پرش به محتوا

ادب در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ادب در قرآن]] - [[ادب در حدیث]] - [[ادب در کلام اسلامی]] - [[ادب در نهج البلاغه]] - [[ادب در معارف دعا و زیارات]] - [[ادب در سیره پیامبر خاتم]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ادب در قرآن]] - [[ادب در حدیث]] - [[ادب در کلام اسلامی]] - [[ادب در نهج البلاغه]] - [[ادب در معارف دعا و زیارات]] - [[ادب در سیره پیامبر خاتم]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ادب (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==ادب‌مندی [[پیامبر]]{{صل}}==
==ادب‌مندی [[پیامبر]]{{صل}}==
خط ۲۹: خط ۲۷:


== واگذاری کار [[دین]] و [[امّت]] به [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[ادب]] [[آموختن]] از [[خدا]]<ref>به قلم فاضل ارجمند، جناب آقای عبد الهادی مسعودی.</ref>==
== واگذاری کار [[دین]] و [[امّت]] به [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[ادب]] [[آموختن]] از [[خدا]]<ref>به قلم فاضل ارجمند، جناب آقای عبد الهادی مسعودی.</ref>==
*[[ادب]]، در کاربرد نخستین خود به معنای [[دعوت]] از [[مردم]] برای اجتماع بر "مأدُبه ([[خوراک]] مهمانی)" بوده است<ref>معجم تهذیب اللغه، ج۱، ص۱۳۳ف ماده «ادب»؛ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۷۴، مادّه «ادب».</ref> و سپس به آنچه [[مردمان]] فرا می‌گیرند، نیز [[ادب]] گفته‌اند؛ چون آنان را به [[خوبی‌ها]] فرا می‌خوانَد و از [[زشتی‌ها]] باز می‌دارد. بر پایه ریشه لغوی یاد شده، انجام دادن کار به گونه‌ای که در [[جامعه]] [[نیکو]] و [[شایسته]] شمرده شود، [[ادب]] نامیده شده است و ادیب، کسی است که کاری را زیبا و دل‌پذیر انجام می‌‌دهد. از این رو، بعدها و در آغاز درخشش تمدّن [[اسلامی]]، دانشی که موجب دور ماندن از [[خطا]] در گفتار و نوشتار بود و سخن را می‌آراست، [[علم]] [[ادب]] نامیده شد و گاه به مطلق [[علوم]] و [[معارف]] نیز [[ادب]] اطلاق می‌گردید<ref>ر.ک: المنجد، ص۵.</ref>؛ زیرا [[علم]]، مایه [[شایستگی]] و [[زیبایی]] عمل است و [[هنر]] ارائه کار خوب و [[نیکو]]، تنها از دانشمند بر می‌آید.
[[ادب]]، در کاربرد نخستین خود به معنای [[دعوت]] از [[مردم]] برای اجتماع بر "مأدُبه ([[خوراک]] مهمانی)" بوده است<ref>معجم تهذیب اللغه، ج۱، ص۱۳۳ف ماده «ادب»؛ معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۷۴، مادّه «ادب».</ref> و سپس به آنچه [[مردمان]] فرا می‌گیرند، نیز [[ادب]] گفته‌اند؛ چون آنان را به [[خوبی‌ها]] فرا می‌خوانَد و از [[زشتی‌ها]] باز می‌دارد. بر پایه ریشه لغوی یاد شده، انجام دادن کار به گونه‌ای که در [[جامعه]] [[نیکو]] و [[شایسته]] شمرده شود، [[ادب]] نامیده شده است و ادیب، کسی است که کاری را زیبا و دل‌پذیر انجام می‌‌دهد. از این رو، بعدها و در آغاز درخشش تمدّن [[اسلامی]]، دانشی که موجب دور ماندن از [[خطا]] در گفتار و نوشتار بود و سخن را می‌آراست، [[علم]] [[ادب]] نامیده شد و گاه به مطلق [[علوم]] و [[معارف]] نیز [[ادب]] اطلاق می‌گردید<ref>ر.ک: المنجد، ص۵.</ref>؛ زیرا [[علم]]، مایه [[شایستگی]] و [[زیبایی]] عمل است و [[هنر]] ارائه کار خوب و [[نیکو]]، تنها از دانشمند بر می‌آید.
*این واژه در [[قرآن]] به کار نرفته؛ امّا مفهوم آن، مورد [[عنایت]] این [[کتاب آسمانی]] است. همچنین در [[احادیث اسلامی]]، به عنوان یک اصل مهمّ [[فرهنگی]]، [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]]، فراوان به کار رفته است. این کاربردها را می‌توان در سه معنا دسته‌بندی کرد<ref>این دسته‌بندی به همراه و تحلیل کاربردهای آن در مدخل «أدب» از دانش‌نامه قرآن و حدیث آمده است.</ref>:
 
این واژه در [[قرآن]] به کار نرفته؛ امّا مفهوم آن، مورد [[عنایت]] این [[کتاب آسمانی]] است. همچنین در [[احادیث اسلامی]]، به عنوان یک اصل مهمّ [[فرهنگی]]، [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]]، فراوان به کار رفته است. این کاربردها را می‌توان در سه معنا دسته‌بندی کرد<ref>این دسته‌بندی به همراه و تحلیل کاربردهای آن در مدخل «أدب» از دانش‌نامه قرآن و حدیث آمده است.</ref>:
#تبلور ارزش‌های [[فطری]] و [[عقلی]] و [[اجتماعی]]؛
#تبلور ارزش‌های [[فطری]] و [[عقلی]] و [[اجتماعی]]؛
#تبلور [[ارزش‌های دینی]]؛
#تبلور [[ارزش‌های دینی]]؛
#[[تربیت]].
#[[تربیت]].
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} با بهره‌مندی از [[پاک‌ترین]] [[سرشت]] [[انسانی]] و [[کامل‌ترین]] [[عقل]]، نمونه کامل [[ادب]] [[فطری]] و [[عقلی]] است. از این رو از [[هدایت فطری]] [[الهی]] و [[ادب]] سرشته نخستین در بالاترین اندازه برخوردار بوده است؛ امّا به [[دلیل]] عدم [[حاکمیت]] [[دین الهی]] در [[جامعه]] [[عربستان]] معاصر با [[پیامبر]]{{صل}}، سخنی از [[ارزش‌های دینی]] و [[اوامر و نواهی]] [[شرعی]] نبوده است تا فرد یا افرادی به آن متخلّق باشند و [[تأدیب]] و تأدّب [[دینی]] در عرصه اجتماع، نمودی داشته باشد. افزون بر این، هیچ‌گاه [[عقل]] بشری و [[خرد جمعی]]، [[قادر]] به [[شناخت]] همه نیازهای [[انسان]] و ترسیم نقشه راه [[تکامل انسان]] تا بی‌نهایت نادیده نیست. بر این پایه نخستین گام در برانگیختن یک فرد به [[پیامبری]] و فرستادن او برای [[آموزش و پرورش]] [[مردم]]، [[آموزش]] خصوصی و پرورش [[الهی]] وی است تا بتواند اسوهای والا و در خور [[پیروی]]، برای دیگر [[مردمان]] باشد؛ فردی که به عنوان ولی و [[سرپرست]] [[جامعه]]، بتواند از عهده رشد دادن و [[تأدیب]] همگان برآید. چنین فرد [[تربیت]] یافته‌ای است که می‌تواند با گفتار زیبا و [[رفتار]] نیکوی خود، [[مردم]] را به [[ارزش‌های دینی]] فرا بخواند و بر سر سفره [[تعالیم]] آسمانی بنشاند. [[پیامبر]]{{صل}} خود به این که [[تربیت یافته]] [[خداوند]] است، با [[افتخار]] تصریح نموده است. [[امام علی]]{{ع}}، همدم و مونس [[پیامبر]]{{صل}}، و نیز [[امام باقر]]{{ع}} به [[ارشاد]] و [[همراهی]] همیشگی [[فرشته]] بزرگ [[الهی]] در این مدرسه خصوصی [[پیامبر]]{{صل}} اشاره کرده‌اند<ref>[[امام علی]]{{ع}} در [[سخنرانی]] [[معروف]] به [[قاصعه]] می‌فرماید: از همان هنگام که [[پیامبر خدا]]{{صل}} از شیر گرفته شد، [[خداوند]] بزرگ‌ترین فرشته‌اش را بر او گماشت و آن [[فرشته]]، شب و روز، [[پیامبر]]{{صل}} را در مسیر خصلت‌های والای [[انسانی]] و خوی‌های نیکوی [[جهان]]، راه می‌بُرد، و من، همانند بچّه شتری که در پیِ مادرش می‌رود، به دنبال او می‌‌رفتم و در هر روز، از خُلق و خُویَش، برایم نشانی بر می‌افراشت (نمونه‌ای را فرا پیشم می‌نهاد) و فرمانم می‌داد که آن را [[سرمشق]] خود قرار دهم؛ {{متن حدیث|الْإِمَامُ عَلِيّ{{ع}} فِي خُطْبَتِهِ الَّتی تُعْرَفُ بِالقاصِعَةِ: وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ{{صل}} مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِيماً أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالاقْتِدَاءِ بِهِ}}؛ نهج‌البلاغه، الخطبه ۱۹۲، الطرائف، ص۴۱۵ عن أبی ذرّ، المناقب لابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۸۰؛ شرح ابن میثم علی المئة کلمة، ص۲۲۰؛ بحارالأنوار، ج۱۴، ص۴۷۵، ح۳۷.
 
[[امام باقر]]{{ع}} در [[تفسیر]] سخن [[خدای متعال]] {{متن قرآن| إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا }} جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد؛ سوره جن، آیه:۲۷. می‌فرماید: [[خداوند متعال]]، فرشتگانی را بر پیامبرانش می‌گمارد تا از [[اعمال]] آنان [[مراقبت]] کنند و پیام‌های تبلیغی‌شان را به ایشان می‌رسانند و بر [[محمد]]{{صل}} از همان هنگام که از شیر گرفته شد، فرشته‌ای بزرگ گمارد تا او را به نیکی‌ها و [[مکارم اخلاق]] رهنمون شود و از [[بدی]] و خوی‌های [[زشت]] باز دارد؛ {{متن حدیث|الْإِمَامُ الْبَاقِرُ{{ع}} – في قَوْلِهِ تَعَالَى‌: إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا - يُوَكِّلُ اللَّهُ تَعَالَى بِأَنْبِيَائِهِ مَلَائِكَةً يُحْصُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ يُؤَدُّونَ إِلَيْهِمْ تَبْلِيغَهُمُ الرِّسَالَةَ وَ وَكَّلَ بِمُحَمَّدٍ مَلَكاً عَظِيماً مُنْذُ فُصِلَ عَنِ الرَّضَاعِ يُرْشِدُهُ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ يَصُدُّهُ عَنِ الشَّرِّ وَ مَسَاوِي الْأَخْلَاقِ}}؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج۱۳، ص۲۰۷؛ بحارالأنوار، ج۳، ص۳۶۲.</ref>. روشن است چنین کسی که [[کامل‌ترین]] [[عقل]] و استعداد را دارد و مورد [[تربیت]] و پرورش [[الهی]] نیز قرار می‌‌گیرد و با [[استقامت]] تمام، چونان نیای خویش [[ابراهیم]]{{ع}}، از همه آزمون‌ها سربلند بیرون می‌آید، می‌تواند [[امام]] و [[اسوه]] [[مردم]] باشد{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی  آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.</ref> و با برخورداری از [[عصمت]] و و [[مصونیت]] از [[گناه]] و [[خطا]]، از سر [[هوا و هوس]] سخن نگوید{{متن قرآن|وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى}}<ref> و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید؛ سوره نجم، آیه:۳.</ref>. و هر آنچه بگوید و بفرماید، [[وجوب]] اخذ و [[تبعیت]] داشته باشد{{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا }}<ref>آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷.</ref>.
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} با بهره‌مندی از [[پاک‌ترین]] [[سرشت]] [[انسانی]] و [[کامل‌ترین]] [[عقل]]، نمونه کامل [[ادب]] [[فطری]] و [[عقلی]] است. از این رو از [[هدایت فطری]] [[الهی]] و [[ادب]] سرشته نخستین در بالاترین اندازه برخوردار بوده است؛ امّا به [[دلیل]] عدم [[حاکمیت]] [[دین الهی]] در [[جامعه]] [[عربستان]] معاصر با [[پیامبر]]{{صل}}، سخنی از [[ارزش‌های دینی]] و [[اوامر و نواهی]] [[شرعی]] نبوده است تا فرد یا افرادی به آن متخلّق باشند و [[تأدیب]] و تأدّب [[دینی]] در عرصه اجتماع، نمودی داشته باشد. افزون بر این، هیچ‌گاه [[عقل]] بشری و [[خرد جمعی]]، [[قادر]] به [[شناخت]] همه نیازهای [[انسان]] و ترسیم نقشه راه [[تکامل انسان]] تا بی‌نهایت نادیده نیست. بر این پایه نخستین گام در برانگیختن یک فرد به [[پیامبری]] و فرستادن او برای [[آموزش و پرورش]] [[مردم]]، [[آموزش]] خصوصی و پرورش [[الهی]] وی است تا بتواند اسوهای والا و در خور [[پیروی]]، برای دیگر [[مردمان]] باشد؛ فردی که به عنوان ولی و [[سرپرست]] [[جامعه]]، بتواند از عهده رشد دادن و [[تأدیب]] همگان برآید. چنین فرد [[تربیت]] یافته‌ای است که می‌تواند با گفتار زیبا و [[رفتار]] نیکوی خود، [[مردم]] را به [[ارزش‌های دینی]] فرا بخواند و بر سر سفره [[تعالیم]] آسمانی بنشاند. [[پیامبر]]{{صل}} خود به این که [[تربیت یافته]] [[خداوند]] است، با [[افتخار]] تصریح نموده است. [[امام علی]]{{ع}}، همدم و مونس [[پیامبر]]{{صل}}، و نیز [[امام باقر]]{{ع}} به [[ارشاد]] و [[همراهی]] همیشگی [[فرشته]] بزرگ [[الهی]] در این مدرسه خصوصی [[پیامبر]]{{صل}} اشاره کرده‌اند<ref>[[امام علی]]{{ع}} در [[سخنرانی]] [[معروف]] به [[قاصعه]] می‌فرماید: از همان هنگام که [[پیامبر خدا]]{{صل}} از شیر گرفته شد، [[خداوند]] بزرگ‌ترین فرشته‌اش را بر او گماشت و آن [[فرشته]]، شب و روز، [[پیامبر]]{{صل}} را در مسیر خصلت‌های والای [[انسانی]] و خوی‌های نیکوی [[جهان]]، راه می‌بُرد، و من، همانند بچّه شتری که در پیِ مادرش می‌رود، به دنبال او می‌‌رفتم و در هر روز، از خُلق و خُویَش، برایم نشانی بر می‌افراشت (نمونه‌ای را فرا پیشم می‌نهاد) و فرمانم می‌داد که آن را [[سرمشق]] خود قرار دهم؛ {{متن حدیث|الْإِمَامُ عَلِيّ{{ع}} فِي خُطْبَتِهِ الَّتی تُعْرَفُ بِالقاصِعَةِ: وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ{{صل}} مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِيماً أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالاقْتِدَاءِ بِهِ}}؛ نهج‌البلاغه، الخطبه ۱۹۲، الطرائف، ص۴۱۵ عن أبی ذرّ، المناقب لابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۸۰؛ شرح ابن میثم علی المئة کلمة، ص۲۲۰؛ بحارالأنوار، ج۱۴، ص۴۷۵، ح۳۷. [[امام باقر]]{{ع}} در [[تفسیر]] سخن [[خدای متعال]] {{متن قرآن| إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا }} جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد؛ سوره جن، آیه:۲۷. می‌فرماید: [[خداوند متعال]]، فرشتگانی را بر پیامبرانش می‌گمارد تا از [[اعمال]] آنان [[مراقبت]] کنند و پیام‌های تبلیغی‌شان را به ایشان می‌رسانند و بر [[محمد]]{{صل}} از همان هنگام که از شیر گرفته شد، فرشته‌ای بزرگ گمارد تا او را به نیکی‌ها و [[مکارم اخلاق]] رهنمون شود و از [[بدی]] و خوی‌های [[زشت]] باز دارد؛ {{متن حدیث|الْإِمَامُ الْبَاقِرُ{{ع}} – في قَوْلِهِ تَعَالَى‌: إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا - يُوَكِّلُ اللَّهُ تَعَالَى بِأَنْبِيَائِهِ مَلَائِكَةً يُحْصُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ يُؤَدُّونَ إِلَيْهِمْ تَبْلِيغَهُمُ الرِّسَالَةَ وَ وَكَّلَ بِمُحَمَّدٍ مَلَكاً عَظِيماً مُنْذُ فُصِلَ عَنِ الرَّضَاعِ يُرْشِدُهُ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ يَصُدُّهُ عَنِ الشَّرِّ وَ مَسَاوِي الْأَخْلَاقِ}}؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید، ج۱۳، ص۲۰۷؛ بحارالأنوار، ج۳، ص۳۶۲.</ref>. روشن است چنین کسی که [[کامل‌ترین]] [[عقل]] و استعداد را دارد و مورد [[تربیت]] و پرورش [[الهی]] نیز قرار می‌‌گیرد و با [[استقامت]] تمام، چونان نیای خویش [[ابراهیم]]{{ع}}، از همه آزمون‌ها سربلند بیرون می‌آید، می‌تواند [[امام]] و [[اسوه]] [[مردم]] باشد{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را  که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی  آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد؛ سوره بقره، آیه:۱۲۴.</ref> و با برخورداری از [[عصمت]] و و [[مصونیت]] از [[گناه]] و [[خطا]]، از سر [[هوا و هوس]] سخن نگوید{{متن قرآن|وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى}}<ref> و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید؛ سوره نجم، آیه:۳.</ref>. و هر آنچه بگوید و بفرماید، [[وجوب]] اخذ و [[تبعیت]] داشته باشد{{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا }}<ref>آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷.</ref>.
