|
|
خط ۶۰: |
خط ۶۰: |
|
| |
|
| [[آیات]] {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«و نعمت خداوند را به یاد آورید و (نیز) پیمانی را که استوار با شما بسته است هنگامی که گفتید: شنیدیم و گردن نهادیم؛ و از خداوند پروا کنید بیگمان خداوند به اندیشهها داناست» سوره مائده، آیه ۷.</ref><ref>تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۲، ۹۱.</ref> و {{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا}}<ref>«و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفتهاید مشکنید» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref><ref>جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۱۱؛ روح المعانی، مج ۸، ج۱۴، ص۳۲۵.</ref> نیز بنا به نظر [[مفسران]] به [[بیعت]] بر [[اسلام]] و [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} و [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref><ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۷۱۶.</ref> به [[بیعت]] بر [[جهاد]] اشاره دارند<ref>[[حمید رضا مطهریفر|مطهریفر، حمید رضا]]، [[بیعت ۱ (مقاله)|بیعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۶.</ref>. | | [[آیات]] {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«و نعمت خداوند را به یاد آورید و (نیز) پیمانی را که استوار با شما بسته است هنگامی که گفتید: شنیدیم و گردن نهادیم؛ و از خداوند پروا کنید بیگمان خداوند به اندیشهها داناست» سوره مائده، آیه ۷.</ref><ref>تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۲، ۹۱.</ref> و {{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا}}<ref>«و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفتهاید مشکنید» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref><ref>جامع البیان، مج ۵، ج۷، ص۲۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۱۱؛ روح المعانی، مج ۸، ج۱۴، ص۳۲۵.</ref> نیز بنا به نظر [[مفسران]] به [[بیعت]] بر [[اسلام]] و [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} و [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.</ref><ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۷۱۶.</ref> به [[بیعت]] بر [[جهاد]] اشاره دارند<ref>[[حمید رضا مطهریفر|مطهریفر، حمید رضا]]، [[بیعت ۱ (مقاله)|بیعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۶.</ref>. |
|
| |
| ==بازتاب [[بیعت]] در [[فقه سیاسی]]==
| |
| کارکرد [[بیعت]] در دوره [[اسلامی]] نسبت به [[عصر جاهلی]] [[تغییر]] یافت. وفای به [[بیعت]] در [[عصر جاهلی]] در قالب [[نظام اخلاقی]] آن [[مردم]]، الزامی عرفی و [[اجتماعی]] داشت و از مفهوم [[وجوب شرعی]] برخوردار نبود، در حالی که در زمان [[پیامبر]]{{صل}} و پس از آن در قالب [[شریعت اسلامی]] مفهوم [[فقهی]] و [[وجوب شرعی]] یافت که وجود پارهای [[آیات]] مبنی بر [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] و [[پرهیز]] از شکستن آن {{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا}}<ref> «و چون با خداوند پیمان بستید وفا کنید و سوگندهای خود را چون استوار کردید در حالی که خداوند را بر خود گواه گرفتهاید مشکنید» سوره نحل، آیه ۹۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref> «و پیمان با خداوند را به بهایی اندک مفروشید» سوره نحل، آیه ۹۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> «بیگمان آنان که با تو بیعت میکنند جز این نیست که با خداوند بیعت میکنند؛ دست خداوند بالای دستهای آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش میشکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> و روایاتی<ref>ر.ک: بحارالانوار، ج۲۷، ص۶۸.</ref> با همین مضامین و در این روند بیتأثیر نبوده است.
| |
|
| |
| مهمترین [[پرسش]] [[فقهی]] درباره [[آیات]] [[بیعت]] این است که آیا این بیعتها برای اعلام [[وفاداری]] و [[پیروی از پیامبر]]{{صل}} و تأکید آنها بر پایبندی به [[ایمان]] خود بوده یا دربردارنده مفهوم اعطای [[حاکمیت]] و [[ریاست]] به [[پیامبر]] از سوی [[مردم]] نیز هست؟ اصطلاح [[بیعت]] "تأکیدی" و "انشایی" در [[فقه]] به این موضوع اشاره دارد. مفهوم تأکیدی بدین معناست که عمل [[بیعت]] تنها [[حاکمیت]] [[خدادادی]] را تأکید و تثبیت میکند و مفهوم انشایی به این معناست که عمل [[بیعت]] خود عامل پیدایش این [[حاکمیت]] است<ref>ولایة الفقیه، ج۱، ص۵۲۳-۵۲۶.</ref>.
| |
|
| |
| گروهی از [[فقیهان]] [[اهل سنت]] با تفکیک دو [[مقام رسالت]] و [[ریاست]]، [[برگزیدگی]] [[پیامبر]] به [[مقام رسالت]] را از جانب [[خداوند]] و [[انتخاب]] ایشان به [[ریاست]] و [[حکومت]] را از سوی [[مردم]] از راه [[بیعت]] دانستهاند<ref>ر.ک: البیعة عند مفکری اهل السنه، ص۲۵.</ref>. در نقد این دیدگاه میتوان به پارهای از [[آیات]] استناد کرد که [[حاکمیت]] [[پیامبر]] بر [[مردم]] را دارای خاستگاهی [[الهی]] میشمرد؛ در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید.».. سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ...}}<ref>«و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید» سوره تغابن، آیه ۱۲.</ref> با تکرار تعبیر {{متن قرآن|أَطِيعُوا}} به دو گونه [[اطاعت]] متفاوت اشاره شده است: [[اطاعت خدا]] با [[پذیرش]] آنچه [[تشریع]] کرده و [[اطاعت رسول]] با [[انقیاد]] و [[امتثال]] دستوراتی که برحسب [[ولایت]] بر [[امت]] بیان میدارد<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۸؛ ج۱۹، ص۳۱۹.</ref>. این [[آیات]] که [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] را در یک سیاق، [[واجب]] میشمرند و نیز [[آیات]] مشابه، مانند [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا...}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند.».. سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[جامعه]] را بر عهده [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} میداند بر این امر دلالت دارند که [[حکومت]] [[پیامبر]] از طرف [[خداوند]] به ایشان [[تفویض]] شده و [[بیعت]] با ایشان جنبه تأکیدی داشته، مفهوم اعطای [[حاکمیت]] و [[ریاست]] از سوی [[مردم]] ندارد<ref>ولایت فقیه، ص۸۵.</ref>.
| |
|
| |
| گروهی از [[فقیهان]] معاصر در حلّ این [[نزاع]] به راهی میانهگراییده، کوشیدهاند به این وسیله از چالش بین خاستگاه [[الهی]] [[حکومت]] و [[اندیشه]] مردم سالاری رهایی یابند. در این دیدگاه بین [[الهی]] بودن [[حکومت]] [[پیامبر]] و انشایی بودن [[بیعت]] با آن [[حضرت]] جمع شده است؛ به این صورت که [[ولایت]] [[سیاسی]] [[پیامبر]] که از سوی [[خداوند]] به او داده شده، تنها در صورتی تحقق [[عینی]] مییابد که [[مردم]] با او [[بیعت]] کنند، بنابراین بدون [[بیعت مردم]]، [[پیامبر]] نمیتواند اِعمال [[حاکمیت]] کند؛ به عبارت دیگر [[خدا]] و [[مردم]] در دو [[مقام]]، انشای [[حاکمیت]] میکنند [[خداوند]] [[مردم]] را موظف به [[بیعت]] با [[پیامبر]] کرده، ولی [[اعمال]] این [[حاکمیت]] را از سوی [[پیامبر]] به انعقاد [[پیمان]] [[بیعت]] منوط کرده است؛ بنابراین گرچه این [[منصب]] از سوی [[خدا]] به [[پیامبر]] [[تفویض]] شده است، اما بدون [[بیعت مردم]] نیز به فعلیت نمیرسد <ref>ولایة الفقیه، ج۱، ص۵۲۵-۵۲۶.</ref>.
| |
|
| |
| در تقریری دیگر از این دیدگاه چنین گفته شده است که [[خداوند]] [[عناصر حکومت]] را برای [[پیامبر]]{{صل}} مهیا ساخت و او را [[ولیّ]] نامید و بر این اساس [[مسلمانان]] با او به عنوان [[امام]] و [[رهبر]] [[حکومت]] [[بیعت]] کردند و [[ریاست]] آن [[حضرت]] و ولایتش را بر خود به طور ضمنی یا با صراحت پذیرفتند<ref>النظام السیاسی فی الاسلام، ص۶۸-۷۲.</ref>. مهمترین نقدی که بر این دیدگاه وارد میشود، ناظر به فرض منشأ دوگانه در [[مشروعیت حکومت]] [[پیامبر]]{{صل}} است که مانع از پاسخ صریح به [[پرسش]] اصلی بحث، یعنی تأکیدی یا انشایی بودن [[بیعت]] است؛ به نحوی که نظریّه مزبور را دچار ناسازگاری درونی کرده است.
| |
|
| |
| در [[ارتباط]] با همین موضوع، گروهی دیگر اساساً بیعتهای [[پیامبر]] را فارغ از مفهوم [[سیاسی]] شمرده، معتقدند که هیچ یک از بیعتهای مطرح در [[قرآن]] دربردارنده معنای [[سیاسی]] [[بیعت]] -چنانکه بعد از [[رحلت پیامبر]] بود- نیست یا حداکثر تنها مفهوم [[اطاعت از حاکم]] را فارغ از مسئله تأکیدی و انشایی در خود دارد<ref>نظام الحکم فی الشریعة والتاریخ، ج۱، ص۲۵۸.</ref><ref>[[حمید رضا مطهریفر|مطهریفر، حمید رضا]]، [[بیعت ۱ (مقاله)|بیعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]؛ ج۶.</ref>.
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |