پرش به محتوا

اثبات تحریف‌ناپذیری قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==ادلّه [[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]]==
==ادلّه [[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]]==
*[[مفسران]] [[اسلامی]] برای رد هرگونه احتمال تحریفی در [[آیات]] و سوره‌های [[قرآن‌کریم]] دلیلهایی ذکر کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>:
[[مفسران]] [[اسلامی]] برای رد هرگونه احتمال تحریفی در [[آیات]] و سوره‌های [[قرآن‌کریم]] دلیل‌هایی ذکر کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
 
===[[آیات قرآن]]===
===[[آیات قرآن]]===
#'''[[آیه حفظ]]:''' {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref> بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه:۹.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]] ابتدا با دو بار تأکید "اِنّ‌+ نحن" از یک سو دخالت مبدأ دیگری را در [[نزول قرآن]] نفی و انتساب آن را صرفاً به [[خدا]] می‌شناساند. از سوی دیگر بر [[عظمت]] [[قرآن]] و [[سلامت]] آن از هر نوع دستبردی در حین [[نزول]] تأکید می‌ورزد. جمله دوم [[آیه شریفه]] نیز با دو تأکید "اِنّ + لَـ" از نگهبانی و [[حفظ]] قطعی [[قرآن]] از هر نوع [[تحریف]] پس از [[نزول]] آن سخن می‌گوید<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
#'''[[آیه حفظ]]:''' {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه:۹.</ref>. [[خداوند]] در این [[آیه]] ابتدا با دو بار تأکید "اِنّ‌ + نحن" از یک سو دخالت مبدأ دیگری را در [[نزول قرآن]] نفی و انتساب آن را صرفاً به [[خدا]] می‌شناساند. از سوی دیگر بر [[عظمت]] [[قرآن]] و [[سلامت]] آن از هر نوع دستبردی در حین [[نزول]] تأکید می‌ورزد. جمله دوم [[آیه شریفه]] نیز با دو تأکید "اِنّ + لَـ" از نگهبانی و [[حفظ]] قطعی [[قرآن]] از هر نوع [[تحریف]] پس از [[نزول]] آن سخن می‌گوید.
#'''[[آیه]] نفی [[باطل]]:''' {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ  لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref> در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است؛ سوره فصلت، آیه:۴۱ - ۴۲.</ref>. مقصود از "کتاب" در این [[آیه]]، [[قرآن مجید]] است. ارجاع سه [[وصف]] "{{متن قرآن|عَزِيزٌ}}: رسوخ‌ناپذیر، "{{متن قرآن|لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ}}:[[باطل]] به آن راه نمی‌یابد و {{متن قرآن|تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}:نازل شده از سوی [[خداوند حکیم]] ستوده هریک به طور مستقل بر [[عدم تحریف قرآن]] دلالت می‌کند، چون واژه "[[عزیز]]" به معنای شکست‌ناپذیر و غیر قابل نفوذ<ref> مفردات، ص‌۵۶۳، «عزز».</ref> و [[تحریف]] نوعی [[شکست]] و موجب نفوذپذیری [[قرآن]] است. واژه "[[باطل]]" نیز به معنای نقیض [[حق]]، چیزی را گویند که [[ثبات]] ندارد و [[تباهی]] و [[فساد]] می‌پذیرد<ref> مفردات، ص‌۱۲۹، «بطل».</ref> و [[قرآن]] با نفی [[باطل]] هر نوع تغییر و تبدیلی را درباره خود نفی می‌کند، زیرا با توجه  به [[اعجاز قرآن]] هرگونه تغییر و تبدیل، به محتوا، [[نظم]] و هماهنگی [[قرآن]] آسیب می‌رساند و مصداق تباه‌شونده و فسادپذیر می‌گردد، در حالی که این [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ}} به طور کلی در زمان گذشته و [[آینده]] و از هر جهت چنین امری را منتفی دانسته است<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>. جمله پایانی این [[آیه]] یادآور این نکته است که چون [[قرآن]] فرود آمده از سوی [[خداوند حکیم]] و ستوده است، قابل [[تحریف]] و تغییر نیست. آری خداوندی که کارهایش هدفدار و بدون [[نقص]] و خود برخوردار از همه کمالهاست، کتابش بطلان‌ناپذیر است، بنابراین اگر [[قرآن]]، [[تحریف]] شده باشد [[نقض غرض]] و ناسازگار با [[وصف]] [[حکیم]] بودن [[خدا]] خواهد بود. مقایسه بین تعابیر این دو [[آیه]] روشن می‌کند که صیانت [[قرآن]] از هر نوع تغییر و تحریفی هم از درون به لحاظ [[عزیز]] بودن و نفوذناپذیری و هم از برون به [[دلیل]] نگهبانی [[خداوند]]، تضمین شده‌ است<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
#'''[[آیه]] نفی [[باطل]]:''' {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ  لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است؛ سوره فصلت، آیه:۴۱ - ۴۲.</ref>. مقصود از "کتاب" در این [[آیه]]، [[قرآن مجید]] است. ارجاع سه [[وصف]] "{{متن قرآن|عَزِيزٌ}}: رسوخ‌ناپذیر، "{{متن قرآن|لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ}}:[[باطل]] به آن راه نمی‌یابد و {{متن قرآن|تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}: نازل شده از سوی [[خداوند حکیم]] ستوده هریک به طور مستقل بر [[عدم تحریف قرآن]] دلالت می‌کند، چون واژه "[[عزیز]]" به معنای شکست‌ناپذیر و غیر قابل نفوذ<ref> مفردات، ص‌۵۶۳، «عزز».</ref> و [[تحریف]] نوعی [[شکست]] و موجب نفوذپذیری [[قرآن]] است. واژه "[[باطل]]" نیز به معنای نقیض [[حق]]، چیزی را گویند که [[ثبات]] ندارد و [[تباهی]] و [[فساد]] می‌پذیرد<ref> مفردات، ص‌۱۲۹، «بطل».</ref> و [[قرآن]] با نفی [[باطل]] هر نوع تغییر و تبدیلی را درباره خود نفی می‌کند، زیرا با توجه  به [[اعجاز قرآن]] هرگونه تغییر و تبدیل، به محتوا، [[نظم]] و هماهنگی [[قرآن]] آسیب می‌رساند و مصداق تباه‌شونده و فسادپذیر می‌گردد، در حالی که این [[آیه]] با تعبیر {{متن قرآن|مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ}} به طور کلی در زمان گذشته و [[آینده]] و از هر جهت چنین امری را منتفی دانسته است. جمله پایانی این [[آیه]] یادآور این نکته است که چون [[قرآن]] فرود آمده از سوی [[خداوند حکیم]] و ستوده است، قابل [[تحریف]] و تغییر نیست. آری خداوندی که کارهایش هدف‌دار و بدون [[نقص]] و خود برخوردار از همه کمال‌هاست، کتابش بطلان‌ناپذیر است، بنابراین اگر [[قرآن]]، [[تحریف]] شده باشد [[نقض غرض]] و ناسازگار با [[وصف]] [[حکیم]] بودن [[خدا]] خواهد بود. مقایسه بین تعابیر این دو [[آیه]] روشن می‌کند که صیانت [[قرآن]] از هر نوع تغییر و تحریفی هم از درون به لحاظ [[عزیز]] بودن و نفوذناپذیری و هم از برون به [[دلیل]] نگهبانی [[خداوند]]، تضمین شده‌ است.
