پرش به محتوا

دلیل عقلی نصب الهی امام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۱: خط ۵۱:
#'''بازدارندگی از [[معصیت]]'''؛ فائده دیگری است که بر [[وجود امام]] [[غائب]] فی نفسه مترتب می‌‌باشد. [[علامه حلی]] می‌‌گوید: {{عربی| ان الاعتقاد المکلفین لوجود الامام و تجویز انفاد حکمه علیهم فی کل وقت سبب لردعهم عن الفساد و قربهم الی الصلاح}}.
#'''بازدارندگی از [[معصیت]]'''؛ فائده دیگری است که بر [[وجود امام]] [[غائب]] فی نفسه مترتب می‌‌باشد. [[علامه حلی]] می‌‌گوید: {{عربی| ان الاعتقاد المکلفین لوجود الامام و تجویز انفاد حکمه علیهم فی کل وقت سبب لردعهم عن الفساد و قربهم الی الصلاح}}.
*هر چند [[امام]] را مشاهده نکرده باشیم اما چون [[امام]] را ناظر بر [[اعمال]] و [[رفتار]] خود می‌‌دانیم و این احتمال [[قوی]] را هر لحظه می‌‌دهیم که آن [[حضرت]] [[ظهور]] فرماید، صرف همین احتمال برای [[ترغیب]] به [[کار خیر]] و [[پرهیز]] از [[منکرات]] تأثیرگذار می‌‌باشد<ref>فوائد امام غائب در بحث مهدویت بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>.
*هر چند [[امام]] را مشاهده نکرده باشیم اما چون [[امام]] را ناظر بر [[اعمال]] و [[رفتار]] خود می‌‌دانیم و این احتمال [[قوی]] را هر لحظه می‌‌دهیم که آن [[حضرت]] [[ظهور]] فرماید، صرف همین احتمال برای [[ترغیب]] به [[کار خیر]] و [[پرهیز]] از [[منکرات]] تأثیرگذار می‌‌باشد<ref>فوائد امام غائب در بحث مهدویت بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۱۹-۱۲۳</ref>.
==دلیل عقلی نصب الهی امام در مکتب در فرآیند نواندیشی==
[[متکلمان شیعه]] [[دلایل عقلی]] متعددی بر [[لزوم]] [[انتصاب الهی]] و [[نبوی]] برای [[امام]] ارائه کرده‌اند. چند نمونه:
#از حیاتی‌ترین فلسفه‌های وجودی امام، ایجاد [[انسجام]] و [[اتحاد]] [[جامعه اسلامی]] است. اگر [[انتخاب امام]] به [[مردم]] واگذار شود، با توجه به [[اختلاف]] سلایق و عدم [[وحدت]] کلمه که در هر عصر و [[نسل]]، [[قطعی]] و گریزناپذیر است، [[نقض غرض]] پیش می‌آید و [[فلسفه امامت]] [[باطل]] خواهد شد<ref>الألفین (ترجمه)، ص۸۶.</ref>؛ چنان‌که پس از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} و با نادیده گرفته شدن [[نص]] و [[نصب پیامبر]] در [[غدیر]]، تشتّت‌ها و تفرقه‌هایی شوم بر جامعه اسلامی [[سایه]] افکند و ده‌ها [[مذهب]] و [[مکتب]] زائید و [[وحدت امت اسلامی]] را تا به امروز آرمانی دست‌نیافتنی کرده است.
#برخی از ویژگی‌های قطعی [[امامت]]، مانند [[عصمت]]، [[علم غیبی]] و [[افضلیت]] که در جای خود [[ثابت]] شده، از امور محسوس نیستند و تشخیص قطعی آنها جز بر [[پروردگار]] و [[پیامبر]] پنهان می‌مانَد. پس [[انتخاب]] است نمی‌تواند تضمین کننده این شروط الزامی و تشخیص دهنده کُنه این صفات باشد و چه بسا نقض غرض شود و به انتخاب [[جاهل]] و [[فاسق]] بینجامد<ref>تجرید الاعتقاد، ص۲۲۲؛ الألفین (ترجمه)، ص۸۹؛ امام‌شناسی، ص۵۴؛ اسرار الحکم، ص۵۱۱.</ref>.
#امامت در [[مکتب تشیع]] از [[ارکان دین]] و از بزرگ‌ترین ره‌آوردهای [[وحی]] برای [[بشر]] است. در تلقی [[مذاهب]] غیرشیعی نیز اگرچه امامت از [[فروع دین]] است، ولی از [[احکام]] مهم شمرده می‌شود، چون با [[سرنوشت]] [[دینی]] و [[دنیوی]] [[جامعه]] گره می‌خورد. اگر کوچک‌ترین احکام فرعی [[دین]] با [[انتخاب مردم]] [[تعیین]] [[تکلیف]] و مشخص نمی‌شود و هیچ عالم [[شیعی]] یا [[سنی]]، [[رأی]] [[مکلفین]] را [[میزان]] در تشخیص [[احکام شریعت]] نمی‌داند، چگونه در اصل یا [[حکم]] مهمی مثل امامت، [[گزینش]] مردم میزان باشد و [[مشروعیت]] بیافریند؟<ref>الألفین (ترجمه)، ص۸۳.</ref>.
