پرش به محتوا

ثمود در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اشراف' به 'اشراف'
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}}' به '')
جز (جایگزینی متن - 'اشراف' به 'اشراف')
خط ۲۶: خط ۲۶:
[[آیات]] آغازین [[سوره هود]]، آموزه‌های قرآن را دارای [[حقیقت]] و [[پیام]] واحدی می‌‌خواند که در قالب ۶ آموزه اصلی خلاصه شده و آیات دیگر به نوعی شرح و بسط آن هایند؛ دعوت به [[یگانه پرستی]] به عنوان اصلی و اساسی ترین آموزه و در پی آن دعوت به [[استغفار]] از [[گناه]]، [[توبه]] و بازگشت به [[درگاه الهی]]، [[وعده]] عذاب [[کافران]]، [[نجات]] و [[پاداش]] [[مؤمنان]] و سرانجام، بازگشت نهایی همگان به سوی [[خدا]] پیام‌های اصلی قرآن‌اند. {{متن قرآن|الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنِي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْا فَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ  إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته  سپس از سوی فرزانه‌ای آگاه آشکار  شده است؛ که جز خداوند را نپرستید بی‌گمان من از سوی او شما را بیم‌دهنده و نویدبخشم. و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به پیشگاه او توبه کنید تا شما را تا زمانی معیّن از بهره‌ای نیکو بهره‌مند سازد و به هر کس که سزاوار بخششی است، بخشش شایسته او را عطا کند و اگر روی گردانید من به راستی از عذاب روزی بزرگ بر شما بیم دارم. بازگشتتان به سوی خداوند است و او بر هر کاری تواناست» سوره هود، آیه ۱-۴.</ref> در آیات بعد با گزارش بخش‌هایی مهم از [[تاریخ]] [[انبیا]] و [[اقوام]] گذشته ای مانند [[صالح]]{{ع}} و ثمود، افزون بر ترسیم [[پیوستگی]] و سیر تاریخی [[دعوت به توحید]] و وحدت محتوایی آن در دوره‌های گوناگون، نمونه‌هایی متفاوت از شرح و بسط آموزه‌های شش گانه مزبور و تصویر [[عینی]] و [[تاریخی]] آن ارائه شده‌اند <ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۱۳۵.</ref>، بر این اساس در [[آیات]] مربوط به [[ثمود]]، با اشاره به بخش‌های اصلی سرگذشت آنها، آغاز و انجام آن به شکل کلی، گزارش شده است. در آغاز، [[بعثت]] [[حضرت صالح]]{{ع}} و درونمایه اصلی [[دعوت]] او ([[یگانه پرستی]]، [[استغفار]]، [[توبه]])، واکنش ابتدایی ثمود به [[دعوی رسالت]] وی و پاسخ آن [[حضرت]] گزارش شده است. در ادامه، ارائه [[ناقه]] به عنوان [[آیت]] [[نبوت]] از سوی [[صالح]]{{ع}}، هشدار درباره آسیب رسانی به آن و گرفتار شدن به [[عذاب الهی]]، پی کردن شتر، [[هلاکت]] [[کافران]] [[قوم]] و [[نجات]] صالح{{ع}} و پیروانش [[روایت]] شده اند: {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِي وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّثَمُودَ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است نزدیک. گفتند: ای صالح! بی‌گمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان می‌پرستیدند باز می‌داری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان می‌خوانی در دو دلی گمان‌انگیزی هستیم. گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید  اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمی‌افزایید. و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانه‌ای  است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد. امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعده‌ای بی‌دروغ است. آنگاه چون «امر» ما در رسید، صالح و مؤمنان همراه وی را با بخشایشی از نزد خویش (از عذاب) و از خواری آن روز، رهاندیم؛ بی‌گمان پروردگار توست که توانمند پیروزمند است. و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانه‌های خویش از پا درافتادند. گویی (هرگز) در آن به سر نبرده‌اند؛ بدانید که (قوم) ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان نابود باد ثمود!» سوره هود، آیه ۶۱-۶۸.</ref> این آیات بیشتر به گزارش مراحل آغازین دعوت حضرت صالح{{ع}} می‌‌پردازند.
[[آیات]] آغازین [[سوره هود]]، آموزه‌های قرآن را دارای [[حقیقت]] و [[پیام]] واحدی می‌‌خواند که در قالب ۶ آموزه اصلی خلاصه شده و آیات دیگر به نوعی شرح و بسط آن هایند؛ دعوت به [[یگانه پرستی]] به عنوان اصلی و اساسی ترین آموزه و در پی آن دعوت به [[استغفار]] از [[گناه]]، [[توبه]] و بازگشت به [[درگاه الهی]]، [[وعده]] عذاب [[کافران]]، [[نجات]] و [[پاداش]] [[مؤمنان]] و سرانجام، بازگشت نهایی همگان به سوی [[خدا]] پیام‌های اصلی قرآن‌اند. {{متن قرآن|الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنِي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ وَأَنِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِن تَوَلَّوْا فَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ  إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«الف، لام، را؛ (این) کتابی است که آیاتش استواری یافته  سپس از سوی فرزانه‌ای آگاه آشکار  شده است؛ که جز خداوند را نپرستید بی‌گمان من از سوی او شما را بیم‌دهنده و نویدبخشم. و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به پیشگاه او توبه کنید تا شما را تا زمانی معیّن از بهره‌ای نیکو بهره‌مند سازد و به هر کس که سزاوار بخششی است، بخشش شایسته او را عطا کند و اگر روی گردانید من به راستی از عذاب روزی بزرگ بر شما بیم دارم. بازگشتتان به سوی خداوند است و او بر هر کاری تواناست» سوره هود، آیه ۱-۴.</ref> در آیات بعد با گزارش بخش‌هایی مهم از [[تاریخ]] [[انبیا]] و [[اقوام]] گذشته ای مانند [[صالح]]{{ع}} و ثمود، افزون بر ترسیم [[پیوستگی]] و سیر تاریخی [[دعوت به توحید]] و وحدت محتوایی آن در دوره‌های گوناگون، نمونه‌هایی متفاوت از شرح و بسط آموزه‌های شش گانه مزبور و تصویر [[عینی]] و [[تاریخی]] آن ارائه شده‌اند <ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۱۳۵.</ref>، بر این اساس در [[آیات]] مربوط به [[ثمود]]، با اشاره به بخش‌های اصلی سرگذشت آنها، آغاز و انجام آن به شکل کلی، گزارش شده است. در آغاز، [[بعثت]] [[حضرت صالح]]{{ع}} و درونمایه اصلی [[دعوت]] او ([[یگانه پرستی]]، [[استغفار]]، [[توبه]])، واکنش ابتدایی ثمود به [[دعوی رسالت]] وی و پاسخ آن [[حضرت]] گزارش شده است. در ادامه، ارائه [[ناقه]] به عنوان [[آیت]] [[نبوت]] از سوی [[صالح]]{{ع}}، هشدار درباره آسیب رسانی به آن و گرفتار شدن به [[عذاب الهی]]، پی کردن شتر، [[هلاکت]] [[کافران]] [[قوم]] و [[نجات]] صالح{{ع}} و پیروانش [[روایت]] شده اند: {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ قَالُواْ يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِي وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُواْ رَبَّهُمْ أَلاَ بُعْدًا لِّثَمُودَ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است نزدیک. گفتند: ای صالح! بی‌گمان پیش از این در میان ما مایه امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان می‌پرستیدند باز می‌داری؟ و به راستی نسبت به آنچه ما را بدان می‌خوانی در دو دلی گمان‌انگیزی هستیم. گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید  اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او از نزد خویش بخشایشی به من ارزانی داشته باشد، چه کسی مرا در برابر خداوند چنانچه با او نافرمانی کنم، یاری خواهد کرد؟! پس شما جز زیان، بر من نمی‌افزایید. و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانه‌ای  است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد. امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعده‌ای بی‌دروغ است. آنگاه چون «امر» ما در رسید، صالح و مؤمنان همراه وی را با بخشایشی از نزد خویش (از عذاب) و از خواری آن روز، رهاندیم؛ بی‌گمان پروردگار توست که توانمند پیروزمند است. و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانه‌های خویش از پا درافتادند. گویی (هرگز) در آن به سر نبرده‌اند؛ بدانید که (قوم) ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان نابود باد ثمود!» سوره هود، آیه ۶۱-۶۸.</ref> این آیات بیشتر به گزارش مراحل آغازین دعوت حضرت صالح{{ع}} می‌‌پردازند.
====واکنش [[انسان]] نسبت به دعوت [[توحیدی]] در طول [[تاریخ]]====
====واکنش [[انسان]] نسبت به دعوت [[توحیدی]] در طول [[تاریخ]]====
در [[سوره اعراف]] پس از گزارش [[آفرینش انسان]] و اشاره به زمینه‌های [[دشمنی]] [[شیطان]] با وی و [[سوگند]] او مبنی بر گمراه‌سازی [[آدمیان]]، از [[هدایت الهی]] و دعوت انسان به یگانه پرستی و [[نافرمانی]] از شیطانسخن گفته شده است. در ادامه با روایت رانده شدن [[آدم]] و [[حوا]] از [[بهشت]] در پی [[فریب]] [[شیطان]] و سرگذشت بسیاری از [[پیامبران]] و [[اقوام]] گذشته، چگونگی برخورد انسان با [[دعوت الهی]] یاد شده در دوره‌های مختلف تاریخی، [[ایمان]] [[اقلیت]] و [[انکار]] [[اکثریت]] و پیامد [[رفتار]] هر یک از دو گروه در [[دنیا]] و [[آخرت]] ترسیم شده‌اند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۶ - ۷.</ref>، بر این اساس، در آیات مربوط به ثمود پس از گزارش دعوت آنان به [[خداپرستی]]، [[رویارویی]] [[اشراف]] خود برتربین و [[کافر]] قوم با [[مؤمنان]] [[مستضعف]]، گفت و گوی آنان بر سر [[رسالت]] حضرت صالح{{ع}}، تأکید مؤمنان بر ایمان خویش به آن، اظهار [[کفر]] [[کافران]] و نابودی آنها در پی کشتن شتر و [[سرکشی]] پس از آن [[روایت]] شده‌اند. در این [[آیات]] که ظاهرا اغلب آنها مربوط به دوره میانی [[دعوت]] [[حضرت صالح]]{{ع}}‌اند، پیدایش [[دودستگی]] میان [[قوم ثمود]] در پی [[ایمان]] گروهی از آنان و درگیری آنها با یکدیگر برجسته‌تر شده است {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُواْ آلاء اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِيَ آمَنتُمْ بِهِ كَافِرُونَ فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانه‌ای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسیبی نرسانید که عذابی دردناک شما را فرو گیرد. و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخ‌ها می‌سازید و کوه‌ها را برای خانه‌سازی می‌تراشید پس نعمت‌های خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید. سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند  گفتند: آیا می‌دانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم.آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم. پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور! آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۳-۷۸.</ref>.
