پرش به محتوا

مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱
خط ۲۲: خط ۲۲:
روزی [[امیرالمؤمنین]] {{صل}} در [[مسجد]] نشسته بود و [[اصحاب]] اطرافش را گرفته بودند. مردی از [[پیروان]] وارد شد و اظهار ارادت کرد که [[خدا]] می‌داند من در ظاهر و [[باطن]] از ارادتمندان شمایم. [[علی]] {{ع}} ضمن تأیید، او او را به [[استقامت]] در مشکلات این راه توصیه کرد. آن مرد در حالی که [[اشک]] [[شوق]] بر گونه‌هایش می‌غلتید، از [[مسجد]] خارج شد. یکی از [[خوارج]] که نزدیک [[امام]] نشسته بود به دوستش گفت: "حادثه عجیبی است که تاکنون ندیده بودم." او گفت: "تعجبی ندارد، وقتی آن مردم آمد و گفت تو را [[دوست]] دارم، [[علی]] {{ع}} چاره ندارد جز این‌که او را [[تصدیق]] کند. حالا من برای [[امتحان]] می‌روم، آیا من [[علی]] را [[دوست]] دارم؟" رفیقش گفت: "نه، تو علاقه‌ای به [[علی]] نداری." او گفت: "من الآن بلند می‌شوم و گفته آن مرد را تکرار می‌کنم، [[علی]] هم همان جواب را خواهد داد." آن مرد از جا برخاست و مانند شخص اول نسبت به [[امام]] اظهار ارادت کرد.[[امام]] قدری در چهره او نگریست، سپس فرمود: "[[دروغ]] می‌گویی، نه و [[الله]] تو مرا [[دوست]] نداری، من هم تو را [[دوست]] ندارم." آن مرد گریست و گفت: "یا [[امیرالمؤمنین]] شما با من این‌طور برخورد می‌کنی در حالی که [[خدا]] خلاف آنچه را گفتید می‌داند."<ref>الاختصاص، ص ۳۱۲: {{متن حدیث|"ثم قال له : كذبت لا والله ما تحبني ولا أحبك، قال: فبكى الخارجي، ثم قال : يا أمير المؤمنين تستقبلني بهذا وقد علم الله خلافه"}}</ref> طولی نکشید که ماجرای [[جنگ نهروان]] پیش آمد و او در صف [[دشمنان]] [[امام]] جنگید و کشته شد. یادآور می‌شود که مردم‌شناسی [[حضرت]] باعث می‌شود هنگام [[هجوم]] مردم به سوی او برای [[بیعت]]، خطاب به مردم بگوید: «مرا واگذارید و دیگری را [[انتخاب]] کنید، زیرا ما به سوی امری حرکت می‌کنیم که رنگارنگ است»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲: {{متن حدیث|"دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 680-681.</ref>.
روزی [[امیرالمؤمنین]] {{صل}} در [[مسجد]] نشسته بود و [[اصحاب]] اطرافش را گرفته بودند. مردی از [[پیروان]] وارد شد و اظهار ارادت کرد که [[خدا]] می‌داند من در ظاهر و [[باطن]] از ارادتمندان شمایم. [[علی]] {{ع}} ضمن تأیید، او او را به [[استقامت]] در مشکلات این راه توصیه کرد. آن مرد در حالی که [[اشک]] [[شوق]] بر گونه‌هایش می‌غلتید، از [[مسجد]] خارج شد. یکی از [[خوارج]] که نزدیک [[امام]] نشسته بود به دوستش گفت: "حادثه عجیبی است که تاکنون ندیده بودم." او گفت: "تعجبی ندارد، وقتی آن مردم آمد و گفت تو را [[دوست]] دارم، [[علی]] {{ع}} چاره ندارد جز این‌که او را [[تصدیق]] کند. حالا من برای [[امتحان]] می‌روم، آیا من [[علی]] را [[دوست]] دارم؟" رفیقش گفت: "نه، تو علاقه‌ای به [[علی]] نداری." او گفت: "من الآن بلند می‌شوم و گفته آن مرد را تکرار می‌کنم، [[علی]] هم همان جواب را خواهد داد." آن مرد از جا برخاست و مانند شخص اول نسبت به [[امام]] اظهار ارادت کرد.[[امام]] قدری در چهره او نگریست، سپس فرمود: "[[دروغ]] می‌گویی، نه و [[الله]] تو مرا [[دوست]] نداری، من هم تو را [[دوست]] ندارم." آن مرد گریست و گفت: "یا [[امیرالمؤمنین]] شما با من این‌طور برخورد می‌کنی در حالی که [[خدا]] خلاف آنچه را گفتید می‌داند."<ref>الاختصاص، ص ۳۱۲: {{متن حدیث|"ثم قال له : كذبت لا والله ما تحبني ولا أحبك، قال: فبكى الخارجي، ثم قال : يا أمير المؤمنين تستقبلني بهذا وقد علم الله خلافه"}}</ref> طولی نکشید که ماجرای [[جنگ نهروان]] پیش آمد و او در صف [[دشمنان]] [[امام]] جنگید و کشته شد. یادآور می‌شود که مردم‌شناسی [[حضرت]] باعث می‌شود هنگام [[هجوم]] مردم به سوی او برای [[بیعت]]، خطاب به مردم بگوید: «مرا واگذارید و دیگری را [[انتخاب]] کنید، زیرا ما به سوی امری حرکت می‌کنیم که رنگارنگ است»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۲: {{متن حدیث|"دَعُونِي وَ الْتَمِسُوا غَيْرِي فَإِنَّا مُسْتَقْبِلُونَ أَمْراً لَهُ وُجُوهٌ وَ أَلْوَانٌ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 680-681.</ref>.


==[[حقوق]] [[رهبر]] بر مردم==
==[[حقوق رهبر بر مردم]]==
[[امام]] خطاب به مردم می‌فرماید: همانا [[خدای سبحان]] حقی از من را بر شما [[واجب]] کرده است... از جمله [[حقوق]] [[واجب]] [[الهی]] بر [[بندگان]] [[خیرخواهی]] و [[نصیحت]] و نیز [[پایداری]] بر [[بیعت]] و [[تبعیت]] از [[رهبری]] است، چنانچه مردم نیز بر [[رهبر]] و [[حاکم]] [[حقوقی]] دارند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶: {{متن حدیث|"امَّا بَعْدُ، فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُمْ؛...لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ [سُبْحَانَهُ] عَلَى عِبَادِهِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 681.</ref>.
[[امام]] خطاب به مردم می‌فرماید: همانا [[خدای سبحان]] حقی از من را بر شما [[واجب]] کرده است... از جمله [[حقوق]] [[واجب]] [[الهی]] بر [[بندگان]] [[خیرخواهی]] و [[نصیحت]] و نیز [[پایداری]] بر [[بیعت]] و [[تبعیت]] از [[رهبری]] است، چنانچه مردم نیز بر [[رهبر]] و [[حاکم]] [[حقوقی]] دارند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶: {{متن حدیث|"امَّا بَعْدُ، فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُمْ؛...لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ [سُبْحَانَهُ] عَلَى عِبَادِهِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 681.</ref>.


۲۱۸٬۷۷۹

ویرایش