رفق و مدارا: تفاوت میان نسخهها
←نرمخویی و نقش آن در استحکام روابط اجتماعی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[رفق و مدارا در قرآن]] - [[رفق و مدارا در معارف و سیره نبوی]] - [[رفق و مدارا در معارف و سیره علوی]] - [[رفق و مدارا در معارف و سیره سجادی]] - [[رفق و مدارا در معارف دعا و زیارات]] - [[رفق و مدارا در خانواده]]| پرسش مرتبط =}} | |||
== مقدمه == | |||
در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا}}<ref>«پس کافران را فرصتی ده و اندکک به خود واگذار» سوره طارق، آیه ۱۷.</ref> | |||
{{ | همچنین میفرماید: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا میدهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۴۴.</ref>. | ||
< | |||
< | |||
[[پیامبر]] {{صل}} میفرمایند: "اگر [[رفق]] چیزی بود که دیده میشد، میدیدی که هیچ مخلوقی از آن نیکوتر نیست"<ref>احمد نراقی، معراج السعاده، ص۱۸۷.</ref>. | |||
[[امام موسی کاظم]] {{ع}} میفرمایند: "[[مدارا]] کردن با دیگران نیمی از وسیله [[زندگی]] است و کسی که [[میانهروی]] کند [[فقیر]] نمیشود"<ref>شیخ حُر عاملی، آداب معاشرت، ترجمه محمد علی فارابی، یعسوب عباسی علی کمر، ص۵۰.</ref>. | |||
==جستارهای وابسته== | [[مدارا]] مترادف [[رفق]]، [[سازگاری]]، سهولت، مسالمت و [[نرمخویی]] است<ref>فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۲۰۳.</ref>. | ||
رفق و مدارا به معنای [[نرمی]] و [[سازش]] است. به [[بیان]] دیگر [[مهربانی]] نسبت به دیگران است و در لغت [[عرب]]: به معنای [[ملاطفت]] و [[ملایمت]] است<ref>معصومه شرف الدین الموسوی. اصول تربیتی و اخلاقی در صحیفه کامله سجادیه (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، ص۲۴۰.</ref>. | |||
[[مدارا]] از حیث معنی نزدیک به [[رفق]] است، زیرا [[مدارا]] [[نرمی]] و [[ملایمت]] و [[حسن معاشرت]] با [[مردم]] و [[تحمل]] ناگواری و [[آزار]] آنهاست و گاهی بین رفق و مدارا میتوان تفاوتی قائل شد به این اعتبار که در [[مدارا]] [[تحمل]] [[آزار]] [[مردم]] هست و در [[رفق]] نیست<ref>شیخ حر عاملی، آداب معاشرت، ترجمه محمد علی فارابی، یعسوب عباسی علی کمر، ص۵۰.</ref>. | |||
[[مدارا]] نیز نزدیک به [[رفق]] است و [[مدارا]] عبارت از آن است که ناگواری از کسی به تو رسد متحمل شوی و به روی خود نیاوری<ref>احمد نراقی، معراج السعاده، ص۱۸۸.</ref><ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۴۵.</ref>. | |||
[[مدارا]] عبارت است از آنکه به خاطر دفع مفسده، یا کم کردن آن، و یا اجتناب از بالا گرفتن آن، از [[انکار]] و ممانعت از آن خودداری کنی... [[مدارا]] گاهی برای رفع [[شر]] کسی است که با او [[سازگاری]] میکنی، و گاهی برای آن است که او را به سوی [[نیکی]] جلب کنی؛ و تمام اینها در جایی است که محلی برای بازداشتن و ممانعت نباشد؛ و یا اینکه [[ترس]] در بین باشد یا امکان تأثیر وجود نداشته باشد، که در این صورت [[نرمی]] و [[خوشرویی]] و [[تحمل]] [[آزار]] طرف مقابل و پاسخ گفتن [[بدیها]] با [[اعمال نیک]]، [[مدارا]] خواهد بود <ref>حسین بحرانی، سلوک عرفانی در سیره اهل البیت {{عم}}، ترجمه علی شیروانی، ص۱۰۱ - ۱۰۲.</ref>. | |||
[[رازداری]] آنگونه که ما [[تفسیر]] نمودیم، یک نوع [[سازگاری]] و [[مدارا]] با [[مردم]] است<ref>حسین بحرانی، سلوک عرفانی در سیره اهل البیت {{عم}}، ترجمه علی شیروانی، ص۹۸.</ref>. | |||
[[مهربانی]] از اصولی است که در [[سیرت]] هر شخص وجود دارد؛ اما گاهی کسی را مستحق [[مهربانی]] و [[نرمی]] نمییابیم و در این زمان هرچه کوتاه بیاییم و یا به [[نرمی]] [[رفتار]] کنیم، مطابق کتب لغت "[[مدارا]]" کردهایم. | |||
[[دین اسلام]] به هیچ عنوان، مروج هیچ نوع سهلانگاری نیست؛ اما سهلانگاری ([[مدارا]]) با هر کسی حتی با [[دشمنان]] را مفید میداند. [[رفتار]] [[امام علی]] {{ع}} نمونه والای [[قاطعیت]] و [[مدارا]] بود. از دیدگاه [[امام]]، [[کارگزاران]] باید در عین [[قاطعیت]]، از [[مدارا]] برخوردار باشند. ایشان [[خشونت]] مطلق را آفت [[مدیریت]] میدانند. همانگونه که [[نرمش]] بیحساب را در اداره امور زیانبار تلقی میکنند. | |||
به نظر میرسد که رفق و مدارا بیشتر [[شایسته]] مدیران و دولتمردان [[جامعه اسلامی]] است تا افراد عادی [[جامعه اسلامی]]. [[پیامبر]] {{صل}} در جریان [[فتح مکه]] تا آخرین حد ممکن با [[اهل مکه]] [[مدارا]] کرد و هرکس را که به [[مسجد الحرام]] پناهنده شد و یا [[سلاح]] به [[زمین]] گذارد و در خانه خود ماند، در [[امان]] دانست و بعد از [[فتح]] هم با کسانی همچون [[هند]] جگرخوار و [[عکرمه بن ابی جهل]] که [[آتش]] افروز جنگهای پس از [[بدر]] بودند، با [[گذشت]] و [[مدارا]] برخورد نمود<ref>جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج۲، ص۳۴۴ - ۳۴۶.</ref>، این برخورد نه تنها به [[عظمت]] [[اسلام]] افزود بلکه درسی بزرگ به همه [[مسلمانان]] داد؛ [[گذشت]] در عین [[قدرت]] و [[مدارا]] در عین [[قاطعیت]]<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۴۶-۲۴۷.</ref>. | |||
[[شهید مطهری]] مینویسد: [[پیامبر]] {{صل}} در مسایل فردی و شخصی و آنچه مربوط به شخص خودش بود نرم و ملایم بود. گذشتهای بزرگ تاریخیاش یکی از [[علل]] پیشرفتش بود؛ اما در مسایل اصولی و عمومی، آنجا که [[حریم]] [[قانون]] بود، [[سختی]] و [[صلابت]] نشان میداد و دیگر جای [[گذشت]] نمیدانست، پس از [[فتح مکه]] و [[پیروزی]] بر [[قریش]]، آنان را بخشید و [[توبه]] [[قاتل]] عموی محبوبش [[حمزه]] را پذیرفت ولی زنی که از اشراف هم بود و سرقت کرده بود را [[گذشت]] نکرد و [[قانون الهی]] را [[اجرا]] نمود<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲، ص۲۵۷.</ref>. | |||
دو مفهوم [[تساهل]] و [[تسامح]] در [[اسلام]] با رفق و مدارا ارتباط بسیار نزدیکی دارد. | |||
[[فلسفه]] اصلی [[تساهل و تسامح]] در [[اسلام]]، [[تربیت]] [[مؤمنان]] و نزدیک ساختن دلهای آنان به یکدیگر است؛ به عبارت روشنتر، قلمرو [[مدارا]] در درون [[نظام]] [[دینی]] است و قلمرو [[صلابت]] و [[اقتدار]] در بیرون [[نظام]] [[دینی]]، [[صلابت]] برای [[حفظ دین]]، جلوگیری از تهاجم بیگانگان، [[پیشرفت]] [[اسلام]] و نفوذناپذیر بودن [[رهبران]] [[دینی]] در برابر [[معاندان]] است. از نظر لغت [[تساهل و تسامح]] اگر با هم بیایند به معنای آسان گرفتن و [[گذشت]] است ولی اگر یکی بدون دیگری به کار [[رود]]، معنایشان متفاوت میشود. چون [[تساهل]] نوعی [[بیتفاوتی]] و اباحهگری در پی دارد، به خلاف [[تسامح]] که در آن [[مدارا]] و [[گذشت]] با [[اقتدار]] و [[بزرگواری]] نهفته است<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۴۷.</ref>. | |||
چنانچه در [[قرآن]] نیز آمده است [[تسامح]] در [[اجرای حدود الهی]] با [[روح]] [[ایمان به خدا]] و [[آخرت]] ناسازگار است. [[مسلمانان]] طی ده سال در بیش از ۷۰ [[جنگ]] شرکت کردند. واقعه [[مسجد ضرار]] نمونهای از نحوه برخورد [[پیامبر]] {{صل}} با موردی بود که کانون [[دین]] مورد تهاجم قرار گرفته بود. | |||
یکی از اصول اولیه [[پیامبر]] {{صل}} در [[دعوت به دین]]، [[مدارا]] است. | |||
[[مدارا]] کردن یکی از مصادیق بارز [[حسن خلق]] است. | |||
نهادینه کردن [[عقاید]] و به خصوص [[عواطف]] و ملکه شدن منشهای [[پسندیده]] در [[جان]]، هم زمان میطلبد و هم ظرافت، به عبارت دیگر "[[مدارا]]" میطلبد. [[مدارا]] در [[تربیت]] و [[اصلاح]] دیگران نقش غیر قابل انکاری دارد. | |||
[[مدارا]] در امور [[مستحب]] و نوافل است و کارهای [[واجب]] در هیچ شرایطی جز حالت [[ضرورت]]، قابل چشمپوشی و اغماض نیست. | |||
به همان اندازه که به [[مدارا]]، [[حسن خلق]]، [[حلم]] و [[معاشرت]] [[شایسته]] مأموریم، به [[تولی و تبری]]، مرزبندی مکتبی در دوستیها، صفآرایی در برابر [[دشمن]]، [[مقاومت]] بر سر "مواضع" و بیتفاوت نبودن در مقابل [[بدیها]] و بدان موظف هستیم. | |||
از مضمون برخی [[روایات]] استفاده میشود که اساساً [[ایمان]] در پرتو [[مدارا]] کردن با [[مردم]]، محفوظ میماند... شاید کلیترین ویژگی فرد مداراگر آن است که نسبت به خود، واقعبین است... [[مدارا]] در ایجاد [[روابط اجتماعی]] سالم و خوب، نقشی اساسی ایفا میکند. شخص مداراگر نه تنها افراد را بر [[اشتباهات]] و ضعفهای خویش [[آگاه]] میسازد، بلکه خود، عامل اصلی در تقویت و رشد [[روابط اجتماعی]] خواهد بود. | |||
در نتیجه [[مدارا]] با [[مردم]] اگر به منظور [[احترام]] و [[تکریم]] به شخصیت آنان باشد بسیار ارزنده است، چنین مدارایی نشانه [[عقل]] بیدار و [[فکر]] روشنبین است، چنین مدارایی مایه [[محبوبیت]] و راه نفوذ در [[افکار]] دیگران است. [[اولیای الهی]] به چنین مدارایی توجه داشتند<ref>معصومه شرف الدین الموسوی، اصول تربیتی و اخلاقی در صحیفه کامله سجادیه (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته فلسفه و کلام اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، ص۲۴۳.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۴۸-۲۴۹.</ref> | |||
==[[نرمخویی]] و نقش آن در استحکام [[روابط اجتماعی]]== | |||
نرمخویی نقش بسیار مهمی در استحکام روابط اجتماعی دارد. این صفت به عنوان [[رحمت]] از سوی [[خداوند]] برای [[پیامبر]] مطرح شده است. خداوند خطاب به پیامبرش میفرماید: ای پیامبر! به موجب [[رحمت الهی]] به تو، [[اخلاق نیکو]] و نرمی در [[رفتار]] عنایت شده که همین امر ([[خوشرفتاری]]) باعث شد تا [[مردم]] به سویت جذب گردند، اما اگر تو تندخو میبودی دیگر [[جاذبه]] نداشتی و مردم از اطرافت پراکنده میشدند<ref>{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. از [[آیه]] به صراحت میتوان این امر را برداشت نمود که نرمخویی موجب جذب دیگران و [[تندخویی]] موجب دفع دیگران میگردد. در مورد [[حضرت موسی]]{{ع}} و برادرش [[هارون]] آن زمانی که میخواست به سمت [[فرعون]] برود، خداوند به آنها دستور داد: به سمت فرعون روید و با او با کمال آرامی و نرمی سخن بگویید: {{متن قرآن|فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا}}<ref>«و با او به نرمی سخن گویید» سوره طه، آیه ۴۴.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)| سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص 60-61.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[آسانی]] | * [[آسانی]] | ||
* [[تساهل و تسامح]] | * [[تساهل و تسامح]] | ||
* [[خوشخلقی]] | * [[خوشخلقی]] | ||
{{ | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100808.jpg|22px]] [[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|'''سیره اجتماعی پیامبر اعظم''']] | |||
#[[پرونده:1379218.jpg|22px]] [[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|'''مکارم اخلاق در صحیفه''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{فضایل اخلاقی}} | |||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | [[رده:فضایل اخلاقی]] |