عون بن عبدالله بن جعفر: تفاوت میان نسخهها
←پیوستن عون و برادرش محمد به امام حسین{{ع}}
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
از چنین [[شخصیت]] بزرگ و با [[ایمانی]] فرزندانی چون [[عون]] و [[محمد]] به [[دنیا]] آمدند و در رکاب آقا و مولایشان امام حسین{{ع}} به [[شهادت]] رسیدند<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۳۱-۲۳۳.</ref>. | از چنین [[شخصیت]] بزرگ و با [[ایمانی]] فرزندانی چون [[عون]] و [[محمد]] به [[دنیا]] آمدند و در رکاب آقا و مولایشان امام حسین{{ع}} به [[شهادت]] رسیدند<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۳۱-۲۳۳.</ref>. | ||
== | ==پیوستن عون و برادرش محمد به امام حسین{{ع}}== | ||
زمانی که امام حسین{{ع}} [[روز]] هشتم [[محرم]] از [[مکه]] به جانب [[عراق]] حرکت کردند و این خبر مهم همه جا منتشر شد و عبدالله بن جعفر هم از آن با خبر شد، روی علاقه زیادی که [[عبدالله]] به امام حسین{{ع}} داشت فوراً نامهای شفقتآمیز برای [[امام]]{{ع}} نوشت و توسط دو فرزندش، [[محمد]] و [[عون]]<ref>برای عبدالله بن جعفر غیر از محمد، دو پسر به نام عون بوده یکی عون اکبر که از حضرت زینب{{ع}} به دنیا آمد و در رکاب عم گرامیاش امام حسین{{ع}} شهید شد. و دیگر عون اصغر که از جماعة (جمانه) دختر مسیب بن تجبه فزاری به دنیا آمده و او به کربلا نیامده و در خدمت پدر ماند و در واقعه حره توسط لشکریان مسرف بن عقبه به شهادت رسید. نفس المهموم، ص۳۰۶.</ref> به حضور آن بزرگوار ارسال کرد، ضمناً از قبل اجازه داده بود که [[همسر]] ارجمندش [[زینب]] کبری{{ع}} برادرش [[حضرت حسین]]{{ع}} را [[همراهی]] کند، متن [[نامه]] [[عبدالله]] چنین بود: «تو را به [[خدا]] [[سوگند]]، همین که نامه مرا خواندی تصمیمت را عوض کن و از همان راهی که آمدهای برگرد، من برای شما [[خیرخواهی]] میکنم و [[بیم]] آن دارم تو را بکشند و خاندانت را با [[مشکلات]] روبه رو سازند؛ زیرا اگر امروز کشته شوی، [[نور]] [[زمین]] افول میکند و عالم در [[تاریکی]] و [[ظلمت]] فرو میرود،؛ چراکه تو مشعل رهجویان و [[چراغ هدایت]] یافتگانی و امروز [[امید]] همه [[مؤمنان]] به توست. بنابراین، به رفتن [[کوفه]] [[شتاب]] مکن و من پس از وصول این نامه به دست شما خودم به کاروان شما خواهم پیوست»<ref>{{عربی|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أَسْأَلُكَ بِاللَّهِ لَمَّا انْصَرَفْتَ حِينَ تَنْظُرُ فِي كِتَابِي هَذَا فَإِنِّي مُشْفِقٌ عَلَيْكَ مِنْ هَذَا التَّوَجُّهِ الَّذِي تَوَجَّهْتَ لَهُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ هَلَاكُكَ وَ اسْتِئْصَالُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِنْ هَلَكْتَ الْيَوْمَ طَفِئَ نُورُ الْأَرْضِ فَإِنَّكَ عَلَمُ الْمُهْتَدِينَ وَ رَجَاءُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا تَعْجَلْ بِالسَّيْرِ فَإِنِّي فِي أَثَرِ كِتَابِي وَ السَّلَامُ}}</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۳۳-۲۳۶.</ref> | زمانی که امام حسین{{ع}} [[روز]] هشتم [[محرم]] از [[مکه]] به جانب [[عراق]] حرکت کردند و این خبر مهم همه جا منتشر شد و عبدالله بن جعفر هم از آن با خبر شد، روی علاقه زیادی که [[عبدالله]] به امام حسین{{ع}} داشت فوراً نامهای شفقتآمیز برای [[امام]]{{ع}} نوشت و توسط دو فرزندش، [[محمد]] و [[عون]]<ref>برای عبدالله بن جعفر غیر از محمد، دو پسر به نام عون بوده یکی عون اکبر که از حضرت زینب{{ع}} به دنیا آمد و در رکاب عم گرامیاش امام حسین{{ع}} شهید شد. و دیگر عون اصغر که از جماعة (جمانه) دختر مسیب بن تجبه فزاری به دنیا آمده و او به کربلا نیامده و در خدمت پدر ماند و در واقعه حره توسط لشکریان مسرف بن عقبه به شهادت رسید. نفس المهموم، ص۳۰۶.</ref> به حضور آن بزرگوار ارسال کرد، ضمناً از قبل اجازه داده بود که [[همسر]] ارجمندش [[زینب]] کبری{{ع}} برادرش [[حضرت حسین]]{{ع}} را [[همراهی]] کند، متن [[نامه]] [[عبدالله]] چنین بود: «تو را به [[خدا]] [[سوگند]]، همین که نامه مرا خواندی تصمیمت را عوض کن و از همان راهی که آمدهای برگرد، من برای شما [[خیرخواهی]] میکنم و [[بیم]] آن دارم تو را بکشند و خاندانت را با [[مشکلات]] روبه رو سازند؛ زیرا اگر امروز کشته شوی، [[نور]] [[زمین]] افول میکند و عالم در [[تاریکی]] و [[ظلمت]] فرو میرود،؛ چراکه تو مشعل رهجویان و [[چراغ هدایت]] یافتگانی و امروز [[امید]] همه [[مؤمنان]] به توست. بنابراین، به رفتن [[کوفه]] [[شتاب]] مکن و من پس از وصول این نامه به دست شما خودم به کاروان شما خواهم پیوست»<ref>{{عربی|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي أَسْأَلُكَ بِاللَّهِ لَمَّا انْصَرَفْتَ حِينَ تَنْظُرُ فِي كِتَابِي هَذَا فَإِنِّي مُشْفِقٌ عَلَيْكَ مِنْ هَذَا التَّوَجُّهِ الَّذِي تَوَجَّهْتَ لَهُ أَنْ يَكُونَ فِيهِ هَلَاكُكَ وَ اسْتِئْصَالُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِنْ هَلَكْتَ الْيَوْمَ طَفِئَ نُورُ الْأَرْضِ فَإِنَّكَ عَلَمُ الْمُهْتَدِينَ وَ رَجَاءُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا تَعْجَلْ بِالسَّيْرِ فَإِنِّي فِي أَثَرِ كِتَابِي وَ السَّلَامُ}}</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[ اصحاب امام حسین - ناظمزاده (کتاب)|اصحاب امام حسین]]، ص:۲۳۳-۲۳۶.</ref> | ||