حضرت سلیمان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'غایب' به 'غایب'
جز (جایگزینی متن - '(مقاله)|مقاله "' به '(مقاله)|مقاله «') |
جز (جایگزینی متن - 'غایب' به 'غایب') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==[[دانش]] و [[حکمت]] سلیمان== | ==[[دانش]] و [[حکمت]] سلیمان== | ||
قرآن کریم گاه به شکل کلی و گاه با بیان مصادیق از دانش و حکمت حضرت سلیمان{{ع}} یاد کرده است. این [[علوم]] که [[خدادادی]]، اعجازین و افزون بر دانش [[وحیانی]] مرسوم در حوزه [[دین]] و [[شریعت]] بود، عبارتاند از [[فهم]] زبان پرندگان و مورچگان. [[فهم]] زبان پرندگان دانشی بود که [[خداوند]] به [[حضرت داود]]{{ع}} و سلیمان{{ع}} داد و سلیمان{{ع}} به این [[نعمت الهی]] [[مباهات]] میکرد: {{متن قرآن|وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ}}<ref>«و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموختهاند و از همه چیز (بهرهای) بخشیدهاند؛ بیگمان این برتری آشکاری است» سوره نمل، آیه ۱۶.</ref> از سوی دیگر [[سپاهیان]] وی از [[جنیان]]، پرندگان و [[انسانها]] تشکیل شده بود و آن حضرت لزوماً از زبان آنان [[آگاه]] بود: {{متن قرآن|وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند» سوره نمل، آیه ۱۷.</ref> قرآن کریم گفت و گوی آن حضرت با هُدهُد در ماجرای سان دیدن وی از [[لشکریان]] خویش و | قرآن کریم گاه به شکل کلی و گاه با بیان مصادیق از دانش و حکمت حضرت سلیمان{{ع}} یاد کرده است. این [[علوم]] که [[خدادادی]]، اعجازین و افزون بر دانش [[وحیانی]] مرسوم در حوزه [[دین]] و [[شریعت]] بود، عبارتاند از [[فهم]] زبان پرندگان و مورچگان. [[فهم]] زبان پرندگان دانشی بود که [[خداوند]] به [[حضرت داود]]{{ع}} و سلیمان{{ع}} داد و سلیمان{{ع}} به این [[نعمت الهی]] [[مباهات]] میکرد: {{متن قرآن|وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ}}<ref>«و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموختهاند و از همه چیز (بهرهای) بخشیدهاند؛ بیگمان این برتری آشکاری است» سوره نمل، آیه ۱۶.</ref> از سوی دیگر [[سپاهیان]] وی از [[جنیان]]، پرندگان و [[انسانها]] تشکیل شده بود و آن حضرت لزوماً از زبان آنان [[آگاه]] بود: {{متن قرآن|وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند» سوره نمل، آیه ۱۷.</ref> قرآن کریم گفت و گوی آن حضرت با هُدهُد در ماجرای سان دیدن وی از [[لشکریان]] خویش و غایب بودن هُدهُد را گزارش کرده است: {{متن قرآن|وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}}<ref>«و از حال مرغان باز پرسید و گفت: مرا چه میشود که هُدهُد را نمیبینم یا او از غایبان است؟» سوره نمل، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref>«و سپاه سلیمان را برای وی از جنّ و آدمی و مرغان گرد آوردند و (آنگاه) همه (ی آنان) را به هم پیوستند» سوره نمل، آیه ۱۷.</ref> براساس این گزارش، هُدهُد پس از بازگشت درباره مشاهدات خود در [[سرزمین]] [[سبأ]] گفت و [[حضرت سلیمان]]{{ع}} برای پی بردن به [[درستی]] یا [[نادرستی]] سخنان هُدهُد نامهای نوشت و از وی خواست تا آن را به دربار [[ملکه]] سبأ رسانده و واکنش آنان را دیده و گزارش کند: {{متن قرآن|فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ أَلاَّ يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ}}<ref>«آنگاه (هُدهُد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافتهای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بیگمانی آوردهام. من زنی یافتهام که بر آنان پادشاهی میکند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد. او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده میبرند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافتهاند. (شیطان چنان کرد) تا برای خداوند سجده نبرند، همان (خداوند) که نهان آسمانها و زمین را آشکار میگرداند و آنچه پنهان میکنید یا آشکار میدارید، میداند. خداوند است که خدایی جز او نیست، پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان). (سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفتهای یا از دروغگویان بودهای؟ این نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افکن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشهای کمین کن و) بنگر چه پاسخی میدهند» سوره نمل، آیه ۲۲-۲۸.</ref>. هُدهُد به [[اعتقاد]] [[علامه طباطبایی]] مراد از زبان پرندگان، معنایی دقیقتر و وسیعتر از صدای ظاهری آنهاست، زیرا اولاً سخنان گزارش شده از هُدهُد، معارفِ بسیار بلند و متنوعی را در بردارند {{متن قرآن|فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ أَلاَّ يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ}}<ref>«آنگاه (هُدهُد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافتهای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بیگمانی آوردهام. من زنی یافتهام که بر آنان پادشاهی میکند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد. او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده میبرند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافتهاند. (شیطان چنان کرد) تا برای خداوند سجده نبرند، همان (خداوند) که نهان آسمانها و زمین را آشکار میگرداند و آنچه پنهان میکنید یا آشکار میدارید، میداند. خداوند است که خدایی جز او نیست، پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان). (سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفتهای یا از دروغگویان بودهای؟ این نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افکن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشهای کمین کن و) بنگر چه پاسخی میدهند» سوره نمل، آیه ۲۲-۲۸.</ref> و صدای شناخته شده هُدهُد به سبب [[سادگی]]، ظرفیت انتقال آن [[معارف]] را ندارد. دوم اینکه [[قرآن]] از [[آگاهی]] حضرت سلیمان{{ع}} نسبت به سخن مورچه حکایت میکند، در حالی که [[سخن گفتن]] مورچه همراه با صدا، [[دست]] کم برای ما شنیدنی نیست. سوم اینکه امروزه [[ثابت]] شده است که [[گوش]] [[انسان]] فقط صداهایی با فرکانس معینی را میشنود و بیشتر یا کمتر از آن را [[ادراک]] نمیکند.<ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۵۰-۳۵۲.</ref> حضرت سلیمان{{ع}} افزون بر پرندگان، [[زبان]] مورچگان را نیز میدانست. داستان خندیدن آن [[حضرت]] در پی شنیدن سخنان یک مورچه در قرآن گزارش شده است: هنگامی که [[لشکریان]] انبوه [[سلیمان]]{{ع}} به سرزمین مورچگان رسیدند، یکی از مورچهها از همنوعان خویش خواست وارد لانههای خود شوند تا مبادا سلیمان{{ع}} و [[سپاهیان]] وی ناخواسته آنها را لگدکوب کنند. {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ}}<ref>«تا آنکه به درّه موران رسیدند، موری گفت: ای موران! به خانههای خود درآیید تا سلیمان و سپاهش شما را ناآگاهانه فرو نکوبند» سوره نمل، آیه ۱۸.</ref> حضرت سلیمان{{ع}} با شنیدن سخنان مورچه لبخندی زد و از [[خداوند]] خواست تا وی را [[شکرگزار]] نعمتهاییقرار دهد که به وی و پدرش ارزانی داشته است و به وی [[توفیق]] انجام دادن [[عمل صالح]] را [[عنایت]] کند: {{متن قرآن|فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«(سلیمان) از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور» سوره نمل، آیه ۱۹.</ref> دادن [[علم الهی]] به [[حضرت سلیمان]]{{ع}} در جایی دیگر نیز به شکل مبهم یاد شده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و به راستی به داود و سلیمان دانشی دادیم و گفتند: سپاس خداوند را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد» سوره نمل، آیه ۱۵.</ref> [[مفسران]]، نکره بودن {{متن قرآن|عِلْمًا}} را دال بر فراوانی، [[عظمت]] و اعجازین بودن آن [[دانش]] دانسته و با [[اختلاف]] در مصداق آن به مواردی برای [[آیه]] پیشین اشاره کردهاند.<ref>جامعالبیان، ج۱۹، ص۱۷۲؛ تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۷۵؛ اعراب القرآن، ج۷، ص۱۸۱.</ref> برخی آن دانش را افزون بر موارد یاد شده، شامل [[خداشناسی]] و همه [[علوم]] مورد نیاز برای [[پیامبری]] و [[پادشاهی]] نیز دانستهاند.<ref> نمونه، ج۱۵، ص۴۱۵-۴۱۶.</ref> گزارش [[حمد]] و [[ستایش خداوند]] به وسیله [[حضرت داود]] و [[سلیمان]] ({{ع}}) پس از اشاره به دانش [[خدادادی]] آنان میتواند مؤید این باشد که [[برتری]] آن دو نسبت به بسیاری از [[مؤمنان]] به سبب دانش یاد شده بوده است.<ref>جامع البیان، ج۱۹، ص۱۷۲.</ref> برخی گفتهاند که برتری [[علمی]] آنها تا [[زمان]] خودشان بوده است.<ref> جامعالبیان، ج۱۹، ص۱۷۲؛ کشف الاسرار، ج۷، ص۱۸۸.</ref>.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[سلیمان (مقاله)|مقاله «سلیمان»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
==[[قضاوت]] سلیمان== | ==[[قضاوت]] سلیمان== |