#'''[[آیات]] نفی ریب:''' [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا }}<ref> و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند؛ سوره فرقان، آیه: ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|تَنزِيلُ الْكِتَابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref> فرو فرستادن این کتاب (آسمانی) که تردیدی در آن نیست از سوی پروردگار جهانیان است؛ سوره سجده، آیه:۲.</ref> و {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ}}<ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست،  رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه:۲.</ref> نیز از دیگر آیاتی است که [[مفسران]] [[اسلامی]] با استناد به آنها هرگونه احتمال [[تحریف قرآن]] را [[انکار]] و رد کرده‌اند<ref> نک: سلامة القرآن من التحریف، ص‌۲۵-۲۶.</ref>.
#'''[[آیات]] نفی ریب:''' [[آیات]] {{متن قرآن|وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref> و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند؛ سوره فرقان، آیه: ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|تَنزِيلُ الْكِتَابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref> فرو فرستادن این کتاب (آسمانی) که تردیدی در آن نیست از سوی پروردگار جهانیان است؛ سوره سجده، آیه:۲.</ref> و {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ}}<ref> این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست،  رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه:۲.</ref> نیز از دیگر آیاتی است که [[مفسران]] [[اسلامی]] با استناد به آنها هرگونه احتمال [[تحریف قرآن]] را [[انکار]] و رد کرده‌اند<ref> نک: سلامة القرآن من التحریف، ص‌۲۵-۲۶.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛  [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۲ - ۱۵۴.</ref>
*این ادعا نیز که [[وعده]] [[حفظ قرآن]] تنها در [[قلب]] [[حضرت رسول‌ اکرم]]{{صل}} امکان دارد<ref> نک: فصل الخطاب، ص‌۳۴۸.</ref> یا [[حفظ]] یک نسخه از [[قرآن]] نزد [[معصوم]] برای تحقق [[وعده خدا]] کافی است<ref> فصل الخطاب، ص‌۳۴۸.</ref> بی‌مبناست، چون [[قرآن]] به اقتضای [[هدف]] از [[نزول]] آن باید در میان [[مردم]] محفوظ بماند تا زمینه [[هدایت]]  آنان فراهم آید و این [[هدف]] با قرآنِ [[تحریف]] شده در میان [[مردم]] با [[حفظ]] نسخه [[مصون از تحریف]] نزد [[معصوم]] تأمین نمی‌شود و اگر قرآنِ [[تحریف]] شده باز بر سِمَت هدایتگریش باقی است، نیازی به [[وعده خدا]] بر [[حفظ قرآن]] در [[قلب]] [[حضرت رسول]]{{صل}} هم نبود<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
 
#'''[[اعجاز قرآن]]''': [[خداوند سبحان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ}}<ref>سوره‌ای همگون آن بیاورید؛ سوره یونس، آیه: ۳۸.</ref> [[مخالفان]] نیز [[انگیزه]] لازم را برای [[مبارزه]] داشتند و نتوانستند همانند [[قرآن]] بیاورند و این دال بر صیانت [[قرآن]] از [[تحریف]] است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۴۷.</ref>.
 
این ادعا نیز که [[وعده]] [[حفظ قرآن]] تنها در [[قلب]] [[حضرت رسول‌ اکرم]]{{صل}} امکان دارد<ref> نک: فصل الخطاب، ص‌۳۴۸.</ref> یا [[حفظ]] یک نسخه از [[قرآن]] نزد [[معصوم]] برای تحقق [[وعده خدا]] کافی است<ref> فصل الخطاب، ص‌۳۴۸.</ref> بی‌مبناست، چون [[قرآن]] به اقتضای [[هدف]] از [[نزول]] آن باید در میان [[مردم]] محفوظ بماند تا زمینه [[هدایت]]  آنان فراهم آید و این [[هدف]] با قرآنِ [[تحریف]] شده در میان [[مردم]] با [[حفظ]] نسخه [[مصون از تحریف]] نزد [[معصوم]] تأمین نمی‌شود و اگر قرآنِ [[تحریف]] شده باز بر سِمَت هدایت‌گریش باقی است، نیازی به [[وعده خدا]] بر [[حفظ قرآن]] در [[قلب]] [[حضرت رسول]]{{صل}} هم نبود<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
 
'''اشکال:''' [[استدلال]] به [[قرآن]] برای [[مصونیت قرآن از تحریف]]، دور است و [[باطل]].
'''پاسخ:''' اولاً، قائلان [[تحریف]]، تنها [[تحریف]] به کاهش را ادعا کرده‌اند، علاوه بر اینکه دو [[آیه]] یادشده به‌اتفاق همگان [[وحی]] الهی‌اند. ثانیاً، [[وحی]] بودن همه [[آیات قرآن]] موجود، با [[تأیید]] [[معصومین]] [[اثبات]] می‌شود<ref> [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۲ - ۱۵۴.</ref>.


===احادیث===
===احادیث===
#'''[[احادیث]] بیان‌گر ویژگی‌های [[قرآن]]:'''در [[خطبه فدکیه]] [[حضرت زهرا|حضرت زهرای مرضیه]]{{س}} که بخش قابل توجهی از آن به ویژگیهای [[قرآن]] اختصاص یافته<ref> بلاغات النساء، ص‌۲۹ ـ ۳۰؛ کشف الغمه، ج‌۲، ص‌۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref> و نیز در [[خطبه‌ها]] و نامه‌های [[امام علی|امیرمؤمنان، امام علی]]{{ع}}، [[قرآن]] به گونه‌ای معرفی شده، که امکان دستبرد در آن را منتفی می‌سازد<ref> نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۸۳، ۱۹۸.</ref> از جمله این اوصاف جایگاهی است که [[امام‌ علی]]{{ع}} برای [[قرآن]] در رفع نزاع‌ها به‌طور  مطلق می‌شناسد و به [[مالک اشتر]] می‌نویسد: رد [[نزاع]] به [[خدا]] در [[آیه]] ۵۹ [[سوره]] نساء استناد به [[آیات محکم]] از کتاب اوست<ref> نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. بخش‌هایی از دعاهای [[صحیفه سجّادیه]] نیز که در [[مقام]] اوصاف و ویژگی‌های قرآن‌اند، بر [[سلامت]] این کتاب [[گواهی]] می‌دهند<ref> صحیفه سجادیه، دعای ۴۲.</ref>، افزون بر این، [[دانشمندان]] به احادیثی گوناگون برای [[اثبات]] [[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]]، [[استدلال]] کرده‌اند<ref> سلامة القرآن من‌التحریف، ص‌۲۷ ـ ۳۳.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
#'''[[احادیث]] بیان‌گر ویژگی‌های [[قرآن]]:'''در [[خطبه فدکیه]] [[حضرت زهرا|حضرت زهرای مرضیه]]{{س}} که بخش قابل توجهی از آن به ویژگی‌های [[قرآن]] اختصاص یافته<ref> بلاغات النساء، ص‌۲۹ ـ ۳۰؛ کشف الغمه، ج‌۲، ص‌۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref> و نیز در [[خطبه‌ها]] و نامه‌های [[امام علی|امیرمؤمنان، امام علی]]{{ع}}، [[قرآن]] به گونه‌ای معرفی شده، که امکان دستبرد در آن را منتفی می‌سازد<ref> نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۸۳، ۱۹۸.</ref> از جمله این اوصاف جایگاهی است که [[امام‌ علی]]{{ع}} برای [[قرآن]] در رفع نزاع‌ها به‌طور  مطلق می‌شناسد و به [[مالک اشتر]] می‌نویسد: رد [[نزاع]] به [[خدا]] در [[آیه]] ۵۹ [[سوره]] نساء استناد به [[آیات محکم]] از کتاب اوست<ref> نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. بخش‌هایی از دعاهای [[صحیفه سجّادیه]] نیز که در [[مقام]] اوصاف و ویژگی‌های قرآن‌اند، بر [[سلامت]] این کتاب [[گواهی]] می‌دهند<ref> صحیفه سجادیه، دعای ۴۲.</ref>، افزون بر این، [[دانشمندان]] به احادیثی گوناگون برای [[اثبات]] [[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]]، [[استدلال]] کرده‌اند<ref> سلامة القرآن من‌التحریف، ص‌۲۷ ـ ۳۳.</ref>.
#'''[[احادیث]] عرض بر کتاب:'''[[روایات]] عرض [[اخبار]] بر کتاب‌ اللّه‌اند<ref> نک: الکافی، ج‌۱، ص‌۶۹، تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۱۵؛ وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹ ـ ۱۱۲.</ref> که بر [[تواتر معنوی]] آنها تصریح شده‌است<ref> فرائد الاصول، ج‌۱، ص‌۲۴۴.</ref> نیرومندترین [[دلیل]] [[حدیثی]] بر تحریف‌ناپذیری قرآن‌اند که مدلول مطابقی آنها [[میزان]] بودن مطلق [[قرآن]] و [[حاکمیت]] آن بر [[اخبار]] اعم از متعارض و غیر متعارض و آراء و مدلول التزامی آنها [[سلامت]] [[قرآن]] از هر نوع تغییر و [[تحریف]] است، چون با وجود [[تحریف]]، مقیاس بودن [[قرآن]] دچار تردید شده، از کار می‌افتد. مسلماً مراد از عرضه بر [[کتاب خدا]] جز عرضه بر متن موجود نیست. این [[اخبار]] ریشه [[نبوی]] دارند<ref> وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹-۱۱۱.</ref>. [[محدث نوری]] نیز با [[اذعان]] به اینکه [[اخبار]] عرض بر کتاب متواترند و با فرض [[تحریف قرآن]]، عرض [[اخبار]] بر آن وجهی نخواهد داشت، می‌گوید: این [[اخبار]] با [[میزان]] بودن [[قرآن]] منافاتی ندارد، چون از این [[اخبار]] آنچه که از [[پیامبر خدا]]{{صل}} است، منافاتی با تغییر [[قرآن]] پس از ایشان ندارد و آنچه که از [[ائمه]]{{عم}} است قرینه می‌شود بر اینکه آنچه از [[قرآن]] ساقط شده به [[میزان]] بودن [[قرآن]] زیانی نمی‌رساند و [[قرآن]] در عین اینکه [[تحریف]] شده، مانعی از عرض [[اخبار]] بر آن نیست، افزون بر آن، این معیار تنها برای آیات‌الاحکام است<ref> فصل الخطاب، ص‌۳۵۱.</ref>. مناقشات [[محدث نوری]] [[باطل]] است، زیرا اوّلاً [[احادیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} به طور مطلق [[قرآن]] را معیار قرار داده است. ثانیاً [[اخبار]] عرض تنها درباره آیات‌الاحکام، صادر نشده است، بلکه [[معصومان]] در [[مقام]] بیان ضابطه‌ای کلی آنها را ارائه کرده‌اند و تعابیرشان نیز اطلاق دارد<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
#'''[[احادیث]] عرض بر کتاب:'''[[روایات]] عرض [[اخبار]] بر کتاب‌ اللّه‌اند<ref> نک: الکافی، ج‌۱، ص‌۶۹، تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۱۱۵؛ وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹ ـ ۱۱۲.</ref> که بر [[تواتر معنوی]] آنها تصریح شده‌است<ref>فرائد الاصول، ج‌۱، ص‌۲۴۴.</ref> نیرومندترین [[دلیل]] [[حدیثی]] بر تحریف‌ناپذیری قرآن‌اند که مدلول مطابقی آنها [[میزان]] بودن مطلق [[قرآن]] و [[حاکمیت]] آن بر [[اخبار]] اعم از متعارض و غیر متعارض و آراء و مدلول التزامی آنها [[سلامت]] [[قرآن]] از هر نوع تغییر و [[تحریف]] است، چون با وجود [[تحریف]]، مقیاس بودن [[قرآن]] دچار تردید شده، از کار می‌افتد. مسلماً مراد از عرضه بر [[کتاب خدا]] جز عرضه بر متن موجود نیست. این [[اخبار]] ریشه [[نبوی]] دارند<ref> وسائل‌الشیعه، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹-۱۱۱.</ref>. [[محدث نوری]] نیز با [[اذعان]] به اینکه [[اخبار]] عرض بر کتاب متواترند و با فرض [[تحریف قرآن]]، عرض [[اخبار]] بر آن وجهی نخواهد داشت، می‌گوید: این [[اخبار]] با [[میزان]] بودن [[قرآن]] منافاتی ندارد، چون از این [[اخبار]] آنچه که از [[پیامبر خدا]]{{صل}} است، منافاتی با تغییر [[قرآن]] پس از ایشان ندارد و آنچه که از [[ائمه]]{{عم}} است قرینه می‌شود بر اینکه آنچه از [[قرآن]] ساقط شده به [[میزان]] بودن [[قرآن]] زیانی نمی‌رساند و [[قرآن]] در عین اینکه [[تحریف]] شده، مانعی از عرض [[اخبار]] بر آن نیست، افزون بر آن، این معیار تنها برای آیات‌الاحکام است<ref>فصل الخطاب، ص‌۳۵۱.</ref>. مناقشات [[محدث نوری]] [[باطل]] است، زیرا اوّلاً [[احادیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} به طور مطلق [[قرآن]] را معیار قرار داده است. ثانیاً [[اخبار]] عرض تنها درباره آیات الاحکام، صادر نشده است، بلکه [[معصومان]] در [[مقام]] بیان ضابطه‌ای کلی آنها را ارائه کرده‌اند و تعابیرشان نیز اطلاق دارد.
#'''[[حدیث ثقلین]]:'''از جمله [[احادیث]] کارآمد در ردّ [[تحریف قرآن]]، [[حدیث متواتر]] [[ثقلین]] است که از دو جهت به آن [[استدلال]] شده است: نخست آنکه در این [[حدیث]] بر [[لزوم]] [[تمسک به قرآن]] در همه زمانها تصریح و تأکید شده و [[باور]] به [[تحریف]] عملا این [[تمسک]] را منتفی می‌سازد. دیگر آنکه [[باور]] به [[تحریف]] [[حجیت]] و اعتبار [[ظواهر]] [[قرآن]] و مآلا [[تمسک]] بدان را نفی می‌کند، چون فرض افتادگی یا تبدیل بخشهایی از یک متن، بی‌گمان [[فهم]] [[استوار]] آن متن و در نتیجه [[احتجاج]] بدان را ناممکن می‌سازد، زیرا چه‌بسا آن بخشِ افتاده یا تبدیل شده، قرینه [[فهم]] بخشهای موجود بوده باشد<ref> نک: البیان، ص۲۱۱ـ۲۱۴؛ تفسیرموضوعی، ج۱، ص۳۴۸.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
#'''[[حدیث ثقلین]]:'''از جمله [[احادیث]] کارآمد در ردّ [[تحریف قرآن]]، [[حدیث متواتر]] [[ثقلین]] است که از دو جهت به آن [[استدلال]] شده است: نخست آنکه در این [[حدیث]] بر [[لزوم]] [[تمسک به قرآن]] در همه زمان‌ها تصریح و تأکید شده و [[باور]] به [[تحریف]] عملا این [[تمسک]] را منتفی می‌سازد. دیگر آنکه [[باور]] به [[تحریف]] [[حجیت]] و اعتبار [[ظواهر]] [[قرآن]] و مآلاً [[تمسک]] بدان را نفی می‌کند، چون فرض افتادگی یا تبدیل بخش‌هایی از یک متن، بی‌گمان [[فهم]] [[استوار]] آن متن و در نتیجه [[احتجاج]] بدان را ناممکن می‌سازد، زیرا چه‌بسا آن بخشِ افتاده یا تبدیل شده، قرینه [[فهم]] بخشهای موجود بوده باشد<ref> نک: البیان، ص۲۱۱ـ۲۱۴؛ تفسیرموضوعی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>.
#'''[[احادیث]] [[فقهی]]:'''[[احادیث]] ناظر به [[احکام فقهی]] نیز می‌تواند مؤید باشد؛ از جمله [[روایات]] [[لزوم]] قرائت [[سوره]] کامل پس از [[حمد]] در [[نماز]]<ref> الکافی، ج‌۳، ص‌۳۱۳.</ref> که [[فقها]] بر اساس آنها خواندن آن را پس از [[حمد]] [[واجب]] دانسته و آن را [[اجماع]] [[فقیهان]] [[اهل‌بیت]] می‌دانند. حال با [[پذیرش]] [[تحریف]]، [[امتثال]] این [[حکم]] ناممکن می‌شود، زیرا چنان که اصولیان گفته‌اند، لازمه "اشتغال‌ [[یقینی]]"، "[[برائت]] [[یقینی]]" است و مکلّف باید برای [[امتثال]] [[حکم]]، یک [[سوره]]  قرائت کند؛ ولی با احتمال [[تحریف]] با قرائت هیچ سوره‌ای [[یقین]] به [[امتثال]] حاصل نخواهد شد، زیرا با [[پذیرش]] [[تحریف]]، همه [[سوره‌ها]] محتمل‌التحریف‌اند. این [[استدلال]] در همه [[احکام شرعی]] که در آنها بر قرائت [[سوره]] کامل یا [[آیه]] کامل تصریح کرده‌اند جاری است<ref> مدخل التفسیر، ص‌۲۲۱.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
#'''[[احادیث]] [[فقهی]]:''' [[احادیث]] ناظر به [[احکام فقهی]] نیز می‌تواند مؤید باشد؛ از جمله [[روایات]] [[لزوم]] قرائت [[سوره]] کامل پس از [[حمد]] در [[نماز]]<ref>الکافی، ج‌۳، ص‌۳۱۳.</ref> که [[فقها]] بر اساس آنها خواندن آن را پس از [[حمد]] [[واجب]] دانسته و آن را [[اجماع]] [[فقیهان]] [[اهل‌بیت]] می‌دانند. حال با [[پذیرش]] [[تحریف]]، [[امتثال]] این [[حکم]] ناممکن می‌شود، زیرا چنان که اصولیان گفته‌اند، لازمه "اشتغال‌ [[یقینی]]"، "[[برائت]] [[یقینی]]" است و مکلّف باید برای [[امتثال]] [[حکم]]، یک [[سوره]]  قرائت کند؛ ولی با احتمال [[تحریف]] با قرائت هیچ سوره‌ای [[یقین]] به [[امتثال]] حاصل نخواهد شد، زیرا با [[پذیرش]] [[تحریف]]، همه [[سوره‌ها]] محتمل‌التحریف‌اند. این [[استدلال]] در همه [[احکام شرعی]] که در آنها بر قرائت [[سوره]] کامل یا [[آیه]] کامل تصریح کرده‌اند جاری است<ref> مدخل التفسیر، ص‌۲۲۱.</ref>.
#'''[[احادیث]] [[فضل]] و [[ثواب]] [[تلاوت]]:'''[[روایات]] فراوانی که درباره [[فضایل]] و آثار مترتب بر [[قرائت قرآن]]، [[ثواب]] [[قرائت]] [[سوره‌های قرآن]] و جواز قرائت دو [[سوره]] در هر رکعت از [[نماز]] [[نافله]] و [[ثواب]] ختم [[قرآن]] و نیز [[نهی]] از ختم [[قرآن]] در یک شب و عدم جواز آن در کمتر از سه روز آمده است، مؤید [[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]] است<ref> الاعتقادات، ص‌۸۴.</ref>، زیرا با فرض [[تحریف]]، [[امتثال]] این [[احکام]] دشوار، بلکه محال خواهد بود<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
#'''[[احادیث]] [[فضل]] و [[ثواب]] [[تلاوت]]:'''[[روایات]] فراوانی که درباره [[فضایل]] و آثار مترتب بر [[قرائت قرآن]]، [[ثواب]] [[قرائت]] [[سوره‌های قرآن]] و جواز قرائت دو [[سوره]] در هر رکعت از [[نماز]] [[نافله]] و [[ثواب]] ختم [[قرآن]] و نیز [[نهی]] از ختم [[قرآن]] در یک شب و عدم جواز آن در کمتر از سه روز آمده است، مؤید [[سلامت]] [[قرآن]] از [[تحریف]] است<ref> الاعتقادات، ص‌۸۴.</ref>، زیرا با فرض [[تحریف]]، [[امتثال]] این [[احکام]] دشوار، بلکه محال خواهد بود.
#'''[[احادیث]] بیانگر [[سلامت]] از [[تحریف]]:'''[[امام باقر]]{{ع}} در نامه‌ای به [[سعد الخیر]] که با [[سند صحیح]] [[نقل]] شده می‌فرماید: "از جمله [[بی‌اعتنایی]] آنان به [[قرآن]] این است که الفاظ آن را برپا داشتند در آنها [[تحریف]] و تغییری صورت ندادند؛ ولی حدود و معارفش را [[تحریف]] کرده، نادیده انگاشتند"<ref> {{متن حدیث|وَ كَانَ‏ مِنْ‏ نَبْذِهِمُ‏ الْكِتَابَ‏ أَنْ‏ أَقَامُوا حُرُوفَهُ‏ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ‏}}؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۵۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز مطابق [[نقل]] [[حسین بن عثمان]] می‌فرماید: "آنچه بین دو جلد قرار دارد بدون کم و زیاد [[قرآن]] است"<ref> {{متن حدیث|مَا بَيْنَ‏ الدَّفَّتَيْنِ‏ قُرْآنٌ‏‏}}؛ الاصول الستة عشر، ص‌۱۱۱.</ref>. در [[نامه]] [[امام عسکری]]{{ع}} به اهل [[اهواز]] نیز آمده است: "جملگی [[امت اسلام]] بدون [[اختلاف]] بر این باورند که [[قرآن]] [[حق]] است و شکی در آن نیست. آنان در این اتفاقِ نظر،  راست اندیش‌اند"<ref> بحارالانوار، ج‌۲، ص‌۲۲۵؛ ج‌۵، ص‌۶۸.</ref>. این [[روایات]]، صریح یا دست کم ظاهر در [[سلامت]] [[قرآن]] از تحریف‌اند. [[روایات]] دیگری نیز در‌این باره یافت می‌شوند که هر نوع تردیدی را درباره [[تحریف قرآن]]، می‌زدایند<ref> النشر، ص‌۱۳ ـ ۱۴.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
#'''[[احادیث]] بیانگر [[سلامت]] از [[تحریف]]:'''[[امام باقر]]{{ع}} در نامه‌ای به [[سعد الخیر]] که با [[سند صحیح]] [[نقل]] شده می‌فرماید: "از جمله [[بی‌اعتنایی]] آنان به [[قرآن]] این است که الفاظ آن را برپا داشتند در آنها [[تحریف]] و تغییری صورت ندادند؛ ولی حدود و معارفش را [[تحریف]] کرده، نادیده انگاشتند"<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ‏ مِنْ‏ نَبْذِهِمُ‏ الْكِتَابَ‏ أَنْ‏ أَقَامُوا حُرُوفَهُ‏ وَ حَرَّفُوا حُدُودَهُ‏}}؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۵۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز مطابق [[نقل]] [[حسین بن عثمان]] می‌فرماید: "آنچه بین دو جلد قرار دارد بدون کم و زیاد [[قرآن]] است"<ref>{{متن حدیث|مَا بَيْنَ‏ الدَّفَّتَيْنِ‏ قُرْآنٌ‏‏}}؛ الاصول الستة عشر، ص‌۱۱۱.</ref>. در [[نامه]] [[امام عسکری]]{{ع}} به اهل [[اهواز]] نیز آمده است: "جملگی [[امت اسلام]] بدون [[اختلاف]] بر این باورند که [[قرآن]] [[حق]] است و شکی در آن نیست. آنان در این اتفاقِ نظر،  راست اندیش‌اند"<ref>بحارالانوار، ج‌۲، ص‌۲۲۵؛ ج‌۵، ص‌۶۸.</ref>. این [[روایات]]، صریح یا دست کم ظاهر در [[سلامت]] [[قرآن]] از تحریف‌اند. [[روایات]] دیگری نیز در‌این باره یافت می‌شوند که هر نوع تردیدی را درباره [[تحریف قرآن]]، می‌زدایند<ref> النشر، ص‌۱۳ ـ ۱۴.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۵۰؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۷ - ۱۵۸.</ref>
 
===شواهد [[تاریخی]]===
===شواهد [[تاریخی]]===
*در این [[دلیل]] به [[عنایت ویژه]] [[مسلمانان]] در تمام ابعاد جمع‌آوری، [[حفظ]]، ضبط و [[نگارش]] [[قرآن]] و نیز [[انس]] بی‌پایان و قداستی که این کتاب از آغاز [[نزول]] در ژرفای جانشان داشته، توجه شده است. بنا به گزارشهای متعدد [[تاریخی]]، [[مسلمانان]] در برابر کوچک‌ترین تغییر در این زمینه حساسیت داشته، از خود واکنش نشان می‌دادند. این شواهد هر نوع تردیدی را درباره تغییر [[قرآن]]، پایان می‌دهند<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
در این [[دلیل]] به [[عنایت ویژه]] [[مسلمانان]] در تمام ابعاد جمع‌آوری، [[حفظ]]، ضبط و [[نگارش]] [[قرآن]] و نیز [[انس]] بی‌پایان و قداستی که این کتاب از آغاز [[نزول]] در ژرفای جانشان داشته، توجه شده است. بنا به گزارش‌های متعدد [[تاریخی]]، [[مسلمانان]] در برابر کوچک‌ترین تغییر در این زمینه حساسیت داشته، از خود واکنش نشان می‌دادند. این شواهد هر نوع تردیدی را درباره تغییر [[قرآن]]، پایان می‌دهند.
*برای مثال [[عثمان بن عفان]] می‌پنداشت که "و" در ابتدای [[آیه]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref> ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره توبه، آیه:۳۴.</ref> نیست؛ اما [[ابی بن کعب]]، به [[خلیفه]] هشدار داد که اگر "و" را بر جایش نگذارند، [[شمشیر]] از نیام برمی‌کشد<ref> الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۱۹.</ref>.  
 
*در موردی دیگر [[خلیفه دوم]] بر این [[پندار]] بود که در قرائت [[آیه]] ۱۰۰ [[سوره]] [[توبه]]: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref> و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است؛ سوره توبه، آیه:۳۴.</ref> واژه "[[انصار]]" مرفوع و حرف "و" در ابتدای {{متن قرآن|الَّذِينَ}} وجود ندارد. در این صورت [[جایگاه]] [[شایسته]] [[انصار]] منوط به [[تبعیت]] آنان از [[مهاجران]] می‌شد و [[مهاجران]] را در [[جایگاه]] و مرتبه‌ای [[برتر]] از [[انصار]] قرار می‌داد. این بار نیز [[ابی بن کعب]] و برخی دیگر از [[صحابه]] به [[عمر]] [[اعتراض]] و تأکید کردند که [[آیه]] آن چنان که او قرائت می‌کند نیست<ref> جامع‌البیان، ج‌۱۱، ص‌۱۳؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۸۳.</ref>. [[عمر]] بر این [[باور]] بود که در [[قرآن]] آیه‌ای هست که "حد رجم" را ذکر کرده است؛ اما از اینکه این [[باور]] را اعلام کند و [[مردم]] او را به افزودن بر [[کتاب خدا]] متهم کنند، می‌هراسید<ref> الموطأ، ج‌۲، ص‌۸۲۴.</ref>. از [[ابن‌ زبیر]] نیز نقل‌ شده که [[عثمان]] در پاسخ این [[پرسش]] که چرا [[آیه]] ۲۴۰ [[سوره بقره]] را که [[حکم]] آن [[نسخ]] شده از [[قرآن]] حذف نمی‌کند، گفت: هرگز چیزی از [[قرآن]] را تغییر نمی‌دهد و از جایش برنمی‌گیرد<ref> صحیح البخاری، ج‌۴، ص‌۱۶۰ ـ ۱۶۱.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
برای مثال [[عثمان بن عفان]] می‌پنداشت که "و" در ابتدای [[آیه]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref> ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، دارایی‌های مردم را به نادرستی می‌خورند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را می‌انبارند و آن را در راه خداوند نمی‌بخشند به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره توبه، آیه:۳۴.</ref> نیست؛ اما [[ابی بن کعب]]، به [[خلیفه]] هشدار داد که اگر "و" را بر جایش نگذارند، [[شمشیر]] از نیام برمی‌کشد<ref>الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۱۹.</ref>.  
*[[عنایت خاص]] [[صحابه]] به [[قرآن]]، شاهدی [[استوار]] بر عدم راهیابی خلل در جمع‌آوری و تدوین [[قرآن]] پس از [[رحلت]] [[رسول خدا]]{{صل}} است<ref> نک: تأویل‌مشکل‌القرآن، ص۴۲؛ تفسیرقرطبی، ج۱،ص۸۰.</ref>. در بین [[امامیه]] نیز نخستین کسی که به این [[دلیل]] توجه کرده [[شریف مرتضی]] است<ref> الذخیره، ص‌۳۶۱ ـ ۳۶۴.</ref> و  پس از وی مقبول دیگر [[مفسران]] قرار گرفت<ref> المنقذ، ج‌۱، ص‌۴۷۷ ـ ۴۷۸؛ الصراط المستقیم، ج‌۱، ص‌۴۵؛ تهذیب الاصول، ج‌۲، ص‌۱۶۵.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
 
===[[دلیل عقلی]]===
در موردی دیگر [[خلیفه دوم]] بر این [[پندار]] بود که در قرائت [[آیه]] ۱۰۰ [[سوره]] [[توبه]]: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است؛ سوره توبه، آیه:۳۴.</ref> واژه "[[انصار]]" مرفوع و حرف "و" در ابتدای {{متن قرآن|الَّذِينَ}} وجود ندارد. در این صورت [[جایگاه]] [[شایسته]] [[انصار]] منوط به [[تبعیت]] آنان از [[مهاجران]] می‌شد و [[مهاجران]] را در [[جایگاه]] و مرتبه‌ای [[برتر]] از [[انصار]] قرار می‌داد. این بار نیز [[ابی بن کعب]] و برخی دیگر از [[صحابه]] به [[عمر]] [[اعتراض]] و تأکید کردند که [[آیه]] آن چنان که او قرائت می‌کند نیست<ref> جامع‌البیان، ج‌۱۱، ص‌۱۳؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۸۳.</ref>. عمر بر این [[باور]] بود که در [[قرآن]] آیه‌ای هست که "حد رجم" را ذکر کرده است؛ اما از اینکه این [[باور]] را اعلام کند و [[مردم]] او را به افزودن بر [[کتاب خدا]] متهم کنند، می‌هراسید<ref>الموطأ، ج‌۲، ص‌۸۲۴.</ref>. از [[ابن‌ زبیر]] نیز نقل‌ شده که [[عثمان]] در پاسخ این [[پرسش]] که چرا [[آیه]] ۲۴۰ [[سوره بقره]] را که [[حکم]] آن [[نسخ]] شده از [[قرآن]] حذف نمی‌کند، گفت: هرگز چیزی از [[قرآن]] را تغییر نمی‌دهد و از جایش برنمی‌گیرد<ref>صحیح البخاری، ج‌۴، ص‌۱۶۰ ـ ۱۶۱.</ref>.
*این [[دلیل]] مشتمل بر چند مقدمه، بدین شرح است:
 
عنایت خاص [[صحابه]] به [[قرآن]]، شاهدی [[استوار]] بر عدم راهیابی خلل در جمع‌آوری و تدوین [[قرآن]] پس از [[رحلت]] [[رسول خدا]]{{صل}} است<ref> نک: تأویل‌مشکل‌القرآن، ص۴۲؛ تفسیرقرطبی، ج۱،ص۸۰.</ref>. در بین [[امامیه]] نیز نخستین کسی که به این [[دلیل]] توجه کرده [[شریف مرتضی]] است<ref> الذخیره، ص‌۳۶۱ ـ ۳۶۴.</ref> و  پس از وی مقبول دیگر [[مفسران]] قرار گرفت<ref> المنقذ، ج‌۱، ص‌۴۷۷ ـ ۴۷۸؛ الصراط المستقیم، ج‌۱، ص‌۴۵؛ تهذیب الاصول، ج‌۲، ص‌۱۶۵.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>
 
===دلیل عقلی===
====تحریف در تنافی با هدف قرآن====
این [[دلیل]] مشتمل بر چند مقدمه، بدین شرح است:
#[[خداوند حکیم]] [[قرآن]] را برای [[هدایت]] [[بشر]] فرستاد.
#[[خداوند حکیم]] [[قرآن]] را برای [[هدایت]] [[بشر]] فرستاد.
#[[قرآن]] [[آخرین کتاب آسمانی]] و آورنده آن نیز، آخرین فرستاده خداست.
#[[قرآن]] [[آخرین کتاب آسمانی]] و آورنده آن نیز، آخرین فرستاده خداست.
#اگر این کتاب [[تحریف]] شده باشد، [[مردم]] به [[بیراهه]] می‌روند، بدون آنکه [[کتاب آسمانی]] دیگر یا [[پیامبری]] دیگر راه را به آنان نشان دهد، بنابراین تقصیری متوجه آنان نیست.
