آزادی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'تعیین' به 'تعیین') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
===[[آزادیهای سیاسی]]=== | ===[[آزادیهای سیاسی]]=== | ||
آزادیهای سیاسی شکل [[تکامل]] یافته آزادیهای مدنی است. به موجب این آزادیها، [[حکومت]] نه تنها باید حقوق و آزادیهای شهروندان را مراعات و محقق سازد. (آزادیهای مدنی)، بلکه باید شهروندان در اصل حکومت و اداره آن سهیم باشند؛ به عبارت دقیقتر، حکومت باید برخاسته از آرای شهروندان باشد. این امر با رفراندوم برای | آزادیهای سیاسی شکل [[تکامل]] یافته آزادیهای مدنی است. به موجب این آزادیها، [[حکومت]] نه تنها باید حقوق و آزادیهای شهروندان را مراعات و محقق سازد. (آزادیهای مدنی)، بلکه باید شهروندان در اصل حکومت و اداره آن سهیم باشند؛ به عبارت دقیقتر، حکومت باید برخاسته از آرای شهروندان باشد. این امر با رفراندوم برای تعیین اصل [[نظام]] [[انتخابات]] برای [[گزینش]] [[مسؤولان]] نظام محقق میشود. کلایمرودی این [[آزادی]] را به “حق شرکت [[مردم]] در امور حکومت” معنا میکند<ref>آشنایی با علم سیاست، ۱۱۹۵؛ محمدجعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص۳۱؛ کریم یوسف احمد کشاکش، الحریات العامة فی الأنظمة السیاسة المعصره، ص۶۱.</ref>. | ||
کوهن با برشمردن آزادیهای [[سیاسی]] به عنوان شرط [[واجب]] برای [[اعمال]] [[دموکراسی]]، در [[تفسیر]] آن میگوید: | کوهن با برشمردن آزادیهای [[سیاسی]] به عنوان شرط [[واجب]] برای [[اعمال]] [[دموکراسی]]، در [[تفسیر]] آن میگوید: | ||
منظور از [[آزادی سیاسی]] به طور ساده، عبارت از آزادی انجام دادن انواع کارهای مختلفی است که [[حکومت مردمی]] اقتضا میکند. این [[کارها]] اصولاً شامل آزادی استفاده از ابزارهایی است که از طریق آنها [[شهروند]] بتواند صدای خود را به گوش دیگران برساند و در [[حکومت]] تأثیر عملی داشته باشد. از همه مهمتر، [[شهروندان]] دموکراسی باید در [[رأی]] دادن [[آزاد]] باشند، به هر عضو [[اجتماع]] باید به منزله یک فرد اهمیت داده شود<ref>دموکراسی، ص۱۸۴.</ref>. | منظور از [[آزادی سیاسی]] به طور ساده، عبارت از آزادی انجام دادن انواع کارهای مختلفی است که [[حکومت مردمی]] اقتضا میکند. این [[کارها]] اصولاً شامل آزادی استفاده از ابزارهایی است که از طریق آنها [[شهروند]] بتواند صدای خود را به گوش دیگران برساند و در [[حکومت]] تأثیر عملی داشته باشد. از همه مهمتر، [[شهروندان]] دموکراسی باید در [[رأی]] دادن [[آزاد]] باشند، به هر عضو [[اجتماع]] باید به منزله یک فرد اهمیت داده شود<ref>دموکراسی، ص۱۸۴.</ref>. | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
تحقق آزادی انسانها در [[ارتباط]] با هم، نیازمند چارچوب و ضوابطی است که از [[افراط و تفریط]] جلوگیری کند وگرنه، به [[هرجومرج]] و [[استبداد]] و [[دیکتاتوری]] و در نتیجه سلب [[آزادی]] افراد، منجر میشود. | تحقق آزادی انسانها در [[ارتباط]] با هم، نیازمند چارچوب و ضوابطی است که از [[افراط و تفریط]] جلوگیری کند وگرنه، به [[هرجومرج]] و [[استبداد]] و [[دیکتاتوری]] و در نتیجه سلب [[آزادی]] افراد، منجر میشود. | ||
[[اسلام]] با [[تشریع]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] و تحت عناوین «معروف» و «منکر» چارچوب آزادی را | [[اسلام]] با [[تشریع]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] و تحت عناوین «معروف» و «منکر» چارچوب آزادی را تعیین کرده، یعنی [[انسانها]] تنها، در چارچوب «معروف» میتوانند در زمینههای مختلف [[فرهنگی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] فعالیت کنند و باید از انجام دادن هر فعالیتی که عنوان «منکر» بر آن صادق است، بپرهیزند.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۰.</ref> | ||
====انواع آزادی==== | ====انواع آزادی==== | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
#'''[[آزادی کار]]''': هر [[انسانی]] در عمل خود [[آزاد]] است و کسی نمیتواند او را به انجام دادن کاری مجبور کند. [[آدمی]] در [[انتخاب]] نوع، [[زمان]]، مکان، کمیت و کیفیت کار آزاد است؛ هر چند در چارچوب مقرر در [[شریعت اسلام]]، برخی [[کارها]]، مانند شرابسازی [[حرام]] شمرده شده است. همچنین میتواند این ارادی را با بستن [[عقد]] یا [[عهد]] با دیگری، از خود سلب کند، مانند اینکه کسی خود را به مدت ده [[روز]] در مکانی مخصوص برای عملی خاص -برای مثال بنایی- [[اجیر]] دیگری کند؛ | #'''[[آزادی کار]]''': هر [[انسانی]] در عمل خود [[آزاد]] است و کسی نمیتواند او را به انجام دادن کاری مجبور کند. [[آدمی]] در [[انتخاب]] نوع، [[زمان]]، مکان، کمیت و کیفیت کار آزاد است؛ هر چند در چارچوب مقرر در [[شریعت اسلام]]، برخی [[کارها]]، مانند شرابسازی [[حرام]] شمرده شده است. همچنین میتواند این ارادی را با بستن [[عقد]] یا [[عهد]] با دیگری، از خود سلب کند، مانند اینکه کسی خود را به مدت ده [[روز]] در مکانی مخصوص برای عملی خاص -برای مثال بنایی- [[اجیر]] دیگری کند؛ | ||
#'''[[آزادی تجارت]]''': آدمی بر اساس اصل حریت، در انواع تجارتهای داخلی و خارجی به شرط [[حلال]] بودن کسب و به دور بودن از [[اجحاف]]، اضرار، [[احتکار]] و معاملات ربوی، آزاد است. در [[اسلام]]، فرد [[مالک]] آنچه است که از [[راه]] [[مشروع]] کسب کرده باشد؛ هر چند بر اساس ضوابطی باید [[خمس]]، [[زکات]] و [[خراج]] آن را بپردازد. بنابراین، دولت اسلامی حق جلوگیری از تجارتهای مشروع داخلی و خارجی و نیز [[مصادره]] [[اموال]] مشروع منقول و غیر منقول مردم را ندارد؛ | #'''[[آزادی تجارت]]''': آدمی بر اساس اصل حریت، در انواع تجارتهای داخلی و خارجی به شرط [[حلال]] بودن کسب و به دور بودن از [[اجحاف]]، اضرار، [[احتکار]] و معاملات ربوی، آزاد است. در [[اسلام]]، فرد [[مالک]] آنچه است که از [[راه]] [[مشروع]] کسب کرده باشد؛ هر چند بر اساس ضوابطی باید [[خمس]]، [[زکات]] و [[خراج]] آن را بپردازد. بنابراین، دولت اسلامی حق جلوگیری از تجارتهای مشروع داخلی و خارجی و نیز [[مصادره]] [[اموال]] مشروع منقول و غیر منقول مردم را ندارد؛ | ||
#'''[[آزادی سیاسی]]''': در حوزه [[سیاست]] و [[ادارۀ جامعه]]، [[رهبر]] امت اسلامی یا به [[نصب خاص]] از جانب [[خداوند]] | #'''[[آزادی سیاسی]]''': در حوزه [[سیاست]] و [[ادارۀ جامعه]]، [[رهبر]] امت اسلامی یا به [[نصب خاص]] از جانب [[خداوند]] تعیین میشود، همچون [[نصب]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به [[ولایت]] و [[امامت]] در [[غدیر خم]] از سوی [[پیامبر]]{{صل}} و یا به [[نصب عام]]؛ به بیان صفات و ویژگیهای لازم برای [[رهبری جامعه اسلامی]] در [[عصر غیبت]]، مانند نصب فقهای واجد [[شرایط رهبری]]. در نصب خاص، [[پذیرش رهبری]] و [[بیعت]] با پیشوای [[منصوب]] بر مردم، [[واجب]] و [[تخلف]] از آن حرام است؛ اما در نصب عام، بعضی گفتهاند: در صورت تعدد فقهای واجد [[شرایط رهبری]]، تعیین [[فقیه]] جامع شرایط از میان آنان، با [[رجوع]] به [[آرای مردم]] صورت میگیرد و بیشتر [[مردم]]، هر فقیهی را که به عنوان [[رهبر]] پذیرفتند، وی عهدهدار [[رهبری]] [[امت]] خواهد شد. از مصادیق [[آزادی سیاسی]]، تشکیل [[احزاب]] و انجمنهای [[سیاسی]] و برپایی اجتماعات است؛ با این شرط که مخل [[نظم عمومی]] و منافی [[مصالح مسلمانان]] نباشد.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۲۰.</ref> | ||
===[[قانون]] و [[آزادی]]=== | ===[[قانون]] و [[آزادی]]=== | ||
خط ۱۹۵: | خط ۱۹۵: | ||
اسلام دین [[تساهل و تسامح]] و حتی [[خشونت]] است، دین [[خنده]] و [[گریه]]، [[بغض]] و [[آشتی]]، [[دوستی]] و [[دشمنی]]، [[تولی و تبری]]، باید و نباید و... که با وجود همۀ این تضادها، جایگاه [[واقعی]] ارزشها و ضدارزشها پدیدار میشود. دین تکبعدی که تنها، تساهل و تسامح، خنده، دوستی (حتی با [[دشمنان]]) و... داشته باشد، هیچ اقتداری در میان سایر [[دولتها]] و [[حکومتها]] نخواهد داشت، دین توسریخوری خواهد داشت که هیچ جایگاه [[ارزشمندی]] نخواهد داشت؛ زیرا همواره حضور نبایدها است که در کنار بایدها کنترلکننده نبض [[قوانین]] [[جامعه]] خواهد بود. [[دین]] بدون نبایدها، برداشت غیر [[واقعی]] و خودسرانه ای از دین است که به حتم باید به [[مشورت]] علمای [[درجه]] یک [[دینی]] میرسید و در نطفه خاموش میشد. شاید هم [[هدف]] از آن به چالشطلبیدن همین قشر بود و شاید هم غیر عامدانه و به علت عدم [[علم]] کافی بود. | اسلام دین [[تساهل و تسامح]] و حتی [[خشونت]] است، دین [[خنده]] و [[گریه]]، [[بغض]] و [[آشتی]]، [[دوستی]] و [[دشمنی]]، [[تولی و تبری]]، باید و نباید و... که با وجود همۀ این تضادها، جایگاه [[واقعی]] ارزشها و ضدارزشها پدیدار میشود. دین تکبعدی که تنها، تساهل و تسامح، خنده، دوستی (حتی با [[دشمنان]]) و... داشته باشد، هیچ اقتداری در میان سایر [[دولتها]] و [[حکومتها]] نخواهد داشت، دین توسریخوری خواهد داشت که هیچ جایگاه [[ارزشمندی]] نخواهد داشت؛ زیرا همواره حضور نبایدها است که در کنار بایدها کنترلکننده نبض [[قوانین]] [[جامعه]] خواهد بود. [[دین]] بدون نبایدها، برداشت غیر [[واقعی]] و خودسرانه ای از دین است که به حتم باید به [[مشورت]] علمای [[درجه]] یک [[دینی]] میرسید و در نطفه خاموش میشد. شاید هم [[هدف]] از آن به چالشطلبیدن همین قشر بود و شاید هم غیر عامدانه و به علت عدم [[علم]] کافی بود. | ||
هر کسی، [[حق]] ندارد برای واژۀ [[آزادی]] و یا هر واژه دیگری در حیطۀ دین حدود شخصی و مجزا | هر کسی، [[حق]] ندارد برای واژۀ [[آزادی]] و یا هر واژه دیگری در حیطۀ دین حدود شخصی و مجزا تعیین کند. اگر هم ساحتی باشد که دین در آن نظر جدیدی ارائه نکرده، با مشورت علمای تراز اول دین، حدودی را که دین برای هر مقوله ارائه میکند به عنوان پیشفرض و زیربنای آن مقوله در نظر بگیرند. از اینرو، همگام با [[تعریف دین]] از آزادی به تبیین آن پرداخته شود. | ||
اندیشۀ آزادی به مفهوم سلبی آن در ذات و [[طبیعت]] [[اسلام]] و تعریف آن نهفته است؛ زیرا یکی از دو رکن اصلی اسلام، [[رهایی]] از [[عبودیت]]، [[اطاعت]] و [[اسارت]] است و کسی که با این صفت سلبی آراسته نشود نه تنها [[مسلمان]] نیست، [[موحد]] هم محسوب نمیشود. تقدم این رکن در [[شعار]] اصلی اسلام و [[توحید]] یعنی کلمۀ {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} حکایت از بنیادی بودن آزادی در [[اندیشه]] [[اسلامی]] دارد. | اندیشۀ آزادی به مفهوم سلبی آن در ذات و [[طبیعت]] [[اسلام]] و تعریف آن نهفته است؛ زیرا یکی از دو رکن اصلی اسلام، [[رهایی]] از [[عبودیت]]، [[اطاعت]] و [[اسارت]] است و کسی که با این صفت سلبی آراسته نشود نه تنها [[مسلمان]] نیست، [[موحد]] هم محسوب نمیشود. تقدم این رکن در [[شعار]] اصلی اسلام و [[توحید]] یعنی کلمۀ {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} حکایت از بنیادی بودن آزادی در [[اندیشه]] [[اسلامی]] دارد. |