بنیخزاعه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}}' به '') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[بنیخزاعه]]''' است. "'''[[بنیخزاعه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[بنیخزاعه]]''' است. "'''[[بنیخزاعه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[بنیخزاعه در تاریخ اسلامی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[بنیخزاعه در قرآن]] - [[بنیخزاعه در تاریخ اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[ | این [[قبیله]] در [[مرالظهران]] سکونت داشت<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الأول، ص۹۲.</ref>. افراد آن قبیله با [[همکاری]] [[بنوبکر بن کنانه]] توانستند [[سلطه]] «[[جُرهم]]» بر [[مکه]] را از بین برند و [[حکومت]] بر [[شهر]] و تولیت [[خانه کعبه]] را به دست آورند. سرانجام [[قصی بن کلاب]] با همکاری [[قریش]] و [[کنانه]] و [[قُضاعه]] موفق شد [[خزاعه]] و [[بنیبکر]] را از مکه بیرون کند و [[فرمانروایی]] مکه و [[تصدی]] امور خانه کعبه را به دست آورد<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، ص۱۱۷ و ۱۲۳؛ عبدالقادر فیاض حرفوش، قبیلة خزاعه فی الجاهلیة و الاسلام، ص۴۴.</ref>. | ||
[[ | [[روابط]] خزاعه و [[بنیهاشم]] در [[زمان]] [[عبدالمطلب]] به مسالمت گرایید و [[پیمان]] [[استواری]] بین خزاعه و عبدالمطلب بسته شد تا در برابر [[دشمنان]]، [[پشتیبان]] و مددکار یکدیگر باشند<ref>محمد حمیدالله، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد{{صل}}، ترجمه سید محمد حسینی، ص۳۲۹.</ref>. روابط خزاعه و بنیهاشم چنان صمیمی بود که عبدالمطلب از آنان [[همسر]] برگزید<ref>یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۳۲۶.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۹۱.</ref> | ||
==[[اسلام]] خزاعه== | |||
پس از [[هجرت]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه منوره]]، روابط همکاری و [[پشتیبانی]] [[خزاعه]] با [[رسولالله]]{{صل}} ابعاد وسیعی یافت به گونهای که [[مسلمان]] و [[مشرک]] آنان، همگی [[پیامبر]]{{صل}} را [[دوست]] میداشتند و در [[مکه]] و [[تهامه]] هر اتفاقی میافتاد رسول خدا{{صل}} را از آن باخبر میساختند و از هواداران آن [[حضرت]]، محسوب میشدند <ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۱۰۲.</ref>. همچنین [[مَعبد بن أبیمَعبد خزاعی]] پس از [[شکست]] [[احد]] نزد رسول خدا{{صل}} آمد و از [[مصیبت]] وارده به ایشان اظهار [[ناراحتی]] کرد و در [[روحاء]] [[ابوسفیان]] را که قصد بازگشت داشت [[ملاقات]] کرد و وی را از این کار برحذر داشت<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۱۰۲؛ واقدی، المغازی، المجلد الأول، ص۳۳۴.</ref>. همکاری خزاعه با پیامبر{{صل}} ادامه یافت تا هنگامی که [[قریش]] در [[سال پنجم هجری]] آهنگ [[مدینه]] کرد. گروهی از سواران خزاعه به مدینه آمدند و حرکت آنان را به [[آگاهی]] پیامبر{{صل}} رسانیدند<ref>واقدی، المغازی، المجلد الأول، ص۴۴۵.</ref>. در هنگام بستن [[صلح حدیبیه]] نیز [[بنیخزاعه]] [[پیمان]] همکاری خود را با [[رسول خدا]]{{صل}} اعلام کردند<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۳۱۸.</ref>. بدین ترتیب [[روابط]] صمیمی و [[همکاری]] بین [[خزاعه]] و [[رسولالله]]{{صل}} هر [[روز]] ابعاد بیشتری مییافت به گونهای که وقتی [[أَنَس بن زُنَیم الدیلی]] رسول خدا{{صل}} را هجو کرد، [[جوانی]] از خزاعه بر او [[حمله]] برد که به [[جنگ]] میان خزاعه و [[بنیبکر]] منجر شد. پس از این واقعه [[بُدَیل بن وَرقاء]] و [[عمرو بن سالم]] از بزرگان خزاعه به [[مدینه منوره]] آمدند و [[شکایت]] بنیبکر و [[قریش]] را به رسولالله{{صل}} بردند و همین، بهانه حمله [[پیامبر]]{{صل}} به [[مکه]] شد<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۳۹۰؛ واقدی، المغازی، المجلد الثانی، ص۷۸۴.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | از متن [[ابن هشام]] برمیآید قبل از [[جنگ احد]]، گروهی از خزاعه [[مسلمان]] بودهاند <ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الثانی، ص۱۰۲.</ref>، از جمله: [[نافع بن بُدَیل بن وَرقاء]] که از [[قاریان قرآن]] بود و در حادثه [[بئر معونه]] کشته شد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الرابع، ص۲۹۴.</ref>. | ||
قبل از [[فتح مکه]] نیز رسولالله{{صل}} نامهای به [[بدیل بن ورقاء]] و [[بُسر بن سفیان خزاعی]] نوشت و آن دو را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد که آن دو [[دعوت پیامبر]]{{صل}} را پذیرفتند. [[بدیل]] در فتح مکه و [[غزوه حنین]] شرکت داشت<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الرابع، ص۲۹۴.</ref> و به [[دستور پیامبر]]{{صل}} [[سرپرستی]] [[غنایم]] [[حنین]] را بر عهده گرفت <ref>واقدی، المغازی، المجلد الثانی، ص۹۲۲.</ref>. وی در [[حجة الوداع]] همراه رسولالله{{صل}} بود<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الرابع، ص۲۹۴.</ref> و سرانجام قبل از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفت<ref>ابنحجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، الجزء الأول، ص۱۴۱.</ref>.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۹۲-۹۳.</ref> | |||
==اسلام [[اوس و خزرج]]== | |||
رسول خدا{{صل}} در هنگام [[مراسم حج]] و سایر اجتماعات مکه، [[قبایل عرب]] را به [[دین اسلام]] دعوت میفرمود، از آن جمله: در مراسم حج [[سال]] یازده، شش نفر از [[مردم]] [[خزرج]] با رسول خدا{{صل}} [[ملاقات]] کردند<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الأول، ص۴۲۸.</ref>. اینان چون [[بشارت ظهور]] یک پیامبر را از [[یهودیان]] شنیده بودند<ref>سوره بقره، آیه ۸۹.</ref> دعوت رسولالله{{صل}} را [[اجابت]] کردند و با [[امید]] آنکه اسلام، سبب تسکین کشمکشها و [[اختلافات]] آنان خواهد شد و بین آنها [[الفت]] ایجاد خواهد کرد به [[شهر]] خود بازگشتند. با بازگشت این گروه به یثرب، در محافل [[اوس و خزرج]]، آوازه [[اسلام]] در پیچید<ref> ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الأول، ص۴۳۰.</ref>. | |||
در جریان [[حج]] سال [[دوازده]] [[بعثت]] در گردنه [[عقبه]] [[منی]]، در [[مکه]] پنج نفر از شش نفر سال قبل و هفت نفر دیگر (جمعاً دوازده نفر که ده نفرشان [[خزرجی]] و دو نفر دیگر [[اوسی]] بودند) با [[پیامبر]]{{صل}} [[بیعت]] کردند که «برای [[خدا]] شریکی قرار ندهند، دزدی و [[زنا]] نکنند، [[فرزندان]] خود را نکشند، [[بتها]] را نپرستند و در [[کارهای نیک]] که [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] دهد [[نافرمانی]] نکنند». این [[پیمان]]، [[عقبه اول]] یا «[[بیعة النساء]]» خوانده شده است<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الأول، ص۴۳۱.</ref>. | |||