*البته [[خداوند]] رحمان به این [[تأدیب]] و [[تربیت]]، بسنده ننمود و [[روح القدس]] را نیز به عنوان مسدِّد و موفِّق و مؤیِّد، همراه [[پیامبر]] خویش ساخت تا به [[توفیق]] و [[تأیید الهی]] هیچ‌گاه نلغزد و [[خطا]] نکند و همه جا و همه وقت [[معصوم]] و [[مطهر]] باقی بماند<ref>[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] عزَّوجلّ پیامبرش را [[تربیت]] کرد و [[نیکو]] تربیتش کرد و چون [[ادب]] و [[تربیت]] او را به کمال رساند، فرمود: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. آن گاه، کار [[دین]] و [[امّت]] را به او واگذار کرد تا [[بندگان]] او را [[تربیت]] و اداره کند. پس فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷. [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[استوار]] و [[هدایت]] شده و [[توفیق]] یافته بود و به وسیله "[[روح القدس]]" [[تأیید]] می‌شد. در هیچ امری از امور [[اداری]] [[مردم]]، دچار [[لغزش]] و [[خطا]] نمی‌شد، که [[تربیت]] شده [[خدا]] بود؛ {{متن حدیث|الْإِمَامُ الصَّادِقُ{{ع}}: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ- {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}} وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ لَا يَزِلُّ وَ لَا يُخْطِئُ فِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا يَسُوسُ بِهِ الْخَلْقَ فَتَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۲۶۶، ح۴؛ منتقی الجمان، ج۱، ص۳۷۶، کلاهما عن فضیل بن یسار، بحارالأنوار، ج۱۷، ص۴، ح۳.</ref>.
 
*در اوج این [[تأیید]] و [[تربیت الهی]] و آن گاه که [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، جلوه‌گر [[ادب]] زیبای [[الهی]] و لایق خطاب [[الهی]] {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>"و به راستی تو را خویی است سترگ" سوره قلم، آیه ۴.</ref>، گشت<ref>برخی گفته‌اند: از آن رو [[خُلق و خوی]] [[پیامبر]]{{صل}} بزرگ خوانده شده که همه مکارم [[اخلاقی]] در او گرد آمده است... و برخی گفته‌اند: بدین سبب که [[تربیت الهی]] را پذیرفت و به سخن [[خدای متعال]]، عمل کرد که فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده که فرمود: "خدایم مرا [[نیکو]] [[تربیت]] کرد، آن‌گاه که فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و چون آنها را پذیرفتم، فرمود: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. {{متن حدیث| قِیلَ: سُمِّیَ خُلُقُهُ عَظیمَاً لإجتِماعِ مَکارِمِ الأخلاقِ فیهِ... وَ قیلَ: لأنَّهُ امْتَثَلَ تَأدِیبَ اللهِ تَعالی إیّاهُ بِقَولِهِ تَعالی: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} وَ قَدْ رُوِیَ عَنْهُ قَالَ: أَدَّبَنِي رَبِّي تَأْدِيباً حَسَنَاً؛ إِذْ قَالَ: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمّا قَبِلْتُ مِنْهُ قَالَ: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} }}؛ تفسیر القرطبی، ج۱۸، ص۲۲۷.
البته [[خداوند]] رحمان به این [[تأدیب]] و [[تربیت]]، بسنده ننمود و [[روح القدس]] را نیز به عنوان مسدِّد و موفِّق و مؤیِّد، همراه [[پیامبر]] خویش ساخت تا به [[توفیق]] و [[تأیید الهی]] هیچ‌گاه نلغزد و [[خطا]] نکند و همه جا و همه وقت [[معصوم]] و [[مطهر]] باقی بماند<ref>[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] عزَّوجلّ پیامبرش را [[تربیت]] کرد و [[نیکو]] تربیتش کرد و چون [[ادب]] و [[تربیت]] او را به کمال رساند، فرمود: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. آن گاه، کار [[دین]] و [[امّت]] را به او واگذار کرد تا [[بندگان]] او را [[تربیت]] و اداره کند. پس فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷. [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[استوار]] و [[هدایت]] شده و [[توفیق]] یافته بود و به وسیله "[[روح القدس]]" [[تأیید]] می‌شد. در هیچ امری از امور [[اداری]] [[مردم]]، دچار [[لغزش]] و [[خطا]] نمی‌شد، که [[تربیت]] شده [[خدا]] بود؛ {{متن حدیث|الْإِمَامُ الصَّادِقُ{{ع}}: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ- {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}} وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ لَا يَزِلُّ وَ لَا يُخْطِئُ فِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا يَسُوسُ بِهِ الْخَلْقَ فَتَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۲۶۶، ح۴؛ منتقی الجمان، ج۱، ص۳۷۶، کلاهما عن فضیل بن یسار، بحارالأنوار، ج۱۷، ص۴، ح۳.</ref>.
