شرک در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←پیامدهای شرک
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۵: | ||
==پیامدهای [[شرک]]== | ==پیامدهای [[شرک]]== | ||
بر اساس [[آموزههای قرآن کریم]]، [[شرک]] آثار شوم گستردهای در [[زندگی]] و [[سرنوشت انسان]] دارد. شماری از این پیامدها بدین شرحاند: | بر اساس [[آموزههای قرآن کریم]]، [[شرک]] آثار شوم گستردهای در [[زندگی]] و [[سرنوشت انسان]] دارد. شماری از این پیامدها بدین شرحاند: | ||
===[[کوری]] [[باطن]]=== | |||
[[مشرک]] بر اثر [[اعراض]] از [[توحید]] و رو آوردن به اوهامِ شرک، خود را در شرایطی قرار داده است که نه میتواند از دیدن خویشتن و [[مشاهده]] [[آیات انفسی]] بهرهمند شود و نه از [[رؤیت]] [[حقیقت]] [[جهان هستی]] و [[آیات آفاقی]] حظّی ببرد. | [[مشرک]] بر اثر [[اعراض]] از [[توحید]] و رو آوردن به اوهامِ شرک، خود را در شرایطی قرار داده است که نه میتواند از دیدن خویشتن و [[مشاهده]] [[آیات انفسی]] بهرهمند شود و نه از [[رؤیت]] [[حقیقت]] [[جهان هستی]] و [[آیات آفاقی]] حظّی ببرد. | ||
[[آیات | [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ}}<ref>«ما غلهایی بر گردنهایشان تا (زیر) چانه نهادهایم چنان که سرشان بالا مانده است» سوره یس، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهادهایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشاندهایم چنان که (چیزی) نمیبینند» سوره یس، آیه ۹.</ref> که وضع مشرکان معاصر [[رسول خدا]]{{صل}} را گزارش میکند،<ref>جامع البیان، ج۲۳، ص۹۹؛ التبیان، ج۸، ص۴۴۵. </ref> شرایط مشرکان را به گونهای ترسیم میکند که هیچ امکانی برای دیدن ندارند؛ زیرا در گردنهای آنان غلهایی است که تا چانه آنها را فراگرفته و سرشان بالا مانده؛ به گونهای که پیش پای خود را نمیبینند؛ نیز از جلو و پشت سر با حایلی پوشانده شدهاند؛ به گونهای که چیزی را نمیبینند. [[مشرکان]] از اینرو که [[خدا]] را فراموش کردهاند، گرفتار [[خودفراموشی]] شده و از [[مشاهده]] [[آیات انفسی]] محروماند: {{متن قرآن|وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«و چون کسانی نباشید که خداوند را فراموش کردند پس (خداوند نیز) آنان را از یاد خودشان برد ؛ آنانند که نافرمانند» سوره حشر، آیه ۱۹.</ref> | ||
===بیپناهی و [[تحیر]]=== | |||
از نگاه [[قرآن کریم]]، [[پناه بردن]] به غیر خدا و [[برگزیدن]] [[بتها]] به [[سرپرستی]] و [[تدبیر امور]] خود مانند بنا کردن [[خانه]] عنکبوت است؛<ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۳۸۵. </ref> خانهای که به سبب بنیانی [[سست]]، صاحب خود را از گزند حوادث [[حفظ]] نمیکند: | از نگاه [[قرآن کریم]]، [[پناه بردن]] به غیر خدا و [[برگزیدن]] [[بتها]] به [[سرپرستی]] و [[تدبیر امور]] خود مانند بنا کردن [[خانه]] عنکبوت است؛<ref>تفسیر مقاتل، ج۳، ص۳۸۵. </ref> خانهای که به سبب بنیانی [[سست]]، صاحب خود را از گزند حوادث [[حفظ]] نمیکند: {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«داستان کسانی که به جای خداوند سرورانی (به پرستش) گزیدند مانند آن عنکبوت است که خانهای بنا کرد و اگر میدانستند بیگمان سستترین خانهها خانه عنکبوت است» سوره عنکبوت، آیه ۴۱.</ref> [[مشرک]] به سبب بیپناهی و بلاتکلیفی همواره در [[اضطراب]] و تحیر است و [[آرامش]] ندارد. قرآن کریم تشویش [[روانی]] مشرک و [[آرامش روحی]] [[موحّد]] را به دو بردهای [[تشبیه]] کرده که یکی مملوک چند [[مالک]] تندخو و ناسازگار با یکدیگر است که هر یک او را به کاری وامیدارد و هنگام تأمین نیازهای مملوک، وی را به یکدیگر میسپارند و روشن است که چنین [[عبدی]] همواره در اضطراب به سر میبرد. دیگری مملوک یک مالک است که راهی روشن در برابر او مینهد و او را از جهات گوناگون تأمین میکند و از این جهت، [[دلهره]] و اضطراب ندارد: {{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند» سوره زمر، آیه ۲۹.</ref> در [[حقیقت]]، تحیّر مشرک از آن روست که هم مقصد را گم کرده و هم راه را؛ نه میداند به کجا برود و نه میداند از چه راهی برود. از چنین گمراهیای به "[[ضلال]] بعید" تعبیر میشود: {{متن قرآن|يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنْفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ}}<ref>«به جای خدا چیزی را (به پرستش) میخواند که نه زیانی به او میرساند و نه سودی، این همان گمراهی ژرف است» سوره حج، آیه ۱۲.</ref> | ||
===[[محرومیت]] از [[مغفرت الهی]]=== | |||
[[خداوند]] هر گناهی جز [[شرک]] را میبخشاید و [[مشرک]] هرگز مشمول [[مغفرت]] او نیست: | [[خداوند]] هر گناهی جز [[شرک]] را میبخشاید و [[مشرک]] هرگز مشمول [[مغفرت]] او نیست: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«بیگمان خداوند شرک ورزیدن به خود را نمیآمرزد و (گناه) پایینتر از آن را برای هر کس که بخواهد میبخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد به گمراهی ژرفی درافتاده است» سوره نساء، آیه ۱۱۶.</ref> بر همین اساس، [[رسول خدا]]{{صل}}و [[مؤمنان]] [[حق]] ندارند برای [[مشرکان]] [[آمرزش]] بخواهند، هرچند [[خویشاوند]] آنان باشند: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}<ref>«پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.</ref> به گفته شماری از [[مفسران]]، ناروا بودن [[استغفار]] برای مشرکان هنگامی است که آنها در حال شرک از [[دنیا]] بروند؛ زیرا در این صورت است که [[جهنمی]] بودن آنها روشن میشود: {{متن قرآن|مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}}، از همین رو [[ابراهیم]]{{ع}} نیز برای [[آزر]] [[طلب]] مغفرت میکرد؛ ولی هنگامی که با شرک از دنیا رفت و [[دشمنی]] او با [[خدا]] آشکار شد، ابراهیم{{ع}}برای او استغفار نکرد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۴.</ref> روایتی از [[ابن عباس]] نیز همین برداشت را [[تأیید]] میکند. <ref>جامع البیان، ج۱۱، ص۶۲. </ref> [[قرآن کریم]] درباره مشرکان [[قوم عاد]] میفرماید آنها در دنیا و [[آخرت]] لعنتی در پی خواهند داشت: {{متن قرآن|وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ}}<ref>«و در این جهان و در روز رستخیز، لعنتی پیگیرشان شده است؛ آگاه باشید که بیگمان (مردم) عاد به پروردگارشان کفر ورزیدند؛ هان، نابود باد عاد قوم هود!» سوره هود، آیه ۶۰.</ref> | ||
===[[حبط اعمال]]=== | |||
همه [[اعمال]] مشرکان بر اثر شرک نابود میگردد و در نتیجه آنان هیچ عمل صالحی ندارند تا با ترازوی [[حق]] سنجیده شود، از همینرو در [[قیامت]] برای توزین اعمال [[منکران توحید]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۱۹. </ref> سنجه و میزانی [[نصب]] نمیشود و سزای آنان به [[جرم]] [[کفر]] و ریشخند به [[پیامبران]] و [[آیات الهی]]، [[دوزخ]] است: | همه [[اعمال]] مشرکان بر اثر شرک نابود میگردد و در نتیجه آنان هیچ عمل صالحی ندارند تا با ترازوی [[حق]] سنجیده شود، از همینرو در [[قیامت]] برای توزین اعمال [[منکران توحید]]، <ref>التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۱۹. </ref> سنجه و میزانی [[نصب]] نمیشود و سزای آنان به [[جرم]] [[کفر]] و ریشخند به [[پیامبران]] و [[آیات الهی]]، [[دوزخ]] است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا}}<ref>«آنانند که آیات و لقای پروردگارشان را انکار کردند و کردارهایشان تباه گردید؛ از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمیداریم» سوره کهف، آیه ۱۰۵.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا}}<ref>«بدینگونه کیفر آنان برای کفری که ورزیدند و نشانهها و پیامبران مرا به ریشخند گرفتند دوزخ است» سوره کهف، آیه ۱۰۶.</ref> خطر [[حبط اعمال]] و [[خسران]] بر اثر [[شرک]]، به همه پیامبران، [[وحی]] شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت و بیشک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref> [[قرآن کریم]] در [[مقام]] گزارش [[مشرکان]] [[امتهای پیشین]]، [[اعمال]] آنان را به خاکستری [[تشبیه]] کرده که به سبب سبکوزنی در برابر تندباد هیچ اثری از آن نمیماند و هیچ سودی به صاحب آن نمیرساند: {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ}}<ref>«حکایت کردار آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند چون (توده) خاکستری است که در روزی بادخیز باد بر آن بوزد؛ از آنچه به چنگ آوردهاند چیزی در کف ندارند؛ این همان گمراهی ژرف است» سوره ابراهیم، آیه ۱۸.</ref>؛ همچنین اعمال مشرکان به آبنمای کاذبی تشبیه شده که در بیابان خشک و سوزان ظاهر میشود و نه تنها [[عطش]] تشنهکامان را فرو نمینشاند، چون رفتن به سوی آن موجب پیمودن راهی طولانی است، بر عطش آنان افزوده شده و توانشان سلب میشود : {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref>.<ref>تفسیر موضوعی، ج ۲، ص۶۹۴، "توحید در قرآن".</ref> همچنین در قرآن کریم اعمال مشرکان به [[کوشش]] [[انسانی]] تشبیه شده که در اعماق اقیانوسی ژرف گرفتار آمده و در [[تاریکی]] [[شب]] و امواج متراکم و ابرهای تیره، [[قدرت]] دیدن دست خود را - که دیدن آن از دیدن همه اعضای [[بدن]] راحتتر است - ندارد؛ چه رسد به دیدن کسی دیگر تا با [[تمسک]] به وی بتواند خود را [[نجات]] دهد. تنها یک نور است که میتواند [[انسان]] را از آن تاریکیها خارج کند و آن نور خداست که [[مشرک]] آن را در [[دل]] خویش خاموش کرده است. در نتیجه در آن ظلمتهای سهگانه آنقدر دست و پا میزند تا هلاک شود: {{متن قرآن|أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«یا چون تاریکیهایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو میپوشد، تاریکیهایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref>.<ref>المیزان، ج۱۵، ص۱۳۳. </ref> برخی، ظلمتهای سهگانه را اشاره به [[تباهی]] [[مشرک]] در [[عقیده]] و عمل و [[اخلاق]] میدانند و بعضی آن را اشاره به [[محرومیت]] مشرک از [[ابزار شناخت]] ([[قلب]]، [[چشم]] و گوش) دانسته و در [[حقیقت]] مشرک گرفتار کوردلی، [[نابینایی]] و کری شده و برای [[نجات]] و [[شناخت]] حقیقت هیچ راهی ندارد.<ref> تفسیر موضوعی، ج۲، ص۶۹۷. </ref> | ||
