آزمایش مردم قبل از قیام امام مهدی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'غایب' به 'غایب'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[)) |
جز (جایگزینی متن - 'غایب' به 'غایب') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
شخصی حضور [[امام صادق]]{{ع}} شرفیاب شد و عرض کرد: فدایت شوم! من شما را [[دوست]] دارم و هر که شما را [[دوست]] دارد نیز [[دوست]] دارم، چقدر [[دوستان]] شما فراوانند! [[حضرت]] فرمود: نام ایشان را بگوی. [[راوی]] عرض کرد: خیلی زیادند. [[حضرت]] فرمود تعداد آنها را بگو. باز هم [[راوی]] گفت: بیش از آن هستند که بشمارم. [[حضرت]] فرمود: هر وقت عده [[یاران]] که [[سیصد و سیزده]] نفر هستند کامل شود، شما به آنچه که دنبال آن هستید خواهید رسید<ref>گویا این شخص از حضرت تقاضای قیام کردن و برپایی حکومت عدل جهانی را داشته است و با برآورد این که مدعیان تشیع بسیار هستند، زمینه را برای قیام حضرت آماده میدیده است. اما حضرت بیان میکند که ظهور وقتی خواهد بود که سیصد و سیزده تن یاران واقعی برای امام عصر{{ع}} مهیا شود و این مردمی که ادعای تشیع دارند در بوته امتحان ناخالص خواهند بود و به عبارت دیگر امام فرمودند: در حقیقت اکنون من یاران واقعی بسیاری ندارم.</ref>؛ اما بدان! [[شیعیان]] ما کسانی هستند که صدای آنها از گوششان [[تجاوز]] نمیکند (اهل فریاد و پرخاشگری نیستند)، [[کینه]] و [[حسادت]] او بر [[نفس]] خویش است (خود را بر [[بدیها]] و نداشتن [[خوبیها]] [[مذمت]] میکند)، [[مدح]] ما را آشکارا نمیگوید و با مخالفین ما به [[جنگ]] برنمیخیزد<ref>این دستور مربوط به زمان تقیه شدید در زمان ائمه معصومین{{عم}} بوده است که مردم نمیتوانستند آشکارا تشیع خود را اظهار کنند.</ref> و با کسی که [[بدگویی]] ما را میکند نشست و برخاست نمیکند و با [[دشمنان]] ما به [[گفتگو]] نمینشیند و [[دوستان]] ما را [[دوست]] دارد و [[دشمنان]] ما را [[دشمن]] میدارد. [[راوی]] عرض کرد پس [[تکلیف]] ما با این گروه مختلف که ادعای [[تشیع]] دارند چیست؟ [[حضرت]] پاسخ داد: آنها [[آزمایش]] خواهند شد و تغییر خواهند کرد و به سالهای گرانی [[مبتلا]] خواهند شد به گونهای که آنان را نابود کند. با شمشیرها کشته شوند و با [[اختلاف]] به [[هلاکت]] بیفتند! به درستی که [[شیعیان]] ما کسانیاند که مانند سگ صدا نمیکنند (پرخاش کننده و نزاعگر نیستند) و مانند کلاغ طمعکار نیستند. اگر چه از [[گرسنگی]] بمیرند، اما گدایی و تکدیگری نمیکنند. | شخصی حضور [[امام صادق]]{{ع}} شرفیاب شد و عرض کرد: فدایت شوم! من شما را [[دوست]] دارم و هر که شما را [[دوست]] دارد نیز [[دوست]] دارم، چقدر [[دوستان]] شما فراوانند! [[حضرت]] فرمود: نام ایشان را بگوی. [[راوی]] عرض کرد: خیلی زیادند. [[حضرت]] فرمود تعداد آنها را بگو. باز هم [[راوی]] گفت: بیش از آن هستند که بشمارم. [[حضرت]] فرمود: هر وقت عده [[یاران]] که [[سیصد و سیزده]] نفر هستند کامل شود، شما به آنچه که دنبال آن هستید خواهید رسید<ref>گویا این شخص از حضرت تقاضای قیام کردن و برپایی حکومت عدل جهانی را داشته است و با برآورد این که مدعیان تشیع بسیار هستند، زمینه را برای قیام حضرت آماده میدیده است. اما حضرت بیان میکند که ظهور وقتی خواهد بود که سیصد و سیزده تن یاران واقعی برای امام عصر{{ع}} مهیا شود و این مردمی که ادعای تشیع دارند در بوته امتحان ناخالص خواهند بود و به عبارت دیگر امام فرمودند: در حقیقت اکنون من یاران واقعی بسیاری ندارم.</ref>؛ اما بدان! [[شیعیان]] ما کسانی هستند که صدای آنها از گوششان [[تجاوز]] نمیکند (اهل فریاد و پرخاشگری نیستند)، [[کینه]] و [[حسادت]] او بر [[نفس]] خویش است (خود را بر [[بدیها]] و نداشتن [[خوبیها]] [[مذمت]] میکند)، [[مدح]] ما را آشکارا نمیگوید و با مخالفین ما به [[جنگ]] برنمیخیزد<ref>این دستور مربوط به زمان تقیه شدید در زمان ائمه معصومین{{عم}} بوده است که مردم نمیتوانستند آشکارا تشیع خود را اظهار کنند.</ref> و با کسی که [[بدگویی]] ما را میکند نشست و برخاست نمیکند و با [[دشمنان]] ما به [[گفتگو]] نمینشیند و [[دوستان]] ما را [[دوست]] دارد و [[دشمنان]] ما را [[دشمن]] میدارد. [[راوی]] عرض کرد پس [[تکلیف]] ما با این گروه مختلف که ادعای [[تشیع]] دارند چیست؟ [[حضرت]] پاسخ داد: آنها [[آزمایش]] خواهند شد و تغییر خواهند کرد و به سالهای گرانی [[مبتلا]] خواهند شد به گونهای که آنان را نابود کند. با شمشیرها کشته شوند و با [[اختلاف]] به [[هلاکت]] بیفتند! به درستی که [[شیعیان]] ما کسانیاند که مانند سگ صدا نمیکنند (پرخاش کننده و نزاعگر نیستند) و مانند کلاغ طمعکار نیستند. اگر چه از [[گرسنگی]] بمیرند، اما گدایی و تکدیگری نمیکنند. | ||
[[راوی]] پرسید: فدای شما شوم! این افراد را کجا پیدا کنم؟ [[حضرت]] فرمود: آنها را در گوشههای [[زمین]] (مکانهایی که کمتر در معرض توجه است) پیدا کن؛ این افراد انسانهایی هستند که زندگیای بیتکلف و [[بیآلایش]] دارند و [[خوشی]] آنان در [[آرامش]] است، مکان ثابتی ندارند و اگر در جایی حاضر شوند، کسی آنان را نمیشناسد و اگر | [[راوی]] پرسید: فدای شما شوم! این افراد را کجا پیدا کنم؟ [[حضرت]] فرمود: آنها را در گوشههای [[زمین]] (مکانهایی که کمتر در معرض توجه است) پیدا کن؛ این افراد انسانهایی هستند که زندگیای بیتکلف و [[بیآلایش]] دارند و [[خوشی]] آنان در [[آرامش]] است، مکان ثابتی ندارند و اگر در جایی حاضر شوند، کسی آنان را نمیشناسد و اگر غایب شوند، از آنها تفقد نکنند و اگر مریض شوند کسی به عیادت آنها نمیرود و اگر از دختری خواستگاری کنند، قبول نخواهد کرد و اگر بمیرند کسی به تشییع آنان نخواهد آمد، در اموالشان (با [[برادران دینی]]) [[مواسات]] میکنند (اموالشان را [[برادران دینی]] به شراکت میگذارند و از آنان دستگیری میکنند) و در قبرهایشان به [[زیارت]] هم میروند و با یکدیگر همعقیده و یکرنگند اگر چه در مناطق مختلفی [[زندگی]] میکنند<ref>غیبت نعمانی: ص ۲۰۳. این حدیث در حالی که مضامین بسیار تلخی را برای ما بیان میکند اما از واقعیتی سخن میگوید که گریزی از آن نیست. همواره اهل بیت با کمبود یاران واقعی مواجه بودهاند و از این روی برای حفظ اندک شیعیان حقیقی مجبور بودند که شیوه تقیه و خودداری را اتخاذ کنند. خصوصا زمان امام صادق{{ع}} که مردم را به گمان تشیع هم از بین میبردند چه برسد به این که شخصی تشیع خود را علنی کرده و ابراز کند. مفاد این حدیث شریف با توجه به زمان امام صادق{{ع}} باید سنجیده شود که شیعیان به شدت تحت تعقیب و مراقبت حاکمان جور بودند و ائمه به آنها تأکید میکردند که خود را حفظ کنید و با توجه به تعداد کم آنان خود را برای هدایت افراد مستعد و رساندن رسالت ائمه{{عم}} به شیعیان نگه دارید.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} به [[اصحاب]] خویش فرمودند: زینهار، زینهار! به [[خدا]] قسم آن ([[ظهور]] و [[دولت]] حقی) را که چشم به راه آن هستید نخواهد آمد مگر زمانی که [[غربال]] شوید، به [[خدا]] قسم نمیآید، مگر زمانی که [[امتحان]] شوید، به [[خدا]] قسم نمیآید، مگر زمانی که جداسازی شوید، به [[خدا]] قسم نمیآید، مگر وقتی که [[ناامید]] شده باشید و زمانی که بدسرشت به بخت بد خویش برسد و [[نیک]] [[سرشت]] فرجام [[نیک]] خود را دریابد<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۷۰.</ref>. | [[امام صادق]]{{ع}} به [[اصحاب]] خویش فرمودند: زینهار، زینهار! به [[خدا]] قسم آن ([[ظهور]] و [[دولت]] حقی) را که چشم به راه آن هستید نخواهد آمد مگر زمانی که [[غربال]] شوید، به [[خدا]] قسم نمیآید، مگر زمانی که [[امتحان]] شوید، به [[خدا]] قسم نمیآید، مگر زمانی که جداسازی شوید، به [[خدا]] قسم نمیآید، مگر وقتی که [[ناامید]] شده باشید و زمانی که بدسرشت به بخت بد خویش برسد و [[نیک]] [[سرشت]] فرجام [[نیک]] خود را دریابد<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۷۰.</ref>. | ||
[[امام رضا]]{{ع}} فرمود: به [[خدا]] قسم که [[ظهور]] واقع نخواهد شد مگر زمانی که [[امتحان]] شده، درست و نادرست از هم جدا شوید و از شما بر راه درست جز کم اندر کم، کسی باقی نمیماند<ref>یأتی، ص ۹۷.</ref>. | [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: به [[خدا]] قسم که [[ظهور]] واقع نخواهد شد مگر زمانی که [[امتحان]] شده، درست و نادرست از هم جدا شوید و از شما بر راه درست جز کم اندر کم، کسی باقی نمیماند<ref>یأتی، ص ۹۷.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] فرمود: همانا [[امام]] شما سالهای زیادی از میان شما | [[امام صادق]]{{ع}} در [[حدیثی]] فرمود: همانا [[امام]] شما سالهای زیادی از میان شما غایب خواهد بود و شما به امتحانی سنجیده شوید که در پایان، گروهی (سستعقیده شده و) میگویند: [[حضرت مهدی]]{{ع}} معلوم نیست به کدام بیابان رفته و از [[دنیا]] رفته است! باید چشم [[مؤمنین]] بر او گریان شود. همانا چون کشتیای که در امواج دریا گرفتار آمده، وارونه خواهید شد و کسی از آن امتحانات پیروز بیرون نمیآید مگر کسی که [[خداوند]] (در ازل) از او [[پیمان]] گرفته است و [[ایمان]] را در [[قلب]] او حک کرده باشد و [[روح القدس]] او را [[یاری]] کند...<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۳۶.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۵۱-۵۵.</ref>. | ||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== |