#همان [[منطق]] و فلسفه‌ای که می‌طلبید [[ارسال رسولان]] از سوی [[آسمان]] باشد، می‌طلبد که گزینش اوصیای آنان نیز امری آسمانی و [[وحیانی]] باشد؛ زیرا [[پیامبران]] مؤسس [[شریعت]] بودند و [[اوصیاء]]، [[حافظ]] و [[مفسر]] [[شریعت]] هستند. هر دو [[منصب]] [[نبوت]] و [[وصایت]]، [[ریاست عامه]] بر همه [[مسلمین]] و [[سرپرستی]] امور [[دین]] و دنیاست. چنان که [[عقل]] و نقل، [[انتخاب]] [[نبی]] و [[رسول]] از سوی [[مردم]] را [[باطل]] و [[بیهوده]] می‌داند، [[انتخاب امام]] را نیز همین‌گونه می‌شناسد<ref>امام‌شناسی، ص۶۶؛ الألفین (ترجمه)، ص۱۰۰.</ref>؛ همان‌گونه که دست مردم از [[گزینش]] اوصیای [[انبیای پیشین]] نیز کوتاه بود.
#واگذاری انتخاب امام به مردم و سلب [[مسئولیت]] از خویش، با [[سیره]] [[قطعی]] [[رسول خدا]]{{صل}} ناسازگار است؛ زیرا ایشان نسبت به ابتدایی‌ترین [[اعمال]] و اموری که در [[سعادت بشر]] دخالت داشت، کوتاهی نکرد. آیا پذیرفتنی است که در حوزه خطیر [[امامت]]، که [[سرنوشت]] دین و دنیای [[امت]] تا [[پایان تاریخ]] است، [[سهل‌انگاری]] و سلب مسئولیت ورزد؟ به ویژه آن‌که [[قرآن]]، اهمیت و سرنوشت امامت را با [[رسالت]] گره زد و عدم [[ابلاغ]] آن را باعث بطلان کوشش‌های [[مشقت]] بار [[نبوی]] [[اعلان]] کرد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref><ref>تجرید الإعتقاد، ۲۲۳.</ref>.
#با [[انکار]] [[نصب]] و [[نص]]، ناگزیر باید به انتخاب بشری [[پناه]] آورد. این تِز، خلاف [[ضروریات مذهب شیعه]]، برابر با [[نفی]] امامت، عین نفی [[غدیر]] و نفی دیگر مبانی نظری امامت است؛ زیرا اولین و مهمترین [[اختلاف]] [[اهل بیت]] با [[پیروان]] [[شورا]] بر سر همین موضوع بود. [[صحابه]] متعبّد به [[دستورات]] نبوی، [[انتصاب امام]] اول در غدیر را [[فرمان الهی]]، [[واجب]] الإطاعة، [[استمرار]] [[نظام]] [[وحیانی]] و ضامن بقای کتاب و شریعت می‌دانستند و زیر پا نهادن آن را شکستن صریح [[فرمان خدا]] و رسول می‌شمردند، بر خلاف متمرّدان که آشکارا این [[دستور]] را زیر پا نهادند و خود [[پیشوا]] گزیدند.
#در فرض [[نفی]] [[نصب]] ونص [[الهی]] باید پذیرفت که [[امامان شیعه]] با [[انتخاب]] و [[بیعت]] [[شیعیان]]، صاحب [[منصب امامت]] و [[ولایت]] شده‌اند. تناقضی که از این [[تئوری]] [[تولد]] می‌گیرد اینکه کدام [[سند]] [[تاریخی]]، [[شورا]] یا [[اجماع]] یا مانند آن را درباره [[ائمه]] [[روایت]] می‌کند؟ کدام [[امام]] را سراغ دارید که به انتخاب خویش از سوی مأمومین استناد کند؟
#با [[گزینش]] [[مردم]]، [[امامت]] منصبی اعتباری و عُرفی و قراردادی خواهد بود که تمام [[مشروعیت]] خود را مدیون [[شهروندان]] است و از [[مسند]] الهی و [[دینی]] [[سقوط]] خواهد کرد. این سقوط، خلاف فرض اولیه و خلاف اصول و ضروریات [[اعتقادی]] [[شیعی]] است؛ زیرا [[امامیه]] به اتفاق، امامت را همانند [[رسالت]]، منصبی الهی و [[استمرار نبوت]] می‌شمارد.
#در فرض گزینش زمینی امام، احتمال [[خطا]] در انتخاب [[قطعی]] است؛ چنان‌که در [[صدر اسلام]] رخ داد. دکتر کدیور برای فرار از این پارادوکس، [[تعیین]] هر امام را از اختیارات امام پیشین می‌شمارد و [[انتصاب امام]] را به امام قبل وا می‌گذارد<ref> مجله مدرسه، شماره ۳، ص۹۵، مقاله قرائت فراموش شده، محسن کدیور، اردیبهشت ۱۳۸۵.</ref>. اما با توجه به اینکه ایشان [[عصمت]] و [[علم غیبی]] ائمه را [[انکار]] می‌کند، هر امام، فردی [[خطاپذیر]] و گزینش وی در معرض [[اشتباه]] خواهد بود؛ چنان‌که آقای کدیور به آن تصریح دارد: «[[امامان]]... همانند دیگر [[آدمیان]] خطاپذیرند»<ref>مجله مدرسه، شماره ۳، ص۹۶، مقاله قرائت فراموش شده، محسن کدیور، اردیبهشت ۱۳۸۵.</ref>. سؤال این است که در این فرایند خطاپذیر، چه تضمینی هست که انتخاب امامِ غیر [[معصوم]] برای پس از خویش، مصون از اشتباه باشد؟ اگر در فرض شما هیچ [[انتصاب الهی]] در کار نباشد، چگونه و با کدام مبنا می‌توان به انتخاب‌های بشری [[اعتماد]] کرد؟.<ref>[[حسن علی‌پور وحید|علی‌پور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص ۱۷.</ref>


==جستارهاوابسته==
==جستارهاوابسته==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش