شرک در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
خط ۳۲۷: خط ۳۲۷:
==دسته‌بندی [[مشرکان]]==
==دسته‌بندی [[مشرکان]]==
در شرکِ دو گروه [[بت‌پرستان]] و دوگانه‌پرستان تردیدی نیست و در این‌باره که آیا باورهای [[اهل کتاب]] در باره "ابن [[اللّه]]" بودن عُزَیْر و [[تثلیث]]، آنان را در شمار مشرکان قرار می‌دهد یا نه، دو نظر وجود دارد.  
در شرکِ دو گروه [[بت‌پرستان]] و دوگانه‌پرستان تردیدی نیست و در این‌باره که آیا باورهای [[اهل کتاب]] در باره "ابن [[اللّه]]" بودن عُزَیْر و [[تثلیث]]، آنان را در شمار مشرکان قرار می‌دهد یا نه، دو نظر وجود دارد.  
۱. [[بت پرستان]]
===[[بت پرستان]]===
کهن‌ترین و شایع‌ترین گونه شرک در طول [[تاریخ]]، [[بت‌پرستی]] بوده است. با [[عنایت]] به گزارش [[قرآن]] از [[مبارزه]] [[نوح]]{{ع}} با بت‌پرستی (نوح / ۷۱، ۲۱ - ۲۴) و نیز بر اساس کاوش‌های باستان‌شناسان <ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۷۴؛ نثر طوبی، ج۲، ص۵۸. </ref> می‌توان نتیجه گرفت که بت‌پرستی سابقه‌ای دیرینه دارد. برخی با این [[استدلال]] که بت‌پرستی چیزی جز [[انحراف]] در [[فطرت خداپرستی]] نیست، پیشینه بت‌پرستی را همزاد با پیدایش [[انسان]] دانسته‌اند.<ref>المیزان، ج۶، ص۷۴. </ref> شیوع بت‌پرستی در [[امت‌های پیشین]] را می‌توان از آیاتی که به گزارش [[رسالت]] [[پیامبران]] پرداخته‌اند به روشنی استفاده کرد. بر اساس این [[آیات]]، [[قوم نوح]] [[پرستشگر]] بت‌های وَدّ، [[سُواع]]، [[یَغوث]]، [[یَعوق]] و [[نَسْر]] بودند. (نوح / ۷۱، ۲۳) پس از نوح، [[هود]]{{ع}}به مواجهه با بت‌پرستی در [[قوم عاد]] پرداخت (هود / ۱۱، ۵۰ - ۵۸) و سپس [[صالح]]{{ع}} با بت‌پرستی شایع در [[قوم ثمود]] مبارزه کرد. (هود / ۱۱، ۶۱؛ [[اعراف]] / ۷، ۷۳) بر اساس [[نقلی]]، قوم ثمود ۷۰ [[بت]] داشتند؛<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۳۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۰. </ref> همچنین [[قرآن کریم]] در بیان استمرار [[تاریخ]] بت‌پرستی، از بت‌پرستی [[قوم ابراهیم]]{{ع}} (بقره / ۲، ۲۵۸)، [[قوم لوط]] و [[یونس]] ([[انبیاء]] / ۲۱، ۲۵)، [[اهل مصر]] در [[زمان]] [[یوسف]]{{ع}} (یوسف / ۱۲، ۳۹ - ۴۰) و در دوره [[موسی]] (اعراف / ۷، ۱۲۷)، [[بنی‌اسرائیل]] (اعراف / ۷، ۱۴۸)، [[قوم]] [[سبأ]] و [[قوم عیسی]] (انبیاء / ۲۱، ۲۵) خبر داده است.
کهن‌ترین و شایع‌ترین گونه شرک در طول [[تاریخ]]، [[بت‌پرستی]] بوده است. با [[عنایت]] به گزارش [[قرآن]] از [[مبارزه]] [[نوح]]{{ع}} با بت‌پرستی (نوح / ۷۱، ۲۱ - ۲۴) و نیز بر اساس کاوش‌های باستان‌شناسان <ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۷۴؛ نثر طوبی، ج۲، ص۵۸. </ref> می‌توان نتیجه گرفت که بت‌پرستی سابقه‌ای دیرینه دارد. برخی با این [[استدلال]] که بت‌پرستی چیزی جز [[انحراف]] در [[فطرت خداپرستی]] نیست، پیشینه بت‌پرستی را همزاد با پیدایش [[انسان]] دانسته‌اند.<ref>المیزان، ج۶، ص۷۴. </ref> شیوع بت‌پرستی در [[امت‌های پیشین]] را می‌توان از آیاتی که به گزارش [[رسالت]] [[پیامبران]] پرداخته‌اند به روشنی استفاده کرد. بر اساس این [[آیات]]، [[قوم نوح]] [[پرستشگر]] بت‌های وَدّ، [[سُواع]]، [[یَغوث]]، [[یَعوق]] و [[نَسْر]] بودند. (نوح / ۷۱، ۲۳) پس از نوح، [[هود]]{{ع}}به مواجهه با بت‌پرستی در [[قوم عاد]] پرداخت (هود / ۱۱، ۵۰ - ۵۸) و سپس [[صالح]]{{ع}} با بت‌پرستی شایع در [[قوم ثمود]] مبارزه کرد. (هود / ۱۱، ۶۱؛ [[اعراف]] / ۷، ۷۳) بر اساس [[نقلی]]، قوم ثمود ۷۰ [[بت]] داشتند؛<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۳۱؛ مجمع البیان، ج۴، ص۶۸۰. </ref> همچنین [[قرآن کریم]] در بیان استمرار [[تاریخ]] بت‌پرستی، از بت‌پرستی [[قوم ابراهیم]]{{ع}} (بقره / ۲، ۲۵۸)، [[قوم لوط]] و [[یونس]] ([[انبیاء]] / ۲۱، ۲۵)، [[اهل مصر]] در [[زمان]] [[یوسف]]{{ع}} (یوسف / ۱۲، ۳۹ - ۴۰) و در دوره [[موسی]] (اعراف / ۷، ۱۲۷)، [[بنی‌اسرائیل]] (اعراف / ۷، ۱۴۸)، [[قوم]] [[سبأ]] و [[قوم عیسی]] (انبیاء / ۲۱، ۲۵) خبر داده است.


خط ۳۳۸: خط ۳۳۸:
ج. پرستش [[صالحان]]
ج. پرستش [[صالحان]]
قرآن کریم درباره بت‌های [[قوم نوح]] و اهتمام آنها به [[عبادت]] این [[بت‌ها]] می‌فرماید: "و قالوا لا تَذَرُنَّ ءالِهَتَکُم و لا تَذَرُنَّ وَدًّا و لا سُواعًا و لا یَغوثَ و یَعوقَ و نَسرا". ([[نوح]] / ۷۱، ۲۳) به [[نقلی]] در میان قوم نوح{{ع}} مرد [[صالح]] به نام‌های "وَدّ"، "[[سُواع]]"، "[[یَغوث]]"، "[[یَعوق]]" و "[[نَسْر]]" بودند که پس از مرگشان، [[شیاطین]] [[انس]] و [[جن]] برای یادبود آنها تندیس‌هایی ساختند و هر یک را در قبیله‌ای [[نصب]] کردند و به تدریج و به مرور زمان مورد پرستش قرار گرفتند. <ref>التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۴۳. </ref> کلبی با استناد به قراینی، نخستین پایه‌گذاری [[بت‌پرستی]] را پس از درگذشت [[آدم]]{{ع}} دانسته و به یکی از [[فرزندان]] [[قابیل]] نسبت داده است. <ref> الاصنام، ص۵۱. </ref> شماری از [[مفسران]]، ۵ [[بت]] پیش‌گفته را ساخته [[شیطان]] و به نام [[فرزندان آدم]] دانسته‌اند که پس از [[مرگ]] هر یک از آنان شیطان تندیسی به شکل او برای بازماندگانش می‌ساخت و نسل‌های بعد به تدریج به [[عبادت]] آنها پرداختند. <ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۳۸۷؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۶۹. </ref>
قرآن کریم درباره بت‌های [[قوم نوح]] و اهتمام آنها به [[عبادت]] این [[بت‌ها]] می‌فرماید: "و قالوا لا تَذَرُنَّ ءالِهَتَکُم و لا تَذَرُنَّ وَدًّا و لا سُواعًا و لا یَغوثَ و یَعوقَ و نَسرا". ([[نوح]] / ۷۱، ۲۳) به [[نقلی]] در میان قوم نوح{{ع}} مرد [[صالح]] به نام‌های "وَدّ"، "[[سُواع]]"، "[[یَغوث]]"، "[[یَعوق]]" و "[[نَسْر]]" بودند که پس از مرگشان، [[شیاطین]] [[انس]] و [[جن]] برای یادبود آنها تندیس‌هایی ساختند و هر یک را در قبیله‌ای [[نصب]] کردند و به تدریج و به مرور زمان مورد پرستش قرار گرفتند. <ref>التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۴۳. </ref> کلبی با استناد به قراینی، نخستین پایه‌گذاری [[بت‌پرستی]] را پس از درگذشت [[آدم]]{{ع}} دانسته و به یکی از [[فرزندان]] [[قابیل]] نسبت داده است. <ref> الاصنام، ص۵۱. </ref> شماری از [[مفسران]]، ۵ [[بت]] پیش‌گفته را ساخته [[شیطان]] و به نام [[فرزندان آدم]] دانسته‌اند که پس از [[مرگ]] هر یک از آنان شیطان تندیسی به شکل او برای بازماندگانش می‌ساخت و نسل‌های بعد به تدریج به [[عبادت]] آنها پرداختند. <ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۳۸۷؛ الدر المنثور، ج۶، ص۲۶۹. </ref>
۲. دوگانه پرستان
===دوگانه پرستان===
[[معتقدان]] به [[ثنویّت]]، گروهی دیگر از مشرکان‌اند که [[قرآن]] از آنها یاد کرده است. دوگانه‌پرستان با این [[استدلال]] که لازم است میان علّت و معلول سنخیّت باشد و از طرفی در [[جهان هستی]] [[شاهد]] موجودات متضادی مانند [[خیر و شر]] هستیم، نتیجه گرفته‌اند که [[خالق]] [[خیر و شرّ]] و دیگر امور متضاد مانند [[نور]] و [[ظلمت]] متفاوت است. آنان بر این باورند که جهان هستی دو مبدأ دارد: مبدأ [[خیرات]] و مبدأ [[شرور]]. [[ثنویت]] به [[زرتشتیان]] قائل به یزدان و [[اهریمن]] منسوب است.<ref>اوستا، دفتر یکم، بخش ۳۰، بند ۳ - ۶؛ شرح منظومه سبزواری، ص۱۵۵. </ref> [[باور]] به ثنویّت، اعم از اینکه همراه با [[اعتقاد]] به دو مبدأ [[واجب]] الوجود برای [[جهان]] باشد یا همراه با اعتقاد به دو مبدأ ممکن ولی مستقل در ایجاد خیرات و شرور باشد، موجب [[شرک]] است.
[[معتقدان]] به [[ثنویّت]]، گروهی دیگر از مشرکان‌اند که [[قرآن]] از آنها یاد کرده است. دوگانه‌پرستان با این [[استدلال]] که لازم است میان علّت و معلول سنخیّت باشد و از طرفی در [[جهان هستی]] [[شاهد]] موجودات متضادی مانند [[خیر و شر]] هستیم، نتیجه گرفته‌اند که [[خالق]] [[خیر و شرّ]] و دیگر امور متضاد مانند [[نور]] و [[ظلمت]] متفاوت است. آنان بر این باورند که جهان هستی دو مبدأ دارد: مبدأ [[خیرات]] و مبدأ [[شرور]]. [[ثنویت]] به [[زرتشتیان]] قائل به یزدان و [[اهریمن]] منسوب است.<ref>اوستا، دفتر یکم، بخش ۳۰، بند ۳ - ۶؛ شرح منظومه سبزواری، ص۱۵۵. </ref> [[باور]] به ثنویّت، اعم از اینکه همراه با [[اعتقاد]] به دو مبدأ [[واجب]] الوجود برای [[جهان]] باشد یا همراه با اعتقاد به دو مبدأ ممکن ولی مستقل در ایجاد خیرات و شرور باشد، موجب [[شرک]] است.


احتمال می‌رود [[مشرکان]] با این اعتقاد که [[کارها]] به دست ارباب جزئی است، [[تدبیر]] خیرات و [[منافع]] را در دست [[ملائکه]] و [[مسئولیت]] شرور و مضار را با اجنّه می‌دانستند و برای [[کسب منفعت]] و دفع ضرر، هر دو صنف را عبادت می‌کردند.<ref> تفسیر موضوعی، ج۲، ص۶۱۰، "توحید در قرآن".</ref> برخی [[آیه]] "و جَعَلوا للّهِ شُرَکاءَ الجِنَّ" (انعام / ۶، ۱۰۰) را ناظر به [[شریک]] قرار دادن [[جنّ]] برای [[خدا]] در [[آفرینش]] شرور دانسته‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۳۱ - ۵۳۲. </ref> آیه ۱۵۸ [[سوره]] صافّات / ۳۷ نیز قریب به همین آیه است: "و جَعَلوا بَینَهُ و بَینَ الجِنَّةِ نَسَبًا". در [[تفسیر]] این آیه گفته‌اند که دوگانه‌پرستان، یزدان و اهریمن را دو [[برادر]] پنداشته‌اند که یزدان خیرات را و اهریمن شرور را می‌آفریند،<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۱۹. </ref> چنان‌که بر پایه روایتی [[علی]]{{ع}} آیه "اَلحَمدُ للّهِ الَّذی خَلَقَ السَّمـوتِ و الاَرضَ و جَعَلَ الظُّلُمـتِ و النّورَ" (انعام / ۶، ۱) را ردّ بر دوگانه‌پرستی دانسته است.<ref> البرهان، ج۲، ص۳۹۷ - ۳۹۸. </ref> همچنین آیه ۵۱ [[سوره نحل]] / ۱۶ را ناظر به [[عقیده]] دوگانه‌پرستان دانسته‌اند.<ref> تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۲۷۷. </ref> در این آیه به [[صراحت]] از باور و [[عبادت]] دو [[خدا]] [[نهی]] شده است: "و قالَ اللّهُ لا تَتَّخِذوا اِلـهَینِ اثنَینِ اِنَّما هُوَ اِلـهٌ وحِدٌ فَاِیّـیَ فَارهَبون". به گفته برخی [[مفسران]]، [[ثنویت]] رایج در برخی [[قبایل عرب]] [[جاهلی]] از باب [[اعتقاد]] به دو مبدأ همعرض نبوده است، بلکه آنان با وجود اعتقاد به اینکه [[آفریدگار هستی]] خداست، می‌پنداشتند [[تدبیر]] [[جهان]] به آفریده‌هایی چون [[فرشتگان]] و [[جنیان]] سپرده شده است و از همین رو [[توجه به خدا]] بدون عبادت و واسطه قرار دادن آنها ممکن نیست.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۶۹. </ref> [[فخر رازی]] این [[آیه]] را برهانی بر [[اثبات]] [[توحید واجب الوجود]] می‌داند. او در بخشی از [[استدلال]] خود آورده است که اگر هریک از آن دو خدا اراده‌ای بر خلاف دیگری کند یا هر دو [[اراده]] محقق می‌شوند که محال است یا هر دو محقق نمی‌شوند و در نتیجه هر دو عاجزند، یا اینکه اراده یکی [[غالب]] شده و محقق می‌شود که او خداست و دیگری خدا نیست، از این‌رو [[الوهیت]] با اثنینیت جمع‌پذیر نیست.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۴۸. </ref> برخی مفسران، آیه ۹۱ [[سوره مؤمنون]] / ۲۳ را نیز در [[ارتباط با مشرکان]] دوگانه‌پرست دانسته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۹۳. </ref> در این آیه آمده است که خدا [[فرزندی]] [[اختیار]] نکرده است تا او نیز خدا باشد و هرگز با وجود خدا هیچ معبودی نبوده است؛ زیرا اگر خدایانی وجود می‌داشت، هریک با آنچه [[آفریده]] بود به سویی می‌رفت و [[نظام هستی]] از هم می‌گسست و بعضی از [[خدایان]] بر بعضی دیگر [[غلبه]] می‌یافتند: "مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِن وَلَدٍ و ما کانَ مَعَهُ مِن اِلـهٍ اِذًا لَذَهَبَ کُلُّ اِلـهٍ بِما خَلَقَ و لَعَلا بَعضُهُم عَلی بَعضٍ سُبحـنَ [[اللّه]] عَمّا یَصِفون". (برای تفصیل بیشتر => ثنویت)
احتمال می‌رود [[مشرکان]] با این اعتقاد که [[کارها]] به دست ارباب جزئی است، [[تدبیر]] خیرات و [[منافع]] را در دست [[ملائکه]] و [[مسئولیت]] شرور و مضار را با اجنّه می‌دانستند و برای [[کسب منفعت]] و دفع ضرر، هر دو صنف را عبادت می‌کردند.<ref> تفسیر موضوعی، ج۲، ص۶۱۰، "توحید در قرآن".</ref> برخی [[آیه]] "و جَعَلوا للّهِ شُرَکاءَ الجِنَّ" (انعام / ۶، ۱۰۰) را ناظر به [[شریک]] قرار دادن [[جنّ]] برای [[خدا]] در [[آفرینش]] شرور دانسته‌اند.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۳۱ - ۵۳۲. </ref> آیه ۱۵۸ [[سوره]] صافّات / ۳۷ نیز قریب به همین آیه است: "و جَعَلوا بَینَهُ و بَینَ الجِنَّةِ نَسَبًا". در [[تفسیر]] این آیه گفته‌اند که دوگانه‌پرستان، یزدان و اهریمن را دو [[برادر]] پنداشته‌اند که یزدان خیرات را و اهریمن شرور را می‌آفریند،<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۷۱۹. </ref> چنان‌که بر پایه روایتی [[علی]]{{ع}} آیه "اَلحَمدُ للّهِ الَّذی خَلَقَ السَّمـوتِ و الاَرضَ و جَعَلَ الظُّلُمـتِ و النّورَ" (انعام / ۶، ۱) را ردّ بر دوگانه‌پرستی دانسته است.<ref> البرهان، ج۲، ص۳۹۷ - ۳۹۸. </ref> همچنین آیه ۵۱ [[سوره نحل]] / ۱۶ را ناظر به [[عقیده]] دوگانه‌پرستان دانسته‌اند.<ref> تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۲۷۷. </ref> در این آیه به [[صراحت]] از باور و [[عبادت]] دو [[خدا]] [[نهی]] شده است: "و قالَ اللّهُ لا تَتَّخِذوا اِلـهَینِ اثنَینِ اِنَّما هُوَ اِلـهٌ وحِدٌ فَاِیّـیَ فَارهَبون". به گفته برخی [[مفسران]]، [[ثنویت]] رایج در برخی [[قبایل عرب]] [[جاهلی]] از باب [[اعتقاد]] به دو مبدأ همعرض نبوده است، بلکه آنان با وجود اعتقاد به اینکه [[آفریدگار هستی]] خداست، می‌پنداشتند [[تدبیر]] [[جهان]] به آفریده‌هایی چون [[فرشتگان]] و [[جنیان]] سپرده شده است و از همین رو [[توجه به خدا]] بدون عبادت و واسطه قرار دادن آنها ممکن نیست.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۶۹. </ref> [[فخر رازی]] این [[آیه]] را برهانی بر [[اثبات]] [[توحید واجب الوجود]] می‌داند. او در بخشی از [[استدلال]] خود آورده است که اگر هریک از آن دو خدا اراده‌ای بر خلاف دیگری کند یا هر دو [[اراده]] محقق می‌شوند که محال است یا هر دو محقق نمی‌شوند و در نتیجه هر دو عاجزند، یا اینکه اراده یکی [[غالب]] شده و محقق می‌شود که او خداست و دیگری خدا نیست، از این‌رو [[الوهیت]] با اثنینیت جمع‌پذیر نیست.<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۴۸. </ref> برخی مفسران، آیه ۹۱ [[سوره مؤمنون]] / ۲۳ را نیز در [[ارتباط با مشرکان]] دوگانه‌پرست دانسته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۹۳. </ref> در این آیه آمده است که خدا [[فرزندی]] [[اختیار]] نکرده است تا او نیز خدا باشد و هرگز با وجود خدا هیچ معبودی نبوده است؛ زیرا اگر خدایانی وجود می‌داشت، هریک با آنچه [[آفریده]] بود به سویی می‌رفت و [[نظام هستی]] از هم می‌گسست و بعضی از [[خدایان]] بر بعضی دیگر [[غلبه]] می‌یافتند: "مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِن وَلَدٍ و ما کانَ مَعَهُ مِن اِلـهٍ اِذًا لَذَهَبَ کُلُّ اِلـهٍ بِما خَلَقَ و لَعَلا بَعضُهُم عَلی بَعضٍ سُبحـنَ [[اللّه]] عَمّا یَصِفون". (برای تفصیل بیشتر => ثنویت)
 
===[[اهل کتاب]]===
۳. [[اهل کتاب]]
[[قرآن کریم]] برخی از باورهای [[اهل کتاب]] را گزارش کرده است. درباره [[یهود]] آورده است که عُزَیْر را ابن [[اللّه]] می‌شمردند: "وقالَتِ الیَهودُ عُزَیرٌ ابنُ اللّه". ([[توبه]] / ۹، ۳۰) از نظر [[یهودیان]]، [[عزیر]] کسی است که در ماجرای [[بخت]] نصّر، شاه [[بابل]]، که [[آیین یهود]] بر اثر از بین رفتن کتاب‌ها و معابدشان در حال انقراض بود، نزد [[پادشاه]] رفت و با وساطت او یهودیان به [[سرزمین]] خود بازگشته و [[دین یهود]] از نابودی [[نجات]] یافت. به دلیل چنین نقش ویژه‌ای، در [[باور]] یهود، او فرزند خداست.
[[قرآن کریم]] برخی از باورهای [[اهل کتاب]] را گزارش کرده است. درباره [[یهود]] آورده است که عُزَیْر را ابن [[اللّه]] می‌شمردند: "وقالَتِ الیَهودُ عُزَیرٌ ابنُ اللّه". ([[توبه]] / ۹، ۳۰) از نظر [[یهودیان]]، [[عزیر]] کسی است که در ماجرای [[بخت]] نصّر، شاه [[بابل]]، که [[آیین یهود]] بر اثر از بین رفتن کتاب‌ها و معابدشان در حال انقراض بود، نزد [[پادشاه]] رفت و با وساطت او یهودیان به [[سرزمین]] خود بازگشته و [[دین یهود]] از نابودی [[نجات]] یافت. به دلیل چنین نقش ویژه‌ای، در [[باور]] یهود، او فرزند خداست.


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش