مساوات: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==معناشناسی== | ==معناشناسی== | ||
مساوات، از اصول بسیار مهم در [[تعاملات اجتماعی]] است و در [[سیره]] و [[کلام نبوی]]{{صل}} هم جلوه و جایگاه ویژهای دارد. واژه مساوات، در لغت، به معنای یکسانی و [[برابری]]<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۳۶ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۹، ص ۵۴۸.</ref> و در اصطلاح، بدین معناست که همه افراد [[جامعه]] از نظر [[حقوق اجتماعی]] برابر هستند و میان آنان از نظر نژاد، طبقات و جنسیت در حقوق اجتماعی و عمومی فرقی نیست<ref>مصطفی دلشاد تهرانی، سیره نبوی «منطق عملی»، ج ۲، ص ۵۰.</ref>.<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۴.</ref> | |||
==اهمیت مساوات در اسلام== | ==اهمیت مساوات در اسلام== | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
[[پیامبر خاتم]]{{صل}} بر اساس [[آموزههای قرآنی]] و [[آموزههای اسلامی|اسلامی]]، [[اصل مساوات]] را در تمام امور [[حکومت مدینه]] برقرار ساخت و سعی کرد با همگان، یکسان [[رفتار]] شود و هیچگونه فرقی بین آنان نباشد. آن حضرت تمام افراد [[جامعه اسلامی]] را مانند دندانههای شانه با هم برابر و مساوی میدانست و [[معتقد]] بود، [[انسانها]] هیچ [[برتری]] بر یکدیگر جز به خاطر [[تقوا]] ندارند: {{متن حدیث|النَّاسُ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ الْمُشْطِ}}<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۰۰؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۶۵؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ق، ج ۱، ص ۱۷۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۹.</ref>؛ [[مردم]] چون دندانههای شانه مساویاند. | [[پیامبر خاتم]]{{صل}} بر اساس [[آموزههای قرآنی]] و [[آموزههای اسلامی|اسلامی]]، [[اصل مساوات]] را در تمام امور [[حکومت مدینه]] برقرار ساخت و سعی کرد با همگان، یکسان [[رفتار]] شود و هیچگونه فرقی بین آنان نباشد. آن حضرت تمام افراد [[جامعه اسلامی]] را مانند دندانههای شانه با هم برابر و مساوی میدانست و [[معتقد]] بود، [[انسانها]] هیچ [[برتری]] بر یکدیگر جز به خاطر [[تقوا]] ندارند: {{متن حدیث|النَّاسُ سَوَاءٌ كَأَسْنَانِ الْمُشْطِ}}<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۰۰؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۶۵؛ قاضی عیاض اندلسی، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ق، ج ۱، ص ۱۷۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۹.</ref>؛ [[مردم]] چون دندانههای شانه مساویاند. | ||
[[دین مبین اسلام]] تمام انسانها را برابر میداند و کلیه تفاخرها و امتیازات [[نژادی]] و [[اختلافات]] طبقاتی و برتریجوییهای اجتماعی را [[نفی]] کرده و [[خداوند]] به [[صراحت]] اعلام کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. این نگرش [[اسلام]] به [[انسانها]] و نیز [[رفتار]] [[پیغمبر]]{{صل}} بر اساس آن، سبب جذب بسیاری به اسلام بود. در [[فتح مکه]]، زمانی که [[بلال]] به امر آن حضرت، [[مأمور]] گفتن [[اذان]] بر بالای [[کعبه]] شد، بسیاری از [[مشرکان]] به سبب رنگ پوست و برده بودن وی بر [[پیامبر]]{{صل}} ایراد گرفتند؛ [[عتاب بن اسید]] بن ابی عیص گفت: "[[خدا]] را [[سپاس]] که [[پدر]] من مرد و نیست تا این [[روز]] را ببیند". [[حارث بن هشام]] نیز ادامه داد: "[[محمد]] جز این کلاغ سیاه، [[مؤذن]] دیگری نیافت!" و [[سهیل بن عمرو]] گفت: "چون خدا چیزی را [[اراده]] کند، آن را [[تغییر]] دهد". [[ابوسفیان]] نیز افزود: "من چیزی نمیگویم؛ چون میترسم [[پروردگار]] [[آسمان]] او را باخبر سازد". پس [[جبرئیل]] بر پیامبر{{صل}} نازل شد و آن حضرت را از آنچه گذشته بود، [[آگاه]] ساخت. پیامبر{{صل}} آنان را احضار کرد و از آنچه بر زبان رانده بودند، پرسیدند و آنان نیز بدان اعتراف کردند. پس از این [[عیبجویی]] آنان بر [[مؤذن پیامبر]]{{صل}}، [[آیه]] یاد شده نازل شد و خدا همه انسانها را برابر دانست و انسانها را [[تفاخر]]، [[تکاثر]] و کوچک شمردن [[فقرا]] منع کرد و اساس و ملاک [[برتری]] انسانها را بر یکدیگر، فقط [[میزان]] [[پرهیزگاری]] دانست<ref>مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۴، ص۹۷؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۳۴۱؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۴، ص۲۶۵ و فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۰۳ – ۲۰۴.</ref>. پس، بر این اساس، همه انسانها از یک اصل و ریشهاند و همین [[وحدت]] انسانها اساس و ملاک | [[دین مبین اسلام]] تمام انسانها را برابر میداند و کلیه تفاخرها و امتیازات [[نژادی]] و [[اختلافات]] طبقاتی و برتریجوییهای اجتماعی را [[نفی]] کرده و [[خداوند]] به [[صراحت]] اعلام کرده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ}}<ref>«ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست» سوره حجرات، آیه ۱۳.</ref>. این نگرش [[اسلام]] به [[انسانها]] و نیز [[رفتار]] [[پیغمبر]]{{صل}} بر اساس آن، سبب جذب بسیاری به اسلام بود. در [[فتح مکه]]، زمانی که [[بلال]] به امر آن حضرت، [[مأمور]] گفتن [[اذان]] بر بالای [[کعبه]] شد، بسیاری از [[مشرکان]] به سبب رنگ پوست و برده بودن وی بر [[پیامبر]]{{صل}} ایراد گرفتند؛ [[عتاب بن اسید]] بن ابی عیص گفت: "[[خدا]] را [[سپاس]] که [[پدر]] من مرد و نیست تا این [[روز]] را ببیند". [[حارث بن هشام]] نیز ادامه داد: "[[محمد]] جز این کلاغ سیاه، [[مؤذن]] دیگری نیافت!" و [[سهیل بن عمرو]] گفت: "چون خدا چیزی را [[اراده]] کند، آن را [[تغییر]] دهد". [[ابوسفیان]] نیز افزود: "من چیزی نمیگویم؛ چون میترسم [[پروردگار]] [[آسمان]] او را باخبر سازد". پس [[جبرئیل]] بر پیامبر{{صل}} نازل شد و آن حضرت را از آنچه گذشته بود، [[آگاه]] ساخت. پیامبر{{صل}} آنان را احضار کرد و از آنچه بر زبان رانده بودند، پرسیدند و آنان نیز بدان اعتراف کردند. پس از این [[عیبجویی]] آنان بر [[مؤذن پیامبر]]{{صل}}، [[آیه]] یاد شده نازل شد و خدا همه انسانها را برابر دانست و انسانها را [[تفاخر]]، [[تکاثر]] و کوچک شمردن [[فقرا]] منع کرد و اساس و ملاک [[برتری]] انسانها را بر یکدیگر، فقط [[میزان]] [[پرهیزگاری]] دانست<ref>مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۴، ص۹۷؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۳۴۱؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج ۴، ص۲۶۵ و فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۰۳ – ۲۰۴.</ref>. پس، بر این اساس، همه انسانها از یک اصل و ریشهاند و همین [[وحدت]] انسانها اساس و ملاک مساوات و [[برابری]] آنهاست<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۱۵.</ref>. | ||
==اعلام مساوات همگانی== | ==اعلام مساوات همگانی== |