#اگر این کتاب [[تحریف]] شده باشد، [[مردم]] به [[بیراهه]] می‌روند، بدون آنکه [[کتاب آسمانی]] دیگر یا [[پیامبری]] دیگر راه را به آنان نشان دهد، بنابراین تقصیری متوجه آنان نیست.
#این [[گمراهی]] با ساحت [[پروردگار]] ناسازگار و با [[حکمت]] او در [[هدایت]] [[بشر]] مخالف است، بنابراین [[قرآن]] باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد<ref> تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص‌۳۱۵.</ref> این [[دلیل]] به گونه‌ای دیگر نیز تقریر شده است<ref> نک: نفحات الرحمن، ج‌۱، ص‌۱۴ ـ ۱۶؛ صیانة القرآن، ص‌۶۹.</ref><ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.</ref>.
#این [[گمراهی]] با ساحت [[پروردگار]] ناسازگار و با [[حکمت]] او در [[هدایت]] [[بشر]] مخالف است، بنابراین [[قرآن]] باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد<ref> تفسیر موضوعی، ج‌۱، ص‌۳۱۵.</ref> این [[دلیل]] به گونه‌ای دیگر نیز تقریر شده است<ref> نک: نفحات الرحمن، ج‌۱، ص‌۱۴ ـ ۱۶؛ صیانة القرآن، ص‌۶۹.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۱ - ۱۵۲.</ref>
 
====[[عقل]] و بی‌پایگی فرضیه [[تحریف]]====
[[مسلمانان]] پیوسته نسبت به [[قرآن کریم]] اهتمام فوق‌العاده‌ای داشتند و [[آیات]] و [[سوره‌های قرآن]] را [[حفظ]] می‌کردند که جمع کثیری از [[مسلمانان]] [[حافظ]] [[قرآن]] شدند. این اهتمام بالا، پس از [[رحلت]] [[پیامبر خاتم|نبی مکرم]] نیز ادامه یافت لذا [[قرآن]] به‌صورت [[متواتر]] [[حفظ]] و [[نقل]] می‌شد و [[تحریف]] آن عادتاً امری محال است.


==[[دلیل]] اول: [[عقل]] و بی‌پایگی فرضیه [[تحریف]]==
[[سید مرتضی]] و [[محمد جواد بلاغی|شیخ محمد جواد بلاغی]] نیز چنین [[استدلال]] کرده‌اند. [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]]، اسباب اهتمام [[مسلمانان]] در [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]] را چنین بیان می‌دارد:
*[[مسلمانان]] پیوسته نسبت به [[قرآن کریم]] اهتمام فوق‌العاده‌ای داشتند و [[آیات]] و [[سوره‌های قرآن]] را [[حفظ]] می‌کردند که جمع کثیری از [[مسلمانان]] [[حافظ]] [[قرآن]] شدند. این اهتمام بالا، پس از [[رحلت]] [[پیامبر خاتم|نبی مکرم]] نیز ادامه یافت لذا [[قرآن]] به‌صورت [[متواتر]] [[حفظ]] و [[نقل]] می‌شد و [[تحریف]] آن عادتاً امری محال است.
*[[سید مرتضی]] و [[محمد جواد بلاغی|شیخ محمد جواد بلاغی]] نیز چنین [[استدلال]] کرده‌اند.
*[[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]]، اسباب اهتمام [[مسلمانان]] در [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]] را چنین بیان می‌دارد:
# [[بلاغت قرآن]]: [[عرب]] به [[حفظ]] [[کلام]] [[تبلیغ]] "اشعار و [[خطبه‌ها]]..." اهتمام ویژه‌ای داشت.
# [[بلاغت قرآن]]: [[عرب]] به [[حفظ]] [[کلام]] [[تبلیغ]] "اشعار و [[خطبه‌ها]]..." اهتمام ویژه‌ای داشت.
#توصیه [[پیامبر]] نسبت به فراگیری و [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]] و [[تلاوت]] آن.
#توصیه [[پیامبر]] نسبت به فراگیری و [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]] و [[تلاوت]] آن.
# [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]] مایه [[افتخار]] بود زیرا [[قاریان]] و حافظان، [[احترام]] ویژه‌ای داشتند.
#[[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]] مایه [[افتخار]] بود زیرا [[قاریان]] و حافظان، [[احترام]] ویژه‌ای داشتند.
#در [[اسلام]]، [[حفظ]] و [[قرائت قرآن]] یکی از [[بهترین]] [[اعمال عبادی]] به شمار می‌رود. بر این [[استدلال]] اشکال کرده‌اند که بسیاری از [[احکام]] که روزی چندبار به آن عمل می‌شد، مورد [[اختلاف]] واقع شد، مانند [[وضو]].
#در [[اسلام]]، [[حفظ]] و [[قرائت قرآن]] یکی از [[بهترین]] [[اعمال عبادی]] به شمار می‌رود. بر این [[استدلال]] اشکال کرده‌اند که بسیاری از [[احکام]] که روزی چندبار به آن عمل می‌شد، مورد [[اختلاف]] واقع شد، مانند [[وضو]].
*'''جواب:''' [[قیاس]] [[احکام]] یادشده به [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]]، مع‌الفارق است. در مورد [[حفظ]] و [[نقل]] [[قرآن]]، اهتمام همگانی و ویژه‌ای بود که مانند آن را درباره هیچ امر دیگری نمی‌توان یافت<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۴۶ - ۱۵۰.</ref>.
==[[دلیل]] دوم: [[برهان عقلی]]==
# [[خداوند حکیم]]، [[قرآن]] را برای [[هدایت]] [[بشر]] فرستاد که اساسی‌ترین سرچشمه [[معارف]] و [[احکام]] است و از ویژگی [[اعجاز]] برخوردار است.
#این کتاب، آخرین [[کتاب آسمانی]] توسط آخرین فرستاده خداست و باید خللهای کتب تحریف‌شده پیشین را جبران نماید.
#اگر این کتاب [[تحریف]] شده باشد، [[کتاب آسمانی]] دیگر و یا [[پیامبر]] دیگری راه درست را به [[مردم]] نشان نخواهد داد.
#این [[گمراهی]]، مخالف [[حکمت الهی]] می‌باشد.
#نتیجه: پس [[قرآن]] باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۱ - ۱۵۲.</ref>.
==[[دلیل]] سوم: [[اعجاز قرآن]]==
*[[خداوند سبحان]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ }}<ref> سوره‌ای همگون آن بیاورید؛ سوره یونس، آیه: ۳۸.</ref> [[مخالفان]] نیز [[انگیزه]] لازم را برای [[مبارزه]] داشتند و نتوانستند همانند [[قرآن]] بیاورند و این دال بر صیانت [[قرآن]] از [[تحریف]] است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص۲۴۷.</ref>
==[[دلیل]] چهارم: [[گواهی]] [[قرآن]] بر صیانت خود==
*[[آیه]] اول: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref> بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه:۹.</ref> برخی [[مفسران]] گفته‌اند منظور از {{متن قرآن|الذِّكْرَ}} [[پیامبر]] است، اما از سیاق [[آیات]] قبلی برمی‌آید که منظور [[کافران]]، انکارِ "[[الهی]] بودن" [[قرآن]] بوده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ}}<ref> ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستاده‌اند، بی‌گمان تو دیوانه‌ای!؛ سوره حجر، آیه:۶.</ref>. لذا [[خداوند]] برای [[اثبات]] [[الهی]] بودن [[قرآن]]، [[آیه]] مذکور را فرستاد.