پس از انجام [[بیعت]]، یثربیان از رسول خدا{{صل}} خواستند که فردی را برای [[دعوت]] [[مردم]] یثرب به [[کتاب خدا]] همراه آنان بفرستد. رسول خدا{{صل}} نیز [[مُصعَب بن عُمَیر بن هاشم بن عبدمناف]] را همراه ایشان به [[مدینه]] فرستاد. مصعب] چون وارد یثرب شد در [[خانه]] [[اسعد بن زراره]] [[سکونت]] [[اختیار]] کرد<ref>یعقوبی، تاریخ، جلد اول، ص۳۹۷.</ref> و روزها در محلههای اوس و خزرج میرفت و آنان را به اسلام دعوت میکرد. بدینسان، اسلام در یثرب شیوع یافت و کمکم در تمام خانههای مدینه وارد شد و خانهای نبود که چندین مرد یا [[زن]] [[مسلمان]] در آن یافت نشود<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الأول، ص۴۳۷.</ref>. | |||
مصعب پس از نزدیک به یک سال [[تبلیغ اسلام]]، [[موفقیت]] زیادی پیدا کرد تا هنگام [[مراسم حج]] [[سال سیزدهم بعثت]] همراه [[مسلمانان]] یثرب به مکه باز آمد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۲۲۰.</ref>. با اتمام مراسم حج، ۷۳ مرد و دو زن (که یازده نفرشان اوسی و ۶۴ نفر دیگر خزرجی بودند) در محل عقبه منی با رسول خدا{{صل}} بیعت کردند تا همانگونه که از [[زنان]] و فرزندان خود [[دفاع]] میکنند از پیامبر{{صل}} نیز دفاع کنند. | |||
بدین صورت، پیمانهای عقبه اول و دوم، مقدمات [[هجرت]] [[مسلمانان]] و [[پیامبر]]{{صل}} را به یثرب فراهم کرد و «هجرت موجب [[شکوفایی]]، [[تحکیم]] و تثبیت [[انقلاب]] و علت مبقیه [[بعثت]] در قالب [[تشکیل حکومت]] بود. [[رسول اکرم]]{{صل}} [[سیاست داخلی]] خود را از مرحله [[تبلیغ اسلام]] و [[دعوت]] به [[کلمه طیبه]] و [[موعظه]] [[حسنه]] به مرحله استقرار [[حکومت اسلامی]] و [[تحول]] [[نظام]] قبیلهای به [[دولت]] و [[تشریع احکام]]، تبدیل کرد»<ref>اصغر منتظر القائم، تاریخ صدر اسلام، ص۱۱۱.</ref>. | |||
پس از گذشت حدود یک سال از ورود [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] بنای [[مسجدالنبی]]{{صل}} و حجرات اطراف آن به پایان رسید و بیشتر [[مردم]] [[اوس و خزرج]] [[مسلمان]] شدند و تنها چند [[طایفه]] [[اوس]] به نامهای [[خَطمة]]، [[واقف]]، [[وائل]] و [[أمیه]] در حال [[شرک]] باقی مانده بودند<ref>ابنهشام، السیرة النبویه، القسم الأول، ص۵۰۰.</ref>. | |||
مسلمانان [[خزرج]] و [[اوس]] در طی دوران ده ساله هجرت از هیچگونه [[همکاری]] با [[رسولالله]]{{صل}} دریغ نکردند و در [[جنگهای پیامبر]] با [[دشمنان اسلام]] با تمام توان وی را [[یاری]] کردند، به گونهای که در [[فتح مکه]] با چهار هزار نفر همراه رسول خدا{{صل}} بودند<ref> واقدی، المغازی، المجلد الثانی، ص۷۹۸.</ref> و با این خدمات مقامی [[شایسته]] و در خور پیدا کردند به گونهای که [[قرآن]] درباره آنان میفرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده و در راه خداوند جهاد کردهاند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رساندهاند به راستی مؤمناند؛ آنان آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۷۴.</ref>. | |||
بدینصورت، آنان به [[مقام]] پُر [[افتخار]] [[انصار]] نایل شدند. در مقابل نیز رسولالله{{صل}} با اقدامات اصلاحگرایانه خود موفق شد آنها را از شرک، [[اختلافات]] و چالشهای قبیلهای، [[اخلاق جاهلی]]، [[فقر]] و [[بدبختی]] و [[تحمل]] [[ستم]] [[یهود]] [[نجات]] بخشد.<ref>[[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت]]، ص:۹۳-۹۴.</ref> | |||
==جستارهای وابسته== | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
#[[پرونده:1100763.jpg|22px]] [[اصغر منتظرالقائم|منتظرالقائم، اصغر]]، [[نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت (کتاب)|'''نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||