پرش به محتوا

بحث:امام حسین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۹۱: خط ۱۹۱:


[[تاریخ]] درباره عدالت امیرمؤمنان بسیار گویاست؛ اگر چه حضرت برای استقرار اسلام و [[حکومت الهی]]، بسیار هزینه کرد و جنگ‌های فراوانی بر امام [[تحمیل]] شد و سرانجام به [[شهادت]] زودرس حضرتش منتهی شد، اما حضرت دست از راه خود که راه [[اسلام محمدی]] بود برنداشت.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۸۴-۸۵.</ref>
[[تاریخ]] درباره عدالت امیرمؤمنان بسیار گویاست؛ اگر چه حضرت برای استقرار اسلام و [[حکومت الهی]]، بسیار هزینه کرد و جنگ‌های فراوانی بر امام [[تحمیل]] شد و سرانجام به [[شهادت]] زودرس حضرتش منتهی شد، اما حضرت دست از راه خود که راه [[اسلام محمدی]] بود برنداشت.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظم‌زاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۸۴-۸۵.</ref>
==[[حسین]]{{ع}} و حضور در جنگ‌های [[زمان]] [[پدر]]==
حضور در [[جنگ جمل]]
در جنگ جمل [[حضرت علی]]{{ع}} پرچمداری [[سپاه]] را به فرزندش [[محمد حنفیه]] و جناح راست سپاه را به [[حسن]] و [[جناح چپ]] را به فرزند دیگرش حسین با سپرده بود و [[عمار یاسر]] را بر سواره [[نظام]] و [[محمد بن ابی بکر]] را بر پیاده نظام [[تعیین]] نمود و طلایه دار این سپاه پسر عمویش [[عبد الله بن عباس]] بود<ref>ر.ک: تجلی امامت، تحلیلی از حکومت امیرمؤمنان علی{{ع}} اثر دیگر مؤلف.</ref>.
[[ابن اثیر]] می‌‌نویسد: [[حسین بن علی]]{{ع}} با پدرش [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از [[مدینه]] به [[کوفه]] آمد و در جنگ‌های زمان [[خلافت]] پدر، ([[جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]]) همراه پدر حضور یافت<ref>الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۷۸.</ref>.
وساطت برای [[نجات]] [[مروان]] در جمل
سرگذشت سیاه [[مروان حکم]]، بر همگان روشن است مروان در زمان [[خلافت عثمان]] پرونده‌ای تاریک و پر [[خطا]] داشت. در جنگ جمل بدون هیچ دلیلی جزء [[پیمان]] شکنان و از سردمداران سپاه [[عایشه]] به شمار می‌‌رفت و می‌‌کوشید [[حکومت علوی]] را ساقط کند و [[مروانیان]] را بر سر کار آورد.
اما پس از [[پیروزی]] [[سپاهیان]] [[علی]]{{ع}} و [[شکست]] [[لشکر]] عایشه و کشته شدن [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[اسارت]] جمع زیادی از نیروهای [[پیمان شکن]] از جمله عایشه، [[جنگ]] خاتمه یافت. مروان حکم نیز در میان افراد دستگیر شده و [[اسیران]] بود. مروان که [[عزت]] و [[شرف]] و حتی [[جان]] خود را در خطر می‌‌دید و حاضر به این [[ذلت]] و [[خواری]] نبود، به [[فکر]] چاره جویی برآمد و به آنان که او را [[اسیر]] کرده بودند پیشنهاد داد که وی را نزد [[حضرت حسین بن علی]]{{ع}} ببرند تا با وساطت [[حضرت]] راه نجاتی بیابد.
در خواست او نزد دستگیر کنندگان مورد قبول واقع شد و او را نزد [[حضرت حسین]]{{ع}} آوردند در حالی که برادرش، [[حضرت حسن]]{{ع}} هم حاضر بود، مروان از کرده خویش اظهار [[ندامت]] و [[پشیمانی]] نمود و در کمال [[شرمندگی]]، اما [[امید]] به [[کرم]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} تقاضای [[عفو]] و [[بخشش]] کرد.
در [[نهج البلاغه]] چنین آمده است:
{{متن حدیث|أُخِذَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ أَسِيراً يَوْمَ الْجَمَلِ فَاسْتَشْفَعَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ{{عم}} إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} فَكَلَّمَاهُ فِيهِ فَخَلَّى‏ سَبِيلَهُ‏}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۳.</ref>؛
[[مروان حکم]] در [[روز]] [[جمل]] به [[اسارت]] گرفته شد، [[حضرت حسن]] و [[حسین]]{{ع}} [[خدمت]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} آمدند و برای [[مروان]] از [[پدر]] بزرگوار تقاضای عفو نمودند، [[حضرت علی]]{{ع}} به [[احترام]] [[شفاعت]] و وساطت دو فرزندش، مروان را بخشید و [[دستور]] [[آزادی]] او را دادند.
در ادامه این [[خطبه]] آمده: «[[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} عرضه داشتند: ای پدر، مروان قصد [[بیعت]] با شما دارد. [[امام]] فرمود: مگر پس از [[کشته شدن عثمان]] با من بیعت نکرد؟ مرا به بیعت او نیازی نیست! [[دست]] او دست [[یهودی]] است. اگر با دست خود بیعت کند، در [[نهان]] بیعت را می‌‌شکند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۳.</ref>.
[[جنگ صفین]]
داستان جنگ صفین بسیار دردآور است [[معاویه]] با [[فریب افکار عمومی]] - [[مردم]] [[شام]] - و [[تطمیع]] عده‌ای از [[مسلمانان]]، [[جنگی]] خانمان سوز بر [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و [[خلیفه]] مسلمانان [[تحمیل]] کرد.
از اوایل [[ذیحجه]] [[سال ۳۶ هجری]] [[جنگ]] بین [[سپاه امیرمؤمنان]] [[علی]]{{ع}} و معاویه در [[سرزمین]] [[صفین]] آغاز شد و [[سپاهیان]] علی{{ع}} طبق برخی از اسناد [[تاریخی]] نود هزار نفر و [[لشکریان معاویه]] هشتاد و پنج هزار نفر بودند. در میان سپاهیان علی{{ع}} مردان بزرگی از [[مهاجر]] و [[انصار]] و [[اصحاب رسول خدا]] حضور داشتند که برخی از [[منابع تاریخی]] تعداد آنان را ۱۸۰۰ نفر نقل کرده‌اند. پس از چهار ماه، زد و خورد سرانجام ده‌ها هزار نفر از دو گروه که همه از مسلمانان بودند، کشته شدند و در میان کشته شدگان، هزار نفر از اصحاب رسول خدا{{صل}} که در سپاه امیرمؤمنان علی{{ع}} بودند از جمله [[عمار یاسر]] به دست [[لشکر]] معاویه به [[شهادت]] رسیدند<ref>در کتاب اصحاب امیرالمؤمنین{{ع}} اثر دیگر مؤلف، نام این شهدا آمده است.</ref>.
برخی از [[مورخان]] تعداد شهدای [[سپاه علی]]{{ع}} را بیست هزار تن و کشته‌های [[سپاه معاویه]] را ۴۵ هزار نفر گفته‌اند. سرانجام [[معاویه]] چون لشکرش را در حال نابودی و [[شکست]] دید با [[مشورت]] [[عمرو عاص]] قرآنها را بر سر نیزه کردند و با این [[حیله]] جمعی از [[سپاهیان]] [[امام]] که افرادی ظاهربین و [[نادان]] بودند و از عمق [[نیت]] شوم معاویه [[آگاهی]] نداشتند، با ادامه [[جنگ]] [[مخالفت]] ورزیدند و بر [[حضرت علی]] [[ابر]] و [[باران]] موافق جنگ شوریدند و همین [[فتنه]] و [[اختلاف]]، سبب [[نجات]] معاویه از شکست شد و در نتیجه، داستان [[حکمیت]] مطرح شد و از [[دل]] همین حکمیت، [[خوارج نهروان]] سر برآوردند و دیری نپایید که جنگ سومی را بر امام [[مسلمین]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[تحمیل]] کردند.
آری، [[امام حسین]]{{ع}} در این جنگ مانند برادرش [[امام حسن]]{{ع}} کنار [[پدر]] بزرگوارشان بر اوضاع جنگ و سامان بخشیدن به نیروهای رزمی تلاش می‌‌کردند<ref>ر.ک: الاصابة، ج۲، ص۷۸.</ref>.
اگرچه برخی از [[روایات]]، حکایت از آن دارد که امیرمؤمنان{{ع}} از [[بیم]] آنکه مبادا [[نسل رسول خدا]]{{صل}} با [[شهادت]] [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} از بین برود و [[امامت]] حقه [[الهی]] که از جانب [[خدای متعال]] تا [[روز قیامت]] باید در روی [[زمین]] بماند که امروز هم [[حضرت حجة بن الحسن]] [[عجل الله فرجه]] فرزند نهم امام حسین{{ع}} و امام به [[حق]] و [[معصوم]] می‌باشد که در پس پرده [[غیبت]] است، از این رو [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در [[صفین]]، به آن بزرگواران حسن و حسین اجازه ورود به صحنه [[نبرد]] و [[روبه]] رو شدن با [[سپاه]] [[دشمن]] را نمی‌داد، و تنها به تلاش‌های پشت صحنه می‌‌پرداختند داختند و و اگر اگر حسن حسن یا حسین قصد ورود به صحنه را می‌‌داشت می‌‌فرمود:
این [[جوان]] را به [[فرمان]] من نگاه دارید و از رفتنش به میدان نبرد جلوگیری کنید! مبادا با شهادتش پشتم را بشکند! زیرا [[دوست]] ندارم با [[مرگ]] این دو جوان - حسن و حسین - نسل رسول خدا{{صل}} در زمین نابود شود<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۱۸.</ref>.
با توجه به این [[سخن امام علی]]{{ع}}، خودداری [[حضرت]] از مقابله فرزندانش با [[سپاه معاویه]] نه به خاطر خواست [[نفسانی]] و شخصی، بلکه در جهت [[مصالح]] کلی بقای [[امامت]] از [[نسل]] [[نبوت]]، بوده است و [[شاهد]] بر این مدعا اینکه حضرت در همان [[جنگ]] ([[صفین]]) فرزند دیگرش [[محمد حنفیه]] را در مواردی مثل سایرین به صحنه [[نبرد]] می‌فرستاد و حتی در یک مورد او را از کندی در [[حمله]] به [[دشمن]]، ملامت نمود.
از مجموع آنچه ذکر شد به خوبی روشن می‌‌شود که [[حضرت حسین]] مانند برادرش حضرت [[حسنه]] [[پدر]] را در [[جنگ صفین]] [[یاری]] کردند و شاهد آن [[مصائب]] جانکاه و دردآور نبرد بودند<ref>ر.ک: تجلی امامت، تحلیلی از حکومت علی{{ع}}.</ref>.
و نیز این دو [[ریحانه]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[حکمیت]] را - که از توطئه‌های [[شیطانی]] [[معاویه]] و [[عمروعاص]] بود. ناظر و شاهد بودند و می‌‌توان [[حکمیت]] را یکی از غمبارترین و دردناک‌ترین [[روزگار]] [[حکومت]] [[حضرت علی]] نیز{{ع}} به شمار آورد که به [[لشکرکشی]] جدیدی به نام [[خوارج نهروان]] منتهی شد و سرانجام در سال ۴۰ ه.ق به [[شهادت]] برجسته‌ترین [[انسان]] از رسول خدا{{صل}} انجامید. [[ابن ملجم]] زاییده همان [[افکار]] [[پلید]] خوارجی است که در جریان حکمیت پا به عرصه وجود نهاد و [[عاقبت]] آن [[مرد]] [[تبهکار]] ونگون [[بخت]]، نمونه بارز [[تقوا]] و [[فضیلت]] را در [[ماه مبارک رمضان]] در حال [[نماز]] با [[شمشیر]] زهرآلود به شهادت رساند. بدون تردید این منظره‌های تلخ و تاریک و این روزگار بسیار سخت و اسفبار از خاطره [[حضرت امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} فراموش ناشدنی بود، اما چاره ای نبود جز [[تحمل]] این مصائب و [[مشکلات]].
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش