استکبار در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*نکته مهم دیگر اینکه [[استکبار]] فردی و جمعی هر دو در [[قرآن]] [[مذمت]] شدهاند. در [[قرآن کریم]] در مواردی، گروهی یا قومی به "[[استکبار]]" توصیف شدهاند: {{متن قرآن|فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ}}<ref>«و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند» سوره فصلت، آیه ۱۵.</ref>. از ویژگیهای [[استکبار]] جمعی، به استضعاف کشیدن گروه و جمعی دیگر است: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند: آیا میدانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟» سوره اعراف، آیه ۷۵.</ref>. این [[آیه شریفه]] دلالت بر این مسئله دارد که همه مؤمنانِ به [[حضرت صالح]] از [[مستضعفان]] [[قوم]] او بودند و هیچ یک از [[مستکبران]] قومش [[ایمان]] نیاورده بودند<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۸، ص۱۸۲.</ref>. | *نکته مهم دیگر اینکه [[استکبار]] فردی و جمعی هر دو در [[قرآن]] [[مذمت]] شدهاند. در [[قرآن کریم]] در مواردی، گروهی یا قومی به "[[استکبار]]" توصیف شدهاند: {{متن قرآن|فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ}}<ref>«و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند» سوره فصلت، آیه ۱۵.</ref>. از ویژگیهای [[استکبار]] جمعی، به استضعاف کشیدن گروه و جمعی دیگر است: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمدهاند گفتند: آیا میدانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟» سوره اعراف، آیه ۷۵.</ref>. این [[آیه شریفه]] دلالت بر این مسئله دارد که همه مؤمنانِ به [[حضرت صالح]] از [[مستضعفان]] [[قوم]] او بودند و هیچ یک از [[مستکبران]] قومش [[ایمان]] نیاورده بودند<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۸، ص۱۸۲.</ref>. | ||
*[[تاریخ]] [[انبیای الهی]] مؤید این واقعیت [[تاریخی]] است که [[استکبار]] مانع [[ایمان]] و موجب [[کفر]] است. {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم» سوره اعراف، آیه ۷۶.</ref><ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۸۶.</ref>. | *[[تاریخ]] [[انبیای الهی]] مؤید این واقعیت [[تاریخی]] است که [[استکبار]] مانع [[ایمان]] و موجب [[کفر]] است. {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم» سوره اعراف، آیه ۷۶.</ref><ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۸۶.</ref>. | ||
==جباران== | |||
در [[ادبیات]] [[قرآنی]] یکی از دیگر کسانی که مانع [[آزادی]] است و جلوی [[اختیار]] [[مردم]] را در [[امور سیاسی]] و [[تعیین سرنوشت]] میگیرد، [[جبار]] است، قدرتمندی چیرهگر، [[سرکش]] و سلطهجو<ref>ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط، واژه “جبر”.</ref> و دارای [[نفوذ]] که طرف مقابل را [[مقهور]] و زیر [[سلطه]] خود قرار میدهد، اختیار را از او میگیرد به گونهای که مجالی برای [[انتخاب]] ندارد و محکوم و مغلوب خویش میسازد<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القران الکریم، ج۲، ص۴۶.</ref>. به کسی [[جبّار]] گفته میشود که [[نقص]] و [[کاستی]] خود را با ادعای تعالی و منزلتی که [[شایستگی]] آن را ندارد، جبران میکند. مردم را مجبور میسازد و مقهور و ناگزیر به آن چیزی که خود میخواهد<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی کلمات القرآن، ص۱۸۳.</ref>. در لغت آمده است که به “سلطان”، “جَبْر” میگویند، به دلیل آنکه هرگونه [[اراده]] کند بر مردم، [[قهر]] میورزد و “اجبار” در اصل، وادارکردن دیگری و [[اکراه]] است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی کلمات القرآن، ص۱۸۳.</ref>؛ همچنین گفته شده که جبار کسی است که همراه با [[خشم]] و [[غضب]]، میکشد<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۲۳۹؛ همچنین ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۲۶۰.</ref>. با رویکرد جباریت که از اوصاف [[حاکمان]] اسارتگر و محدودیتطلب است، [[حاکم]]، هرگونه آزادی را از [[شهروندان]] خود سلب میکند و افراد اجازه ندارند که به آزادی انتخاب کنند یا حتی [[باور]] و [[اعتقادی]] را برگزینند. | |||
این افراد با توجه به نظامی [[سیاسی]] که تشکیل میدهند، [[حقوق مردم]] را به [[سادگی]] پایمال میکنند و آزادیهای آنان را محدود. لذا در [[روایت]] آمده است: {{متن حدیث|الْجَبَّارُونَ أَبْعَدُ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۸۱.</ref>. [[جباران]] و سرکشان [[متکبر]]، در [[روز رستاخیز]]، دورترین مردم از [[خداوند بزرگ]] هستند. | |||
قدرتی که حقوق مردم را نادیده انگارد و آنان را مجبور به میل و خواستههای خود میسازد، از مسیر [[هدایت]]، دور و به حوزه [[استکبار]]، [[استبداد]] و جباریت، نزدیک شده و [[آزادی]] [[شهروندان]] را محدود میسازد. نانینی [[حکومت استبدادی]] را این گونه توصیف میکند که [[حاکم]]، مملکت را [[مال]] خود میپندارد، لذا هر [[تصمیم]] که میخواهد میگیرد، کسی [[حق]] [[اعتراض]] ندارد و حق شهروندان را به [[سادگی]] نقض میکند: در این نوع [[حکومت]]، حاکم مانند [[آحاد]] مالکین، نسبت به [[اموال]] شخصیه خود با مملکت و اهلش [[معامله]] فرماید، مملکت را به ما فیها، مال خود انگارد و اهلش را مانند [[عبید]] و اماء، بلکه اغنام و احشام برای مرادات و [[درک]] شهواتش مسخر و مخلوق پندارد، هر که را به این غرض وافی و در [[مقام]] تحصیلش، فانی دید، مقربش کند و هر که را منافی یافت از مملکت که [[ملک]] شخصی خودش پنداشته، تبعیدش نماید... هر حقی را که خواهد احقاق و اگر خواهد، پایمالش کند<ref>محمدحسین غروی نانینی، تنبیه الأمة و تنزیه الملة، می۸.</ref>. | |||
با این نگره، جایی برای آزادی [[انسان]] باقی نمیماند و ورود [[جبار]] به [[جامعه]]، برابر است با [[انکار]] [[حقوق شهروندی]] و [[نفی]] [[آزادی سیاسی]].<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۶۱.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']] | |||
# [[پرونده: 1100733.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم''']] | |||
==پانویس== | ==پانویس== |