پرش به محتوا

عمل در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
جز (جایگزینی متن - 'اخلاق الاهی، ج۱، ج۱' به 'اخلاق الاهی، ج۱')
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ')
خط ۲۵: خط ۲۵:


==اهمیت عمل و [[کار]]==
==اهمیت عمل و [[کار]]==
کار به [[دلیل]] نوع فعالیت فیزیکی، موجب [[استواری]] [[بدن]] و اندام [[آدمی]] می‌شود. از این‌رو [[امام علی]]{{ع}} کار را موجب افزایش نیروی [[انسان]] می‌داند و کوتاهی در کار کردن را عامل فُتور و [[سستی]]. باید توجه داشت کار تنها در جسم تأثیرگذار نیست، بلکه موجب [[استحکام]] شخصیت معنوی نیز می‌شود. از این‌رو در [[روایات]]، طلب [[روزی حلال]] بر هر مرد و زنی [[واجب]] شده و کار کردن و داشتن حرفه، بعد از [[نماز]] امری [[واجب]] تلقی شده است. [[انسان]] در سایه کار به کسب و تجربه و [[کشف]] ناشناخته‌ها می‌رسد و در سایه مسئولیتی که بر عهده می‌گیرد، وجوه [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] و [[خانوادگی]] خویش را تعالی می‌بخشد و به حرکت و سیر تکاملی خود در مسیر [[زندگی]]، رشد و وسعت می‌دهد، وضعیت [[اقتصادی]] بهتری پیدا می‌کند و با رعایت حد [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] لوازم ضروری برای [[زندگی]] و مسائل پیرامون آنرا برای خود و خانواده‌اش مهیا خواهد کرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 648.</ref>.
کار به [[دلیل]] نوع فعالیت فیزیکی، موجب [[استواری]] [[بدن]] و اندام [[آدمی]] می‌شود. از این‌رو [[امام علی]]{{ع}} کار را موجب افزایش نیروی [[انسان]] می‌داند و کوتاهی در کار کردن را عامل فُتور و [[سستی]]. باید توجه داشت کار تنها در جسم تأثیرگذار نیست، بلکه موجب [[استحکام]] شخصیت معنوی نیز می‌شود. از این‌رو در [[روایات]]، طلب [[روزی حلال]] بر هر مرد و زنی [[واجب]] شده و کار کردن و داشتن حرفه، بعد از [[نماز]] امری [[واجب]] تلقی شده است. [[انسان]] در سایه کار به کسب و تجربه و [[کشف]] ناشناخته‌ها می‌رسد و در سایه مسئولیتی که بر عهده می‌گیرد، وجوه [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] و [[خانوادگی]] خویش را تعالی می‌بخشد و به حرکت و سیر تکاملی خود در مسیر [[زندگی]]، رشد و وسعت می‌دهد، وضعیت [[اقتصادی]] بهتری پیدا می‌کند و با رعایت حد [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] لوازم ضروری برای [[زندگی]] و مسائل پیرامون آن را برای خود و خانواده‌اش مهیا خواهد کرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 648.</ref>.