[[امام حسن]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] عزّوجلّ، پیامبرش را به [[نیکوترین]] وجه [[تربیت]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} آنچه را [[خداوند]] به آن فرمانش داده بود، فراگرفت و رعایت نمود، [[خدای متعال]] فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷ . [[پیامبر]]{{صل}} به [[جبرئیل]] فرمود: "مقصود از [[عفو]] چیست؟". او گفت: یعنی با آن که از تو بریده است، بپیوندی و به آن که محرومت کرده، ببخشی و از آن که به تو [[ستم]] کرده، در گذری. و چون [[پیامبر]]{{صل}} چنین کرد، [[خداوند]] به او [[وحی]] کرد: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. {{متن حدیث|الْإِمَامُ الْحَسَنُ{{ع}}: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ{{صل}} أَحْسَنَ الْأَدَبِ فَقَالَ: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمَّا وَعَى الَّذِي أَمَرَهُ قَالَ تَعَالَى: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}. فَقَالَ لِجَبْرَئِيلَ{{ع}} وَ مَا الْعَفْوُ قَالَ: أَنْ تَصِلَ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطِيَ مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَكَ فَلَمَّا فَعَلَ ذَلِكَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}}}؛ العدد القویّه، ص۵۲، الدّرّ الأنوار، ص۵۰۵؛ کشف الغمّه، ج۳، ص۱۴۲ عن الامام الباقر{{ع}}: و لیس فیه ذیله من "فقال لجبرئیل{{ع}}"، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۱۴، ح۱۰.</ref>، [[خداوند]]، عطایی دیگر به او نمود و بر بار مسئولیتش افزود. خدای منّان، صلاحیت [[فهم]] و [[ادراک]] مسائل [[جهان هستی]] و پی بردن به راه حل آنها را در [[پیامبر]]{{صل}} به کمال رساند و شیوه برقراری ارتباط با همگان و مهارت‌های ویژه اداره یک [[جامعه دینی]] را در او به جلوه درآورد<ref>برخی گفته‌اند: از آن رو [[خُلق و خوی]] [[پیامبر]]{{صل}} بزرگ خوانده شده که همه مکارم [[اخلاقی]] در او گرد آمده است... و برخی گفته‌اند: بدین سبب که [[تربیت الهی]] را پذیرفت و به سخن [[خدای متعال]]، عمل کرد که فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده که فرمود: "خدایم مرا [[نیکو]] [[تربیت]] کرد، آن‌گاه که فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و چون آنها را پذیرفتم، فرمود: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. {{متن حدیث|قِیلَ: سُمِّیَ خُلُقُهُ عَظیمَاً لإجتِماعِ مَکارِمِ الأخلاقِ فیهِ... وَ قیلَ: لأنَّهُ امْتَثَلَ تَأدِیبَ اللهِ تَعالی إیّاهُ بِقَولِهِ تَعالی: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} وَ قَدْ رُوِیَ عَنْهُ قَالَ: أَدَّبَنِي رَبِّي تَأْدِيباً حَسَنَاً؛ إِذْ قَالَ: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمّا قَبِلْتُ مِنْهُ قَالَ: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} }}؛ تفسیر القرطبی، ج۱۸، ص۲۲۷.
 
[[امام حسن]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] عزّوجلّ، پیامبرش را به [[نیکوترین]] وجه [[تربیت]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} آنچه را [[خداوند]] به آن فرمانش داده بود، فراگرفت و رعایت نمود، [[خدای متعال]] فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷ . [[پیامبر]]{{صل}} به [[جبرئیل]] فرمود: "مقصود از [[عفو]] چیست؟". او گفت: یعنی با آن که از تو بریده است، بپیوندی و به آن که محرومت کرده، ببخشی و از آن که به تو [[ستم]] کرده، در گذری. و چون [[پیامبر]]{{صل}} چنین کرد، [[خداوند]] به او [[وحی]] کرد: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. {{متن حدیث|الْإِمَامُ الْحَسَنُ{{ع}}: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ{{صل}} أَحْسَنَ الْأَدَبِ فَقَالَ: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمَّا وَعَى الَّذِي أَمَرَهُ قَالَ تَعَالَى: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}. فَقَالَ لِجَبْرَئِيلَ{{ع}} وَ مَا الْعَفْوُ قَالَ: أَنْ تَصِلَ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطِيَ مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَكَ فَلَمَّا فَعَلَ ذَلِكَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}}}؛ العدد القویّه، ص۵۲، الدّرّ الأنوار، ص۵۰۵؛ کشف الغمّه، ج۳، ص۱۴۲ عن الامام الباقر{{ع}}: و لیس فیه ذیله من "فقال لجبرئیل{{ع}}"، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۱۴، ح۱۰.</ref>، و آن گاه که او را به عنوان رازدار و [[آگاه]] از [[علم غیب]] خویش پسندید<ref>به [[نقل]] از [[عجلان]]، از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده: هیچ کس چیزی از [[دنیا]] را از [[پیامبر خدا]]{{صل}} نمی‌طلبید، مگر آن که به او عطا می‌کرد. زنی فرزندش را نزد ایشان فرستاد و گفت: نزد او برو و چیزی از او بخواه. اگر به تو فرمود: چیزی در بساط نداریم، بگو: پیراهنت را به من بده. [[پیامبر]]{{صل}} پیراهن خود را در آورد و به آن پسر داد. پس [[خداوند]] -تبارک و تعالی- او را [[ادب]] [[میانه‌روی]] آموخت و فرمود: {{متن قرآن|وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا}} و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی؛ سوره اسراء، آیه:۲۹. {{متن حدیث|عن عجلان عن الامام الصادق{{ع}}: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ لَا يَسْأَلُهُ أَحَدٌ مِنَ الدُّنْيَا شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ فَأَرْسَلَتْ إِلَيْهِ امْرَأَةٌ ابْناً لَهَا فَقَالَتِ انْطَلِقْ إِلَيْهِ فَاسْأَلْهُ فَإِنْ قَالَ لَكَ لَيْسَ عِنْدَنَا شَيْ‌ءٌ فَقُلْ أَعْطِنِي قَمِيصَكَ. قَالَ فَأَخَذَ قَمِيصَهُ فَرَمَى بِهِ إِلَيْهِ وَ فِي نُسْخَةٍ أُخْرَى فَأَعْطَاهُ فَأَدَّبَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْقَصْدِ فَقَالَ {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا}} }}؛ الکافی، ج۴، ص۵۵، ح۷؛ تفسیر العیّاشی، ج۳، ص۴۸، ح۲۵۰۳؛ تفسیر القمّی، ج۲، ص۱۸، کلاهما نحوه؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۷۱، ح۹۰؛ مکارم الاخلاق لابن إبی الدنیا، ص۲۶۴، ح۴۱۱ عن منهال بن عمرو من دون إسناد إلی الإمام الصادق{{ع}}، تفسیر الثعلبی، ج۶، ص۹۶ عن جابر من دون اسناد إلی الإمام الصادق{{ع}} و کلاهما نحوه، الدّر المنثور، ج۵، ص۲۷۶.</ref>، قانون‌گذاری در بخشی از حوزه [[دین]] [[پسندیده]] خویش، یعنی [[اسلام]] را به عهده [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نهاد تا امور بندگانش را [[تدبیر]] کند<ref>[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] عزَّوجلّ پیامبرش را [[تربیت]] کرد و [[نیکو]] تربیتش کرد و چون [[ادب]] و [[تربیت]] او را به کمال رساند، فرمود: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. آن گاه، کار [[دین]] و [[امّت]] را به او واگذار کرد تا [[بندگان]] او را [[تربیت]] و اداره کند. پس فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷. [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[استوار]] و [[هدایت]] شده و [[توفیق]] یافته بود و به وسیله "[[روح القدس]]" [[تأیید]] می‌شد. در هیچ امری از امور [[اداری]] [[مردم]]، دچار [[لغزش]] و [[خطا]] نمی‌شد، که [[تربیت]] شده [[خدا]] بود {{متن حدیث|الْإِمَامُ الصَّادِقُ{{ع}}: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ- {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}} وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ لَا يَزِلُّ وَ لَا يُخْطِئُ فِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا يَسُوسُ بِهِ الْخَلْقَ فَتَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۲۶۶، ح۴؛ منتقی الجمان، ج۱، ص۳۷۶، کلاهما عن فضیل بن یسار، بحارالأنوار، ج۱۷، ص۴، ح۳.</ref>. برخی نمونه‌های این واگذاری، در [[تحریم]] همه مسکرات (افزون بر خمر) و [[ارث]] جد، قابل ارائه است<ref>[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]]، [[محمد]]{{صل}} را به نیکویی [[تربیت]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و چون چنین کرد، [[خداوند]] بر او نازل کرد: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. و چون چنین شد، [[خداوند]]، کار دینش را به او وا نهاد و فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷. [[خداوند]]، خود، شراب را [[حرام]] کرد و [[پیامبر خدا]]{{صل}} هر مست کننده‌ای را [[حرام]] کرد و [[خداوند]]، آن را [[تأیید]] نمود، و [[خداوند]]، سهم‌های [[ارث]] را معیّن کرد و از جد (پدربزرگ) سخنی به میان نیاورد و [[پیامبر خدا]]{{صل}} سهمی برای او قرار داد و [[خداوند]]، آن را [[تأیید]] نمود. به [[خدا]] [[سوگند]]، [[پیامبر]]{{صل}} به عهده [[خداوند]]، [[بهشت]] می‌بخشد و [[خداوند]]، آن را برایش اجازه می‌دهد؛ {{متن حدیث|عَنْهُ: إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ مُحَمَّدَاً{{صل}} فَأَحْسَنَ تَأْدِيبَهُ فَقَالَ‌: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمَّا كَانَ ذَلِكَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ: {{متن قرآن|وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} فَلَمَّا كَانَ ذَلِكَ فَوَّضَ إِلَيْه دِينَهُ فَقَالَ {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} فَحَرَّمَ اللَّهُ الْخَمْرَ بِعَيْنِهَا وَ حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} كُلَّ مُسْكِرٍ فَأَجَازَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ وَ فَرَضَ اللَّهُ الْفَرَائِضَ فَلَمْ يَذْكُرِ الْجَدَّ فَجَعَلَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} سَهْماً فَأَجَازَ اللَّهُ ذَلِكَ لَهُ وَ كَانَ وَ اللَّهِ يُعْطِي الْجَنَّةَ عَلَى اللَّهِ فَيُجَوِّزُ اللَّهُ ذَلِكَ لَهُ}}؛ تهذیب الأحکام، ج۹، ص۳۹۷، ح۱۴۱۷، عن القاسم بن الولید؛ بصائر الدرجات، ص۳۷۸، ح۳، عن القاسم بن محمد نحوه؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۷، ح۱۰ و راجع، الاختصاص، ص۳۰۹.</ref>. به طور کلّی [[آیه]] {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>"و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید" سوره حشر، آیه ۷.</ref> ناظر به همین نکته است و به روشنی اثبات می‌کند که ما نیازی به پرس و جو از آنچه [[پیامبر]]{{صل}} به ما می‌فرماید، نداریم و آنچه می‌فرماید، چه سخن مستقیم [[خدا]] باشد و چه سخن خویش، به [[دلیل]] [[تفویض تشریع]]، [[لزوم]] اخذ و [[پیروی]] دارد<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۵۶-۲۵۹.</ref>.
در اوج این [[تأیید]] و [[تربیت الهی]] و آن گاه که [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، جلوه‌گر [[ادب]] زیبای [[الهی]] و لایق خطاب [[الهی]] {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>"و به راستی تو را خویی است سترگ" سوره قلم، آیه ۴.</ref>، گشت<ref>برخی گفته‌اند: از آن رو [[خُلق و خوی]] [[پیامبر]]{{صل}} بزرگ خوانده شده که همه مکارم [[اخلاقی]] در او گرد آمده است... و برخی گفته‌اند: بدین سبب که [[تربیت الهی]] را پذیرفت و به سخن [[خدای متعال]]، عمل کرد که فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده که فرمود: "خدایم مرا [[نیکو]] [[تربیت]] کرد، آن‌گاه که فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و چون آنها را پذیرفتم، فرمود: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. {{متن حدیث| قِیلَ: سُمِّیَ خُلُقُهُ عَظیمَاً لإجتِماعِ مَکارِمِ الأخلاقِ فیهِ... وَ قیلَ: لأنَّهُ امْتَثَلَ تَأدِیبَ اللهِ تَعالی إیّاهُ بِقَولِهِ تَعالی: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} وَ قَدْ رُوِیَ عَنْهُ قَالَ: أَدَّبَنِي رَبِّي تَأْدِيباً حَسَنَاً؛ إِذْ قَالَ: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمّا قَبِلْتُ مِنْهُ قَالَ: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} }}؛ تفسیر القرطبی، ج۱۸، ص۲۲۷. [[امام حسن]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] عزّوجلّ، پیامبرش را به [[نیکوترین]] وجه [[تربیت]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} آنچه را [[خداوند]] به آن فرمانش داده بود، فراگرفت و رعایت نمود، [[خدای متعال]] فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷ . [[پیامبر]]{{صل}} به [[جبرئیل]] فرمود: "مقصود از [[عفو]] چیست؟". او گفت: یعنی با آن که از تو بریده است، بپیوندی و به آن که محرومت کرده، ببخشی و از آن که به تو [[ستم]] کرده، در گذری. و چون [[پیامبر]]{{صل}} چنین کرد، [[خداوند]] به او [[وحی]] کرد: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. {{متن حدیث|الْإِمَامُ الْحَسَنُ{{ع}}: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ{{صل}} أَحْسَنَ الْأَدَبِ فَقَالَ: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمَّا وَعَى الَّذِي أَمَرَهُ قَالَ تَعَالَى: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}. فَقَالَ لِجَبْرَئِيلَ{{ع}} وَ مَا الْعَفْوُ قَالَ: أَنْ تَصِلَ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطِيَ مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَكَ فَلَمَّا فَعَلَ ذَلِكَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}}}؛ العدد القویّه، ص۵۲، الدّرّ الأنوار، ص۵۰۵؛ کشف الغمّه، ج۳، ص۱۴۲ عن الامام الباقر{{ع}}: و لیس فیه ذیله من "فقال لجبرئیل{{ع}}"، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۱۴، ح۱۰.</ref>، [[خداوند]]، عطایی دیگر به او نمود و بر بار مسئولیتش افزود. خدای منّان، صلاحیت [[فهم]] و [[ادراک]] مسائل [[جهان هستی]] و پی بردن به راه حل آنها را در [[پیامبر]]{{صل}} به کمال رساند و شیوه برقراری ارتباط با همگان و مهارت‌های ویژه اداره یک [[جامعه دینی]] را در او به جلوه درآورد<ref>برخی گفته‌اند: از آن رو [[خُلق و خوی]] [[پیامبر]]{{صل}} بزرگ خوانده شده که همه مکارم [[اخلاقی]] در او گرد آمده است... و برخی گفته‌اند: بدین سبب که [[تربیت الهی]] را پذیرفت و به سخن [[خدای متعال]]، عمل کرد که فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده که فرمود: "خدایم مرا [[نیکو]] [[تربیت]] کرد، آن‌گاه که فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و چون آنها را پذیرفتم، فرمود: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. {{متن حدیث|قِیلَ: سُمِّیَ خُلُقُهُ عَظیمَاً لإجتِماعِ مَکارِمِ الأخلاقِ فیهِ... وَ قیلَ: لأنَّهُ امْتَثَلَ تَأدِیبَ اللهِ تَعالی إیّاهُ بِقَولِهِ تَعالی: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} وَ قَدْ رُوِیَ عَنْهُ قَالَ: أَدَّبَنِي رَبِّي تَأْدِيباً حَسَنَاً؛ إِذْ قَالَ: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمّا قَبِلْتُ مِنْهُ قَالَ: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} }}؛ تفسیر القرطبی، ج۱۸، ص۲۲۷. [[امام حسن]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] عزّوجلّ، پیامبرش را به [[نیکوترین]] وجه [[تربیت]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و هنگامی که [[پیامبر]]{{صل}} آنچه را [[خداوند]] به آن فرمانش داده بود، فراگرفت و رعایت نمود، [[خدای متعال]] فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷ . [[پیامبر]]{{صل}} به [[جبرئیل]] فرمود: "مقصود از [[عفو]] چیست؟". او گفت: یعنی با آن که از تو بریده است، بپیوندی و به آن که محرومت کرده، ببخشی و از آن که به تو [[ستم]] کرده، در گذری. و چون [[پیامبر]]{{صل}} چنین کرد، [[خداوند]] به او [[وحی]] کرد: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. {{متن حدیث|الْإِمَامُ الْحَسَنُ{{ع}}: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ{{صل}} أَحْسَنَ الْأَدَبِ فَقَالَ: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمَّا وَعَى الَّذِي أَمَرَهُ قَالَ تَعَالَى: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}. فَقَالَ لِجَبْرَئِيلَ{{ع}} وَ مَا الْعَفْوُ قَالَ: أَنْ تَصِلَ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطِيَ مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَكَ فَلَمَّا فَعَلَ ذَلِكَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}}}؛ العدد القویّه، ص۵۲، الدّرّ الأنوار، ص۵۰۵؛ کشف الغمّه، ج۳، ص۱۴۲ عن الامام الباقر{{ع}}: و لیس فیه ذیله من "فقال لجبرئیل{{ع}}"، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۱۴، ح۱۰.</ref>، و آن گاه که او را به عنوان رازدار و [[آگاه]] از [[علم غیب]] خویش پسندید<ref>به [[نقل]] از [[عجلان]]، از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده: هیچ کس چیزی از [[دنیا]] را از [[پیامبر خدا]]{{صل}} نمی‌طلبید، مگر آن که به او عطا می‌کرد. زنی فرزندش را نزد ایشان فرستاد و گفت: نزد او برو و چیزی از او بخواه. اگر به تو فرمود: چیزی در بساط نداریم، بگو: پیراهنت را به من بده. [[پیامبر]]{{صل}} پیراهن خود را در آورد و به آن پسر داد. پس [[خداوند]] -تبارک و تعالی- او را [[ادب]] [[میانه‌روی]] آموخت و فرمود: {{متن قرآن|وَلاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا}} و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی؛ سوره اسراء، آیه:۲۹. {{متن حدیث|عن عجلان عن الامام الصادق{{ع}}: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ لَا يَسْأَلُهُ أَحَدٌ مِنَ الدُّنْيَا شَيْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ فَأَرْسَلَتْ إِلَيْهِ امْرَأَةٌ ابْناً لَهَا فَقَالَتِ انْطَلِقْ إِلَيْهِ فَاسْأَلْهُ فَإِنْ قَالَ لَكَ لَيْسَ عِنْدَنَا شَيْ‌ءٌ فَقُلْ أَعْطِنِي قَمِيصَكَ. قَالَ فَأَخَذَ قَمِيصَهُ فَرَمَى بِهِ إِلَيْهِ وَ فِي نُسْخَةٍ أُخْرَى فَأَعْطَاهُ فَأَدَّبَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْقَصْدِ فَقَالَ {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا}} }}؛ الکافی، ج۴، ص۵۵، ح۷؛ تفسیر العیّاشی، ج۳، ص۴۸، ح۲۵۰۳؛ تفسیر القمّی، ج۲، ص۱۸، کلاهما نحوه؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۷۱، ح۹۰؛ مکارم الاخلاق لابن إبی الدنیا، ص۲۶۴، ح۴۱۱ عن منهال بن عمرو من دون إسناد إلی الإمام الصادق{{ع}}، تفسیر الثعلبی، ج۶، ص۹۶ عن جابر من دون اسناد إلی الإمام الصادق{{ع}} و کلاهما نحوه، الدّر المنثور، ج۵، ص۲۷۶.</ref>، قانون‌گذاری در بخشی از حوزه [[دین]] [[پسندیده]] خویش، یعنی [[اسلام]] را به عهده [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نهاد تا امور بندگانش را [[تدبیر]] کند<ref>[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] عزَّوجلّ پیامبرش را [[تربیت]] کرد و [[نیکو]] تربیتش کرد و چون [[ادب]] و [[تربیت]] او را به کمال رساند، فرمود: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. آن گاه، کار [[دین]] و [[امّت]] را به او واگذار کرد تا [[بندگان]] او را [[تربیت]] و اداره کند. پس فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷. [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[استوار]] و [[هدایت]] شده و [[توفیق]] یافته بود و به وسیله "[[روح القدس]]" [[تأیید]] می‌شد. در هیچ امری از امور [[اداری]] [[مردم]]، دچار [[لغزش]] و [[خطا]] نمی‌شد، که [[تربیت]] شده [[خدا]] بود {{متن حدیث|الْإِمَامُ الصَّادِقُ{{ع}}: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ- {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}} وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ لَا يَزِلُّ وَ لَا يُخْطِئُ فِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا يَسُوسُ بِهِ الْخَلْقَ فَتَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۲۶۶، ح۴؛ منتقی الجمان، ج۱، ص۳۷۶، کلاهما عن فضیل بن یسار، بحارالأنوار، ج۱۷، ص۴، ح۳.</ref>. برخی نمونه‌های این واگذاری، در [[تحریم]] همه مسکرات (افزون بر خمر) و [[ارث]] جد، قابل ارائه است<ref>[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]]، [[محمد]]{{صل}} را به نیکویی [[تربیت]] کرد و فرمود: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه:۱۹۹. و چون چنین کرد، [[خداوند]] بر او نازل کرد: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} به راستی که تو دارای خویی بزرگ هستی؛ سوره قلم، آیه:۴. و چون چنین شد، [[خداوند]]، کار دینش را به او وا نهاد و فرمود: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا}} آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید؛ سوره حشر، آیه:۷. [[خداوند]]، خود، شراب را [[حرام]] کرد و [[پیامبر خدا]]{{صل}} هر مست کننده‌ای را [[حرام]] کرد و [[خداوند]]، آن را [[تأیید]] نمود، و [[خداوند]]، سهم‌های [[ارث]] را معیّن کرد و از جد (پدربزرگ) سخنی به میان نیاورد و [[پیامبر خدا]]{{صل}} سهمی برای او قرار داد و [[خداوند]]، آن را [[تأیید]] نمود. به [[خدا]] [[سوگند]]، [[پیامبر]]{{صل}} به عهده [[خداوند]]، [[بهشت]] می‌بخشد و [[خداوند]]، آن را برایش اجازه می‌دهد؛ {{متن حدیث|عَنْهُ: إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ مُحَمَّدَاً{{صل}} فَأَحْسَنَ تَأْدِيبَهُ فَقَالَ‌: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ}} فَلَمَّا كَانَ ذَلِكَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ: {{متن قرآن|وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}} فَلَمَّا كَانَ ذَلِكَ فَوَّضَ إِلَيْه دِينَهُ فَقَالَ {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} فَحَرَّمَ اللَّهُ الْخَمْرَ بِعَيْنِهَا وَ حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} كُلَّ مُسْكِرٍ فَأَجَازَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ وَ فَرَضَ اللَّهُ الْفَرَائِضَ فَلَمْ يَذْكُرِ الْجَدَّ فَجَعَلَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} سَهْماً فَأَجَازَ اللَّهُ ذَلِكَ لَهُ وَ كَانَ وَ اللَّهِ يُعْطِي الْجَنَّةَ عَلَى اللَّهِ فَيُجَوِّزُ اللَّهُ ذَلِكَ لَهُ}}؛ تهذیب الأحکام، ج۹، ص۳۹۷، ح۱۴۱۷، عن القاسم بن الولید؛ بصائر الدرجات، ص۳۷۸، ح۳، عن القاسم بن محمد نحوه؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۷، ح۱۰ و راجع، الاختصاص، ص۳۰۹.</ref>. به طور کلّی [[آیه]] {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>"و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید" سوره حشر، آیه ۷.</ref> ناظر به همین نکته است و به روشنی اثبات می‌کند که ما نیازی به پرس و جو از آنچه [[پیامبر]]{{صل}} به ما می‌فرماید، نداریم و آنچه می‌فرماید، چه سخن مستقیم [[خدا]] باشد و چه سخن خویش، به [[دلیل]] [[تفویض تشریع]]، [[لزوم]] اخذ و [[پیروی]] دارد<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۵۶-۲۵۹.</ref>.


==نمونه‌هایی از ادب‌مندی [[پیامبر]]{{صل}}==
==نمونه‌هایی از ادب‌مندی [[پیامبر]]{{صل}}==
خط ۴۸: خط ۴۷:


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:1379259.jpg|22px]] [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|'''سیره پیامبر خاتم ج۱''']]
{{منابع}}
#[[پرونده:1379259.jpg|22px]] [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|'''سیره پیامبر خاتم ج۱''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش