سبأ: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
واژه [[سبأ]] به صورتهای گوناگون از جمله مهموز <ref>شرح ابن عقیل، ج۲، ص۶۱۴؛ لسان العرب، ج۶، ص۱۳۷؛ التحقیق، ج۵، ص۱۰، «سبأ».</ref> (سبأ)، | واژه [[سبأ]] به صورتهای گوناگون از جمله مهموز <ref>شرح ابن عقیل، ج۲، ص۶۱۴؛ لسان العرب، ج۶، ص۱۳۷؛ التحقیق، ج۵، ص۱۰، «سبأ».</ref> (سبأ)، غیر مهموز<ref> لسان العرب، ج۶، ص۱۳۷؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۳۱۷، «سبأ»؛ التحریر و التنویر، ج۱۹، ص۲۴۶.</ref> ([[سبا]])، منصرف (اسم [[مذکر]] برای شخص یا [[سرزمین]]) و غیر منصرف (اسم مؤنث برای [[قبیله]] یا [[شهر]]) <ref>معجم البلدان، ج۳، ص۱۸۱؛ لسان العرب، ج۶، ص۱۳۶؛ المصباح، ص۲۶۵، «سبا».</ref> ضبط شده است. | ||
درباره ریشه و معنای لغوی سبأ [[اختلاف]] است: برخی آن را از ماده "سبأ" و به معنای خریدن،<ref>العین، ج۷، ص۳۱۵؛ مفردات، ص۲۲۳؛ تاج العروس، ج۱، ص۱۷۰، «سبأ».</ref> کندن پوست <ref>معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۳۱، «سبی»؛ لسان العرب، ج۶، ص۱۳۶؛ تاج العروس، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱، «سبأ».</ref>، [[سوزاندن]]،<ref>العین، ج۷، ص۳۱۵؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۳۱؛ لسان العرب، ج۶، ص۱۳۶.</ref> [[سوگند]] خوردن <ref>لسان العرب، ج۶، ص۱۳۶؛ تاج العروس، ج۱، ص۱۷۳.</ref> و برخی دیگر از ماده "[[سبی]]" به معنای [[اسیر]] کردن <ref>معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۳۰؛ معجم البلدان، ج۳، ص۱۸۱.</ref> دانستهاند. براساس معنای دوم، سَبَأ نام نخستین [[عربی]] بود که افرادی را به [[اسارت]] گرفت <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۵؛ البدء والتاریخ، ج۳، ص۱۳۱؛ معجم البلدان، ج۳، ص۱۸۱.</ref> و به سرزمین [[یمن]] آورد. <ref>المفصل، ج۲، ص۲۵۸.</ref> | |||
برخی دیگر سَبَأ را معرّب واژه [[عبری]]<ref>قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۲؛ دایرة المعارف الکتابیه، ج۴، ص۳۲۸.</ref> شبا<ref> قاموس الکتاب المقدس، ص۴۵۲؛ دایرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۷۱.</ref> دانستهاند. در گزارشهای [[کتاب مقدس]]، شبا به عنوان نام سرزمین و [[قوم]] سبأ آمده است <ref> کتاب مقدس، مزامیر، ۷۲: ۱۰؛ قاموس کتاب مقدس، ص۴۶۵؛ دایرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۱۶۸.</ref>. | |||
برخی به سبب [[ارتباط]] داستان قوم سبأ با [[حضرت سلیمان]] در [[قرآن]]، احتمال دادهاند که سبأ از واژگان دخیل باشد که از منابع [[مسیحی]] گرفته شده یا مستقیماً از [[عربستان]] جنوبی آمده باشد. <ref>واژههای دخیل، ص۲۴۶.</ref> به هر حال سبأ را نام [[پدر]] عربهای یمن <ref>جامعالبیان، ج۲۲، ص۵۲-۵۳؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۰۴؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۳۵.</ref> و نیای نخست [[قوم]] [[سبأ]]،<ref>تفسیر سمعانی، ج۴، ص۳۲۴؛ بحار الانوار، ج۷۰، ص۳۳۵؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۹۹.</ref> نام ناحیهای از [[کشور]] [[یمن]] در [[شرق]] صنعاء،<ref>معجم البلدان، ج۳، ص۱۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۱۸۱؛ التحقیق، ج۵، ص۱۲، «سبأ».</ref> زیستگاه قوم سبأ <ref> جامع البیان، ج۲۲، ص۵۳-۵۴؛ معجم البلدان، ج۳، ص۱۸۱.</ref> و [[سرزمین]] [[ملکه]] [[بلقیس]]<ref>العین، ج۷، ص۳۱۵؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۳۴۹؛ لسان العرب، ج۶، ص۱۳۶، «سبأ».</ref> دانستهاند. | |||
یکی از [[سورههای قرآن]] نیز به سبب بیان سرگذشت قوم سبأ، به این نام خوانده میشود. نتیجه اینکه سبأ در آغاز نام یک شخص بود و به مرور نسلی از وی پدید آمد و به نام قوم سبأ خوانده شد؛ همچنین زیستگاه، [[پادشاهان]] و سورهای که سرگذشت آنان را بیان کرده، با این نام اشتهار یافتند. <ref>نک: البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۹۱-۱۹۲؛ عمدة القاری، ج۱۹، ص۱۲۷-۱۲۸؛ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۳۱.</ref> | |||
واژه سبأ دو بار در [[قرآن]] آمده است. {{متن قرآن|فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ}}<ref>«آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافتهای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بیگمانی آوردهام» سوره نمل، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ}}<ref>«برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.</ref> | |||
گزارش [[قرآن کریم]] درباره قوم و سرزمین سبأ مربوط به دو دوره [[تاریخی]] متفاوت است: در [[سوره نمل]] خبر آوردن هُدهُد از قوم سبأ، [[حکومت]] باشکوه و [[مقتدر]] ملکه سبأ، [[دیدار]] وی با [[حضرت سلیمان]]{{ع}} و [[ایمان]] آوردنش گزارش شدهاند. {{متن قرآن| فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ أَلاَّ يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لا يَهْتَدُونَ فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ }}<ref>«آنگاه (هدهد) درنگی کوتاه کرد و گفت: من به چیزی دست یافتم که تو نیافتهای و برای تو از (سرزمین) سبا خبر بیگمانی آوردهام من زنی یافتهام که بر آنان پادشاهی میکند و از همه چیز برخورداری یافته است و اورنگی سترگ دارد. او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده میبرند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافتهاند. (شیطان چنان کرد) تا برای خداوند سجده نبرند، همان (خداوند) که نهان آسمانها و زمین را آشکار میگرداند و آنچه پنهان میکنید یا آشکار میدارید، میداند. خداوند است که خدایی جز او نیست، پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان). (سلیمان) گفت: به زودی خواهیم دید که راست گفتهای یا از دروغگویان بودهای؟ این نامه مرا ببر و نزد آنان فرو افکن، آنگاه از آنان رو بگردان و (گوشهای کمین کن و) بنگر چه پاسخی میدهند. (آن زن) گفت: ای سرکردگان! نزد من نامهای ارزشمند افکندهاند. آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده ... با من گردنکشی نورزید و گردن نهاده، نزد من آیید.» (آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبودهاید به پایان نبردهام. گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد. گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدینگونه رفتار میکنند.و من ارمغانی برای آنان میفرستم و مینگرم تا فرستادگان چه باز آورند. پس چون (فرستاده) نزد سلیمان آمد (سلیمان) گفت: آیا به من با مالی (اندک) مدد میرسانید؟ آنچه خدا به من ارزانی داشته است از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما به ارمغان خود شادی میورزید. نزد آنان باز گرد (و بگو) بیگمان سپاهی به سوی آنان خواهیم آورد که تاب رویارویی با آن را ندارند و آنان را از آنجا با زبونی و خواری بیرون خواهیم راند. (سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من میآورد؟ دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت میآورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم. آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است. (سلیمان) گفت: اورنگش را برای او ناشناخته گردانید تا ببینیم (بدان) راه میبرد یا از کسانی است که (بدین چیزها) راه نمیبرند. و چون آمد گفتند: آیا اورنگ تو این چنین بود؟ گفت: گویی این، همان است و ما پیش از این (از همه چیز) آگاه شده و گردن نهاده بودیم. و آنچه او به جای خداوند میپرستید او را (از پرستش خداوند) باز داشته بود که او از گروهی کافر بود. به او گفتند به کاخ در آی! چون در آن نگریست گمان برد آبگیری ژرف است و ساقهایش را برهنه کرد، (سلیمان) گفت: این کاخی صیقلی از بلور است ؛ (آن زن) گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردهام و (اینک) با سلیمان در برابر خداوند- پروردگار جهانیان- فرمانبردار شدم» سوره نمل، آیه ۲۲-۴۴.</ref> | |||
در [[سوره سبأ]] نیز حکایت بهرهمندی قوم سبأ از سرزمینی آباد و باغهای سرسبز و انقراض آنان و ویرانی سرزمینشان به وسیله سیل عرم به سبب رویگردانی از [[خداوند]] آمدهاند. {{متن قرآن| لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَن يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ سَيْلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُم بِجَنَّتَيْهِمْ جَنَّتَيْنِ ذَوَاتَى أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِيلٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا وَهَلْ نُجَازِي إِلاَّ الْكَفُورَ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ }}<ref>«برای (قوم) سبا در مسکنهایشان نشانهای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده. اما روی گرداندند ما نیز بر آنان سیل ویرانگر را فرستادیم و به جای آن دو باغشان دو باغ جایگزین کردیم با میوههایی تلخ و (درختان) شورهگز و اندکی از درخت کنار. چنین آنان را برای آن ناسپاسی که ورزیدند، کیفر دادیم و آیا جز ناسپاس را به کیفر میرسانیم؟ و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شبها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید.اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانهها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بیگمان در این، نشانههایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است. و به راستی ابلیس گمان خویش را درباره آنان درست یافت؛ پس (همه) جز گروهی از مؤمنان از او پیروی کردند» سوره سبأ، آیه ۱۵-۲۰.</ref> [[مفسران]] در [[تفسیر]] این [[آیات]] به موضوعاتی مانند ویژگیهای سرزمین سبأ، [[فرهنگ]] و [[تمدن]] قوم سبأ، شرح و [[وصف]] سد مأرب و سبب ساخت آن، حادثه سیل ویرانگر عرم، خبرآوردن هدهد، دیدار ملکه سبأ با حضرت سلیمان{{ع}} و [[ایمان آوردن]] وی، فرجام قوم سبأ و جز آن پرداختهاند.<ref>[[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[ سبأ / سرزمین (مقاله)|مقاله «سبأ / سرزمین»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>. | |||
==موقعیت جغرافیایی [[سبا]]== | ==موقعیت جغرافیایی [[سبا]]== |