[[انسان]] در سایه رشد [[اقتصادی]] به بسیاری از [[فضیلت‌ها]]، از جمله [[انفاق]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[صدقه]] و... می‌رسد که هر یک در رشد و تعالی شخصیت معنوی مؤثر است. از این‌رو در [[کلام]] اوصیای [[الهی]]، به‌ویژه [[امام علی]]{{ع}} بر این موضوع تأکید فراوانی شده است. [[امام علی]]{{ع}} در [[کلامی]] جابه‌جایی سنگ در کوه‌ها را خوش‌تر از [[تحمل]] منت آفریدگان برمی‌شمارد و خواستن از [[بندگان]] را ننگ می‌داند. همچنین حضرت داشتن کار همراه با [[پاک‌دامنی]] را [[برتر]] از [[ثروتمندی]] همراه با [[فسق]] و [[فجور]] برمی‌شمرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 648.</ref>
[[انسان]] در سایه رشد [[اقتصادی]] به بسیاری از [[فضیلت‌ها]]، از جمله [[انفاق]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[صدقه]] و... می‌رسد که هر یک در رشد و تعالی شخصیت معنوی مؤثر است. از این‌رو در [[کلام]] اوصیای [[الهی]]، به‌ویژه [[امام علی]]{{ع}} بر این موضوع تأکید فراوانی شده است. [[امام علی]]{{ع}} در [[کلامی]] جابه‌جایی سنگ در کوه‌ها را خوش‌تر از [[تحمل]] منت آفریدگان برمی‌شمارد و خواستن از [[بندگان]] را ننگ می‌داند. همچنین حضرت داشتن کار همراه با [[پاک‌دامنی]] را [[برتر]] از [[ثروتمندی]] همراه با [[فسق]] و [[فجور]] برمی‌شمرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 648.</ref>
خط ۳۸: خط ۳۸:
#در [[نظام هستی]] هیچ عملی هر چند [[خرد]] و کوچک گم نمی‌شود: {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}<ref>«پس هر کس همسنگ ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref>.
#در [[نظام هستی]] هیچ عملی هر چند [[خرد]] و کوچک گم نمی‌شود: {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}<ref>«پس هر کس همسنگ ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذره‌ای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref>.
#پرده‌های زمان، پیچ و خم‌های مکان، کوچکی واقعه، ظرافت اسلوب، سرعت عمل و پیچیدگی ابزار، هیچکدام نمی‌تواند آنچه را از [[انسان]] صادر می‌شود مخفی نگه دارد: {{متن قرآن|إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ}}<ref>«اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد در دل تخته سنگی یا در آسمان‌ها یا در زمین، خداوند آن را می‌آورد که خداوند نازک‌بین دانایی‌ست» سوره لقمان، آیه ۱۶.</ref>. 
#پرده‌های زمان، پیچ و خم‌های مکان، کوچکی واقعه، ظرافت اسلوب، سرعت عمل و پیچیدگی ابزار، هیچکدام نمی‌تواند آنچه را از [[انسان]] صادر می‌شود مخفی نگه دارد: {{متن قرآن|إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ}}<ref>«اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد در دل تخته سنگی یا در آسمان‌ها یا در زمین، خداوند آن را می‌آورد که خداوند نازک‌بین دانایی‌ست» سوره لقمان، آیه ۱۶.</ref>. 
#اگر به اندازه یک دانه خردل عمل در [[دل]] سنگی یا در [[آسمان‌ها]] یا در [[زمین]] باشد، [[خدا]] آنرا می‌آورد<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۱۷.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۹۷-۹۹ .</ref>
#اگر به اندازه یک دانه خردل عمل در [[دل]] سنگی یا در [[آسمان‌ها]] یا در [[زمین]] باشد، [[خدا]] آن را می‌آورد<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۲۱۷.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۹۷-۹۹ .</ref>


==چگونگی تأثیر عمل در [[سرنوشت]]==
==چگونگی تأثیر عمل در [[سرنوشت]]==
خط ۴۴: خط ۴۴:


==تعامل [[انسان]] و عمل==
==تعامل [[انسان]] و عمل==
[[روح انسان]] در آغاز [[خلقت]] هرچند قوا و استعدادهای فراوانی دارد منتها هیچ [[سرمایه]] بالفعلی ندارد. در زمینه‌ای خالی است که می‌توان آنرا با چیزی پر کرد. [[لوح]] سفید است که می‌توان هر نقشی در آن رقم زد. [[روح انسان]] به وسیله [[اعمال]] او به تدریج شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود. منظور از عمل، هرچیزی است که از [[انسان]] صادر می‌شود خواه به صورت فعل، خواه به صورت قول و حتی به صورت [[فکر]] و [[اندیشه]]. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>.
[[روح انسان]] در آغاز [[خلقت]] هرچند قوا و استعدادهای فراوانی دارد منتها هیچ [[سرمایه]] بالفعلی ندارد. در زمینه‌ای خالی است که می‌توان آن را با چیزی پر کرد. [[لوح]] سفید است که می‌توان هر نقشی در آن رقم زد. [[روح انسان]] به وسیله [[اعمال]] او به تدریج شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود. منظور از عمل، هرچیزی است که از [[انسان]] صادر می‌شود خواه به صورت فعل، خواه به صورت قول و حتی به صورت [[فکر]] و [[اندیشه]]. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref>.


از [[رسول خدا]] {{صل}} نیز [[روایت]] شده است: «هنگامی که [[بنده]] گناهی انجام می‌دهد، نقطه سیاهی در قلبش پیدا می‌شود، اگر [[توبه]] کند و دست از [[گناه]] بردارد، آن نقطه [[پاک]] می‌شود؛ ولی اگر [[توبه]] نکند با هر گناهی نقطه دیگری پدید می‌آید تا همه [[قلب]] سیاه می‌شود و [[قلب]] می‌میرد». این است معنی: {{متن قرآن|كَلاّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۳۳.</ref>. در [[حدیث]] دیگری از آن [[حضرت]] آمده است: "[[مال‌دوستی]] و [[جاه‌طلبی]] در [[قلب]] [[انسان]] [[نفاق]] می‌رویاند؛ همان‌طور که آب سبزه را"<ref>{{متن حدیث|حُبُّ اَلْجَاهِ وَ اَلْمَالِ يُنْبِتَانِ اَلنِّفَاقَ فِي اَلْقَلْبِ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۰۵.</ref>.
از [[رسول خدا]] {{صل}} نیز [[روایت]] شده است: «هنگامی که [[بنده]] گناهی انجام می‌دهد، نقطه سیاهی در قلبش پیدا می‌شود، اگر [[توبه]] کند و دست از [[گناه]] بردارد، آن نقطه [[پاک]] می‌شود؛ ولی اگر [[توبه]] نکند با هر گناهی نقطه دیگری پدید می‌آید تا همه [[قلب]] سیاه می‌شود و [[قلب]] می‌میرد». این است معنی: {{متن قرآن|كَلاّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۳۳۳.</ref>. در [[حدیث]] دیگری از آن [[حضرت]] آمده است: "[[مال‌دوستی]] و [[جاه‌طلبی]] در [[قلب]] [[انسان]] [[نفاق]] می‌رویاند؛ همان‌طور که آب سبزه را"<ref>{{متن حدیث|حُبُّ اَلْجَاهِ وَ اَلْمَالِ يُنْبِتَانِ اَلنِّفَاقَ فِي اَلْقَلْبِ}}؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۲۰۵.</ref>.
خط ۵۸: خط ۵۸:


==رابطه [[اعمال]] با [[کیفر]] و [[پاداش اخروی]]==
==رابطه [[اعمال]] با [[کیفر]] و [[پاداش اخروی]]==
در [[متون دینی]] اعم از [[قرآن]] و [[روایات]] در برابر کرده‌های [[نیک]] و بد [[انسان]]، [[وعده]] و [[وعید]] پاداش‌های بزرگ و کیفرهای دهشتناک داده شده است. معیارهایی که ما می‌شناسیم، از تقدیر و [[تطبیق]] این نتیجه‌های بزرگ بر کرده‌های [[انسان]]، [[ناتوان]] است. ما با هیچ معیار شناخته شده‌ای نمی‌توانیم برای فعلی که در چند لحظه اتفاق می‌افتد، [[پاداش]] یا کیفری به [[عمر]] ابد مقرر کنیم. از این رو برخی در [[مقام]] [[اعتراض]]، [[عذاب‌های اخروی]] را مصداق [[بی‌عدالتی]] دانسته‌اند و [[حقیقت]] این است که اگر نتیجه‌های [[اخروی]] با [[قرارداد]] و اعتبار بر [[اعمال]] ما مترتب شده باشد، پاسخی برای این [[اعتراض]] نخواهیم داشت؛ ولی این نتیجه‌ها نه قراردادی است و نه حتی [[تکوینی]]، به آن معنی که ما می‌شناسیم. [[کیفر]] و [[پاداش اخروی]] خود عمل است نه نتیجه آن، خود عمل که در [[جهان آخرت]] با چهره آن جهانی [[ظهور]] پیدا می‌کند. [[اعمال]] ما همان طور که چهره‌ای مادی و ملکی دارند، صورتی ملکوتی دارند، چهره ملکی عمل همان حرکت‌ها و سکناتی است که آنرا پدید می‌آورد و در معرض دید قرار می‌دهد.
در [[متون دینی]] اعم از [[قرآن]] و [[روایات]] در برابر کرده‌های [[نیک]] و بد [[انسان]]، [[وعده]] و [[وعید]] پاداش‌های بزرگ و کیفرهای دهشتناک داده شده است. معیارهایی که ما می‌شناسیم، از تقدیر و [[تطبیق]] این نتیجه‌های بزرگ بر کرده‌های [[انسان]]، [[ناتوان]] است. ما با هیچ معیار شناخته شده‌ای نمی‌توانیم برای فعلی که در چند لحظه اتفاق می‌افتد، [[پاداش]] یا کیفری به [[عمر]] ابد مقرر کنیم. از این رو برخی در [[مقام]] [[اعتراض]]، [[عذاب‌های اخروی]] را مصداق [[بی‌عدالتی]] دانسته‌اند و [[حقیقت]] این است که اگر نتیجه‌های [[اخروی]] با [[قرارداد]] و اعتبار بر [[اعمال]] ما مترتب شده باشد، پاسخی برای این [[اعتراض]] نخواهیم داشت؛ ولی این نتیجه‌ها نه قراردادی است و نه حتی [[تکوینی]]، به آن معنی که ما می‌شناسیم. [[کیفر]] و [[پاداش اخروی]] خود عمل است نه نتیجه آن، خود عمل که در [[جهان آخرت]] با چهره آن جهانی [[ظهور]] پیدا می‌کند. [[اعمال]] ما همان طور که چهره‌ای مادی و ملکی دارند، صورتی ملکوتی دارند، چهره ملکی عمل همان حرکت‌ها و سکناتی است که آن را پدید می‌آورد و در معرض دید قرار می‌دهد.


چهره ملکی گفتار، همان الفاظی است که آنرا می‌سازد. چهره ملکی چون مادی است، محکوم [[قوانین]] ماده است. از جمله آنکه [[محدودیت]] زمانی دارد، زمانی کوتاه یا بلند را اشغال می‌کند، به صورت تدریجی پیدا می‌شود. هر جزء که پا به صحنه وجود بگذارد، جزء پیشینش صحنه را ترک می‌کند و در نهایت تمام می‌شود و پس از آن نه فعل قابل دیدن است و نه قول لایق شنیدن.
چهره ملکی گفتار، همان الفاظی است که آن را می‌سازد. چهره ملکی چون مادی است، محکوم [[قوانین]] ماده است. از جمله آنکه [[محدودیت]] زمانی دارد، زمانی کوتاه یا بلند را اشغال می‌کند، به صورت تدریجی پیدا می‌شود. هر جزء که پا به صحنه وجود بگذارد، جزء پیشینش صحنه را ترک می‌کند و در نهایت تمام می‌شود و پس از آن نه فعل قابل دیدن است و نه قول لایق شنیدن.


ولی چهره ملکوتی عمل حقیقتی است غیر مادی که در پی تحقق وجود مادی عمل موجود می‌شود. حقیقتی مستقل و [[آزاد]] از شرایط ماده که هرگز از بین نمی‌رود و پیوسته موجود است. در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref> «ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. هنگامی که زبان به [[غیبت]] کسی می‌گشاییم، صورت مادی و ملکی عمل ما [[سخن گفتن]] است، سخنی که ظاهرش با [[نقل]] خاطره و [[خیرخواهی]] هیچ تفاوتی ندارد، [[زبان]] حرکت می‌کند، حروف یکی پس از دیگری پیدا می‌شوند، کلمات را می‌سازند و کلمات، جملات را و چون گوینده به مراد خویش رسید، پرونده سخن بسته می‌شود و هرگز نمی‌توانیم آنرا بشنویم، ولی همراه این عمل مادی و حرکت فیزیکی، حقیقتی [[معنوی]] شکل می‌گیرد که گوینده را در حال خوردن گوشت [[جسد]] مرده [[غیبت]] شونده متمثل می‌کند و با پایان یافتن [[غیبت]]، از بین نمی‌رود، باقی می‌ماند و در [[قیامت]] ظاهر می‌شود؛ چرا که [[انسان]] در [[قیامت]] [[توانایی]] دیدن آنرا پیدا می‌کند: {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref> «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. در [[دنیا]] نیز آن [[حقیقت]] موجود است، ولی پرده [[مادیت]]، [[چشم]] [[باطن]] [[انسان]] را پوشانده و از دیدن حقایق محرومش می‌سازد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۷۶.</ref>.
ولی چهره ملکوتی عمل حقیقتی است غیر مادی که در پی تحقق وجود مادی عمل موجود می‌شود. حقیقتی مستقل و [[آزاد]] از شرایط ماده که هرگز از بین نمی‌رود و پیوسته موجود است. در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ}}<ref> «ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>. هنگامی که زبان به [[غیبت]] کسی می‌گشاییم، صورت مادی و ملکی عمل ما [[سخن گفتن]] است، سخنی که ظاهرش با [[نقل]] خاطره و [[خیرخواهی]] هیچ تفاوتی ندارد، [[زبان]] حرکت می‌کند، حروف یکی پس از دیگری پیدا می‌شوند، کلمات را می‌سازند و کلمات، جملات را و چون گوینده به مراد خویش رسید، پرونده سخن بسته می‌شود و هرگز نمی‌توانیم آن را بشنویم، ولی همراه این عمل مادی و حرکت فیزیکی، حقیقتی [[معنوی]] شکل می‌گیرد که گوینده را در حال خوردن گوشت [[جسد]] مرده [[غیبت]] شونده متمثل می‌کند و با پایان یافتن [[غیبت]]، از بین نمی‌رود، باقی می‌ماند و در [[قیامت]] ظاهر می‌شود؛ چرا که [[انسان]] در [[قیامت]] [[توانایی]] دیدن آن را پیدا می‌کند: {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref> «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. در [[دنیا]] نیز آن [[حقیقت]] موجود است، ولی پرده [[مادیت]]، [[چشم]] [[باطن]] [[انسان]] را پوشانده و از دیدن حقایق محرومش می‌سازد<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۳۷۶.</ref>.


بنابراین، آنچه در [[قیامت]] نصیب [[انسان]] می‌شود، نه نتیجه اعتبار و [[قرارداد]] است و نه معلول عمل، بلکه خود گفتار و [[کردار]] [[انسان]] است که با چهره ملکوتی ظاهر می‌شود و هنگامی که خود عمل، [[پاداش]] عمل باشد هیچ ظلمی [[تصور]] نمی‌شود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۱۹.</ref>.  
بنابراین، آنچه در [[قیامت]] نصیب [[انسان]] می‌شود، نه نتیجه اعتبار و [[قرارداد]] است و نه معلول عمل، بلکه خود گفتار و [[کردار]] [[انسان]] است که با چهره ملکوتی ظاهر می‌شود و هنگامی که خود عمل، [[پاداش]] عمل باشد هیچ ظلمی [[تصور]] نمی‌شود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۳۱۹.</ref>.  
خط ۸۶: خط ۸۶:
برخی از عناوین و تعابیر درباره عمل و کار وجود دارد مانند:
برخی از عناوین و تعابیر درباره عمل و کار وجود دارد مانند:
===کار اتفاقی===
===کار اتفاقی===
کاری را می‌گویند که آن کار خود می‌توانسته [[هدف]] باشد، ولی عامل، آنرا برای این هدف به وجود نیاورده و به صورت اتفاقی به وجود آمده است؛ ممکن بود یک فاعل آنرا هدف خود قرار دهد، ولی آن کار بدون آنکه هدف باشد به وجود آمده است<ref>مجموعه آثار، ج۷، ص۴۰۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۷.</ref>
کاری را می‌گویند که آن کار خود می‌توانسته [[هدف]] باشد، ولی عامل، آن را برای این هدف به وجود نیاورده و به صورت اتفاقی به وجود آمده است؛ ممکن بود یک فاعل آن را هدف خود قرار دهد، ولی آن کار بدون آنکه هدف باشد به وجود آمده است<ref>مجموعه آثار، ج۷، ص۴۰۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵۷.</ref>


===کار [[اخلاقی]]===
===کار [[اخلاقی]]===
۲۱۸٬۷۸۳

ویرایش