در [[سوره اعراف]] پس از گزارش [[آفرینش انسان]] و اشاره به زمینه‌های [[دشمنی]] [[شیطان]] با وی و [[سوگند]] او مبنی بر گمراه‌سازی [[آدمیان]]، از [[هدایت الهی]] و دعوت انسان به یگانه پرستی و [[نافرمانی]] از شیطانسخن گفته شده است. در ادامه با روایت رانده شدن [[آدم]] و [[حوا]] از [[بهشت]] در پی [[فریب]] [[شیطان]] و سرگذشت بسیاری از [[پیامبران]] و [[اقوام]] گذشته، چگونگی برخورد انسان با [[دعوت الهی]] یاد شده در دوره‌های مختلف تاریخی، [[ایمان]] [[اقلیت]] و [[انکار]] [[اکثریت]] و پیامد [[رفتار]] هر یک از دو گروه در [[دنیا]] و [[آخرت]] ترسیم شده‌اند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۶ - ۷.</ref>، بر این اساس، در آیات مربوط به ثمود پس از گزارش دعوت آنان به [[خداپرستی]]، [[رویارویی]] اشراف خود برتربین و [[کافر]] قوم با [[مؤمنان]] [[مستضعف]]، گفت و گوی آنان بر سر [[رسالت]] حضرت صالح{{ع}}، تأکید مؤمنان بر ایمان خویش به آن، اظهار [[کفر]] [[کافران]] و نابودی آنها در پی کشتن شتر و [[سرکشی]] پس از آن [[روایت]] شده‌اند. در این [[آیات]] که ظاهرا اغلب آنها مربوط به دوره میانی [[دعوت]] [[حضرت صالح]]{{ع}}‌اند، پیدایش [[دودستگی]] میان [[قوم ثمود]] در پی [[ایمان]] گروهی از آنان و درگیری آنها با یکدیگر برجسته‌تر شده است {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَاذْكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُواْ آلاء اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِيَ آمَنتُمْ بِهِ كَافِرُونَ فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانه‌ای است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسیبی نرسانید که عذابی دردناک شما را فرو گیرد. و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخ‌ها می‌سازید و کوه‌ها را برای خانه‌سازی می‌تراشید پس نعمت‌های خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید. سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند  گفتند: آیا می‌دانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم.آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم. پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور! آنگاه زمین‌لرزه آنان را فرو گرفت و در خانه‌شان از پا در آمدند» سوره اعراف، آیه ۷۳-۷۸.</ref>.
====[[توحید در ربوبیت]]====
====[[توحید در ربوبیت]]====
بیان توحید در ربوبیت و پاسخ به پنداری ناروا در این باره زمینه دیگری برای یادکرد [[ثمود]] است. ظاهر آیات و گزارش‌های [[تفسیری]] نشان می‌‌دهند که یکی از [[مسلمانان]] در [[راه خدا]] [[انفاق]] می‌‌کرد. برخی ضمن [[سرزنش]] و [[ترساندن]] وی از تمام شدن [[دارایی]] و دچار شدنش به [[فقر]]، گفتند که در صورت خودداری از انفاق، [[گناه]] وی را به گردن می‌‌گیرند. [[قرآن]] چنین پنداری را [[نادرست]] خوانده و در بیان [[توحید ربوبی]]، [[تدبیر]] همه امور [[آفریدگان]] از جمله فقر و [[بی نیازی]] افراد و [[عذاب]] و [[هلاکت]] [[اقوام]] گوناگونی مانند عاد و ثمود را به [[خداوند]] نسبت می‌‌دهد. {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى وَأَعْطَى قَلِيلا وَأَكْدَى أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى  وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاء الأَوْفَى وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالأُنثَى مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الأُخْرَى وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الأُولَى وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى }}<ref>«و آیا آن کس را که روی گرداند دیدی؟ و اندکی بخشید و دست بداشت.  آیا او علم غیب دارد که (همه چیز را) می‌بیند؟ یا او را از آنچه در صحیفه‌های موسی است آگاه نکرده‌اند؟ و (از صحیفه‌های) ابراهیم که (عهد پیامبری را) بی‌کم و کاست به جای آورد؟ که هیچ باربرداری بار گناه دیگری را برنمی‌دارد. و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود. و اینکه (بهره) کوشش وی زودا که دیده شود. سپس او را برابر آن کیفری هر چه تمام‌تر می‌دهند. و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست. و اینکه اوست که می‌خنداند و می‌گریاند. و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند. و اینکه او دو گونه نر و ماده را آفرید  از نطفه‌ای، آنگاه که فرو ریخته شود. و اینکه آفرینش جهان دیگر با اوست. و اوست که بی‌نیاز می‌گرداند و سرمایه می‌بخشد. و اوست که پروردگار (ستاره) شعری  است. و اوست که قوم نخستین عاد را نابود کرد. و (نیز) ثمود را که (چیزی از آنها) بر جای ننهاد. و (نیز) پیش از آن، قوم نوح را که ستمگرتر و سرکش‌تر بودند. و شهرهای زیر و روشده (ی قوم لوط)  را نگونسار کرد. و به آن فرو پوشاند آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۳۳-۵۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۲۶، ۴۵.</ref>در اینجا بدون اشاره به جزئیات داستان، فقط هلاکت همه کافران ثمود به خداوند نسبت داده شده است: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الأُولَى وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى}}<ref>«و اوست که قوم نخستین عاد را نابود کرد و (نیز) ثمود را که (چیزی از آنها) بر جای ننهاد» سوره نجم، آیه ۵۰-۵۱.</ref>.
بیان توحید در ربوبیت و پاسخ به پنداری ناروا در این باره زمینه دیگری برای یادکرد [[ثمود]] است. ظاهر آیات و گزارش‌های [[تفسیری]] نشان می‌‌دهند که یکی از [[مسلمانان]] در [[راه خدا]] [[انفاق]] می‌‌کرد. برخی ضمن [[سرزنش]] و [[ترساندن]] وی از تمام شدن [[دارایی]] و دچار شدنش به [[فقر]]، گفتند که در صورت خودداری از انفاق، [[گناه]] وی را به گردن می‌‌گیرند. [[قرآن]] چنین پنداری را [[نادرست]] خوانده و در بیان [[توحید ربوبی]]، [[تدبیر]] همه امور [[آفریدگان]] از جمله فقر و [[بی نیازی]] افراد و [[عذاب]] و [[هلاکت]] [[اقوام]] گوناگونی مانند عاد و ثمود را به [[خداوند]] نسبت می‌‌دهد. {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى وَأَعْطَى قَلِيلا وَأَكْدَى أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى  وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاء الأَوْفَى وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالأُنثَى مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الأُخْرَى وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الأُولَى وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى }}<ref>«و آیا آن کس را که روی گرداند دیدی؟ و اندکی بخشید و دست بداشت.  آیا او علم غیب دارد که (همه چیز را) می‌بیند؟ یا او را از آنچه در صحیفه‌های موسی است آگاه نکرده‌اند؟ و (از صحیفه‌های) ابراهیم که (عهد پیامبری را) بی‌کم و کاست به جای آورد؟ که هیچ باربرداری بار گناه دیگری را برنمی‌دارد. و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود. و اینکه (بهره) کوشش وی زودا که دیده شود. سپس او را برابر آن کیفری هر چه تمام‌تر می‌دهند. و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست. و اینکه اوست که می‌خنداند و می‌گریاند. و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند. و اینکه او دو گونه نر و ماده را آفرید  از نطفه‌ای، آنگاه که فرو ریخته شود. و اینکه آفرینش جهان دیگر با اوست. و اوست که بی‌نیاز می‌گرداند و سرمایه می‌بخشد. و اوست که پروردگار (ستاره) شعری  است. و اوست که قوم نخستین عاد را نابود کرد. و (نیز) ثمود را که (چیزی از آنها) بر جای ننهاد. و (نیز) پیش از آن، قوم نوح را که ستمگرتر و سرکش‌تر بودند. و شهرهای زیر و روشده (ی قوم لوط)  را نگونسار کرد. و به آن فرو پوشاند آنچه فرو پوشاند» سوره نجم، آیه ۳۳-۵۴.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۲۶، ۴۵.</ref>در اینجا بدون اشاره به جزئیات داستان، فقط هلاکت همه کافران ثمود به خداوند نسبت داده شده است: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الأُولَى وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى}}<ref>«و اوست که قوم نخستین عاد را نابود کرد و (نیز) ثمود را که (چیزی از آنها) بر جای ننهاد» سوره نجم، آیه ۵۰-۵۱.</ref>.
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
قوم صالح{{ع}} نظر به نگرش آنان درباره [[پیامبری]] [[آدمیان]]، [[دعوی نبوت]] آن حضرت را [[انکار]] و با نسبت‌های ناروا، ریشه آن را عوامل و انگیزه‌های دیگر می‌‌خواندند؛ آنان گاه با این سخن که چگونه از میان همه و با وجود افرادی [[برتر]]، [[وحی]] فقط بر صالح{{ع}} آمده است، او را [[دروغگویی]] بسیار بزرگ می‌‌خواندند <ref>جامع البیان، ج ۲۷، ص ۱۳۳؛ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۱۶۷؛ جوامع الجامع، ج ۳، ص ۴۶۷.</ref> که با [[انگیزه]] [[برتری]] جویی و [[قدرت‌طلبی]] و از [[راه]] [[دعوی نبوت]] در پی دستیابی به [[ریاست]] [[قوم]] و [[قبیله]] است: {{متن قرآن|أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ}}<ref>«آیا در میان ما کتاب آسمانی را تنها بر او فرو افکنده‌اند؟ (خیر)، بلکه او دروغزنی خویشتن‌خواه است» سوره قمر، آیه ۲۵.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۵۱؛ المحرر الوجیز، ج ۵، ص ۲۱۷؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۸۰.</ref> صیغه [[مبالغه]] {{متن قرآن|كَذَّابٌ}} شدت و بزرگی [[دروغ]] از نظر آنان را می‌‌رساند، زیرا [[دریافت وحی]] [[الهی]] از سوی نوع [[بشر]] هرگز در [[باور]] آنان نمی‌گنجید و با عقلشان سازگار نبود،<ref> ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۵۱.</ref> بر همین اساس او را فردی به شدت [[جادو]] شده می‌‌خواندند که [[سلامت]] [[عقلی]] و [[روانی]] خود را از دست داده و سخنانی آشفته و نابخردانه بر زبان می‌‌راند: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ}}<ref>«گفتند: تو بی‌گمان از جادو زدگانی» سوره شعراء، آیه ۱۵۳.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۶؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۰۷؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۳۱۱.</ref> معنای "به شدت جادو شده" برای {{متن قرآن|الْمُسَحَّرِينَ}}، گفته [[مجاهد]] و قتاده<ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۲۶؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۹، ص ۲۸۰۴؛ تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۱۷۶.</ref> و چنان که [[ابن کثیر]] نیز گفته،<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref> دیدگاه بیشتر [[مفسّران]] است. <ref>تفسیر جلالین، ص ۴۸۹؛ روح المعانی، ج ۱۹، ص ۱۱۳؛ تفسیر ابی السعود، ج ۶، ص ۲۵۹.</ref> در مقابل این [[تفسیر]]، [[ابن عباس]] <ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۲۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۵۱؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۶.</ref> و در پی او [[طبری]] <ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۲۶.</ref> مُسَحَّر را به معنای مخلوق و زجاج و [[ابوعبیده]] به معنای {{عربی|"مَنْ لَهُ سَحْرٌ"}} یعنی دارنده ریه دانسته‌اند <ref>معانی القرآن، ج ۵، ص ۹۷؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۴۸.</ref> که هر دو کنایه از بشر بودن‌اند. <ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۶؛ تفسیر ابی السعود، ج ۶، ص ۲۵۹؛ المیزان، ج ۷، ص ۳۰۷.</ref> بنابراین معنا، [[آیه]] بعدی تفسیر یا تأکید {{متن قرآن|الْمُسَحَّرِينَ}} است: {{متن قرآن|مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست می‌گویی نشانه  ای بیاور!» سوره شعراء، آیه ۱۵۴.</ref>.<ref> تفسیر ابی السعود، ج ۶، ص ۲۵۹؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۰۷؛ احکام القرآن، ج ۱، ص ۵۰.</ref>؛ اما کاربرد ادات [[حصر]] {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در یکی و استثنا در [[سیاق]] [[نفی]] دیگری، تفاوت معنایی دو [[آیه]] را می‌‌رساند. آیه نخست با انحصار [[وصف]] مسحر بودن در [[صالح]]{{ع}} ریشه [[روانی]] سخنان آن [[حضرت]] را از منظر [[ثمود]] بیان می‌‌کند؛ اما آیه دوم فرابشری ([[فرشته]]) بودن صالح{{ع}} و در نتیجه اصل [[شایستگی]] وی برای [[پیامبری]] را نفی می‌‌کند. مهم‌تر از همه، [[تفسیر]] دوم با انحصار مسحر بودن در [[حضرت صالح]]{{ع}} نمی‌سازد، زیرا خود آنان هم [[بشر]] بودند. برخی نیز هر دو معنای گفته شده را احتمال داده‌اند. <ref>زاد المسیر، ج ۶، ص ۴؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۴۹.</ref>
قوم صالح{{ع}} نظر به نگرش آنان درباره [[پیامبری]] [[آدمیان]]، [[دعوی نبوت]] آن حضرت را [[انکار]] و با نسبت‌های ناروا، ریشه آن را عوامل و انگیزه‌های دیگر می‌‌خواندند؛ آنان گاه با این سخن که چگونه از میان همه و با وجود افرادی [[برتر]]، [[وحی]] فقط بر صالح{{ع}} آمده است، او را [[دروغگویی]] بسیار بزرگ می‌‌خواندند <ref>جامع البیان، ج ۲۷، ص ۱۳۳؛ تفسیر ثعلبی، ج ۹، ص ۱۶۷؛ جوامع الجامع، ج ۳، ص ۴۶۷.</ref> که با [[انگیزه]] [[برتری]] جویی و [[قدرت‌طلبی]] و از [[راه]] [[دعوی نبوت]] در پی دستیابی به [[ریاست]] [[قوم]] و [[قبیله]] است: {{متن قرآن|أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ}}<ref>«آیا در میان ما کتاب آسمانی را تنها بر او فرو افکنده‌اند؟ (خیر)، بلکه او دروغزنی خویشتن‌خواه است» سوره قمر، آیه ۲۵.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۵۱؛ المحرر الوجیز، ج ۵، ص ۲۱۷؛ المیزان، ج ۱۹، ص ۸۰.</ref> صیغه [[مبالغه]] {{متن قرآن|كَذَّابٌ}} شدت و بزرگی [[دروغ]] از نظر آنان را می‌‌رساند، زیرا [[دریافت وحی]] [[الهی]] از سوی نوع [[بشر]] هرگز در [[باور]] آنان نمی‌گنجید و با عقلشان سازگار نبود،<ref> ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص ۵۱.</ref> بر همین اساس او را فردی به شدت [[جادو]] شده می‌‌خواندند که [[سلامت]] [[عقلی]] و [[روانی]] خود را از دست داده و سخنانی آشفته و نابخردانه بر زبان می‌‌راند: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ}}<ref>«گفتند: تو بی‌گمان از جادو زدگانی» سوره شعراء، آیه ۱۵۳.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۶؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۰۷؛ نمونه، ج ۱۵، ص ۳۱۱.</ref> معنای "به شدت جادو شده" برای {{متن قرآن|الْمُسَحَّرِينَ}}، گفته [[مجاهد]] و قتاده<ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۲۶؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۹، ص ۲۸۰۴؛ تفسیر ثعلبی، ج ۷، ص ۱۷۶.</ref> و چنان که [[ابن کثیر]] نیز گفته،<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۴۱.</ref> دیدگاه بیشتر [[مفسّران]] است. <ref>تفسیر جلالین، ص ۴۸۹؛ روح المعانی، ج ۱۹، ص ۱۱۳؛ تفسیر ابی السعود، ج ۶، ص ۲۵۹.</ref> در مقابل این [[تفسیر]]، [[ابن عباس]] <ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۲۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۵۱؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۶.</ref> و در پی او [[طبری]] <ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۲۶.</ref> مُسَحَّر را به معنای مخلوق و زجاج و [[ابوعبیده]] به معنای {{عربی|"مَنْ لَهُ سَحْرٌ"}} یعنی دارنده ریه دانسته‌اند <ref>معانی القرآن، ج ۵، ص ۹۷؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۴۸.</ref> که هر دو کنایه از بشر بودن‌اند. <ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۶؛ تفسیر ابی السعود، ج ۶، ص ۲۵۹؛ المیزان، ج ۷، ص ۳۰۷.</ref> بنابراین معنا، [[آیه]] بعدی تفسیر یا تأکید {{متن قرآن|الْمُسَحَّرِينَ}} است: {{متن قرآن|مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست می‌گویی نشانه  ای بیاور!» سوره شعراء، آیه ۱۵۴.</ref>.<ref> تفسیر ابی السعود، ج ۶، ص ۲۵۹؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۰۷؛ احکام القرآن، ج ۱، ص ۵۰.</ref>؛ اما کاربرد ادات [[حصر]] {{متن قرآن|إِنَّمَا}} در یکی و استثنا در [[سیاق]] [[نفی]] دیگری، تفاوت معنایی دو [[آیه]] را می‌‌رساند. آیه نخست با انحصار [[وصف]] مسحر بودن در [[صالح]]{{ع}} ریشه [[روانی]] سخنان آن [[حضرت]] را از منظر [[ثمود]] بیان می‌‌کند؛ اما آیه دوم فرابشری ([[فرشته]]) بودن صالح{{ع}} و در نتیجه اصل [[شایستگی]] وی برای [[پیامبری]] را نفی می‌‌کند. مهم‌تر از همه، [[تفسیر]] دوم با انحصار مسحر بودن در [[حضرت صالح]]{{ع}} نمی‌سازد، زیرا خود آنان هم [[بشر]] بودند. برخی نیز هر دو معنای گفته شده را احتمال داده‌اند. <ref>زاد المسیر، ج ۶، ص ۴؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۴۹.</ref>
===[[احتجاج]]===
===[[احتجاج]]===
ثمودیان برای [[تکذیب]] [[نبوت]] صالح{{ع}} به احتجاج‌های مختلفی دست می‌‌زدند. آن حضرت [[مردم]] را به [[خداپرستی]] و [[اطاعت]] از خویش فرا خوانده، با اشاره به [[فساد]] پیشه بودن اشراف و سران [[قوم]]، از [[پیروی]] آنها برحذر می‌‌داشت {{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ}}<ref>«پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید آنان که در زمین فساد بر می‌انگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمی‌آورند» سوره شعراء، آیه ۱۵۰-۱۵۲.</ref>؛ اما ثمودیان با استناد به اینکه او نیز بشری همانند آنان است، شایستگی وی را برای پیامبری و [[دریافت وحی]] [[انکار]] و او را [[دروغگو]] می‌‌خواندند: {{متن قرآن|مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست می‌گویی نشانه  ای بیاور!» سوره شعراء، آیه ۱۵۴.</ref> آنان همچنین با استناد به اینکه صالح{{ع}} یک نفر بیش نیست وی را فاقد صلاحیت برای پیروی و دنباله روی او را مایه [[گمراهی]] و [[رنج]] و [[سختی]] خویش می‌‌خواندند: {{متن قرآن|فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ}}<ref>«(می) گفتند: آیا از بشری چون خود پیروی کنیم؟ در آن صورت در گمراهی و سرگشتگی به سر خواهیم برد» سوره قمر، آیه ۲۴.</ref>؛ گویا آنان که به دیدن [[خدم]] و حشم و کسان بسیار در اطراف سران، [[اشراف]] و [[پادشاهان]] خو گرفته بودند، [[رهبری صالح]]{{ع}} را مایه [[تباهی]] و [[سستی]] [[جامعه]] می‌‌پنداشته، پذیرش آن برایشان بسیار گران و دشوار می‌‌نمود.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۷۹.</ref>
ثمودیان برای [[تکذیب]] [[نبوت]] صالح{{ع}} به احتجاج‌های مختلفی دست می‌‌زدند. آن حضرت [[مردم]] را به [[خداپرستی]] و [[اطاعت]] از خویش فرا خوانده، با اشاره به [[فساد]] پیشه بودن اشراف و سران [[قوم]]، از [[پیروی]] آنها برحذر می‌‌داشت {{متن قرآن| فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ}}<ref>«پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید آنان که در زمین فساد بر می‌انگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمی‌آورند» سوره شعراء، آیه ۱۵۰-۱۵۲.</ref>؛ اما ثمودیان با استناد به اینکه او نیز بشری همانند آنان است، شایستگی وی را برای پیامبری و [[دریافت وحی]] [[انکار]] و او را [[دروغگو]] می‌‌خواندند: {{متن قرآن|مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست می‌گویی نشانه  ای بیاور!» سوره شعراء، آیه ۱۵۴.</ref> آنان همچنین با استناد به اینکه صالح{{ع}} یک نفر بیش نیست وی را فاقد صلاحیت برای پیروی و دنباله روی او را مایه [[گمراهی]] و [[رنج]] و [[سختی]] خویش می‌‌خواندند: {{متن قرآن|فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ}}<ref>«(می) گفتند: آیا از بشری چون خود پیروی کنیم؟ در آن صورت در گمراهی و سرگشتگی به سر خواهیم برد» سوره قمر، آیه ۲۴.</ref>؛ گویا آنان که به دیدن [[خدم]] و حشم و کسان بسیار در اطراف سران، اشراف و [[پادشاهان]] خو گرفته بودند، [[رهبری صالح]]{{ع}} را مایه [[تباهی]] و [[سستی]] [[جامعه]] می‌‌پنداشته، پذیرش آن برایشان بسیار گران و دشوار می‌‌نمود.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۷۹.</ref>
===درخواست [[معجزه]]===
===درخواست [[معجزه]]===
[[قوم ثمود]] پس از تکذیب حضرت صالح{{ع}} با نسبت ناروا از وی خواستند که اگر به [[راستی]] فرستاده خداست نشانه و [[گواه]] صدقی بیاورد: {{متن قرآن|مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست می‌گویی نشانه  ای بیاور!» سوره شعراء، آیه ۱۵۴.</ref> آن [[حضرت]] ماده شتری اعجازی آورد و درباره آسیب رساندن به آن و [[عذاب]] نزدیک و بزرگی که در پی دارد هشدار داد. {{متن قرآن|وَیَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ قَرِیبٌ}}<ref>«و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانه‌ای  است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد» سوره هود، آیه ۶۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«گفت: این ماده شتری است که از آب بهره‌ای دارد  و شما را نیز از آب بهره روز معیّنی است» سوره شعراء، آیه ۱۵۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>«به آن آزاری نرسانید که عذاب روزی سترگ شما را فرو گیرد» سوره شعراء، آیه ۱۵۶.</ref> به [[اعتقاد]] [[مفسران]]، [[خداوند]] شتر یادشده را با پیشنهاد [[ثمود]] و مطابق ویژگی‌های مورد نظر آنان از [[دل]] [[کوه]] بیرون آورد.<ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۲۷؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۶.</ref>
[[قوم ثمود]] پس از تکذیب حضرت صالح{{ع}} با نسبت ناروا از وی خواستند که اگر به [[راستی]] فرستاده خداست نشانه و [[گواه]] صدقی بیاورد: {{متن قرآن|مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«تو جز بشری همانند ما نیستی و اگر راست می‌گویی نشانه  ای بیاور!» سوره شعراء، آیه ۱۵۴.</ref> آن [[حضرت]] ماده شتری اعجازی آورد و درباره آسیب رساندن به آن و [[عذاب]] نزدیک و بزرگی که در پی دارد هشدار داد. {{متن قرآن|وَیَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ قَرِیبٌ}}<ref>«و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانه‌ای  است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد» سوره هود، آیه ۶۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«گفت: این ماده شتری است که از آب بهره‌ای دارد  و شما را نیز از آب بهره روز معیّنی است» سوره شعراء، آیه ۱۵۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ}}<ref>«به آن آزاری نرسانید که عذاب روزی سترگ شما را فرو گیرد» سوره شعراء، آیه ۱۵۶.</ref> به [[اعتقاد]] [[مفسران]]، [[خداوند]] شتر یادشده را با پیشنهاد [[ثمود]] و مطابق ویژگی‌های مورد نظر آنان از [[دل]] [[کوه]] بیرون آورد.<ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۱۲۷؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۴۶.</ref>
===[[ایمان]] [[اقلیت]] و [[کفر]] [[اکثریت]]===
===[[ایمان]] [[اقلیت]] و [[کفر]] [[اکثریت]]===
در ادامه [[دعوت]] [[صالح]]{{ع}} گروهی از افراد [[فقیر]] و فرودست <ref>جامع البیان، ج ۸، ص ۳۰۱؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۵۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۶۵.</ref> [[قوم]] به [[آیین جدید]] گرویدند و در مقابل، گروهی دیگر از آنان <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۰؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص ۲۱.</ref> به [[پیروی]] از سران و اشراف قوم بر کفر و [[انکار]] خویش پای فشردند: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند  گفتند: آیا می‌دانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم» سوره اعراف، آیه ۷۵-۷۶.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۳۷۲.</ref> گزارش گفت و گوی [[کافران]] و [[مؤمنان]] قوم پس از اشاره صالح{{ع}} به آمدن و [[آیت]] بودن شتر {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانه‌ای  است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسی» سوره اعراف، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند  گفتند: آیا می‌دانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم» سوره اعراف، آیه ۷۵.</ref> نشان می‌‌دهد که ایمان گروه یادشده پس از آمدن شتر بوده است. تأکید آنها بر ایمان خویش در پاسخ گروه مقابل به ویژه با توجه به موقعیت فرودست [[اجتماعی]] آنان می‌‌تواند مؤید این باشد. گروه مؤمنان افزون بر [[استضعاف]]، در اقلیت نیز بوده‌اند: {{متن قرآن|فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و عذاب آنان را فرو گرفت؛ بی‌گمان در آن نشانه‌ای است و بیشتر آنان مؤمن نبودند» سوره شعراء، آیه ۱۵۸.</ref> با ایمان آنها [[جامعه]] ثمود دچار [[اختلاف]] و [[دودستگی]] شده، به دو گروه [[متخاصم]] [[مؤمن]] و [[کافر]] تقسیم گردید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ}}<ref>«و همانا به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خداوند را بپرستید اما ناگاه آنان دو گروه شدند که با هم دشمنی می‌ورزیدند» سوره نمل، آیه ۴۵.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۲۰۷ - ۲۰۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۹۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۷۰.</ref>؛ گویا هر گروه با [[اعتقاد]] به [[حقانیت]] [[عقاید]] خویش بر بطلان باورهای گروه مقابل تأکید می‌‌کرده است. <ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۹۱؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۷۲.</ref> به اعتقاد [[مقاتل بن سلیمان]] مراد از تخاصم همان [[پرسش و پاسخ]] [[اشراف]] [[قوم]] و [[مؤمنان]] است.<ref> تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۴۷۹؛ روض الجنان، ج ۱۵، ص ۵۸.</ref> مفسرانی چون [[قرطبی]] و زرکشی این سخن را پذیرفته‌اند.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۲۱۴؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۹۴.</ref> [[پیروان]] [[صالح]]{{ع}} در پاسخ اینکه آیا به [[راستی]] به [[رسالت]] او [[یقین]] دارند یا نه، بر [[ایمان]] خویش نسبت به ادعا و آموزه‌های آن [[حضرت]] تأکید، ولی [[کافران]] اظهار [[کفر]] کردند. {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند  گفتند: آیا می‌دانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم» سوره اعراف، آیه ۷۵-۷۶.</ref>. درباره [[انگیزه]] [[پرسش]] کافران به موارد متفاوتی چون سخره گری،<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۰؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص ۲۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۳۵ - ۳۶.</ref> [[انکار]] <ref>التبیان، ج ۴، ص ۴۵۲؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۵۳.</ref> و تردیدافکنی در [[دل]] مؤمنان <ref>نمونه، ج ۶، ص ۲۳۸.</ref> اشاره شده است.
در ادامه [[دعوت]] [[صالح]]{{ع}} گروهی از افراد [[فقیر]] و فرودست <ref>جامع البیان، ج ۸، ص ۳۰۱؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۵۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۱۶۵.</ref> [[قوم]] به [[آیین جدید]] گرویدند و در مقابل، گروهی دیگر از آنان <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۰؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص ۲۱.</ref> به [[پیروی]] از سران و اشراف قوم بر کفر و [[انکار]] خویش پای فشردند: {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند  گفتند: آیا می‌دانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم» سوره اعراف، آیه ۷۵-۷۶.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۵، ص ۳۷۲.</ref> گزارش گفت و گوی [[کافران]] و [[مؤمنان]] قوم پس از اشاره صالح{{ع}} به آمدن و [[آیت]] بودن شتر {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و به سوی (قوم) ثمود برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید؛ بی‌گمان برهانی از سوی پروردگارتان نزد شما آمده است، این شتر خداوند است که برای شما نشانه‌ای  است؛ او را رها کنید تا بر زمین خداوند بچرد و به او آسی» سوره اعراف، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند  گفتند: آیا می‌دانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم» سوره اعراف، آیه ۷۵.</ref> نشان می‌‌دهد که ایمان گروه یادشده پس از آمدن شتر بوده است. تأکید آنها بر ایمان خویش در پاسخ گروه مقابل به ویژه با توجه به موقعیت فرودست [[اجتماعی]] آنان می‌‌تواند مؤید این باشد. گروه مؤمنان افزون بر [[استضعاف]]، در اقلیت نیز بوده‌اند: {{متن قرآن|فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و عذاب آنان را فرو گرفت؛ بی‌گمان در آن نشانه‌ای است و بیشتر آنان مؤمن نبودند» سوره شعراء، آیه ۱۵۸.</ref> با ایمان آنها [[جامعه]] ثمود دچار [[اختلاف]] و [[دودستگی]] شده، به دو گروه [[متخاصم]] [[مؤمن]] و [[کافر]] تقسیم گردید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ}}<ref>«و همانا به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خداوند را بپرستید اما ناگاه آنان دو گروه شدند که با هم دشمنی می‌ورزیدند» سوره نمل، آیه ۴۵.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۱۹، ص ۲۰۷ - ۲۰۸؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۹۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۲۷۰.</ref>؛ گویا هر گروه با [[اعتقاد]] به [[حقانیت]] [[عقاید]] خویش بر بطلان باورهای گروه مقابل تأکید می‌‌کرده است. <ref> مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۹۱؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۷۲.</ref> به اعتقاد [[مقاتل بن سلیمان]] مراد از تخاصم همان [[پرسش و پاسخ]] اشراف [[قوم]] و [[مؤمنان]] است.<ref> تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۴۷۹؛ روض الجنان، ج ۱۵، ص ۵۸.</ref> مفسرانی چون [[قرطبی]] و زرکشی این سخن را پذیرفته‌اند.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۲۱۴؛ البرهان، ج ۲، ص ۱۹۴.</ref> [[پیروان]] [[صالح]]{{ع}} در پاسخ اینکه آیا به [[راستی]] به [[رسالت]] او [[یقین]] دارند یا نه، بر [[ایمان]] خویش نسبت به ادعا و آموزه‌های آن [[حضرت]] تأکید، ولی [[کافران]] اظهار [[کفر]] کردند. {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ}}<ref>«سرکردگان سرکش از قوم وی به مؤمنانی که ناتوان به شمار آمده‌اند  گفتند: آیا می‌دانید که صالح فرستاده پروردگار خویش است؟ گفتند: (آری) ما به آنچه وی بدان پیامبری یافته است مؤمنیم آن سرکشان گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان دارید کافریم» سوره اعراف، آیه ۷۵-۷۶.</ref>. درباره [[انگیزه]] [[پرسش]] کافران به موارد متفاوتی چون سخره گری،<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۰؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص ۲۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۳۵ - ۳۶.</ref> [[انکار]] <ref>التبیان، ج ۴، ص ۴۵۲؛ زاد المسیر، ج ۳، ص ۱۵۳.</ref> و تردیدافکنی در [[دل]] مؤمنان <ref>نمونه، ج ۶، ص ۲۳۸.</ref> اشاره شده است.
===کشتن شتر صالح{{ع}}===
===کشتن شتر صالح{{ع}}===
در پی [[ناتوانی]] کافران در برابر استدلال‌های صالح{{ع}}، [[گرایش]] گروهی از [[مردم]] به وی، بی‌نتیجه ماندن تلاش برای بازگشت آنان به [[بت پرستی]] و پیدایش [[دشمنی]] و [[دودستگی]] در میان [[ثمود]]، آنان به برخوردهای شدیدتر و [[خشن]] تری روی آوردند؛ در گام نخست و به رغم هشدارهای مکرر و صریح صالح{{ع}} شتر را کشتند تا [[آیت]] [[نبوت]] صالح{{ع}} و ایمان مردم را از بین ببرند: {{متن قرآن|فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۷.</ref> به رغم کشته شدن شتر به دست یکی از [[کافران]] {{متن قرآن|فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ}}<ref>«آنگاه همراه خویش را فرا خواندند و او دست پیش برد و (آن شتر را) پی کرد» سوره قمر، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا}}<ref>«قوم «ثمود» با سرکشی خود (پیامبران را) دروغ انگاشتند، آنگاه که سنگدل‌ترین آنان برانگیخته شد» سوره شمس، آیه ۱۱-۱۲.</ref> [[قرآن]] کار مزبور را به همه آنان نسبت می‌‌دهد {{متن قرآن|فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ}}<ref>«امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعده‌ای بی‌دروغ است» سوره هود، آیه ۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>«پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند. » سوره شعراء، آیه ۱۵۷.</ref> و این می‌‌رساند که همه آنان به نوعی در پی ریزی و اجرای [[دسیسه]]<ref>تفسیر نسفی، ج ۴، ص ۱۹۷.</ref> و [[تشویق]] و ابراز [[رضایت]] به آن دخیل بوده‌اند: {{متن قرآن|فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ}}<ref>«آنگاه همراه خویش را فرا خواندند و او دست پیش برد و (آن شتر را) پی کرد» سوره قمر، آیه ۲۹.</ref>.<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۶۷۲؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص ۲۱.</ref>
در پی [[ناتوانی]] کافران در برابر استدلال‌های صالح{{ع}}، [[گرایش]] گروهی از [[مردم]] به وی، بی‌نتیجه ماندن تلاش برای بازگشت آنان به [[بت پرستی]] و پیدایش [[دشمنی]] و [[دودستگی]] در میان [[ثمود]]، آنان به برخوردهای شدیدتر و [[خشن]] تری روی آوردند؛ در گام نخست و به رغم هشدارهای مکرر و صریح صالح{{ع}} شتر را کشتند تا [[آیت]] [[نبوت]] صالح{{ع}} و ایمان مردم را از بین ببرند: {{متن قرآن|فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۷.</ref> به رغم کشته شدن شتر به دست یکی از [[کافران]] {{متن قرآن|فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ}}<ref>«آنگاه همراه خویش را فرا خواندند و او دست پیش برد و (آن شتر را) پی کرد» سوره قمر، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا}}<ref>«قوم «ثمود» با سرکشی خود (پیامبران را) دروغ انگاشتند، آنگاه که سنگدل‌ترین آنان برانگیخته شد» سوره شمس، آیه ۱۱-۱۲.</ref> [[قرآن]] کار مزبور را به همه آنان نسبت می‌‌دهد {{متن قرآن|فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«پس شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سر باز زدند و گفتند: ای صالح اگر از پیامبرانی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بر (سر) ما بیاور!» سوره اعراف، آیه ۷۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ}}<ref>«امّا او را پی کردند، و (صالح) گفت: سه روز در خانه‌های خویش برخوردار گردید (تا عذابتان برسد)؛ این وعده‌ای بی‌دروغ است» سوره هود، آیه ۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ}}<ref>«پس، آن را پی کردند و پشیمان شدند. » سوره شعراء، آیه ۱۵۷.</ref> و این می‌‌رساند که همه آنان به نوعی در پی ریزی و اجرای [[دسیسه]]<ref>تفسیر نسفی، ج ۴، ص ۱۹۷.</ref> و [[تشویق]] و ابراز [[رضایت]] به آن دخیل بوده‌اند: {{متن قرآن|فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ}}<ref>«آنگاه همراه خویش را فرا خواندند و او دست پیش برد و (آن شتر را) پی کرد» سوره قمر، آیه ۲۹.</ref>.<ref>الکشاف، ج ۲، ص ۹۱؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۶۷۲؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص ۲۱.</ref>
۲۱۸٬۱۳۹

ویرایش