خیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ')
خط ۱۲: خط ۱۲:


==معناشناسی==
==معناشناسی==
خیر در لغت عبارت است از چیزی كه همه به آن رغبت كنند<ref>{{عربی|الخَيْرُ: ما يرغب فيه الكل}}، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص300.</ref> و به آن میل داشته باشند<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. "خیر" در مقابل "شر" از واژه‌های ناظر به ارزش‌هاست و به لحاظ گستره معنایی، جامع، و تقریباً معادل تمام چیزهایی است که از جهتی [[ارزشمند]]، مفید، مطلوب و [[نافع]] باشند<ref> راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۳۰۰.</ref>. خیر پدیده یا عاملی است که برای چیزی دیگر خوب و ملایم است، یعنی آنرا به کمال مترقبش می‌‌رساند، یا عین کمال مترقب اوست. در واقع آن [[قوه]] و استعداد را دارد که به او برسد و این قهراً خیر اوست. به بیان دیگر خیر، چیزی است که نفس و ذات خودش کمال و مطلوب است، یعنی [[انسان]] آنرا باید برای خودش بخواهد، نه برای چیز دیگر؛ ولی "[[نافع]]" چیزی است که به خاطر اثری که به دنبال دارد، خوب و [[پسندیده]] است. [[نافع]]، در واقع مقدمه خیر است، نه اینکه خودش فی حد ذاته خیر باشد.
خیر در لغت عبارت است از چیزی كه همه به آن رغبت كنند<ref>{{عربی|الخَيْرُ: ما يرغب فيه الكل}}، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص300.</ref> و به آن میل داشته باشند<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. "خیر" در مقابل "شر" از واژه‌های ناظر به ارزش‌هاست و به لحاظ گستره معنایی، جامع، و تقریباً معادل تمام چیزهایی است که از جهتی [[ارزشمند]]، مفید، مطلوب و [[نافع]] باشند<ref> راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۳۰۰.</ref>. خیر پدیده یا عاملی است که برای چیزی دیگر خوب و ملایم است، یعنی آن را به کمال مترقبش می‌‌رساند، یا عین کمال مترقب اوست. در واقع آن [[قوه]] و استعداد را دارد که به او برسد و این قهراً خیر اوست. به بیان دیگر خیر، چیزی است که نفس و ذات خودش کمال و مطلوب است، یعنی [[انسان]] آن را باید برای خودش بخواهد، نه برای چیز دیگر؛ ولی "[[نافع]]" چیزی است که به خاطر اثری که به دنبال دارد، خوب و [[پسندیده]] است. [[نافع]]، در واقع مقدمه خیر است، نه اینکه خودش فی حد ذاته خیر باشد.


از باب اینکه [[انسان]] در انجام دادن فعل اختیاری به یک سلسله معانی و مفاهیم احتیاج دارد که او را به سوی آن فعل برانگیزد، [[عقل انسان]] مفهوم "خوبی" را می‌‌سازد؛ برای اینکه [[طبیعت]] را به سوی مطلوبش [[هدایت]] کند و [[طبیعت]] را به مطلوب خودش برساند. مقصود از [[طبیعت]]، آن نحوه وجود [[تکوینی]] است، یعنی [[عقل]]، وجود واقعی خود و وجود [[تکوینی]] خود را به مطلوب خودش برساند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳.</ref>.
از باب اینکه [[انسان]] در انجام دادن فعل اختیاری به یک سلسله معانی و مفاهیم احتیاج دارد که او را به سوی آن فعل برانگیزد، [[عقل انسان]] مفهوم "خوبی" را می‌‌سازد؛ برای اینکه [[طبیعت]] را به سوی مطلوبش [[هدایت]] کند و [[طبیعت]] را به مطلوب خودش برساند. مقصود از [[طبیعت]]، آن نحوه وجود [[تکوینی]] است، یعنی [[عقل]]، وجود واقعی خود و وجود [[تکوینی]] خود را به مطلوب خودش برساند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳.</ref>.
۲۱۸٬۸۳۷

ویرایش