پرش به محتوا

اقتصاد جاهلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴٬۱۸۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


==مقدمه==
==مقدمه==
درآمد بسیاری از ساکنان شبه جزیره از [[راه]] [[کشاورزی]] و [[دامپروری]] و [[تجارت]] بود و تجار، بازارهای بزرگی در سرتاسر [[عربستان]] برپا کرده بودند و در آن به [[تجارت]] می‌پرداختند؛ ولی با این حال بیشتر [[مردم]] [[عرب]] به ویژه بدویان را افراد [[نیازمند]] و [[فقیر]] تشکیل می‎‌دادند که بسیاری از آنان برای گذراندن [[معیشت]] خود، چاره‌‎ای جز راهزنی نمی‎‌دیدند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۹۰. </ref>.<ref>ر.ک: پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶ ـ۸۷.</ref> استمرار یک‎‌نواختی و خشکی صحرا، افزون بر پیامدهای سخت معیشتی سبب قانون‎‌گریزی و [[دوست داشتن]] [[آزادی]] شده بود و تنها دو چیز آنان را محدود می‌‎کرد: (۱): قید و بندهای [[کیش]] بت‌‎پرستی، [[مراسم]] و [[شعائر]] آن؛ (۲): سنت‌‎ها، [[آداب و رسوم]] قبیلگی و [[وظایف]] آنان در برابر [[قبیله]]<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جنگ‌های اعراب جاهلی (مقاله)|مقاله «جنگ‌های اعراب جاهلی»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۷ـ ۲۶۸.</ref>.
*درآمد بسیاری از ساکنان شبه جزیره از [[راه]] [[کشاورزی]] و [[دامپروری]] و [[تجارت]] بود و تجار، بازارهای بزرگی در سرتاسر [[عربستان]] برپا کرده بودند و در آن به [[تجارت]] می‌پرداختند؛ ولی با این حال بیشتر [[مردم]] [[عرب]] به ویژه بدویان را افراد [[نیازمند]] و [[فقیر]] تشکیل می‎‌دادند که بسیاری از آنان برای گذراندن [[معیشت]] خود، چاره‌‎ای جز راهزنی نمی‎‌دیدند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۹۰. </ref>.<ref>ر.ک: پیامبر اعظم، ج۲، ص۸۶ ـ۸۷.</ref> استمرار یک‎‌نواختی و خشکی صحرا، افزون بر پیامدهای سخت معیشتی سبب قانون‎‌گریزی و [[دوست داشتن]] [[آزادی]] شده بود و تنها دو چیز آنان را محدود می‌‎کرد: (۱): قید و بندهای [[کیش]] بت‌‎پرستی، [[مراسم]] و [[شعائر]] آن؛ (۲): سنت‌‎ها، [[آداب و رسوم]] قبیلگی و [[وظایف]] آنان در برابر [[قبیله]]<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جنگ‌های اعراب جاهلی (مقاله)|مقاله «جنگ‌های اعراب جاهلی»]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۶۷ـ ۲۶۸.</ref>.
*مهم‌ترین [[فعالیت‌های اقتصادی]] در شبه [[جزیره عربستان]]، [[کشاورزی]] و دامپروری بود. عبور خطوط بازرگانی از آنجا باعث شد [[اعراب]] نیز به عرصه [[تجارت]] گام بگذارند و بتوانند به موفقیت‌های چشمگیری دست یابند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۱.</ref>.
 
==[[کشاورزی]]==
*این شبه‌ جزیره، [[آب]] و هوای خشک و بیابانی دارد و از لحاظ نزولات آسمانی و نیز جریان آب‌های سطحی به‌شدت در تنگنا بوده و هست؛ پس نباید [[کشاورزی]] پر رونقی را از آن [[انتظار]] داشت؛ اما بر خلاف این [[تصور]]، مناطقی از [[عربستان]] مانند: [[یثرب]]، یمامه، [[احساء]] [[خیبر]]، [[یمن]] و [[طائف]] وجود داشت که به [[دلیل]] [[فراوانی آب]]، بنیان ثروتشان بر [[کشاورزی]]، [[استوار]] بود.
*متأسفانه از منابع مکتوب [[جاهلی]]، خبر چندانی از کشت و زرع و تفصیل آن در [[عربستان]] به دست ما نرسیده است؛ اما آنچه از منابع به دست می‌آید، این است که [[یمن]]، سرزمینی آباد بوده و به [[دلیل]] کثرت درختان و میوه‌ها و کشتزارهایشان به "[[خضراء]]" معروف بوده است<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۴۷.</ref>. ادویه، حبوبات، قارچ و نیز درختان نخل، انگور و...، عمده‌ترین محصولات زراعی [[یمن]] را تشکیل می‌داد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۱، ص۷۶.</ref>.
*منطقه [[حجاز]] و یمامه، به سبب برخورداری از [[آب]] فراوان، در آن روزگار از همه جا سرسبزتر و آبادتر و حاصلخیزتر بود و همه نوع میوه و باغ‌های شگفت و [[قصور]] بلند در آن وجود داشت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۲۹.</ref>. از لحاظ کثرت درختان خرما، یمامه در [[حجاز]] نظیر نداشت<ref>محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۹.</ref>. وادی‌های عرض و منطقه قران نیز که از توابع یمامه به شمار می‌آمدند، مملو از درختان خرما بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹.</ref>.
*در شمال [[یثرب]] به [[برکت]] چشمه‌های پُر [[آب]] و [[فراوانی آب]]، و در منطقه جوف و نیز مناطق سه‌گانه مهم [[یثرب]] یعنی عقیق، بطحان و قناه، همچنین، اطراف یثرب وجود قنات‌های پُر [[آب]]، علاوه بر زراعت، نخل نیز وجود داشت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۱.</ref>.
*[[طائف]] هم با درختان میوه انبوهش، تأمین کننده اصلی میوه [[مکه]] بود<ref>محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.</ref>. از باغات وسیع انگور [[طائف]]، مویز و کشمش به دست می‌آمد که در سواحل مدیترانه، فروخته می‌شد<ref>؛ مطهر بن طاهر مقدسی، احسن التقاسیم، ص۶۷.</ref>. نجد هم به سبب [[فراوانی آب]]، درختان میوه و زمین‌های مزروعی بسیار داشت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۹. </ref>.
*در [[شرق]] [[عربستان]]؛ هجر، [[احساء]] و مناطق تابعه‌شان، از مناطق عمده [[کشاورزی]] به شمار می‌آمدند که در آن، انواع سبزیجات، درختان میوه و نخل حاصل می‌شد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴؛ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۱۱۹.</ref>. مناطق قطر، کاظمه و مرائض نیز از دیگر نقاط عمده [[کشاورزی]] در [[شرق]] بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۴۴.</ref>. در عمان، نخل، زیاد بود و درختان موز، انار و میوه درخت سدر، بسیار یافت می‌شد<ref>محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۲۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲.</ref>.
 
==[[دامداری]]==
*علاوه بر پرورش انواع دام و طیور در [[یمن]]، [[اعراب]] بدوی تهامه، نجد، نفود، [[شام]]، دهناء و [[بحرین]] نیز به [[شبانی]] می‌زیستند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۸.</ref>. شتر، عمده دامی بود که به لحاظ سازگاری‌اش با محیط خشک صحرا در سراسر [[عربستان]]، اقبالی عمومی داشت<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۲.</ref>.
 
==[[تجارت]]==
*[[تجارت]] در میان [[مردم]] شهرنشین، بسیار وسیع‌تر و گسترده‌تر از [[اعراب]] بادیه‌نشین بود؛ چرا که [[تجارت]] با [[مردم]] جزیرة‌العرب و کشورهای بزرگ اطراف و نیز دیگر سرزمین‌های دور و نزدیک را در بر می‌گرفت. در این میان، یمنی‌ها، اولین شهرنشینان شبه‌ جزیره بودند که در صنایع، [[علوم]] و [[فنون]] تجاری نیز تبحر تام داشتند و پیشتاز این [[تجارت]] در سطح وسیع آن بودند. آنان با تشکیل اولین دولت‌های [[عربی]] در منطقه، در توسعه [[تجارت]] کوشیدند<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۶.</ref>. آنها از حاصل‌خیزی [[زمین]]، نزدیکی به دریا و محل ممتاز آن بر سر راه [[هند]] که مایه [[پیشرفت]] این سرزمین را فراهم می‌آورد، حداکثر بهره را بردند.
*از [[تجارت]] بحریه [[اعراب جاهلی]]، اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما شواهد و قراین به دست آمده، نشانگر آن است که یمنی‌ها قرن‌های متمادی در قبل و بعد از میلاد بر [[تجارت]] منطقه [[سیادت]] داشتند؛ اما رفته‌رفته، [[تجارت]] دریایی آنها مغلوب برتری‌های ناوگان دریایی [[روم]] و یونان شد<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.</ref> و از آن پس، تجارت‌های دریایی، بیشتر از سوی دریانوردان رومی و یونانی و نیز دریانوردان [[هندی]] و ایرانی صورت می‌گرفت<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۷۶.</ref>.
*دولت‌های [[یمنی]] از طریق خشکی از راه [[یمن]] تا [[شام]] را در امتداد سواحل غربی شبه‌ جزیره می‌پیمودند؛ راهی که از [[مکه]] و پترا می‌گذشت و در انتهای شمالی به جانب [[مصر]]، [[شام]] و [[عراق]] منشعب می‌شد و در راه [[شام]] در نزدیک غزه به دریا می‌رسید<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.</ref>.
*راه کاروان رو حضرموت که به لحاظ [[تجارت]] کندر و بخور ثروتمند شده بود، به مأرب می‌رسید و از آنجا به شاهراه بزرگ تجاری می‌پیوست<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۵.</ref>؛ اما در [[شرق]] شبه‌جزیره، وجود بندرگاه‌های بزرگ و مهمی چون مسقط، همچنان [[تجارت]] دریایی [[اعراب]] را فعال نگه داشته بود. کشتی‌های این بندر از طریق خلیج [[فارس]] تا [[بابل]] پیش می‌رفتند و طلا، قصدیر، چوب‌های خوب، عاج، [[صندل]]، ادویه، پنبه و انواع عطرها را به آنجا می‌بردند<ref>زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۶.</ref>. [[اعراب]] [[شرق]] شبه‌ جزیره، علاوه بر راه دریایی، راهی را در امتداد سواحل خلیج‌فارس و دریای عمان می‌پیمودند و از آنجا به [[عراق]]، کالا می‌فرستادند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۳۳۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>.
*[[اعراب]] جنوبی در [[تورات]] و کُتب یونان و [[روم]]، بلادی ثروتمند معرفی شدند که قافله‌هایشان طلا، نقره و همچنین چوب‌های گران‌قیمت را به بلاد [[شام]] و آشور و [[عراق]] [[تجارت]] می‌کردند.
*در این کتب، ذکر شده است که یمنی‌ها ظروف و مصنوعات طلایی و نقره‌ای و در و پنجره‌های مرصع از عاج، طلا و نقره و دیگر سنگ‌های قیمتی و نیز عسل و شمع‌های ساخته شده از موم را به [[شام]] می‌فرستادند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۵.</ref>. عمده صادرات [[اعراب]] به خارج، مواد خام بود که از بلاد [[عرب]] به دست می‌آمد یا از [[آفریقا]]، [[هند]] و ماورای [[هند]] به [[عربستان]] می‌آمد. مهم‌ترین این مواد، انواع عطرها و پوست بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>.
*عطرهایی که در بازار عرضه می‌شد، به دو دسته مردانه و زنانه تقسیم می‌شد. [[اعراب]] جنوبی، این عطرها را به [[شام]]، [[مصر]]، [[عراق]] و نیز در مناطق [[عربی]] از جمله خود [[یمن]] توزیع می‌کردند. عطرها با انواع متعددش از اشجاری حاصل می‌آمدند که بعضی از آنها از [[هند]] و [[آفریقا]] وارد می‌شد و از [[مصر]] و [[شام]] به [[عراق]] می‌آمد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. بخور و لباس‌های خوشبو نیز از پر ارزش‌ترین کالاها بودند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. انواع دارچین‌های چینی، [[هندی]] و سیلانی از جزیره سیلان به [[یمن]] می‌رسید که مطاعی با [[ارزش]] در [[تجارت]] بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۳۷.</ref>. یمنی‌ها جمیع ممالک [[آفریقای شرقی]] را می‌شناختند و به آنجا کالا عرضه می‌کردند<ref>زید بن علی عنان، تاریخ یمن، ص۷۷.</ref> و ادویه، منسوجات، [[شمشیر]] [[هندی]]، حریر چینی، برده، بوزینه، عاج، طلا و پر شترمرغ از [[حبشه]] وارد می‌کردند و به بازار اروپا می‌رساندند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ص۶۴.</ref>. آنها آن [[قدر]] در [[تجارت]]، ماهر و چیره‌دست بودند که هردوت می‌پنداشته است که از همه [[عربستان]]، بوی [[عطر]] برمی‌خیزد و بخور، مر، فلوس، دارچین و کندر از آنجا می‌آید"<ref>هردوت، تاریخ هرودت، ج۳، ص۲۰۳-۲۰۷.</ref>.
*علاوه بر [[یمن]]، در [[شرق]] [[عربستان]] هم، تجار هجر، [[بحرین]] و دیگر [[اعراب]] [[شرق]] [[عربستان]]، تاجران قابلی به شمار می‌آمدند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۱.</ref>؛ اما خبر چندانی به دست ما نرسیده است و می‌دانیم که عمان، یکی از بزرگ‌ترین و توانگرترین بازرگانی [[جهان]] را دارا بوده است<ref>ناشناخته، حدود العالم من المشرق إلی المغرب، ۱۳۷۲، ص۴۳۰.</ref>.
*در [[حجاز]]، [[مکه]]، [[شهر]] بازرگانی بزرگی به شمار می‌رفت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۱.</ref>. بسیاری از [[مردم]] [[مکه]] از ممر [[تجارت]] می‌زیسته‌اند. از راه‌های تجاری آنها، نخست، طریق معروف جنوب به شمال بود، دیگری از سمت شمال به [[خیبر]] و از وسط صحرا وادی‌الرمه و بعد به [[حیره]] می‌رسید<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۶.</ref>. کاروان‌های مکی از [[یمن]] و سواحل اقیانوس [[هند]] و [[شرق]] [[آفریقا]]، سقز، عطریات، بخور، پوست، جامه‌های نفیس عدنی، ادویه [[هندی]]، صمغ، عاج و برده آفریقایی و از [[طائف]]، مویز و کشمش و از معادن بنی‌سلیم، طلا به سواحل مدیترانه، صادر می‌کردند و از آنجا اسلحه، گندم، روغن، شراب و پارچه‌های پنبه‌ای، کتانی و ابریشمی بر می‌گرداندند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۷.</ref>.
*مهم‌ترین کالای [[تجارت]] [[قریش]]، پوست دباغی شده بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۰۷.</ref>. نقره هم از مهم‌ترین کالاهایی بود که [[بازار شام]] را فرا می‌گرفت<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۰۸.</ref>. عمده‌ترین کالایی که تجار مکی از [[شام]] به [[مکه]] تجارت می‌کردند، روغن بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۲۹۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۵.</ref>.
 
==بازارهای تجاری==
*[[قرآن کریم]] در [[سوره قریش]] به سفرهای زمستانی بازرگانان مکی و سفرهای تابستانی آنها به [[شام]] و [[یمن]] اشاره کرده است. [[هاشم]] از اجداد [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان کسی مشهور است که این سفرهای تجاری را راه‌اندازی کرده است<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۲۵۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۶.</ref>.
*[[قریش]] در [[مکه]]، اجتماعات و بازارگاه‌هایی مانند [[عکاظ]] برپا کردند<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۸۷.</ref>. [[قبایل]] شمال و جنوب غربی برای [[تجارت]]، همراه [[قبایل]] نجد در این بازار جمع می‌شدند و راه‌های تجاری [[یمن]] و [[شام]] و خلیج‌فارس و [[بابل]] از آن می‌گذشت<ref>دائرة المعارف اسلامی، ج۲، ص۳۸۲.</ref>. این، بزرگ‌ترین بازار [[عرب]] در نزدیک [[عرفات]] از نیمه ذی‌القعده تا آخر این ماه تشکیل می‌شد<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>. [[مردم]] به منازلی وارد می‌شدند که هر قبیله‌ای برای خود بنا کرده بود و در آنها به خرید و فروش می‌پرداختند. بعد به مجنه ذی‌المجاز می‌‌رفتند<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و ده روز در آن بازار بودند و چون هلال ذی‌الحجه را [[مشاهده]] می‌کردند، به ذی‌المجاز می‌رفتند و هشت شب را در آنجا می‌ماندند. سپس روز ترویه، ذی‌المجاز را به قصد [[عرفه]] ترک می‌کردند<ref>زکریا بن محمد قزوینی، آثار البلاد و اخبار العباد، ص۸۵؛ محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه، ج۱، ص۱۲۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.
*دیگر بازارهای [[عربستان]]، دومة‌الجندل در شمال نجد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۰۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۳۹۰.</ref>، [[بازار]] [[خیبر]]، [[بازار]] [[حیره]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰؛ دینوری، اخبار الطوال، ص۱۱۶.</ref>، [[بازار]] حجر در یمامه<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، [[بازار]] [[ریاء]] یا دباء<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref> و صحار در عمان بودند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.[[بازار]] [[ریاء]] که در آخرین روز [[ماه رجب]] دایر می‌شد، [[بازار]] بزرگی بود که [[داد و ستد]] با خارجیان در آنجا صورت می‌گرفت. تجار [[هند]]، [[سند]] و چین، به قصد این بازار می‌آمدند و در آنجا به معامله می‌پرداختند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۷۶.</ref>.[[بازار]] صحار بازار نیز که در اول [[رجب]] برقرار می‌شد، به لباس‌هایش معروف بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۷۶؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.[[بازار]] مشقر در هجر<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، [[بازار]] شحر<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۷۰.</ref>، [[بازار]] رابیه در حضرموت<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۵۰.</ref>، [[بازار]] [[نجران]]، [[بازار]] صنعا<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۵۰؛ محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۱۵.</ref> و نیز بازار عدن<ref>محمدهادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۲۱۵.</ref> از بازارهایی است که در اولین روز [[ماه رمضان]] برپا و از آنجا عطریات به دیگر نقاط فرستاده می‌شد.
*یثرب نیز از مراکز عمده تجاری در [[عربستان]] به شمار می‌آمد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۱۶.</ref>. در این [[شهر]]، علاوه بر [[اعراب]]، [[یهودیان]] بسیاری نیز بودند که به امور تجاری می‌پرداختند<ref>سید علی حسنی ندوی، السیرة النبویه، ص۲۶۶.</ref>.
*بازار عمده این [[شهر]] "فلج" نام داشت که بازار بن‌نزار و یمنی‌ها بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۱۶.</ref>. در این [[شهر]]، علاوه بر راه‌های تجاری بزرگ، راه تجاری دیگری بین [[مکه]] و یثرب برقرار شده بود و [[مردم]] این دو [[شهر]] در آنجا [[داد و ستد]] می‌کردند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ص۳۰۸.</ref>. از معادن مهم این [[شهر]]، سنگ فسان بود که شهرتی جهانی داشت<ref>ناشناخته، حدود العالم من المشرق الی المغرب، ص۴۴۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>.
 
==دیگر [[فعالیت‌های اقتصادی]]==
*راهزنی، شکار<ref>شوقی ضیف، عصر جاهلی، ص۹۰.</ref>، ماهی‌گیری در سواحل دریا و صید مروارید در سواحل دریای عمان و خلیج [[فارس]]<ref>حدود العالم من المشرق الی المغرب، ص۴۳۸؛ محمد بن ابراهیم اصطخری، مسالک و ممالک، ص۲۵.</ref> از دیگر [[فعالیت‌های اقتصادی]] [[مردم]] منطقه بوده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[اقتصاد عرب جاهلی (مقاله)|اقتصاد عرب جاهلی]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۴۷.</ref>.
 
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


۷۲٬۲۶۷

ویرایش