] [[خون]] شهدای رجیع میدانند؛<ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۰؛ الطبقات، ج ۲، ص ۷۸ ـ ۷۹؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۱۸.</ref> ولی واقدی آن را در [[زمان]] زندگانی خبیب و زید و [[هدف]] آن را [[آزادی]] اسرای رجیع میداند و گزارش میدهد که [[قریش]] پس از [[آگاه]] شدن از این غزوه، بر [[غل و زنجیر]] خبیب و زید افزودند <ref> المغازی، ج ۲، ص ۵۳۶ ـ ۵۳۷.</ref>. با توجه به گزارش دیگر منابع درباره [[قتل]] خبیب و زید و اشاره نکردن آنها به این غزوه و قرائن دیگر، زنده ماندن خبیب و زید پس از نزدیک به سه سال از دستگیریشان بسیار بعید مینماید. برخی [[مفسران]] نازل شدن [[دستور]] [[نماز]] [[خوف]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> را در جریان این [[غزوه]] دانستهاند،<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۳، ص ۱۰۵۲؛ المحرر الوجیز، ج ۲، ص ۱۰۵؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۸۸.</ref> هرچند بر پایه گزارشهایی در باره [[صلح حدیبیه]] نازل شد.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۵۰؛ المغازی، ج ۲، ص ۵۸۲.</ref><ref>[[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / | خبر [[شهادت]] [[یاران پیامبر]] در دو رخداد [[رجیع]] و بئر معونه، همزمان به [[حضرت]] رسید و ایشان تا یکماه یا ۴۰ [[روز]] در [[نماز صبح]] خود، [[قبایل]] مسبب آن، از جمله [[بنیلحیان]] و ذکوان و [[رعل]] را، [[لعنت]] میکردند.<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۴۹ـ۳۵۰؛ صحیح البخاری، ج ۴، ص ۳۵؛ الوافی بالوفیات، ج ۱۶، ص ۳۲۱.</ref> بیشتر [[اهل]] [[مغازی]] در گزارشهایی کوتاه و مبهم، [[غزوه]] بنیلحیان را در [[سال ۶ هجری]] به قصد [[انتقام]] [[خون]] شهدای رجیع میدانند؛<ref> السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۲۷۹ ـ ۲۸۰؛ الطبقات، ج ۲، ص ۷۸ ـ ۷۹؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۱۸.</ref> ولی واقدی آن را در [[زمان]] زندگانی خبیب و زید و [[هدف]] آن را [[آزادی]] اسرای رجیع میداند و گزارش میدهد که [[قریش]] پس از [[آگاه]] شدن از این غزوه، بر [[غل و زنجیر]] خبیب و زید افزودند <ref> المغازی، ج ۲، ص ۵۳۶ ـ ۵۳۷.</ref>. با توجه به گزارش دیگر منابع درباره [[قتل]] خبیب و زید و اشاره نکردن آنها به این غزوه و قرائن دیگر، زنده ماندن خبیب و زید پس از نزدیک به سه سال از دستگیریشان بسیار بعید مینماید. برخی [[مفسران]] نازل شدن [[دستور]] [[نماز]] [[خوف]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> را در جریان این [[غزوه]] دانستهاند،<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۳، ص ۱۰۵۲؛ المحرر الوجیز، ج ۲، ص ۱۰۵؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۸۸.</ref> هرچند بر پایه گزارشهایی در باره [[صلح حدیبیه]] نازل شد.<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۱۵۰؛ المغازی، ج ۲، ص ۵۸۲.</ref><ref>[[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / سریه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
==[[رجیع]] در [[شان نزول]]== | ==[[رجیع]] در [[شان نزول]]== | ||
بر پایه روایاتی، برخی [[منافقان]] در [[وصف]] شهدای رجیع گفتند: بیچاره کسانی که این گونه مردند، نه مأموریتشان را انجام دادند و نه آسوده در [[خانه]] ماندند. در پاسخ منافقان، [[آیات]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْفَسَادَ وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است. و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد. و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتنبینی او را به گناه میکشاند پس دوزخ او را بس و بیگمان، این بستر بد است. و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۴-۲۰۷.</ref> نازل شدند که در آنها [[خدا]] دو گروه را با هم میسنجد: | بر پایه روایاتی، برخی [[منافقان]] در [[وصف]] شهدای رجیع گفتند: بیچاره کسانی که این گونه مردند، نه مأموریتشان را انجام دادند و نه آسوده در [[خانه]] ماندند. در پاسخ منافقان، [[آیات]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْفَسَادَ وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است. و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد. و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتنبینی او را به گناه میکشاند پس دوزخ او را بس و بیگمان، این بستر بد است. و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۴-۲۰۷.</ref> نازل شدند که در آنها [[خدا]] دو گروه را با هم میسنجد: | ||
#گروهی که در [[زندگی]] این [[دنیا]] با ادعاهای خداپسندانه به جلب توجه [[پیامبر]]{{صل}} میپردازند و خدا را بر آنچه در [[دل]] دارند [[گواه]] میگیرند؛ ولی هنگامی که موقعیتی یابند و برگردند، برای [[تباهی]] در [[زمین]] میکوشند و وقتی آنها را به [[خداترسی]] سفارش کنند، [[نخوت]] و [[غرور]] آنها را به [[گناه]] میکشاند. | #گروهی که در [[زندگی]] این [[دنیا]] با ادعاهای خداپسندانه به جلب توجه [[پیامبر]]{{صل}} میپردازند و خدا را بر آنچه در [[دل]] دارند [[گواه]] میگیرند؛ ولی هنگامی که موقعیتی یابند و برگردند، برای [[تباهی]] در [[زمین]] میکوشند و وقتی آنها را به [[خداترسی]] سفارش کنند، [[نخوت]] و [[غرور]] آنها را به [[گناه]] میکشاند. | ||
#دستهای که برای [[رضای خدا]]، از [[جان]] خود میگذرند.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص ۱۸۲ـ۱۸۳؛ روض الجنان، ج ۳، ص ۱۴۳ـ۱۴۵؛ زاد المسیر، ج ۱، ص ۱۷۰ـ۱۷۱.</ref> به [[یقین]]، سوره بقره، نخستین [[سوره]] [[مدنی]] است <ref>تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص ۱۲۰؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۷؛المیزان، ج ۲، ص ۲۰۴.</ref> و سورههای نازل شده پس از آن ـ مانند [[آل عمران]] و [[انفال]] ـ با توجه به محتوایشان، قطعاً پیش از رخداد رجیع و به مناسبت غزوههای [[بدر]] در سال دوم و [[احد]] در سال سوم نازل شدهاند، از این رو این [[شأن نزول]] را باید بر اساس [[تطبیق]] دانست. افزون بر این، این شأن نزول بر خلاف روایتهای مشهور [[شیعه]] <ref>الارشاد، ج ۱، ص ۵۲؛ التبیان، ج ۲، ص ۱۸۳؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۵۳.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۲۱؛ البحر المحیط، ج ۲، ص ۳۳۴.</ref> است که [[نزول]] این [[آیه]] را در مورد [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[لیلهالمبیت]] میدانند.<ref>[[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / | #دستهای که برای [[رضای خدا]]، از [[جان]] خود میگذرند.<ref>جامع البیان، ج ۲، ص ۱۸۲ـ۱۸۳؛ روض الجنان، ج ۳، ص ۱۴۳ـ۱۴۵؛ زاد المسیر، ج ۱، ص ۱۷۰ـ۱۷۱.</ref> به [[یقین]]، سوره بقره، نخستین [[سوره]] [[مدنی]] است <ref>تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص ۱۲۰؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۷؛المیزان، ج ۲، ص ۲۰۴.</ref> و سورههای نازل شده پس از آن ـ مانند [[آل عمران]] و [[انفال]] ـ با توجه به محتوایشان، قطعاً پیش از رخداد رجیع و به مناسبت غزوههای [[بدر]] در سال دوم و [[احد]] در سال سوم نازل شدهاند، از این رو این [[شأن نزول]] را باید بر اساس [[تطبیق]] دانست. افزون بر این، این شأن نزول بر خلاف روایتهای مشهور [[شیعه]] <ref>الارشاد، ج ۱، ص ۵۲؛ التبیان، ج ۲، ص ۱۸۳؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۵۳.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۳، ص ۲۱؛ البحر المحیط، ج ۲، ص ۳۳۴.</ref> است که [[نزول]] این [[آیه]] را در مورد [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[لیلهالمبیت]] میدانند.<ref>[[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / سریه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*[[پرونده:1100409.jpg|22px]] [[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / | *[[پرونده:1100409.jpg|22px]] [[محمد سعید نجاتی|نجاتی، محمد سعید]]، [[رجیع / سریه (مقاله)|مقاله "رجیع / سریه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵''']] | ||
==پانویس== | ==پانویس== |