===[[خواری]] و ناکامی=== | |||
نتیجه [[پرستش]] و [[شریک]] قرار دادن غیر [[خدا]]، زمینگیر شدن و خواری است: {{متن قرآن|لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا}}<ref>«با خداوند خدایی دیگر قرار مده که نکوهیده بییاور فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۲.</ref> [[خذلان]] - که در این [[آیه]] از پیامدهای [[شرک]] شناسانده شده - آن است که به هنگام نیاز، کسی که از وی [[امید]] [[یاری]] میرود، [[انسان]] را رها کند و روشن است که از [[خدایان]] کاری ساخته نیست و پرستشگران آلهه [[خوار]] میشوند؛ زیرا امید آنان به [[نصرت]] و یاری آلهه به [[ناامیدی]] بدل میشود و از آنها هیچ گونه کمکی برنمیآید: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی برگزیدند بدین امید که یاوری شوند» سوره یس، آیه ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ}}<ref>«(آنها) در یاری به ایشان توانایی ندارند و آنها برای ایشان سپاهی آماده (در دوزخ) اند» سوره یس، آیه ۷۵.</ref> از منظر [[قرآن کریم]]، مشرک حرکت و [[کوشش]] دارد؛ ولی چون بیوسیله است، به [[هدف]] نمیرسد و ناکام میماند. [[قرآن]] این حقیقت را با این مثال بیان کرده است که اگر در عمق [[چاه]]، آب زلال بجوشد، تا دلو و طناب و ابزار مناسب نباشد با دراز کردن دست به اعماق چاه و باز کردن دهان، آب به دهان [[تشنه]] نمیرسد و [[مشرکان]] هم با خواندن و [[عبادت بتها]] - که هیچ نقشی در عالم ندارند و از هیچگونه شأنیتی برای [[پرستش]] برخوردار نیستند - به [[هدف]] نمیرسند؛ زیرا عبادتِ [[معبود]] [[حقیقی]]، [[انسان]] را به مقصد میرساند و پرستش معبود موهوم، گم شده و نابود است: {{متن قرآن|لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ}}<ref>«دعوت راستین، او راست و کسانی که جز او را (به پرستش) میخوانند (آنها) به آنان هیچ پاسخی نمیدهند مگر چونان کسی که دو کف خود را به سوی آب میگشاید تا (آب) به دهانش برسد در حالی که نمیرسد؛ فراخوان کافران جز در گمراهی نیست» سوره رعد، آیه ۱۴.</ref>.<ref>تفسیر موضوعی، ج۲، ص۶۹۱، "توحید در قرآن".</ref> بخشی از ناکامی [[مشرک]] هم بدین صورت نمود مییابد که او بر اثر [[شرک]] از جایگاه رفیع [[توحید]] [[سقوط]] کرده و زمام امور خود را در [[اختیار]] ندارد و همانند کسی است که از [[آسمان]] سقوط کرده است که در این صورت یا نصیب مرغان آسمان میشود، یا باد او را به نقطهای دور میافکند: {{متن قرآن|حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref> | |||
===[[عذاب اخروی]]=== | |||
[[عذاب]] [[دوزخ]] از پیامدهای شرک به خداست: {{متن قرآن|فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ}}<ref>«پس با خداوند خدایی دیگر (به پرستش) مخوان که از عذابشدگان باشی» سوره شعراء، آیه ۲۱۳.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ}}<ref>«همان که با خداوند، خدایی دیگر نهاد پس او را در عذاب سخت افکنید» سوره ق، آیه ۲۶.</ref>. [[قرآن کریم]] افزون بر اینکه جایگاه [[مشرکان]] را دوزخ میداند، معبودانی را که [[راضی]] به [[عبادت]] دیگران بودهاند نیز [[جهنمی]] و هیزم دوزخ دانسته است: {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref>؛ نیز مشرکان در حالی که مذمّت شده و مطرودند وارد [[جهنم]] میشوند: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا}}<ref>«این (بخشی) از آن حکمت است که پروردگارت به تو وحی کرده است و با خداوند خدایی دیگر مگمار که نکوهیده و رانده در دوزخ افتی» سوره اسراء، آیه ۳۹.</ref> و کسانی که [[بندگان خدا]] را به جای [[خدا]] به [[ولایت]] و خدایی گرفتهاند، [[جهنم]] برای آنها آماده شده است: {{متن قرآن|أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِيَاءَ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا}}<ref>«پس آیا کافران پنداشتهاند که (میتوانند) بندگان مرا به جای من دوست بگیرند؛ ما بیگمان دوزخ را (سرای) پذیرایی برای کافران کردهایم» سوره کهف، آیه ۱۰۲.</ref> قرآن کریم از [[محشور]] کردن مشرکان و معبودهایشان در [[قیامت]] خبر میدهد و در آن [[روز]] از معبودها پرسیده میشود آیا شما [[بندگان]] مرا [[گمراه]] کردید یا خود گمراه شدند؟ و معبودها [[خداوند]] را [[تنزیه]] میکنند و [[گمراهی]] را به [[مشرکان]] نسبت میدهند {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ}}<ref>«و از روزی (یاد کن) که آنان را و آنچه را به جای خداوند میپرستند، گرد میآورد آنگاه میفرماید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنان خود، راه را گم کردند؟» سوره فرقان، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا}}<ref>«میگویند: پاکا که تویی، سزاوار ما نیست که به جای تو دوستی برگزینیم امّا تو چندان آنان و پدرانشان را بهرهمند کردی که یاد (تو) را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده» سوره فرقان، آیه ۱۸.</ref> و به مشرکان خطاب میشود که معبودها سخن شما را [[تکذیب]] کردند. پس نه میتوانید [[عذاب]] را از خود برطرف کنید و نه کمکی بگیرید: {{متن قرآن|فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا}}<ref>«پس، به یقین (معبودهایتان) شما را در آنچه میگویید دروغگو شمردند بنابراین در چارهاندیشی (برای خود) و یاری رساندن (به خویش) توانی ندارید؛ و هر یک از شما ستم ورزد بدو عذابی بزرگ میچشانیم» سوره فرقان، آیه ۱۹.</ref> [[مفسران]] درباره چگونگی [[سخن گفتن]] معبودهای مشرکان، احتمال دادهاند که مقصود، معبودهای [[عاقل]] و با [[شعور]] مانند [[انسان]]، [[شیطان]]، [[جنّ]] و فرشتگاناند که [[قدرت]] [[پاسخگویی]] دارند. این احتمال نیز داده شده است که خداوند در [[قیامت]] گونهای از [[حیات]] و شعور را به بتهای بیجان میبخشد تا توان پاسخگویی داشته باشند. <ref>التفسیر الکبیر، ج۲۴، ص۶۱. </ref> | |||
==[[شرک خفی]]== | ==[[شرک خفی]]== | ||
شرک خفی یا کوچک در برابر [[شرک]] جلیّ و بزرگ بدین معناست که انسان به رغم [[اعتقاد]] به [[انواع توحید]]، به مراتب عالی آن دست نیافته و از اینرو در [[باور]] و [[رفتار]] گرفتار نوعی شرک پوشیده و مخفی است. | شرک خفی یا کوچک در برابر [[شرک]] جلیّ و بزرگ بدین معناست که انسان به رغم [[اعتقاد]] به [[انواع توحید]]، به مراتب عالی آن دست نیافته و از اینرو در [[باور]] و [[رفتار]] گرفتار نوعی شرک پوشیده و مخفی است. |