پرش به محتوا

عبدالرحمن بن عبد رب انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


==مقدمه==
==مقدمه==
عبدالرحمن بن عبد رب (یا: [[عبد ربه]]) [[انصاری]] [[خزرجی]]، از شهدای کربلاست. وی از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} بود و پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] نیز از کسانی بود که به [[امیر المؤمنین]]، [[اخلاص]] داشت و از آن [[حضرت]] [[قرآن]] آموخته بود. به [[نصب علی]]{{ع}} در [[غدیر]] به [[امامت]] [[گواهی]] داد.
عبدالرحمان [[فرزند]] [[عبد ربه خزرجی]]، منسوب به [[قبیله خزرج]] و [[خزرج]] یکی از دو [[طایفه]] بزرگ [[مدینه]] ـ [[اوس]] و [[خزرج]] ـ و از [[انصار]] است و چون به [[کوفه]] رفت و در میان [[قبیله بنی اسد]] ماندگار شد، از این رو او را [[کوفی]] و از بزرگان قبیله بنی اسد به حساب آوردند.


روز [[تاسوعا]] با [[بریر]] [[شوخی]] می‌کرد. وقتی گفتند: الآن چه وقت [[شوخی]] است، گفت: چرا خوشحال نباشم؟ میان ما و [[بهشت]]، جز درگیری با این [[کافران]] و [[شهادت]] فاصله‌ای نیست <ref>عنصر شجاعت، ج۱، ص۱۲۷.</ref>.
عبدالرحمن مقامی ارجمند داشت و از خاندانی است که تمام ایشان از یاران و [[دوستان]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} بوده‌اند، چنانکه از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: "[[وهب]]، شهاب و عبدالرحمن، [[فرزندان]] [[عبد رب]] و همچنین [[اسماعیل بن عبدالخالق بن عبدرب]] همگی از [[نیکان]] و [[برگزیدگان]] اصحاب‌اند".


او از شخصیت‌های بارز [[شیعی]] [[کوفه]] محسوب می‌شد و در ایام نهضت [[مسلم بن عقیل]]، از [[مردم]] به نفع [[حسین بن علی]]{{ع}} [[بیعت]] می‌گرفت<ref>انصار الحسین، ص۸۲؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۲، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۲۰.</ref>.
او در مسیر [[زندگی]] همواره، [[راه]] [[حق]] پیمود و جزء [[یاران صدیق]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} قرار گرفت و از تربیت ‌شدگان با [[اخلاص]] [[امام]]{{ع}} بود که از حضرت [[قرآن]] آموخت و از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} به شمار می‌آید<ref>تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ ابصار العین، ص۱۳۸؛ [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[عبدالرحمن بن عبد رب انصاری (مقاله)|مقاله «عبدالرحمن بن عبد رب انصاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص ۴۹-۵۰.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۲۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۲۰؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۵۵.</ref>
 
==عبدالرحمان و [[شهادت]] به [[حدیث]] {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ...}}==
[[ابن اثیر]] و دیگران از [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] می‌کنند که گفت: [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در یکی از روزهای [[خلافت]] خود، [[مردم]] را در [[رحبه]] (دهلیز جلو) [[مسجد کوفه]] به [[خدا]] [[سوگند]] داد که هر کسی [[خطبه]] [[رسول خدا]]{{صل}} را درباره من در [[روز غدیر]] [[خم]] شنیده از جا بلند شود و [[شهادت]] دهد و حضرت تأکید کرد فقط کسانی برخیزند که این [[خطبه]] را خود به گوش خویش شنیده‌اند و در این میان بیش از [[دوازده نفر]] از جمله، [[ابو ایوب انصاری]]، [[ابو عمره]]، [[سهل بن حنیف]]، [[خزیمة بن ثابت]]، [[عبدالله بن ثابت]] و عبدالرحمان بن عبد ربه خزرجی [[انصاری]] و... از جا برخاستند و گفتند: ما [[شهادت]] می‌دهیم که از [[پیامبر خدا]]{{صل}} شنیدیم که می‌فرمود: [[آگاه]] باشید، همانا [[خداوند عزوجل]] [[ولیّ]] من است، و من [[ولیّ]] مؤمنانم، [[آگاه]] باشید کسانی که من مولای آنانم [[علی]] مولای آنان است، خدایا، [[دوست]] بدار [[دوستداران]] [[علی]] را و [[دشمن]] بدار دشمنانش را، خدایا، آنان که به او [[محبت]] می‌کنند مورد [[محبت]] خویش قرار بده و آنها که [[بغض]] او را دارند، مورد [[خشم]] خود قرار بده. خدایا، آنان که [[علی]] را [[یاری]] کرده‌اند، [[یاری]] نما!<ref>{{متن حدیث|أَلاَ إنَّ اللَّهَ وَلِيِّي وَ أَنَا وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ، أَلاَ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَليٌّ مَوْلاَهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَ عَادِ مَنْ عاداهُ، وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَ أَعِنْ مَنْ أَعانَهُ}}؛ اسدالغابة، ج۳، ص۳۰۷؛ و نیز، ر.ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ ابصار العین، ص۱۳۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۲۸-۸۲۹؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۵۵۵؛ [[فاطمه عادلی|عادلی، فاطمه]]، [[عبدالرحمن بن عبد رب انصاری (مقاله)|مقاله «عبدالرحمن بن عبد رب انصاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص ۴۹-۵۰.</ref>
 
==[[غسل]] [[شهادت]] در [[شب عاشورا]]==
عبدالرحمان از دیرباز [[عشق]] به [[خاندان پیامبر]]{{صل}} داشت و لذا پس از [[هلاکت]] [[معاویه]]، با [[امام حسین]]{{ع}} عازم [[مکه]] و از آنجا به [[کربلا]] آمد<ref>ر.ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ ابصار العین، ص۱۳۸.</ref>.
 
چون [[شب عاشورا]] فرا رسید، [[امام حسین]]{{ع}} [[دستور]] داد خیمه‌ای جهت استحمام و [[غسل]] اختصاص دهند، عبدالرحمان و [[بریر بن خضیر]] در نوبت [[ایستاده]] بودند تا داخل [[خیمه]] شوند و استحمام و [[غسل]] کنند. در این موقع، بریر با عبدالرحمان [[مزاح]] کرد، عبدالرحمان با [[اعتراض]] گفت: این کار را ترک کن، حالا که وقت [[مزاح]] و این سخنان [[باطل]] نیست!
 
بریر در پاسخ او گفت: "به [[خدا]] قسم! [[خویشان]] من می‌دانند که من در [[جوانی]] و [[پیری]] [[اهل]] [[مزاح]] و حرف [[باطل]] نبوده‌ام، ولکن به [[خدا]] قسم، به من [[بشارت]] داده شد به آنچه به زودی با آن [[ملاقات]] خواهیم کرد، به [[خدا]] بین ما و بین [[حور العین]] فاصله‌ای نیست جز [[شمشیر]] این [[قوم]] [[ستمکار]]، من دوست دارم هرچه زودتر ایشان با شمشیرهایشان به سراغ ما بیایند تا با شهادتمان به آرزوهایمان برسیم<ref>{{عربی|وَاللَّهِ، لَقَد عَلِمَ قَومي أنّي ما أحبَبتُ الباطِلَ شابّاً ولا كَهلًا، ولكِن -وَاللَّهِ- إنّي لَمُستَبشِرٌ بِما نَحنُ لاقونَ، وَاللَّهِ، إن بَينَنا وَ بَينَ الحورِ العينِ إلّا أن يَميلَ هؤُلاءِ عَلَينا بِأَسيافِهِم، ولَوَدِدتُ أنَّهُم قَد مالوا عَلَينا بِأَسيافِهِم}}؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۳؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۱؛ و با اختصار در کتاب اللهوف، ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۲۹-۸۳۰.</ref>
 
==[[شهادت]] در [[روز عاشورا]]==
عبدالرحمان، با شعله‌ور شدن [[آتش]] [[جنگ]] در [[روز عاشورا]]، با اجازه [[امام]]{{ع}} به میدان شتافت و در [[نبرد]] نخست و به قولی در [[نبرد تن به تن]] به [[فیض]] [[شهادت]] نایل گشت<ref>ر.ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ ابصار العین، ص۱۳۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۳۰.</ref>


==منابع==
==منابع==
۱۱۳٬۲۸۰

ویرایش