پرش به محتوا

همسایه در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
====فهرست اول در روایات نبوی====
====فهرست اول در روایات نبوی====
طبق روایتی که در کتب [[شیعه]] و [[سنی]] با اندکی تفاوت آمده است، [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} قَالَ أَ تَدْرُونَ مَا حَقُّ الْجَارِ؟ ما تدرون [[حق]] الجار الا قلیلا...<ref>محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۸۸.</ref>... إِنِ‏ اسْتَغَاثَكَ‏ أَغَثْتَهُ‏ وَ إِنِ اسْتَقْرَضَكَ أَقْرَضْتَهُ وَ إِنِ افْتَقَرَ عُدْتَ عَلَيْهِ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ عَزَّيْتَهُ وَ إِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ هَنَّأْتَهُ وَ إِنْ مَرِضَ عُدْتَهُ وَ إِنْ مَاتَ تَبِعْتَ جَنَازَتَهُ وَ لَا تَسْتَطِيلُ عَلَيْهِ بِالْبِنَاءِ فَتَحْجُبَ الرِّيحَ عَنْهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ إِذَا اشْتَرَيْتَ فَاكِهَةً فَأَهْدِ لَهُ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَأَدْخِلْهَا سِرّاً وَ لَا تُخْرِجْ بِهَا وُلْدَكَ تَغِيظُ بِهَا وُلْدَهُ وَ لَا تُؤْذِهِ بِرِيحِ قِدْرِكَ إِلَّا أَنْ تَغْرِفَ لَهُ‏ مِنْهَا}}<ref>«آیا می‌دانید حق همسایه چیست؟ شما از حقوق همسایگی جز اندکی نمی‌دانید. حق همسایه این است که اگر فریاد کرد به فریادش رسی، اگر قرض خواست به او قرض دهی، اگر محتاج شد یاری‌اش کنی، اگر مصیبتی دید، تسلیتش گویی، اگر خیری دید تهنیتش بگویی، اگر بیمار شد عیادتش کنی، اگر مرد جنازه‌اش را تشییع کنی، و ساختمان خانه‌ات را از او بلندتر نکنی که راه باد را بر او ببندی، اگر میوه خریدی مقداری به او هدیه کنی و اگر نخواستی هدیه کنی آن را مخفیانه به خانه ببر اجازه نده کودکانت از آن میوه با خود به کوچه ببرند که فرزندان او را غصه دهند، با بوی دیگت او را میازار مگر آنکه کاسه‌ای برای او ببری» شهید ثانی، مسکن الفؤاد، ص۱۰۵؛ این روایت در کتب دیگر از قبل میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲۴؛ ابوالفضل علی طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص۳۷۳؛ کتب اهل سنت مثل: عبدالله بن عدی، الکامل، ج۵، ص۱۷۱؛ متقی هندی کنزالعمال، ج۹، ص۵۹ روایت شده است.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۵.</ref>.
طبق روایتی که در کتب [[شیعه]] و [[سنی]] با اندکی تفاوت آمده است، [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} قَالَ أَ تَدْرُونَ مَا حَقُّ الْجَارِ؟ ما تدرون [[حق]] الجار الا قلیلا...<ref>محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۸۸.</ref>... إِنِ‏ اسْتَغَاثَكَ‏ أَغَثْتَهُ‏ وَ إِنِ اسْتَقْرَضَكَ أَقْرَضْتَهُ وَ إِنِ افْتَقَرَ عُدْتَ عَلَيْهِ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ عَزَّيْتَهُ وَ إِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ هَنَّأْتَهُ وَ إِنْ مَرِضَ عُدْتَهُ وَ إِنْ مَاتَ تَبِعْتَ جَنَازَتَهُ وَ لَا تَسْتَطِيلُ عَلَيْهِ بِالْبِنَاءِ فَتَحْجُبَ الرِّيحَ عَنْهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ إِذَا اشْتَرَيْتَ فَاكِهَةً فَأَهْدِ لَهُ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَأَدْخِلْهَا سِرّاً وَ لَا تُخْرِجْ بِهَا وُلْدَكَ تَغِيظُ بِهَا وُلْدَهُ وَ لَا تُؤْذِهِ بِرِيحِ قِدْرِكَ إِلَّا أَنْ تَغْرِفَ لَهُ‏ مِنْهَا}}<ref>«آیا می‌دانید حق همسایه چیست؟ شما از حقوق همسایگی جز اندکی نمی‌دانید. حق همسایه این است که اگر فریاد کرد به فریادش رسی، اگر قرض خواست به او قرض دهی، اگر محتاج شد یاری‌اش کنی، اگر مصیبتی دید، تسلیتش گویی، اگر خیری دید تهنیتش بگویی، اگر بیمار شد عیادتش کنی، اگر مرد جنازه‌اش را تشییع کنی، و ساختمان خانه‌ات را از او بلندتر نکنی که راه باد را بر او ببندی، اگر میوه خریدی مقداری به او هدیه کنی و اگر نخواستی هدیه کنی آن را مخفیانه به خانه ببر اجازه نده کودکانت از آن میوه با خود به کوچه ببرند که فرزندان او را غصه دهند، با بوی دیگت او را میازار مگر آنکه کاسه‌ای برای او ببری» شهید ثانی، مسکن الفؤاد، ص۱۰۵؛ این روایت در کتب دیگر از قبل میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲۴؛ ابوالفضل علی طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص۳۷۳؛ کتب اهل سنت مثل: عبدالله بن عدی، الکامل، ج۵، ص۱۷۱؛ متقی هندی کنزالعمال، ج۹، ص۵۹ روایت شده است.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۵.</ref>.
====فهرست دوم در [[روایات نبوی]]====
طبق روایتی که [[محدث نوری]] در کتاب مستدرک آورده وقتی [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} از آن [[حضرت]] پرسیدند [[حق همسایه]] بر [[همسایه]] چیست، فرمود: 1{{متن حدیث|مِنْ‏ أَدْنَى‏ حُقُوقِهِ‏ عَلَيْهِ‏ إِنِ‏ اسْتَقْرَضَهُ‏ أَقْرَضَهُ‏ وَ إِنِ اسْتَعَانَهُ أَعَانَهُ وَ إِنِ اسْتَعَارَ مِنْهُ أَعَارَهُ وَ إِنِ احْتَاجَ إِلَى رِفْدِهِ رَفَدَهُ وَ إِنْ دَعَاهُ أَجَابَهُ وَ إِنْ مَرِضَ عَادَهُ وَ إِنْ مَاتَ شَيَّعَ جَنَازَتَهُ وَ إِنْ أَصَابَ خَيْراً فَرِحَ بِهِ وَ لَمْ يَحْسُدْهُ عَلَيْهِ وَ إِنْ أَصَابَ مُصِيبَةً حَزِنَ لِحُزْنِهِ وَ لَا يَسْتَطِيلُ عَلَيْهِ بِبِنَاءٍ سَكَنَهُ فَيُؤْذِيَهُ بِإِشْرَافِهِ عَلَيْهِ وَ سَدِّهِ مَنَافِذَ الرِّيحِ عَنْهُ وَ إِنْ أُهْدِيَ إِلَى مَنْزِلِهِ طُرْفَةٌ أَهْدَى لَهُ مِنْهَا إِذَا عَلِمَ أَنَّهُ لَيْسَ عِنْدَهُ مِثْلُهَا أَوْ فَلْيَسْتُرْهَا عَنْهُ وَ عَنْ عِيَالِهِ إِنْ شَحَّتْ نَفْسُهُ بِهَا}}<ref>«از کوچک‌ترین حقوق همسایه این است که اگر تقاضای وام کرد به او بدهد و اگر یاری خواست یاری‌اش کند و اگر چیزی به عاریت خواست دریغ نکند و اگر محتاج پشتیبانی بود پشتیبانی‌اش کند و اگر صدایش زد پاسخش دهد، اگر بیمار شد عیادتش کند، وقتی مرد جنازه‌اش را تشییع کند اگر به خیری رسید برای او خوشحال باشد و حسد نورزد و اگر مصیبتی دید، برای او محزون و اندوهگین باشد و ساختمان خود را از او بلندتر نسازد که با تسلط و اشراف او را بیازارد و راه باد را بر او ببندد و اگر برایش چیزی به ارمغان آوردند در صورتی که می‌داند همسایه‌اش از آن ندارد، مقداری به او هدیه کند و اگر نفسش بخل می‌ورزد و به او اجازه نمی‌دهد آن را از دید خود و عیالش پنهان دارد». میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۸، ص۴۲۷.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۶.</ref>.
====فهرست [[حقوق]] [[همسایه]] در رساله الحقوق====
[[امام سجاد]]{{ع}} در سی و دومین قسمت رساله الحقوق فهرستی ده‌بندی از حقوق همسایه را ارائه کرده است. ایشان می‌فرمایند: {{متن حدیث|وَ أَمَّا حَقُّ‏ جَارِكَ‏ فَحِفْظُهُ‏ غَائِباً وَ إِكْرَامُهُ‏ شَاهِداً وَ نُصْرَتُهُ إِذْ كَانَ مَظْلُوماً وَ لَا تَتَبَّعْ لَهُ عَوْرَةً فَإِنْ عَلِمْتَ عَلَيْهِ سُوءاً سَتَرْتَهُ عَلَيْهِ وَ إِنْ عَلِمْتَ أَنَّهُ يَقْبَلُ نَصِيحَتَكَ نَصَحْتَهُ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ وَ لَا تُسْلِمْهُ عِنْدَ شَدِيدَةٍ وَ تُقِيلُ عَثْرَتَهُ وَ تَغْفِرُ ذَنْبَهُ وَ تُعَاشِرُهُ مُعَاشَرَةً كَرِيمَةً}}<ref>«اما حق همسایه‌ات این است که در غیابش او را حفظ کنی، در حضورش احترامش کنی. اگر مورد ظلم قرار گرفت، یاری‌اش کنی. در اسرار او تجسس نکنی، زشتی‌هایش را بپوشانی، آگر مطمئن شدی نصیحت‌پذیر است، در پنهانی نصیحتش کنی، در گرفتاری‌ها او را به حال خود رها نکنی، لغزش‌های او را ندیده بگیری، گناهانش را ببخشی و با او محترمانه معاشرت کنی» صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۳؛ این روایت در صدوق، امالی، ص۴۵۵؛ همو، خصال، ص۵۶۹؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۴۲۲ و بسیاری کتب دیگر نیز نقل شده است.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱۴، ص ۵۰۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۵٬۸۷۱

ویرایش