*از سوی دیگر مقتضای [[فصاحت]] و [[بلاغت]] این بود که اگر مراد از ذکر، [[پیامبر]] بود باید می‌گفت: "نحن بعثنا أو أرسلنا الذکر..."
*در این [[آیه]]، مقصود، [[حفظ قرآن]] با [[وصف]] ذکر بودن آن است. یعنی همان [[هدایت‌گری]] [[قرآن]] برای [[بشر]]، پس نمی‌توان [[آیه]] را به معنای محفوظ بودن [[قرآن]] در [[لوح محفوظ]] یا در [[قلب]] [[پیامبر]] یا در نزد [[اولیای الهی]] دانست.
*[[آیه]] دوم: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref> به یقین آنان که این یادکرد را چون بر آنان فرود آمد انکار کردند (کیفر خواهند دید) و به راستی آن کتابی است ارجمند.در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستوده‌ای است؛ سوره فصلت، آیه: ۴۱- ۴۲.</ref>
*'''اشکال:''' [[استدلال]] به [[قرآن]] برای [[مصونیت قرآن از تحریف]]، دور است و [[باطل]].
*'''پاسخ:''' اولاً، قائلان [[تحریف]]، تنها [[تحریف]] به کاهش را ادعا کرده‌اند، علاوه بر اینکه دو [[آیه]] یادشده به‌اتفاق همگان [[وحی]] الهی‌اند. ثانیاً، [[وحی]] بودن همه [[آیات قرآن]] موجود، با [[تأیید]] [[معصومین]] [[اثبات]] می‌شود<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۲ - ۱۵۴.</ref>.


==[[دلیل]] پنجم: [[روایات]] نفی [[تحریف]]==
'''جواب:''' [[قیاس]] [[احکام]] یادشده به [[از بر کردن قرآن|حفظ قرآن]]، مع‌الفارق است. در مورد [[حفظ]] و [[نقل]] [[قرآن]]، اهتمام همگانی و ویژه‌ای بود که مانند آن را درباره هیچ امر دیگری نمی‌توان یافت<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۴۶ ـ ۱۵۰.</ref>.
*[[روایات]] [[متواتر]] و مستفیضه فراوانی بر صیانت [[قرآن]] از [[تحریف]] دلالت دارند که به چند دسته اشاره می‌شود<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۴۸</ref>:
#احادیثی که به [[مسلمانان]] [[دستور]] داده تا در [[فتنه‌ها]] بر [[قرآن]] [[رجوع]] کنند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۵.</ref>.
# [[حدیث ثقلین]] که [[متواتر]] است و [[تمسک به قرآن]] را [[واجب]] دانسته. اگر [[قرآن]] [[تحریف]] شده باشد، آیا [[تمسک]] بدان جایز است؟<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۵.</ref>.
#احادیثی که [[قرآن]] را معیار و مقیاس [[درستی]] و [[نادرستی]] [[روایات]] و [[باورها]] دانسته<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۵.</ref>.
# [[اهل بیت]] در ابواب مختلف [[معارف]]، به [[آیات قرآنی]] [[استدلال]] کرده‌اند، حتی به آیاتی که متهم به [[تحریف]] هستند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۵.</ref>.
# [[احادیث]] فراوانی که [[تحریف]] را به‌صراحت نفی می‌کنند و [[قرآن]] موجود در دست [[مسلمانان]] را همان [[قرآن]] نازل‌ شده بر [[پیامبر اکرم]] می‌دانند:{{متن حدیث| مَا بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ قُرْآن‏}}<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۵.</ref>.
# [[اختلاف]] [[قرآن]] [[امام علی|حضرت امیر]] با [[قرآن]] جمع‌آوری‌ شده [[خلفا]]، در ترتیب [[سوره‌ها]] یا آیه‌های [[قرآن]] است. آن‌هم به‌گونه‌ای که به مفاد [[قرآن]] خللی نمی‌رساند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۶.</ref>.
# [[روایات]] فراوانی در باب "درخواست شفا از [[قرآن]]"، "[[توسل]] به [[قرآن]]، "از برکردن [[قرآن]]" و... که اگر [[قرآن]] [[تحریف]] شده باشد این توصیه‌های [[پیشوایان]] معنایی ندارد.
# [[احادیث]] صحیحی که تصریح می‌کنند نام [[مبارک]] [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] در [[قرآن]] نیامده است زیرا [[قرآن]] درصدد بیان اصول و کلیات فرائض و [[احکام]] است و بیان [[فروع]] و جزئیات بر عهده [[پیامبر]] است<ref>[[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۲۵۰.</ref>.
*مثلاً [[امام باقر]] [[آیه]] ۶۷ [[سوره]] [[مائده]] را قرائت کردند بدون اینکه کلمه {{عربی|"فِي‏ عَلِي"}} را که در بعضی [[روایات]] آمده قرائت کنند، پس در روایاتی که ضمن [[تلاوت]] [[آیه]] یادشده، نام "[[علی]]"ذکر شده، مقصود [[تفسیر]] و بیان مصداق و مراد [[آیه]] است، نه اینکه نام "[[امام علی|علی]]"{{ع}} در متن [[آیه]] بوده.
*در روایتی آمده که [[امام کاظم]] در مورد [[آیه]] {{متن قرآن|هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ‏}} فرمود، تنزیل این [[آیه]] در مورد [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] است.
*اما واژه تنزیل به معنای تصریح نام [[مبارک]] [[علی]] در [[آیه]] نیست و اصولاً جمله "یعنی [[امیرالمؤمنین]]"، خود گویای این مطلب است که [[امام]] آن را به‌عنوان [[تفسیر آیه]] بیان کرده است.
*تمام تعابیر این‌ چنینی مانند {{عربی|" هَكَذَا نَزَلَ‏ ‏"}} یا {{عربی|" هَذَا تَنْزِيلٌ‏‏"}} که در [[روایات]] آمده به همین معناست<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص ۱۵۷ - ۱۵۸.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۳۰: خط ۱۱۱:
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷''']]
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷''']]
* [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی''']]
# [[پرونده:426310763.jpg|22px]] [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی (کتاب)|'''کلام نوین اسلامی''']]
* [[پرونده:Ka2-m17 91815.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|'''کلام تطبیقی ج۲''']]
# [[پرونده:Ka2-m17 91815.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|'''کلام تطبیقی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش