پرش به محتوا

مساوات در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۳: خط ۹۳:
در دوران [[عثمان بن عفان]]، این امر به انحراف‌های اساسی [[اقتصادی]] منجر شد و ثروت‌های انباشته‌شده‌ای در دست [[اقوام]] او و آنان که در جهت [[منافع]] وی بودند شکل گرفت. به بیان [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[درآمدهای عمومی]] و [[بیت‌المال]] به یغما رفت: «تا سومین به پا خاست و همچون چارپا بتاخت، و خود را در کشتزار مسلمانان انداخت، و پیاپی دو پهلو را آکنده کرد و تهی ساخت. خویشاوندانش با او ایستادند، و بیت المال را خوردند و بر باد دادند. چون شتر که مهار بُرَد و گیاه بهاران چرد»<ref>{{متن حدیث|إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ‏ بَيْنَ‏ نَثِيلِهِ‏ وَ مُعْتَلَفِهِ‏ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ‏ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ‏}}؛  نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. آنان [[بیت‌المال]] [[مسلمانان]] را به جای صرف در جهت [[مصالح عمومی]] و [[رشد]] [[اجتماعی]] و [[عمران]] و آبادی به خود اختصاص دادند و دست به دست گرداندند و در حالی که [[محرومیت]] [[مستضعفان]] [[جامعه]] روز به روز بیشتر می‌شد، سردمداران [[حکومت]] و وابستگان [[قدرت]]، [[اموال]] بیشتری را بهره خود می‌ساختند. روزی که [[عثمان]] کشته شد صد و پنجاه هزار [[دینار]] طلا و یک میلیون [[درهم]] نزد خزانه‌دار خود [[ذخیره]] کرده بود و [[ارزش]] [[املاک]] او در [[حنین]] و [[وادی القری]] و جز آن صد هزار دینار بود و مقدار زیادی هم ارزش احشام او بود<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۳۲؛ جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، دار مکتبة الحیاة، بیروت ج۱، ص۷۹.</ref>. [[زبیر بن عوام]] پس از مرگش هزار اسب و هزار [[غلام]] و [[کنیز]] از خود باقی گذاشت و ارزش یکی از متروکات او پنجاه هزار دینار طلا بود. عواید [[طلحة بن عبید الله]] در [[عراق]] روزی هزار دینار طلا بود و در برخی مناطق دیگر بیش از این درآمد داشت. در اصطبل‌های [[عبد الرحمن بن عوف]] صد اسب و هزار شتر و ده هزار گوسفند یافت می‌شد و یک چهارم [[دارایی]] او پس از مرگش هشتاد و چهار هزار دینار طلا به حساب می‌آمد. [[زید بن ثابت]] پس از مرگش به قدری طلا و نقره باقی گذاشته بود که [[وارثان]] او آنها را با تبر [[خرد]] کردند و تقسیم نمودند و املاک و مزرعه‌های او صد هزار دینار ارزش داشت. یِعْلی بن مُنْیه چون درگذشت پانصد هزار دینار طلا از خود به جای گذاشت و از [[مردم]] نیز مطالبات بسیاری داشت و ارزش متروکه او از املاک و جز آن سیصد هزار [[دینار]] می‌شد<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۳۳؛ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۷۹-۸۰.</ref>. [[عثمان]] [[فدک]] را به [[مروان حکم]] بخشید<ref>المعارف، ص۱۱۲؛ السنن الکبری، ج۶، ص۳۰۱؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۸.</ref> و نیز یک پنجم [[غنائم]] افریقا را که تقریبا معادل پانصد هزار دینار بود<ref>المعارف، ص۱۱۲؛ أنساب الاشراف، ج۵، ص۲۵، ۲۷، ۲۸؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۶۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۹۱؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۸؛ الصواعق المحرقة، ص۱۱۳.</ref>. به [[حکم بن ابی العاص]] صد هزار [[درهم]] بخشید<ref>المعارف، ص۱۱۲؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۸.</ref>. به [[حارث بن حکم بن عاص]] سیصد هزار درهم<ref>أنساب الاشراف، ج۵، ص۵۲.</ref>، به [[سعید بن عاص]] صد هزار درهم<ref>أنساب الاشراف، ج۵، ص۲۸.</ref>، به [[ابو سفیان]] دویست هزار درهم<ref>شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و به [[عبد الله بن خالد بن اسید]] چهارصد هزار درهم<ref>المعارف، ص۱۱۳؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۸.</ref> یا ششصد هزار درهم<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۶۸.</ref> بخشید. [[ابن ابی الحدید معتزلی]] یادآور شده است که عثمان تمام غنائمی را که از [[فتح]] ناحیه شمال غربی افریقا یعنی از طرابلس [[غرب]] تا طنجه نصیب [[مسلمانان]] شده بود به [[عبدالله بن سعد بن ابی سرح]] بخشید بدون اینکه هیچ یک از مسلمانان را در آن [[شریک]] سازد<ref>شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و به گفته برخی یک پنجم [[خمس]] غنائم افریقا<ref>البدایة و النهایة، ج۷، ص۱۷۰.</ref> و یا صد هزار درهم<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۱۹۲.</ref> بدو بخشید و بذل و بخشش‌های فراوان دیگر از [[بیت المال]] که این خود از عوامل [[شورش]] [[مردم]] بر [[ضد]] او و در نهایت کشته شدنش بود. به بیان [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}: «[چندان اسراف ورزید] که کار به دست و پایش پیچید و پرخوری به خواری، و خواری به نگونساری کشید»<ref>{{متن حدیث|إِلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ‏ عَمَلُهُ‏ وَ كَبَتْ‏ بِهِ‏ بِطْنَتُهُ‏}}؛  نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۵۱۹؛ [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۲.</ref>
در دوران [[عثمان بن عفان]]، این امر به انحراف‌های اساسی [[اقتصادی]] منجر شد و ثروت‌های انباشته‌شده‌ای در دست [[اقوام]] او و آنان که در جهت [[منافع]] وی بودند شکل گرفت. به بیان [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[درآمدهای عمومی]] و [[بیت‌المال]] به یغما رفت: «تا سومین به پا خاست و همچون چارپا بتاخت، و خود را در کشتزار مسلمانان انداخت، و پیاپی دو پهلو را آکنده کرد و تهی ساخت. خویشاوندانش با او ایستادند، و بیت المال را خوردند و بر باد دادند. چون شتر که مهار بُرَد و گیاه بهاران چرد»<ref>{{متن حدیث|إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَيْهِ‏ بَيْنَ‏ نَثِيلِهِ‏ وَ مُعْتَلَفِهِ‏ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِيهِ يَخْضَمُونَ‏ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ‏}}؛  نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. آنان [[بیت‌المال]] [[مسلمانان]] را به جای صرف در جهت [[مصالح عمومی]] و [[رشد]] [[اجتماعی]] و [[عمران]] و آبادی به خود اختصاص دادند و دست به دست گرداندند و در حالی که [[محرومیت]] [[مستضعفان]] [[جامعه]] روز به روز بیشتر می‌شد، سردمداران [[حکومت]] و وابستگان [[قدرت]]، [[اموال]] بیشتری را بهره خود می‌ساختند. روزی که [[عثمان]] کشته شد صد و پنجاه هزار [[دینار]] طلا و یک میلیون [[درهم]] نزد خزانه‌دار خود [[ذخیره]] کرده بود و [[ارزش]] [[املاک]] او در [[حنین]] و [[وادی القری]] و جز آن صد هزار دینار بود و مقدار زیادی هم ارزش احشام او بود<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۳۲؛ جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، دار مکتبة الحیاة، بیروت ج۱، ص۷۹.</ref>. [[زبیر بن عوام]] پس از مرگش هزار اسب و هزار [[غلام]] و [[کنیز]] از خود باقی گذاشت و ارزش یکی از متروکات او پنجاه هزار دینار طلا بود. عواید [[طلحة بن عبید الله]] در [[عراق]] روزی هزار دینار طلا بود و در برخی مناطق دیگر بیش از این درآمد داشت. در اصطبل‌های [[عبد الرحمن بن عوف]] صد اسب و هزار شتر و ده هزار گوسفند یافت می‌شد و یک چهارم [[دارایی]] او پس از مرگش هشتاد و چهار هزار دینار طلا به حساب می‌آمد. [[زید بن ثابت]] پس از مرگش به قدری طلا و نقره باقی گذاشته بود که [[وارثان]] او آنها را با تبر [[خرد]] کردند و تقسیم نمودند و املاک و مزرعه‌های او صد هزار دینار ارزش داشت. یِعْلی بن مُنْیه چون درگذشت پانصد هزار دینار طلا از خود به جای گذاشت و از [[مردم]] نیز مطالبات بسیاری داشت و ارزش متروکه او از املاک و جز آن سیصد هزار [[دینار]] می‌شد<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۳۳۳؛ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۷۹-۸۰.</ref>. [[عثمان]] [[فدک]] را به [[مروان حکم]] بخشید<ref>المعارف، ص۱۱۲؛ السنن الکبری، ج۶، ص۳۰۱؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۸.</ref> و نیز یک پنجم [[غنائم]] افریقا را که تقریبا معادل پانصد هزار دینار بود<ref>المعارف، ص۱۱۲؛ أنساب الاشراف، ج۵، ص۲۵، ۲۷، ۲۸؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۶۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۹۱؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۸؛ الصواعق المحرقة، ص۱۱۳.</ref>. به [[حکم بن ابی العاص]] صد هزار [[درهم]] بخشید<ref>المعارف، ص۱۱۲؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۸.</ref>. به [[حارث بن حکم بن عاص]] سیصد هزار درهم<ref>أنساب الاشراف، ج۵، ص۵۲.</ref>، به [[سعید بن عاص]] صد هزار درهم<ref>أنساب الاشراف، ج۵، ص۲۸.</ref>، به [[ابو سفیان]] دویست هزار درهم<ref>شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و به [[عبد الله بن خالد بن اسید]] چهارصد هزار درهم<ref>المعارف، ص۱۱۳؛ شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۸.</ref> یا ششصد هزار درهم<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۶۸.</ref> بخشید. [[ابن ابی الحدید معتزلی]] یادآور شده است که عثمان تمام غنائمی را که از [[فتح]] ناحیه شمال غربی افریقا یعنی از طرابلس [[غرب]] تا طنجه نصیب [[مسلمانان]] شده بود به [[عبدالله بن سعد بن ابی سرح]] بخشید بدون اینکه هیچ یک از مسلمانان را در آن [[شریک]] سازد<ref>شرح ابن أبی الحدید، ج۱، ص۱۹۹.</ref> و به گفته برخی یک پنجم [[خمس]] غنائم افریقا<ref>البدایة و النهایة، ج۷، ص۱۷۰.</ref> و یا صد هزار درهم<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج۱۶، ص۱۹۲.</ref> بدو بخشید و بذل و بخشش‌های فراوان دیگر از [[بیت المال]] که این خود از عوامل [[شورش]] [[مردم]] بر [[ضد]] او و در نهایت کشته شدنش بود. به بیان [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}: «[چندان اسراف ورزید] که کار به دست و پایش پیچید و پرخوری به خواری، و خواری به نگونساری کشید»<ref>{{متن حدیث|إِلَى أَنِ انْتَكَثَ عَلَيْهِ فَتْلُهُ وَ أَجْهَزَ عَلَيْهِ‏ عَمَلُهُ‏ وَ كَبَتْ‏ بِهِ‏ بِطْنَتُهُ‏}}؛  نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۵۱۹؛ [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۲.</ref>


==مساوات در گرفتن مالیات‌های اسلامی==
===مساوات در گرفتن مالیات‌های اسلامی===
از موارد دیگری که مساوات در آن رعایت شده [[مالیات‌های اسلامی]] یعنی [[زکات]]، [[خمس]]، [[صدقات]] و غیره است. این [[مالیات‌ها]] از همه کسانی که درآمد و دارایی‌شان از مرزی فراتر رود گرفته می‌شود و به هیچ عنوان معیارهای طبقاتی در آن [[راه]] ندارد. این مالیات‌ها برای همه، بر اساس نسبت و ضرایبی [[ثابت]] است. به عبارت دیگر نسبت [[تکلیف]] به وسع، نسبتی ثابت است. بدین ترتیب [[اسلام]] در ادای [[مالیات]] [[شرعی]] امتیازی میان پیروانش قائل نشده است و همه را در پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] مساوی دانسته است. البته در این مالیات‌ها نه تنها وضع [[ناتوانان]] و [[نیازمندان]] به طور کامل رعایت شده است و آنان از پرداخت معافند، بلکه بخش عمده‌ای از این مالیات‌ها با [[هدف]] تکافل اجتماعی در جهت تأمین ناتوانان و نیازمندان اختصاص یافته است. این مالیات‌ها به گونه‌ای وضع شده است که علاوه بر جلوگیری از [[طغیان]]، تراکم و تمرکز [[ثروت]]، [[فقر]] و [[ناداری]] و [[بینوایی]] را بزداید و زمینه [[عدالت اجتماعی]] را فراهم سازد، که [[امنیت]] و رفاه [[جامعه]] جز در [[پناه]] [[عدالت اقتصادی]] و [[اجتماعی]] میسر نمی‌شود، و آن هنگام است که [[حقیقت]] [[دین]] [[ظهور]] یابد و همگان در سایه [[عدالت]] به [[صلاح]] رسند. نشانه‌های چنین جامعه‌ای در خطبه‌ای از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} آمده است: «اسلام برای شما درخشد، و به خوشی و فراوانی خورید، و هیچ عائله‌مند گرفتاری در میان شما نبود، و به هیچ مسلمان یا غیر مسلمانی که در عهد و پیمان شماست ستم نرود»<ref>{{متن حدیث|أَضَاءَ لَكُمُ الْإِسْلَامُ فَأَكَلْتُمْ رَغَداً وَ مَا عَالَ‏ فِيكُمْ‏ عَائِلٌ‏ وَ لَا ظُلِمَ مِنْكُمْ مُسْلِمٌ وَ لَا مُعَاهَدٌ}}؛ الکافی، ج۸، ص۳۲.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۵۳۷؛ [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۲.</ref>
از موارد دیگری که مساوات در آن رعایت شده [[مالیات‌های اسلامی]] یعنی [[زکات]]، [[خمس]]، [[صدقات]] و غیره است. این [[مالیات‌ها]] از همه کسانی که درآمد و دارایی‌شان از مرزی فراتر رود گرفته می‌شود و به هیچ عنوان معیارهای طبقاتی در آن [[راه]] ندارد. این مالیات‌ها برای همه، بر اساس نسبت و ضرایبی [[ثابت]] است. به عبارت دیگر نسبت [[تکلیف]] به وسع، نسبتی ثابت است. بدین ترتیب [[اسلام]] در ادای [[مالیات]] [[شرعی]] امتیازی میان پیروانش قائل نشده است و همه را در پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] مساوی دانسته است. البته در این مالیات‌ها نه تنها وضع [[ناتوانان]] و [[نیازمندان]] به طور کامل رعایت شده است و آنان از پرداخت معافند، بلکه بخش عمده‌ای از این مالیات‌ها با [[هدف]] تکافل اجتماعی در جهت تأمین ناتوانان و نیازمندان اختصاص یافته است. این مالیات‌ها به گونه‌ای وضع شده است که علاوه بر جلوگیری از [[طغیان]]، تراکم و تمرکز [[ثروت]]، [[فقر]] و [[ناداری]] و [[بینوایی]] را بزداید و زمینه [[عدالت اجتماعی]] را فراهم سازد، که [[امنیت]] و رفاه [[جامعه]] جز در [[پناه]] [[عدالت اقتصادی]] و [[اجتماعی]] میسر نمی‌شود، و آن هنگام است که [[حقیقت]] [[دین]] [[ظهور]] یابد و همگان در سایه [[عدالت]] به [[صلاح]] رسند. نشانه‌های چنین جامعه‌ای در خطبه‌ای از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} آمده است: «اسلام برای شما درخشد، و به خوشی و فراوانی خورید، و هیچ عائله‌مند گرفتاری در میان شما نبود، و به هیچ مسلمان یا غیر مسلمانی که در عهد و پیمان شماست ستم نرود»<ref>{{متن حدیث|أَضَاءَ لَكُمُ الْإِسْلَامُ فَأَكَلْتُمْ رَغَداً وَ مَا عَالَ‏ فِيكُمْ‏ عَائِلٌ‏ وَ لَا ظُلِمَ مِنْكُمْ مُسْلِمٌ وَ لَا مُعَاهَدٌ}}؛ الکافی، ج۸، ص۳۲.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۵۳۷؛ [[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۲۲.</ref>


۱۱۴٬۴۷۴

ویرایش